به پای خود شلیک نکنیم!
جامعهای که برابر تهدید خارجی، وحدت و همصدایی خود را از دست بدهد، عملاً راه را برای مداخله مستقیم دشمن باز میکند. تاریخ معاصر پر است از نمونههایی که در آن، فروپاشی انسجام داخلی، مقدمه سقوط سیاسی یا شکست نظامی بوده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سیدپویان حسینپور در یادداشتی نوشت: تجاوز جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به ایران در خرداد، شاید از نظر شدت و گستره عملیاتی، از بزرگترین اقدامات نظامی این رژیم علیه جمهوری اسلامی بود اما آنچه بیش از همه نگاه تحلیلگران را جلب کرد، نه صرفاً ماهیت حمله، بلکه شکست سریع و آشکار طرح عملیاتی رژیم بود که نهتنها به اهداف اعلامی خود درباره نابودی توان رزمی پدافندی و آفندی و توان هستهای ایران نرسید، بلکه حتی به ضد خود تبدیل شد و عرصهای برای وارد آمدن ضربات سخت و سنگین ایران بر رژیم صهیونیستی فراهم کرد. بر اساس شواهد و ارزیابیهای مختلف، یکی از اصلیترین دلایل این شکست، محاسبه غلط تلآویو درباره جامعه ایران بود.
در محاسبات پیشینی رژیم صهیونیستی، گمان بر این بود با آغاز حمله نظامی، ایران درگیر یک بحران دوگانه خواهد شد: تهدید خارجی و آشوب داخلی. تحلیلگران امنیتی آنها بر این باور بودند شکافهای سیاسی، اختلافات اجتماعی و نارضایتیهای اقتصادی، همچون مواد قابل اشتعال، آمادهاند با جرقه یک بحران خارجی شعلهور شوند. به زبان سادهتر، پیشبینی میکردند با آغاز حمله، موج گستردهای از اعتراضات و اغتشاشات داخلی، توان ایران را برای واکنش راهبردی کاهش داده و حتی آن را فلج کند.
اما آنچه رخ داد، دقیقاً عکس این پیشبینی بود. حمله آشکار و مستقیم، نهتنها شکافهای داخلی را فعال نکرد، بلکه موجب همگرایی و همصفی اکثریت جامعه برابر دشمن خارجی شد. گروهها و جریانهایی که شاید در شرایط عادی با حکومت اختلاف نظر داشتند، در لحظه تهدید ملی، به طور طبیعی در موضع دفاع از کشور قرار گرفتند. این پدیده که در ادبیات سیاسی به «اثر پرچم» معروف است، رژیم را غافلگیر کرد. نتیجه این خطای محاسباتی، شکست عملیات دشمن صهیونیست بود. ایران توانست با اتکا به همین انسجام داخلی، هم در بعد نظامی و هم در عرصه روایتسازی رسانهای، ضربات متقابل و مؤثری وارد کند. شکست سناریوی «آشوب همزمان با حمله خارجی» برای رژیم اشغالگر به معنای یک هشدار راهبردی بود: بدون شکستن انسجام ملی ایران، نابودی یا مهار این کشور ناممکن است.
* تغییر راهبرد تلآویو؛ از حمله مستقیم تا فروپاشی از درون
بر اساس این تجربه، رژیم ناگزیر است برای ادامه مقابله با ایران، فاز تازهای از اقدامات را در اولویت قرار دهد: تضعیف و از بین بردن انسجام ملی. این راهبرد نه صرفاً یک انتخاب، بلکه شرط بقا برای تلآویو در تقابل طولانیمدت با ایران است. تا زمانی که جامعه ایران در لحظات تهدید، یکپارچه و همموضع باشد، توان بازدارندگی و پاسخگویی ایران حفظ خواهد شد. به همین دلیل، محور جدید تلاشهای رژیم ـ چه به صورت مستقیم و چه از طریق شبکه متحدان و عوامل نیابتی ـ معطوف به تولید و تشدید شکافهای داخلی خواهد بود. این شکافها میتواند قومی، مذهبی، طبقاتی، جنسیتی یا سیاسی باشد. از تحریک نارضایتیهای اقتصادی گرفته تا برجستهسازی اختلافات فرهنگی، همه و همه در خدمت یک هدف قرار میگیرد: زدودن اعتماد، امید و همبستگی از درون جامعه ایران.
* نقش «سربازان نادان» در جنگ رژیم
در چنین شرایطی، یک نکته حیاتی را باید به صراحت گفت: هر فرد، گروه یا جریانی که خواسته یا ناخواسته در مسیر تشدید شکافهای داخلی و تخریب انسجام ملی گام بردارد، در عمل به عنوان یک «سرباز نادان صهیونیستها» عمل میکند. ممکن است نیت آن فرد یا جریان، پیگیری مطالبات شخصی یا اجتماعی باشد اما در سطح راهبردی، خروجی چنین رفتارهایی دقیقاً همان چیزی است که اتاقهای فکر تلآویو به دنبالش هستند. باید توجه داشت انسجام ملی به معنای نبود اختلافنظر نیست. وجود نقد و مطالبهگری در هر جامعهای طبیعی و حتی ضروری است اما خط قرمز، آنجاست که نقد و مطالبهگری به دشمنتراشی درونی و تضعیف جبهه داخلی در برابر تهدید خارجی تبدیل شود. این همان نقطهای است که مرز بین «فعال مدنی» و «پیادهنظام بیجیره و مواجب دشمن» کمرنگ و گاه محو میشود.
* شلیک به پای خود
جامعهای که برابر تهدید خارجی، وحدت و همصدایی خود را از دست بدهد، عملاً راه را برای مداخله مستقیم دشمن باز میکند. تاریخ معاصر پر است از نمونههایی که در آن، فروپاشی انسجام داخلی، مقدمه سقوط سیاسی یا شکست نظامی بوده است. کافی است نگاهی به برخی کشورهای منطقه بیندازیم که پیش از حمله خارجی، درگیر آشوب داخلی بودند و در نهایت، نهتنها اهداف اصلاحطلبانه داخلی محقق نشد، بلکه کشورشان دچار فروپاشی ساختاری شد. اگر امروز در ایران، گروهی با بیتوجهی به پیامدهای رفتار خود، به سمت ایجاد و تعمیق شکافهای اجتماعی حرکت کند، باید بداند گلولهای که شلیک میکند، نهایتاً به پای خودش و به پیکر کشورش اصابت میکند. رژیم صهیونیستی هیچ نیازی به لشکرکشی مستقیم برای شکست ایران نخواهد داشت، اگر بتواند این کار را با دست خود ایرانیها و با جنگ روانی و آشوب داخلی انجام دهد.
* مسؤولیت جمعی در حفظ همبستگی
حفظ انسجام ملی، تنها وظیفه نهادهای امنیتی یا حاکمیتی نیست؛ این یک مسؤولیت جمعی است. رسانهها، فعالان اجتماعی، نخبگان فرهنگی و حتی کاربران شبکههای اجتماعی، هر یک نقش تعیینکنندهای در شکلگیری یا تخریب این انسجام دارند. هر کلمه، هر تصویر و هر روایت میتواند یا به ترمیم اعتماد ملی کمک کند یا آتش بیاعتمادی و دشمنی را شعلهورتر کند. امروز، پس از تجربه خرداد 1404، باید هوشیار بود که دشمن مسیر تازهای را آغاز کرده است. جنگ آینده، لزوماً با موشک و پهپاد شروع نمیشود، بلکه ممکن است با یک هشتگ، یک کلیپ یا یک شایعه کلید بخورد و اگر ما بیمحابا وارد این بازی شویم، فقط به پای خودمان شلیک کردهایم.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/