خطر یک تصویرسازی علیه ایران
بازنمایی رسانه ای دروغین دشمن با کلیدواژه «ایران ضعیف» برای اهداف سیاسی و فراتر از آن ادامه دارد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، از همان روزهای آغازین جنگ و پس از آتشبس با رژیم صهیونیستی، یک مسئله مهم و حیاتی برای دوره پساجنگ وجود داشت که مورد تذکر برخی دوستان تحلیل گر قرار گرفت اما متاسفانه کمتر به آن توجه شد. دشمن به جای ایجاد یک روایت پیروزی مطلق برای خودش یا شکست مطلق برای ایران، کمپینی رسانهای، سیاسی و نخبگانی را در فضای غربی پیش برد که میگفت، «ایران ضعیف شده» و «محور مقاومت به پایان خود نزدیک میشود». این تصویر با استفاده از رخدادهای نظامی سه روز اول جنگ، فضای رسانههای غربی مانند روی جلد تایم، فایننشال تایمز و اکونومیست را در دست گرفت و پس از پایان جنگ نیز به شدت پیگیری شد. این بازنمایی میگفت که ایران دیگر در قامت یک قدرت منطقهای نیست و آن چنان سرکوب شده که نه تنها هستهای، بلکه در زمینههای دیگر منطقهای نیز قابلیت اعمال قدرت ندارد. این تصویر دروغین، جبهه مقاومت به مثابه «پروکسیهای ایران» را تقریبا تمام شده بازنمایی میکرد و به بازیگران منطقهای و فرامنطقهای میگفت «دیگر لازم نیست نگران ایران و کنشهایش باشید».
اهمیت تصویر و اثرات واقعی آن بر تصمیمات جهانی
دقت کنید که این یک تصویر است. حتما این تصویر با واقعیت تطبیقی کم دارد، اما خود تصویر در تحلیلها و اقدامات و حتی مواضع طرفهای مختلف منطقهای و جهانی اثرگذار است. مثلا فرض کنید که چند نفر در خیابان با یک شخص گلاویز میشوند. تصویر توان او در مقابله و درگیری، به این چند نفر جرئت حمله میدهد. حالا اگر از قضا این فرد یک مربی حاذق در دفاع شخصی باشد اما در ظاهرش معلوم نشود، آن چند نفر لتوپار میشوند اما آن ها در حمله با همان تصویر اولیه خودشان و نه واقعیت توان آن فرد اقدام کردهاند. پس این تصویر مهم است و اثر واقعی در تصمیمات دارد. گرچه در موضوعات بزرگی مانند آنچه میان کشورهاست ، مسئله پیچیدگی بسیار بیشتری دارد و هر کشور با استفاده از دستگاههای تحلیلی و اطلاعاتی خود هم برآوردی میکند. مهم این است که تصویر مذکور و ساخته شده در غرب، انواع مشکلات را برای ایران ایجاد میکند. به آن اظهارات مرتس درباره «کار کثیف رژیم برای غرب» رجوع کنید که در حمایت از حمله به ایران گفته شده بود. آن جمله از اولین ثمرات تصویر ایران ضعیف بود که آلمان جرئت میکرد در فضای علنی این طور از حمله به آن حمایت کند.
اگر سری به رسانههای جریان اصلی در غرب بزنید و نام ایران را در آن جست وجو کنید، متوجه خواهید شد که در انواع تحلیلهای بیربط و باربط، به چنین امری اشاره شده است که «ایران ضعیف شده». به تعبیر دیگر، طرف مقابل توانسته این بازنمایی رسانهای دروغین را تولید و از آن برای اهداف سیاسی و فراتر از آن استفاده کند.
این تصویر در بسیاری از امور سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه قابل مشاهده است. تصویر ایران ضعیف شده و سرکوب شده، باعث میشود تا ائتلافسازی علیه ایران یا محور مقاومت، سادهتر از قبل شود. درواقع کشورها، برای رسیدن به نقطه تقابل واضح با ایران، ترس یا محافظهکاری سابق را کنار میگذارند. یکی از مصادیق این گزاره، اتفاقی است که در لبنان و علیه سلاح حزبا... رخ داد. گرچه متغیرهای بسیاری در این زمینه فعال بودند اما همین تصویر ایران ضعیف، مرحله آخر را تسریع و عاملان آن را تشجیع کرد. همین طور در ماجرای زنگزور، میتوان فهم نمود که متغیرهای متعددی در کار بودند اما این تصویرسازی از ایران، دو طرف را به سمت آمریکا غش داد تا تصمیمی برخلاف منافع ایران بگیرند و از واکنش ایران نترسند. شاید اگر وحشیگری رژیم در ماجرای حمله به دمشق بروز نمیکرد، حتی برخی دیگر از قرارات ضدمنافع ایران یا جبهه مقاومت هم اتفاق افتاده بود یا اگر نتانیاهو در ماجرای غزه انعطاف نشان میداد، تا حالا بخشی از مسیر عادیسازی با سعودی طی شده بود.
البته باید در این جا یک نکته را متذکر شویم که فهم و برداشت ملتها به ویژه ملتهای مسلمان از ماجرای جنگ 12 روزه متفاوت با این تصویر است. ایران در چشم مسلمین به شدت بالا رفته و پرچمدار واقعی مبارزه با استکبار آمریکایی-صهیونی شده. لذا ما در این جا درباره مسئولان کشورهای منطقه و جهان و بخشی از بدنه نخبگانی-رسانهای غربی صحبت میکنیم. از طرف دیگر، واقعیت آنچه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با رشادت مثالزدنی خود در مقابل جبهه گسترده و بزرگ غرب رقم زدند، در این تصویر سانسور شده. اما تاکید میکنیم که این واقعیتهای میدانی در مقابل برساخت رسانهای، اهمیت کمی پیدا کرده و در ساختار ذهنی نخبگان و سیاسیون غرب، جاگیر نشده است.
لزوم بازتعریف روایت و اقدام میدانی برای احیای قدرت
در این جا باید انتقادهایی به آقایان پزشکیان و عراقچی ارائه کرد. مصاحبه با کارلسون و فاکسنیوز این بزرگواران که با هدف کاهش تنش طراحی شده بود، اتفاقا منجر به تقویت همین تصویر از ایران شد. معنایی که ترامپ و غربیان از این مصاحبهها برداشت کردند، این نبود که ایران به دنبال کاهش تنش است، بلکه این بود که ایرانِ سرکوب شده، به دنبال جلوگیری از حملات بعدی اسرائیل و آمریکاست. شاید برخی تبیینهای داخلی ما درباره این که «دشمن در رسیدن به اهدافش شکست خورده» هم به این تصویر کمک کرده. چراکه ایران را آن قدر ضعیف و دشمنش را آن قدر قوی تعریف میکرد که هدف گذاری براندازی نظام اسلامی و تجزیه ایران عزیز را ممکن اما در این حمله ناکام معرفی میکرد. این تقویت کننده همان تصویری بود که میگفت ایران آن قدر ضعیف شده که از عدم سقوط خودش مسرور است و بانگ پیروزی سر میدهد. حال این که تا چند سال پیش، دو کشور در منطقه را از شر داعش رهانیده بود و محورِ محور مقاومت در مقابله با طرحهای آمریکایی بود.
لذا باید به مسئولان امر توضیح داد که تصویر مذکور در چند عرصه به ضرر ایران عمل میکند. اولا ائتلافسازی و قرارات متعدد ضدایرانی در منطقه را تسریع میکند. پس در اظهارات و موضعگیریها باید مواردی قویتر انتخاب شوند، گرچه رجزخوانی غیرواقعبینانه هم آثار منفی خود را دارد. ثانیا سرریز آن، روایت پیروزی داخلی را تحتالشعاع قرار میدهد. تلاشی که در داخل کشور پی گرفته شد اما دنباله لازم در خارج از کشور را نداشت. آقای عراقچی بعد از مصاحبه با فاکسنیوز، چند توئیت محکم زد که نشان میداد از مسیر قبلی بازگشته و راهبرد جدیدی را انتخاب کرده. از طرف دیگر، باید در میدان هم اتفاقاتی بیفتد تا تمامی طرفها متوجه شوند، ایران هنوز قدرت لازم برای اعمال تغییرات را دارد. یعنی مسئله صرفا رسانهای یا سیاسی نیست.
منبع: خراسان
انتهای پیام/