رمزگشایی از ترس مزمن ترامپ
برگزاری رژه نظامی ارتش چین، منجر به وحشت رئیسجمهور امریکا شده و کار به جایی رسیده که ترامپ قدرت پنهانسازی این وحشت را نیز ندارد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حنیف غفاری در یادداشتی نوشت: برگزاری رژه نظامی ارتش چین، منجر به وحشت رئیسجمهور امریکا شده است. کار به جایی رسیده که ترامپ قدرت پنهانسازی این وحشت را نداشته و با مواضعی سلبی آن را برای مخاطبان به تصویر کشیده است: «رژه نظامی چین را تماشا کردم و این نمایش بسیار، بسیار چشمگیر بود. من دلیل انجام این کار را فهمیدم و آنها امیدوار بودند که من تماشا کنم. من تماشا میکردم. اما فکر میکنم امریکا باید در سخنان رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، ذکر میشد.»
اظهارات ترامپ پس از آن مطرح شد که او در شبکه تروثسوشال، چین را به توطئه با ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون علیه امریکا متهم کرد، در حالی که این سه رهبر در رژه نظامی حضور داشتند. اما سؤال اصلی این است که چه چیزی منجر به خشم و سردرگمی ترامپ نسبت به این رویداد نظامی شده و چرا او حتی قدرت کتمان این حس سلبی را در برابر دیدگان مخاطبان حوزه روابط بینالملل از دست داده است؟!
واقعیت امر این است که «پیشفرضها» و «ثوابت راهبردی» مهمترین نقش را در محاسبات سیاستمداران و نظامیان ایفا میکنند. هر اندازه این پیشفرضها و ثوابت پررنگتر و قطعیتر باشد، قدرت ریسکپذیری و کنشگری آنها در قبال پدیدههای گوناگون افزایش خواهد یافت. اما بدترین لحظه عمر یک سیاستمدار یا استراتژیست زمانی است که شاهد به چالش کشیده شدن پیشفرضها و ثوابت (مبانی محاسباتی) خود و متعاقباً، شکست در پیشبرد نقشه راه خود میباشد. این قاعده در خصوص مناقشات اخیر چین و امریکا نیز صادق است. مقامات کاخ سفید در ابتدای حضور ترامپ در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشینگتن تصور کردند چینیها به مانند سالهای 2017 تا 2020 میلادی در جنگ اقتصادی و تجاری با واشینگتن آسیبپذیر هستند حال آنکه با گذشت شش ماه عملاً ترامپ تبدیل به بازنده این جنگ تمام عیار تجاری شده است. حتی اقدام چینیها مبنی بر دستکاری قیمت یوان در برابر دلار خشم مقامات وزارت خزانهداری ایالات متحده را برانگیخته است.
اکنون چینیها نشان دادهاند در معادلات نظامی جهان نیز قدرت انهدام پیشفرضها و محاسبات مبنایی امریکا و متحدان آن در ناتو را دارا هستند! طی ماههای گذشته تمرکز واشینگتن به همراه متحدانش مانند لندن، کانبرا، توکیو، سئول و مانیل در منطقه تایوان به نقطه اوج خود رسیده است. پیشفرض ذهنی ترامپ همواره این بوده که چینیها به سبب تمرکز بر حرکت در مسیر هژمونی و قطبیت اقتصادی از جنگ مستقیم با تایوان (و نبرد غیرمستقیم با حامیان غربی تایپه) گریزان خواهند بود، اما اکنون با تجمیع دو مؤلفه «حرکت به سوی قطبیت اقتصادی» و «ارتقای تصاعدی قدرت بازدارندگی و اقدام نظامی» از سوی پکن مواجه هستند. در چنین شرایطی خشم، سردرگمی و وحشت ترامپ نسبت به تبلور همزمان این دو مؤلفه و ادغام آنها در بطن یکدیگر بیش از پیش قابل درک است. اکنون رئیسجمهور امریکا دو راه بیشتر پیش رو ندارد؛ عقبنشینی از مداخلهگرایی در تایوان یا اصرار بر تکمیل روند مواجهه گسترده با چین. تبعات انتخاب هر یک از این دو گزینه برای سیاستمداری که بدون در نظر گرفتن واقعیات (یا با محاسبات و باورهای نادرست) وارد این صحنه شده بسیار سنگین خواهد بود!
منبع: جوان
انتهای پیام/