نقش گروسی؛ میانجی یا آتشبیار معرکه؟
طرفهای غربی از ابزارهای قانونی و فرایندهای حقوقی بینالمللی به شکلی گزینشی استفاده میکنند.از منظر ایران، این روند یک هشدار جدی است؛زیرا استفاده ابزاری از قطعنامهها و سازوکارهای شورای امنیت میتواند همزمان با فشار دیپلماتیک، امنیت ملی را تهدید کند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خرداد ماه امسال، تجربهای تلخ و هشداردهنده برای ایران بود. در این نشست، قطعنامه صادره اروپاییها، نه تنها جنبه نمادین سیاسی داشت، بلکه بهانهای عملی برای اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل و آمریکا فراهم کرد و منجر به حمله 12 روزه به تاسیسات هستهای ایران شد.
این تجربه، به وضوح نشان داد که حتی یک تصمیم دیپلماتیک رسمی در سطح بینالمللی میتواند زمینه فشارهای نظامی و سیاسی علیه ایران را فراهم کند و اهمیت آمادگی کامل تهران را در مواجهه با نشستهای آتی برجسته میسازد. در شرایطی که ایران اکنون در آستانه نشست فصلی جدید قرار دارد، سایه تهدید فعالسازی مکانیزم اسنپبک و بازگشت قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت به روشنی بر سر تهران سنگینی میکند.
اهمیت این موضوع از آنجا بیشتر میشود که اتحادیه اروپا، پیش شرطهای مشخصی را برای عدم فعالسازی مکانیزم ماشه تعیین کرده است. این پیش شرطها شامل همکاری کامل با آژانس و روشن شدن وضعیت اورانیوم 60 درصد غنیشده در ایران است. تجربه خرداد نشان میدهد که تأخیر یا عدم شفافیت در این زمینه، میتواند فرصتی برای فشارهای بینالمللی بیشتر ایجاد کند.
تحلیل روند این نشست نشان میدهد که طرفهای غربی از ابزارهای قانونی و فرایندهای حقوقی بینالمللی به شکلی گزینشی استفاده میکنند تا اهداف سیاسی خود را پیش ببرند. از منظر ایران، این روند، یک هشدار جدی است؛ زیرا استفاده ابزاری از قطعنامهها و سازوکارهای شورای امنیت میتواند همزمان با فشار دیپلماتیک، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را تهدید کند.
تجربه خرداد همچنین به تهران نشان داد که همکاری فنی صرف با آژانس، بدون پشتیبانی حقوقی و دیپلماتیک کامل، میتواند بهانهای برای تحریمها و اقدامات تجاوزکارانه فراهم آورد. در واقع، این نشست فصلی در خرداد به روشنی نشان داد که معادلات شورای حکام تنها به نظارت هستهای محدود نمیشود و بخشی از یک بازی گسترده سیاسی است که امنیت ملی و جایگاه ایران در معادلات بینالمللی را هدف قرار داده است. این موضوع، ضرورت ایجاد یک استراتژی جامع برای مدیریت نشستهای آتی و مقابله با فشارهای حقوقی و سیاسی را بیش از پیش روشن میسازد.
نامه مشترک ایران، روسیه و چین؛ تحلیل پیامد حقوقی و سیاسی
یکی از مهمترین تحولات اخیر، ارسال نامه مشترک ایران، روسیه و چین به دبیرکل و رئیس شورای امنیت سازمان ملل بود که در جریان سفر پزشکیان به چین و حضور در نشست سران شانگهای و شانگهای پلاس صورت گرفت. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در این نامه تأکید کرد که تلاش سه کشور اروپایی برای فعالسازی «سازوکار اسنپبک» فاقد مبنای حقوقی است و از نظر سیاسی اقدامی مخرب به شمار میآید.
تحلیل حقوقی این اقدام مبین آن است که ایران با استناد به اصول بنیادین حقوق بینالملل، حق دارد از فشارهای یکجانبه جلوگیری کند. نکته کلیدی در نامه ناظر بر این است که کشورهایی که به تعهدات خود عمل نکردهاند، نمیتوانند از مزایای توافقی بهرهمند شوند. این پیام حقوقی، ابزار قوی برای ایران است تا مشروعیت تلاشهای غربی برای فعالسازی مکانیزم ماشه را زیر سوال ببرد.
از نظر سیاسی، این نامه نشاندهنده یک واکنش هوشمندانه است؛ اینکه ایران با همکاری روسیه و چین، نشان داده که تنها نیست و در فضای دیپلماسی چندجانبه توان ایجاد ائتلافهای موثر دارد. این اقدام میتواند اعتبار فشارهای اروپایی را کاهش دهد و نشان دهد که ایران در مواجهه با فشارهای یکجانبه، واکنشی فعال و سازمانیافته دارد. همچنین، پیامد بلندمدت این اقدام، تضعیف استراتژی طرفهای غربی در استفاده ابزاری از سازوکارهای بینالمللی است و راه را برای گفتوگوهای حقوقی و سیاسی منطقیتر باز میکند.
نقش گروسی و رایزنیهای اروپایی؛ میانجیگری یا فشار پنهان؟
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رافائل گروسی، در روزهای اخیر با دیپلماتهای اتحادیه اروپا و مسئول سیاست خارجی این اتحادیه دیدارهایی داشته است. از منظر تحلیلی، این دیدارها دو جنبه دارند؛ از یک سو تلاش برای تثبیت نقش نظارتی آژانس در ایران و از سوی دیگر اعمال فشارهای پنهان برای افزایش همکاریهای تهران در آستانه نشست فصلی شورای حکام.
گروسی در این دیدارها تأکید کرده است که نظارت آژانس برای جلوگیری از تکرار حملات تجاوزکارانه علیه ایران ضروری است. در عین حال، ایران اعلام کرده که گزارشهای جانبدارانه و اقدامات ناصحیح مدیرکل آژانس، موجب تعلیق موقت همکاریها شده است. این تعلیق، هم هشدار سیاسی و هم ابزاری برای حفاظت از امنیت ملی و منافع هستهای ایران است.
تحلیل استراتژیک این روند موید آن است که آژانس، به رغم ظاهر فنی فعالیتهای خود، نقش میانجی و همزمان فشارآور را ایفا میکند. از دید ایران، حفظ تعادل میان ادامه همکاری فنی و عدم امتیازدهی سیاسی به طرفهای خارجی ضروری است. هرگونه کوتاهی در مدیریت این تعادل، میتواند به افزایش فشارهای سیاسی و حتی زمینهساز صدور قطعنامه جدید تبدیل شود. بنابراین، تعامل با آژانس نیازمند مهارت دیپلماتیک، دقت حقوقی و آمادگی فنی بالا است.
اورانیوم 60 درصد؛ محور تنش یا فرصت دیپلماسی؟
یکی از مهمترین محورهای تنش در نشست فصلی جدید شورای حکام، تعیین تکلیف اورانیوم 60 درصد غنیشده در ایران است. اتحادیه اروپا، این موضوع را به عنوان پیششرط اصلی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه مطرح کرده است. تحلیل استراتژیک این موضوع حکایت از آن دارد که شفافیت فنی ایران میتواند فشارها را کاهش دهد، اما هرگونه کوتاهی یا برداشت نادرست از دادهها، بهانهای برای صدور قطعنامه جدید یا تحریمهای شدیدتر فراهم خواهد کرد.
از منظر دیپلماتیک، ایران با ارائه اطلاعات دقیق و مستند میتواند همزمان از مشروعیت قانونی خود دفاع کند و فضای مذاکره را برای کاهش تنشها باز نگه دارد. سناریوهای پیش روی تهران روشن است یا کوتاهی در همکاری با آژانس که در ادامه به افزایش فشارها، فعالسازی مکانیزم ماشه و احتمال صدور قطعنامه جدید منجر میشود یا شفافیت کامل و همکاری فنی که میتواند کاهش فشارها، حفظ منافع ملی و استفاده از فرصت دیپلماسی برای تقویت موقعیت حقوقی ایران را در پی داشته باشد. تحلیل منطقهای نیز نشان میدهد که موفقیت ایران در مدیریت این پرونده، میتواند الگوی مهمی برای حفظ امنیت هستهای و تعامل منطقی با جامعه بینالمللی ارائه دهد.
معادلات پیچیده پیش روی ایران؛ هشدار و فرصت در آستانه نشست فصلی جدید
با توجه به تجربه نشست خرداد، نامه مشترک ایران، روسیه و چین و روند رایزنیهای گروسی، معادلات پیش روی ایران در نشست فصلی جدید بسیار پیچیده و حساس است. فشارهای اروپایی برای همکاری بیشتر، تهدید فعالسازی مکانیزم اسنپبک و احتمال بازگشت تحریمها، تهران را در موقعیت حساسی قرار داده است.
با این حال، حمایت روسیه و چین و قدرت استدلال حقوقی ایران، فرصتهایی نیز ایجاد کرده است. تهران میتواند با اتخاذ یک استراتژی جامع، شامل آمادگی فنی، دیپلماسی فعال و دفاع حقوقی، معادلات پیچیده بینالمللی را به نفع خود مدیریت کند. در عین حال، کوچکترین غفلت یا اشتباه در مدیریت این روند، میتواند زمینه فشار و اقدامات تجاوزکارانه علیه ایران را فراهم سازد.
این معادلات نشان میدهد که نشست پیش رو، نه تنها یک رویداد فنی، بلکه یک آزمون مهم سیاسی و حقوقی است. ایران با استفاده از تجربه نشست خرداد، میتواند ضمن حفاظت از امنیت ملی و تاسیسات هستهای، اعتبار دیپلماسی چندجانبه و حقوق بینالملل را نیز تقویت کند. اما این مسیر نیازمند آمادگی کامل، تحلیل دقیق سناریوهای مختلف و مدیریت فعال فشارهاست.
منبع: هفت صبح
انتهای پیام/