روایت میدانی خبرنگار تسنیم از حال ناخوش ‌تالاب میانکاله/‌ اراده‌ای برای نجات نیست!

روایت میدانی خبرنگار تسنیم از حال ناخوش ‌تالاب میانکاله/‌ اراده‌ای برای نجات نیست!

تالاب میانکاله، این میراث طبیعی و ذخیره‌گاه زیست‌کره جهان، سال‌هاست قربانی سوءمدیریت، طرح‌های نادرست و بی‌توجهی به هشدار کارشناسان شده است؛ جایی که خشکیدگی تدریجی، ورود پساب‌ها، شکار بی‌رویه و تخریب زیستگاه، حیات آن را به مرز نابودی رساند‌.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، میانکاله، بهشت پرندگان مهاجر و یکی از ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره جهان، این روزها بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه و اقدام فوری است؛ تالابی که سال‌هاست میزبان گونه‌های نادر جانوری و پرندگان مهاجر از سراسر دنیا بوده، نه تنها زیستگاه حیات وحش محسوب می‌شود، بلکه نقشی حیاتی در معیشت جوامع محلی، تنظیم اقلیم منطقه، کنترل سیلاب‌ها و حفظ تنوع زیستی شمال کشور دارد. شرق مازندران، در همسایگی استان گلستان، این تالاب را به قلبی حساس برای اکوسیستم منطقه تبدیل کرده است؛ جایی که هر قطره آب و هر تصمیم مدیریتی می‌تواند سرنوشت آن را تعیین کند.

اما میانکاله اکنون با بحران جدی مواجه است. خشکسالی‌های پی‌درپی، برداشت بی‌رویه آب، ورود آلاینده‌ها و نبود مدیریت یکپارچه، تالاب را به لبه پرتگاه رسانده است. بر اساس آخرین گزارش‌ها، بیش از 15 هزار هکتار از سطح آبی تالاب خشک شده و تنها حدود 30 هزار هکتار از آن باقی مانده است. کاهش ورودی آب از رودخانه‌های نکا و تجن، برداشت‌های بی‌رویه برای مصارف کشاورزی، کاهش بارندگی و تغییرات اقلیمی از عوامل اصلی این بحران محسوب می‌شوند. این روند نه تنها محیط زیست را تهدید می‌کند، بلکه معیشت مردم محلی که سال‌ها از منابع تالاب بهره برده‌اند و بر آن تکیه کرده‌اند، در معرض خطر جدی قرار گرفته است.

تالاب میانکاله سال‌هاست محلی برای زندگی و گذران معیشت مردم منطقه بوده است؛ ماهیگیری، کشاورزی و گردشگری از جمله فعالیت‌هایی هستند که به صورت مستقیم با شرایط آب و محیط تالاب مرتبطند. خشک شدن بخش‌های وسیعی از این زیست‌بوم، تهدیدی جدی برای این اقتصادهای محلی و امنیت غذایی منطقه به شمار می‌رود. کارشناسان هشدار می‌دهند که در صورت ادامه این روند، میانکاله نه تنها به کانون ریزگردها و بحران‌های اقلیمی تبدیل خواهد شد، بلکه بخشی از هویت طبیعی و فرهنگی شمال ایران نیز در معرض نابودی قرار می‌گیرد.

در مواجهه با این تهدیدات، تلاش‌ها برای احیای تالاب آغاز شده است. طرح جامع احیای میانکاله شامل پمپاژ آب از منابع غربی، انتقال آب از رودخانه‌های مجاور در فصل غیرزراعی و لایروبی کانال‌های ارتباطی با دریای خزر است. علاوه بر این، پروژه‌هایی برای بازچرخانی آب، کاهش برداشت‌های غیرمجاز و مدیریت بهینه منابع آبی در دستور کار قرار گرفته‌اند. هدف این اقدامات، بازگرداندن تعادل اکولوژیک تالاب، حفاظت از گونه‌های جانوری و گیاهی و تضمین معیشت پایدار مردم محلی است.

با وجود این برنامه‌ها، مسیر احیای تالاب میانکاله هموار نیست. اختلاف‌نظر میان نهادهای مسئول، نبود بودجه کافی، مشکلات اجرایی و عدم هماهنگی میان استان‌های مازندران و گلستان، اجرای کامل طرح‌های احیایی را با مانع مواجه کرده است. برخی کارشناسان معتقدند که بدون مدیریت یکپارچه و مشارکت واقعی مردم بومی، هرگونه اقدام منفرد نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد و بحران تنها تشدید خواهد شد.

مردم منطقه نیز نقش و اهمیت خود را در حفاظت از میانکاله به خوبی می‌شناسند. آنان بر این باورند که مشارکت جوامع محلی در تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت منابع تالاب، کلید موفقیت هر برنامه احیایی است. از سوی دیگر، حضور مردم در پروژه‌های حفاظت و نظارت بر برداشت‌ها، می‌تواند علاوه بر کاهش فشارهای انسانی، حس مسئولیت‌پذیری و تعلق خاطر به تالاب را نیز تقویت کند. این نگاه نشان می‌دهد که میانکاله نه تنها یک زیست‌بوم طبیعی، بلکه بخشی از هویت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم منطقه است که نیازمند حفاظت مشترک است.

میانکاله امروز نمادی از هشدار زیست‌محیطی و ضرورت اقدام فوری است. این تالاب، که سال‌ها مامن پرندگان مهاجر و گونه‌های نادر جانوری بوده، اکنون با چالش‌هایی مواجه است که پیامدهای آن می‌تواند فراتر از مرزهای جغرافیایی استان‌ها باشد. اگر اقدامی فوری صورت نگیرد، کاهش سطح آب و نابودی پوشش گیاهی و حیات وحش تالاب، علاوه بر تهدید محیط زیست، به بحران‌های اقلیمی و اقتصادی گسترده در منطقه منجر خواهد شد.

در نهایت، میانکاله چیزی فراتر از یک تالاب است؛ نمادی از تعامل انسان و طبیعت، محل تلاقی فرهنگ، اقتصاد و اکوسیستم و دریچه‌ای برای حفظ میراث طبیعی ایران است. هر تصمیم، هر پروژه و هر قطره آب می‌تواند آینده این نگین سبز شمال کشور را رقم بزند و نشان دهد که چگونه می‌توان با مدیریت هوشمندانه و مشارکت همگانی، بحران‌ها را به فرصت‌هایی برای حفاظت و احیای طبیعت تبدیل کرد.

به همین منظور، خبرنگار تسنیم به روستاهای اطراف تالاب میانکاله سفر کرد تا از نزدیک با اهالی بومی گفتگو کند و از نزدیک وضعیت این زیست‌بوم ارزشمند را بررسی کند. در این بازدید میدانی، خبرنگار با کشاورزان، ماهیگیران، دامداران و ساکنان روستاها به گفت‌وگو نشست تا تجربه‌ها، نگرانی‌ها و پیشنهادات آنان درباره بحران آب، کاهش سطح تالاب و اثرات آن بر معیشت و زندگی روزمره ثبت شود.

اهالی روستاها با صداقت و صراحت، مشکلات خود را بازگو کردند؛ از خشک شدن بخش‌هایی از تالاب گرفته تا کاهش ماهی‌ها و پرندگان مهاجر، و همچنین تاثیرات مستقیم این بحران بر کشاورزی و فعالیت‌های اقتصادی‌شان. خبرنگار تسنیم در کنار این گفتگوها، محیط اطراف تالاب، مسیرهای آبی خشک شده، کانال‌های قدیمی و چشم‌انداز تالاب را نیز مشاهده و مستندسازی کرد تا تصویری ملموس و واقعی از وضعیت میانکاله ارائه شود.

این سفر میدانی علاوه بر ثبت واقعیت‌های زیست‌محیطی، فرصتی بود تا نگاه مردم محلی به مشارکت در طرح‌های احیای تالاب، پیشنهادات آن‌ها برای مدیریت بهتر منابع آب و نگرانی‌هایشان درباره آینده میانکاله شنیده شود. گفتگو با مردم نشان داد که میانکاله برای ساکنان اطراف، نه تنها یک زیست‌بوم طبیعی، بلکه بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی روزمره، اقتصاد و فرهنگ آن‌هاست و حفاظت از آن، نیازمند همراهی و توجه جدی مسئولان و جوامع محلی است.

صدای نگرانی بومیان میانکاله

زهرا خلیلی، زنی بومی و اهل یکی از روستاهای حاشیه تالاب میانکاله، با چشمانی که نگرانی در آن‌ها موج می‌زند، از زندگی خود و خانواده‌اش در کنار این تالاب سخن می‌گوید. او می‌گوید: ‌ما از بچگی با پرنده‌ها و تالاب بزرگ شدیم. هر فصل، رنگ و بوی خودش را داشت و صدای پرندگان، آهنگی بود که زندگی ما را همراهی می‌کرد.‌ برای زهرا و هم‌نسلانش، تالاب تنها یک منبع طبیعی یا زیست‌بوم حیاتی نبود؛ بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از خاطرات کودکی، هویت فرهنگی و روزمرگی مردم روستاهای اطراف به شمار می‌رفت.

اما حالا شرایط تغییر کرده است. زهرا با لحنی اندوهناک ادامه می‌دهد: ‌آب تالاب کم شده و دیگر همان تعداد پرنده‌ها را نمی‌بینیم. صداهای دلنشین پرندگان مهاجر، آرامش و شور زندگی ما را همراهی نمی‌کنند. همه این تغییرات، دل ما را به درد می‌آورد.‌ او نگران است که این زیست‌بوم ارزشمند، که سال‌ها نه تنها محیط زندگی انسان‌ها بلکه مأمن گونه‌های نادر جانوری و پرندگان مهاجر بوده، در خطر نابودی قرار گیرد.

زهرا خلیلی و دیگر اهالی روستا از نزدیک شاهد تأثیرات خشکسالی، برداشت بی‌رویه آب و تغییرات اقلیمی بر تالاب هستند. برای آن‌ها، کاهش سطح آب تنها یک مسئله محیط زیست نیست؛ بلکه به معنای تهدید مستقیم معیشت، کشاورزی، ماهیگیری و حتی فرهنگ و هویت بومی است. زهرا می‌گوید: ‌می‌ترسیم آیندگان ما دیگر نتوانند این زیبایی‌ها و زندگی کنار تالاب را ببینند. بچه‌های ما نباید تنها داستان‌هایی درباره پرندگان و تالاب بشنوند؛ آن‌ها باید این طبیعت را تجربه کنند.‌

صحبت‌های زهرا، تصویری ملموس و انسانی از بحران میانکاله ارائه می‌دهد؛ تصویری که نشان می‌دهد حفاظت از تالاب تنها مسئله‌ای زیست‌محیطی نیست، بلکه دغدغه‌ای اجتماعی، فرهنگی و انسانی است. او با صدایی که در عین آرامش، سرشار از نگرانی است، پیامی صریح به مسئولان و مردم می‌دهد: میانکاله نه تنها میراث طبیعی ماست، بلکه بخشی از هویت و زندگی ماست. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیر است.‌

این روایت، پژواک دل نگرانی اهالی بومی و اهمیت مشارکت آن‌ها در احیای تالاب را برجسته می‌کند و نشان می‌دهد که تالاب میانکاله برای مردم محلی چیزی فراتر از یک زیست‌بوم طبیعی است؛ آن‌ها این تالاب را خانه خود، منبع روزی و بخشی از تاریخ و فرهنگشان می‌دانند. هر پرنده‌ای که دیگر باز نمی‌گردد، هر قطره آبی که کاهش می‌یابد و هر تغییر در تالاب، بخش مهمی از زندگی و هویت این مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به همین دلیل است که صدای اهالی، فریاد نگران حفاظت و احیای میانکاله است.

تالاب میانکاله از نگاه صیادان

حاج‌قاسم، صیاد بازنشسته و یکی از قدیمی‌ترین ساکنان روستاهای حاشیه تالاب میانکاله، با چهره‌ای آفتاب‌سوخته و دست‌هایی که سال‌ها تجربه کار در طبیعت را در خود جای داده‌اند، از روزهایی می‌گوید که تالاب پرآب و زنده بود. او با صدایی آرام و در عین حال پر از حسرت می‌گوید:‌ قبلاً با قایق می‌رفتیم وسط تالاب. هر صبح که از خانه بیرون می‌زدیم، پرندگان مهاجر را می‌دیدیم که بر سطح آب پرواز می‌کردند، ماهی‌ها فراوان بودند و زندگی ما جریان داشت. این تالاب نه تنها مامن پرندگان و ماهی‌ها بود، بلکه بخشی از زندگی روزمره ما و خاطرات کودکی‌مان بود.‌

حاج‌قاسم و هم‌نسلانش، تالاب را بیش از یک منبع طبیعی می‌دانند؛ آن را بخش جدایی‌ناپذیری از فرهنگ، معیشت و هویت خود می‌شناسند. یادآوری خاطرات قایق‌سواری، ماهیگیری صبحگاهی و تماشای پرندگان مهاجر در تالاب، لبخند کوتاهی بر لبانش می‌آورد اما به سرعت با غمی عمیق جایگزین می‌شود. او ادامه می‌دهد: ‌اما حالا دیگر آن روزها نیست. تالاب خشکه شده، مسیرهای قایق‌سواری ما خشک شده‌اند، ماهی نیست، پرنده نیست و زندگی ما سخت‌تر از همیشه شده است. حتی کودکان روستا دیگر صدای پرندگان مهاجر را نمی‌شنوند و نمی‌توانند همان بازی‌ها و سرگرمی‌های ما را تجربه کنند.‌

حاج‌قاسم توضیح می‌دهد که کاهش سطح آب و خشکی تالاب نه تنها زندگی مردم محلی را تحت تاثیر قرار داده، بلکه باعث تغییرات در رفتار پرندگان و جانوران شده و تعادل طبیعی تالاب را بر هم زده است. او با لحنی نگران اما امیدوار می‌گوید: ‌ولی اگه تالاب احیا بشه، ما هم کمک می‌کنیم تا تالاب رو زنده‌تر از گذشته داشته باشیم.‌ این جمله کوتاه، بیانگر تعهد عمیق مردم محلی نسبت به طبیعت و تالاب است؛ تعهدی که ریشه در دهه‌ها زندگی، تجربه و شناخت دقیق محیط اطرافشان دارد.

حاج‌قاسم باور دارد که مشارکت اهالی بومی در احیای تالاب کلید موفقیت هر طرحی است. او می‌گوید: ‌اگر مسئولان بیایند و همراه ما باشند، ما می‌توانیم نه تنها تالاب را دوباره پرآب کنیم، بلکه مسیرهای قدیمی قایق‌سواری و ماهیگیری را هم احیا کنیم و زندگی تالاب را دوباره زنده کنیم.‌ نگاه او و دیگر صیادان نشان می‌دهد که حفاظت از تالاب میانکاله، تنها یک اقدام زیست‌محیطی نیست؛ بلکه پیوندی مستقیم با هویت، اقتصاد و فرهنگ منطقه دارد.

روایت حاج‌قاسم تصویری انسانی و ملموس از بحران تالاب میانکاله ارائه می‌دهد؛ تصویری که فراتر از آمار و ارقام، احساسات، امیدها و دغدغه‌های مردم بومی را برجسته می‌کند. او یادآوری می‌کند که هر قطره آبی که دوباره به تالاب بازگردد، می‌تواند زندگی مردم، ماهی‌ها و پرندگان مهاجر را احیا کند و امید به روزهای بهتر را در دل اهالی زنده نگه دارد. تالاب میانکاله برای حاج‌قاسم و نسل‌های او چیزی فراتر از یک محیط طبیعی است؛ آن را خانه، محل گذران زندگی و بخشی از هویت فرهنگی خود می‌دانند.

در نهایت، روایت حاج‌قاسم، پیام صریحی دارد: حفاظت و احیای میانکاله نیازمند اقدام فوری، همراهی مسئولان و مشارکت فعال مردم محلی است. او و دیگر بومیان، نه تنها ناظر بحران هستند، بلکه آماده‌اند تا با تجربه و تعهد خود، تالاب را دوباره زنده کنند و نسل‌های آینده را با زیبایی‌ها و زندگی تالاب آشنا کنند.

کلید احیای تالاب میانکاله کجاست؟

یونس محمدی‌ فعال محیط‌زیست محلی و یکی از شناخته‌شده‌ترین کارشناسان حامی تالاب میانکاله، با نگاهی مصمم و پر از حس مسئولیت از وضعیت بحرانی این زیست‌بوم سخن می‌گوید. او با صدایی که هم نگرانی و هم امید در آن موج می‌زند، می‌گوید: ‌مردم منطقه آماده همکاری هستند، فقط باید به آن‌ها اعتماد شود. ما بهتر از هر کسی می‌دانیم تالاب چطور باید زنده بماند.‌ این جمله کوتاه، نشان‌دهنده پیوند عمیق اهالی بومی با تالاب است و اهمیت مشارکت آن‌ها در هر اقدام احیایی را روشن می‌کند.

محمدی توضیح می‌دهد که مردم محلی، کسانی که نسل‌ها در کنار تالاب زندگی کرده و با چرخه‌های طبیعی آن خو گرفته‌اند، نه تنها منابع و گونه‌های زیستی را می‌شناسند، بلکه تجربه عملی دارند که هیچ کتاب یا گزارش علمی نمی‌تواند جایگزین آن باشد. او می‌گوید: ‌این مردم می‌دانند چه زمانی باید آب را به تالاب بازگردانند، چه گیاهانی را حفظ کنند و چطور مسیرهای پرندگان مهاجر را امن نگه دارند. آن‌ها حافظان واقعی تالاب هستند و بدون همراهی‌شان، هر طرح احیایی ناقص خواهد بود.‌

یونس محمدی از نزدیک شاهد تأثیرات خشکسالی و برداشت بی‌رویه آب بر تالاب بوده است. او توضیح می‌دهد که کاهش سطح آب، ورود آلاینده‌ها و تغییرات اقلیمی نه تنها زندگی مردم محلی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه اکوسیستم تالاب را نیز با تهدید جدی روبه‌رو کرده است. صدای او، پژواک نگرانی و هشدار است: ‌اگر تالاب احیا نشود، ماهی‌ها و پرندگان مهاجر بازنخواهند گشت و زندگی مردم در روستاهای اطراف نیز به شدت دشوار خواهد شد.‌

با وجود تمام این مشکلات، محمدی پر از امید است. او با اطمینان می‌گوید: ‌ما مردم محلی، تجربه و دانش کافی داریم و اگر اعتماد شود، می‌توانیم تالاب را دوباره زنده کنیم. همراهی مردم با مسئولان، کلید احیای تالاب است. آن‌ها آماده‌اند با تلاش، صبر و دانش بومی خود، تالاب را به زندگی و شکوفایی گذشته بازگردانند.‌

این فعال محیط‌زیست معتقد است که حفاظت از تالاب میانکاله نه تنها یک اقدام زیست‌محیطی، بلکه یک مسئولیت اجتماعی و فرهنگی است. او می‌گوید: ‌تالاب میانکاله هویت و معیشت مردم منطقه است؛ هر پرنده‌ای که دیگر باز نمی‌گردد، هر قطره آبی که کم می‌شود، بخشی از زندگی مردم و فرهنگ محلی را تهدید می‌کند. اگر می‌خواهیم این میراث طبیعی برای نسل‌های آینده باقی بماند، باید به مردم اعتماد کنیم و آن‌ها را در تصمیم‌گیری‌ها شریک کنیم.‌

محمدی همچنین به تجربه‌های موفق قبلی در دیگر مناطق اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که هر جا مردم محلی در احیای محیط زیست دخیل بوده‌اند، نتیجه پایدارتری حاصل شده است. او می‌گوید: ‌مردم منطقه خودشان بهترین حافظان تالاب هستند. وقتی اعتماد و امکانات لازم به آن‌ها داده شود، نه تنها تالاب احیا می‌شود، بلکه مشارکت آن‌ها باعث افزایش اثرگذاری و پایداری پروژه‌ها خواهد شد.‌

‌یونس محمدی با این سخنانش تصویری ‌ واضح از بحران میانکاله ارائه می‌دهد؛ تصویری که فراتر از آمار و ارقام، احساسات، امیدها و تعهد مردم بومی را به نمایش می‌گذارد. سخنان او یادآور این است که موفقیت هر اقدام زیست‌محیطی، نه تنها به بودجه و منابع وابسته است، بلکه به اعتماد، مشارکت و تجربه مردم محلی نیز گره خورده است. صدای یونس محمدی، پژواک امید و تعهدی است که می‌تواند نقطه اتکایی برای نجات تالاب و تضمین حیات پرندگان، ماهی‌ها و زندگی انسان‌ها باشد.

در نهایت، او می‌گوید: ‌با اعتماد به مردم محلی و همراهی مسئولان، می‌توانیم میانکاله را دوباره به زندگی بازگردانیم و این زیست‌بوم ارزشمند را برای نسل‌های آینده حفظ کنیم. مشارکت واقعی مردم، تنها راه نجات تالاب است و اگر امروز اقدامی نکنیم، فردا دیر خواهد بود.‌

اگر امروز برای نجات تالاب اقدام نکنیم فردا شاید خیلی دیر باشد

تالاب میانکاله، نگین ارزشمند شمال ایران و یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های منطقه خزر، این روزها با بحرانی جدی دست و پنجه نرم می‌کند؛ بحرانی که ناشی از فرسایش منابع طبیعی، کاهش بارندگی، سوءمدیریت منابع آب و نبود یک سیاست یکپارچه محیط‌زیستی است. کاهش شدید سطح آب، رسوب‌گذاری، ورود آلاینده‌ها و پساب‌های کشاورزی و فاضلاب‌ها، نه‌تنها کیفیت آب را پایین آورده بلکه تعادل اکوسیستم تالاب را نیز برهم زده است. بررسی داده‌های ماهواره‌ای و محلی نشان می‌دهد که طی پنج سال گذشته، سطح آبی تالاب بین 30 تا 35 درصد کاهش یافته و ورودی آب از رودخانه‌های نکا و تجن نیز تا 40 درصد کاهش یافته است.

اما میان این تهدیدات، بومیان منطقه، کسانی که نسل‌ها با تالاب نفس کشیده و زندگی کرده‌اند، بارقه‌ای از امید را روشن نگه داشته‌اند. آنها روایت‌هایی از روزهای پرآب و پرهیاهوی تالاب، پرندگان مهاجر و مسیرهای قایق‌سواری گذشته در ذهن دارند و اکنون با نگرانی به آینده نگاه می‌کنند، اما همچنان آماده مشارکت و همکاری برای نجات میانکاله هستند.

فعالان محیط‌زیست محلی و کارشناسان بر این باورند که مشکل تالاب میانکاله تنها به کمبود آب محدود نمی‌شود. آنها تأکید می‌کنند که احیای تالاب نیازمند یک برنامه جامع فرهنگی و اجتماعی است تا نسل جدید تالاب را نه فقط به‌عنوان یک منبع درآمد، بلکه به‌عنوان یک ارزش زیست‌محیطی و فرهنگی ببیند. مشارکت داوطلبانه مردم بومی، آموزش زیست‌محیطی دانش‌آموزان و ساکنان منطقه، اطلاع‌رسانی از طریق رسانه‌های جمعی و محلی و ایجاد ظرفیت گردشگری پایدار، همه بخش‌های این برنامه هستند.

راهکارهای عملی و کارشناسی‌شده برای احیای میانکاله، ترکیبی از اقدامات زیست‌محیطی و مدیریتی است: اصلاح مسیر رودخانه‌های منشعب و احیای حقابه تالاب، بازچرخانی آب و کاهش برداشت‌های غیرمجاز، کنترل رسوب‌گذاری و آلاینده‌ها، تثبیت محدوده قانونی تالاب و پناهگاه حیات وحش و تشکیل ستاد بحران میان‌دستگاهی با حضور نهادهای محیط‌زیست، آب، کشاورزی و نمایندگان محلی. این ستاد می‌تواند با اتخاذ تصمیمات هماهنگ و فرابخشی، اثری بنیادین در نجات تالاب داشته باشد.

در کنار این اقدامات، امکان جذب سرمایه ملی و بین‌المللی برای پروژه‌های احیایی و گردشگری پایدار، می‌تواند هم زمینه اشتغال و درآمد برای مردم محلی را فراهم کند و هم فشارهای ناشی از بهره‌برداری‌های غیرمجاز و توسعه بی‌برنامه صنعتی را کاهش دهد. برنامه‌های آموزشی، فرهنگی و گردشگری پایدار، نقش دوگانه‌ای دارند؛ هم حفاظت از تالاب و هم ایجاد درآمد جایگزین برای اهالی، که خود یک عامل کلیدی در موفقیت بلندمدت احیای میانکاله است.

در حقیقت، تالاب میانکاله بیش از آنکه یک زیستگاه طبیعی صرف باشد، بخشی از هویت فرهنگی و اقتصادی شمال ایران است. اگر امروز برای نجات آن اقدام نکنیم، فردا شاید خیلی دیر باشد. اما با اعتماد به مردم محلی، مشارکت فعال آن‌ها، تأمین بودجه پایدار و اجرای دقیق طرح‌های علمی، می‌توان میانکاله را دوباره به زندگی بازگرداند و آن را برای نسل‌های آینده حفظ کرد.

میانکاله، با همه بحران‌ها و تهدیداتش، همچنان نمادی از امید، مشارکت و توانمندی جوامع محلی است؛ جایی که علم، مدیریت، فرهنگ و طبیعت می‌توانند دست در دست هم دهند تا یکی از ارزشمندترین ذخیره‌گاه‌های زیستی ایران دوباره جان بگیرد.

چرا تالاب میانکاله در معرض نابودی قرار گرفت؟

محمدرضا کنعانی مدیرکل محیط زیست مازندران نیز در گفت وگو با خبرنگار تسنیم‌ بر ضرورت اقدام هماهنگ، چندبخشی و فرابخشی برای حفاظت از تالاب میانکاله تأکید کرد. او میانکاله را یکی از حساس‌ترین زیست‌بوم‌های شمال کشور توصیف کرد و افزود که این تالاب، علاوه بر ارزش زیست‌محیطی و تنوع زیستی، نقش مهمی در تنظیم اقلیم منطقه، تأمین معیشت مردم محلی و حفاظت از گونه‌های نادر پرندگان و جانوران دارد.

کنعانی با اشاره به ضرورت ارتقای نظام حکمرانی در منطقه میانکاله گفت: ‌برای حفاظت پایدار از تالاب، نیازمند تعیین و تثبیت محدوده قانونی پناهگاه حیات وحش و تالاب بین‌المللی میانکاله هستیم. این اقدام، نقش مهمی در پیشگیری از تداخلات مالکیتی، بهره‌برداری‌های غیراصولی و تخریب زیست‌بوم دارد و چارچوب قانونی روشنی برای حفاظت از این منطقه ایجاد می‌کند.‌ او تأکید کرد که بدون وجود چارچوب قانونی مشخص، هیچ برنامه حفاظتی نمی‌تواند به صورت مؤثر و بلندمدت اجرا شود و تهدیدات ناشی از برداشت‌های غیرمجاز آب، ورود آلاینده‌ها و توسعه ناپایدار فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی، همچنان تالاب را در معرض نابودی قرار خواهد داد.

کنعانی همچنین به ضرورت همکاری میان نهادهای دولتی، جوامع محلی، فعالان محیط‌زیست و پژوهشگران تأکید کرد. به گفته او، حفاظت از میانکاله نیازمند یک رویکرد یکپارچه است که همزمان ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی را در بر گیرد. ‌مردم محلی، با دانش و تجربه بومی خود، نقش کلیدی در مدیریت پایدار تالاب دارند. مشارکت آن‌ها در طرح‌های احیایی، آموزش و برنامه‌های کاهش برداشت‌های غیرمجاز آب می‌تواند تأثیر بسزایی در بازگرداندن تالاب به شرایط طبیعی داشته باشد.‌

از نگاه کنعانی، راهکارهای احیای تالاب میانکاله شامل چند محور اساسی است: تثبیت محدوده قانونی تالاب و پناهگاه حیات وحش، مدیریت یکپارچه منابع آب، لایروبی و مرمت کانال‌های ارتباطی با دریای خزر، بازچرخانی آب و کاهش برداشت‌های غیرمجاز، و مشارکت فعال مردم محلی و جوامع روستایی در حفاظت و مراقبت از زیست‌بوم. او افزود: ‌این اقدامات، در کنار پژوهش‌های علمی و رصد مستمر محیط زیست، می‌تواند تضمینی برای حفظ تالاب و بازگشت گونه‌های نادر پرندگان و جانوران باشد.‌

کنعانی مدیرکل محیط زیست مازندران همچنین در زمینه شرایط احیا تالاب میانکاله گفته است: بررسی وضعیت اراضی ملی، خالصه و مستثنیات اشخاص و شفاف‌سازی محدوده‌های مجاز و غیرمجاز، اقدامات حقوقی و حفاظتی برای مقابله با تصرفات و تعلیف دام غیرمجاز به‌عنوان یکی از عوامل تهدیدکننده پایداری اکوسیستم، ساماندهی فعالیت‌های گردشگری بی‌ضابطه در منطقه با هدف کنترل فشار انسانی، ارتقای زیرساخت‌ها و پایش ظرفیت برد اکولوژیک واجرای طرح جامع احیای تالاب میانکاله با اولویت تأمین آب از طریق پمپاژ، به‌منظور ارتقای شرایط زیستی تالاب و جلوگیری از خشکی و پس‌روی آب و توسعه شبکه اطفای حریق و افزایش آمادگی میدانی برای مقابله با آتش‌سوزی‌های احتمالی، با بهره‌گیری از گروه‌های واکنش سریع، پایگاه‌های مشارکتی، تجهیزات نوین و ظرفیت جوامع محلی از راهکارهای مثبت در این حوزه است.

وی بر ضرورت اقدام هماهنگ، چندبخشی و فرابخشی برای حفاظت از میانکاله، تأکید کرد و یادآور شد: میانکاله نماد تعهد ما به حفاظت از میراث طبیعی ملی و بین‌المللی است.برای تحقق این مسئولیت، نیازمند هم‌افزایی مدیریتی، اجماع نهادی و اجرای دقیق برنامه‌های مصوب هستیم.مدیرکل  محیط زیست مازندران بر لزوم برگزاری جلسات در چارچوب اجرای برنامه استراتژیک محیط زیستی استان اشاره کرد و آن را  گامی راهبردی در مسیر حفاظت از تنوع زیستی، مدیریت یکپارچه زیست‌بوم‌ها و پاسخگویی به چالش‌های موجود در مناطق تحت مدیریت محیط زیست عنوان کرد.

کنعانی در پایان سخنان خود به اهمیت دیدگاه فرابخشی در مدیریت میانکاله اشاره کرد و گفت: ‌حفاظت از این تالاب، تنها مسئولیت محیط زیست نیست. این امر نیازمند همکاری وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان‌های مردم‌نهاد، دانشگاه‌ها و جوامع محلی است. تنها با هماهنگی و رویکرد جامع می‌توان میانکاله را به عنوان یکی از مهم‌ترین زیست‌بوم‌های شمال کشور حفظ و احیا کرد.‌

این اظهارات، نمایانگر نگاه جامع و آینده‌نگر محیط‌زیست مازندران به تالاب میانکاله است؛ جایی که حفاظت و احیای آن، فراتر از یک اقدام محیط‌زیستی، به حفظ هویت فرهنگی و معیشت مردم محلی و امنیت زیست‌محیطی منطقه پیوند خورده است.

بازهم ‌سوءمدیریت ‌

تالاب میانکاله، این نگین پهنه آبی شرق مازندران و یکی از مهم‌ترین ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره جهان، امروز در نقطه‌ای حساس و شکننده قرار دارد. کاهش سطح آب، رسوب‌گذاری، ورود آلاینده‌ها، پساب‌های کشاورزی و فاضلاب‌ها، سوءمدیریت منابع آب و فقدان هماهنگی میان نهادهای مسئول، همگی تهدیداتی جدی هستند که سلامت اکوسیستم تالاب و زندگی مردم محلی را به مخاطره انداخته‌اند. بررسی داده‌های میدانی و تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که طی پنج سال گذشته، سطح آبی تالاب حدود 30 تا 35 درصد کاهش یافته و ورودی آب از رودخانه‌های نکا و تجن نیز تا 40 درصد کاهش یافته است. این وضعیت، فشارهای شدید بر اکوسیستم، تنوع زیستی و معیشت جوامع بومی وارد کرده است و ضرورت اقدامات فوری و هماهنگ برای احیا و مدیریت پایدار تالاب را دوچندان کرده است.

میانکاله نه فقط یک زیستگاه طبیعی، بلکه بخشی از هویت فرهنگی، تاریخی و اقتصادی مردم منطقه است. نسل‌های متمادی مردم بومی با تالاب زندگی کرده‌اند؛ پرندگان مهاجر، مسیرهای صیادی، کشاورزی‌های محلی و گردشگری سنتی بخشی از این هویت را شکل داده‌اند. کاهش منابع آب و تغییرات اقلیمی، تهدیدی جدی برای استمرار این سبک زندگی و حافظه فرهنگی منطقه است. فعالان محیط‌زیست و مردم محلی هشدار می‌دهند که اگر اقدامات احیایی به صورت گسترده و هماهنگ انجام نشود، علاوه بر تخریب اکوسیستم، میراث فرهنگی و اقتصادی مردم منطقه نیز در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.

در مقابل این تهدیدات، پروژه‌های احیایی انجام شده نشان می‌دهند که امید برای بازگرداندن تالاب هنوز زنده است. پمپاژ آب از منابع غربی برای جبران کاهش سطح آب، لایروبی کانال‌های منتهی به دریای خزر برای افزایش تبادل آبی و احداث خاکریزها و مخازن ذخیره آب‌های سطحی، تاکنون توانسته بخش‌هایی از تالاب، از جمله حدود 500 هکتار از خلیج میانکاله، را احیا کند. این اقدامات نشان می‌دهد که با استفاده از راهکارهای علمی و فنی، تالاب می‌تواند دوباره جان بگیرد و بخش‌هایی از تعادل اکولوژیکی خود را باز یابد.

با این حال، کارشناسان تأکید دارند که احیای پایدار میانکاله تنها با یک رویکرد جامع، چندبخشی و مشارکتی امکان‌پذیر است. این رویکرد باید شامل مدیریت منابع آب، بازچرخانی پساب‌ها، کنترل رسوب‌گذاری و آلاینده‌ها، تثبیت محدوده قانونی تالاب و پناهگاه حیات وحش، و تشکیل ستاد بحران میان‌دستگاهی با حضور نهادهای محیط‌زیست، آب، کشاورزی و نمایندگان محلی باشد. از سوی دیگر، آموزش زیست‌محیطی دانش‌آموزان و ساکنان بومی، اطلاع‌رسانی از طریق رسانه‌های محلی و توسعه گردشگری پایدار با مشارکت مردم منطقه، همگی بخش‌های ضروری این رویکرد هستند.

اهمیت مشارکت مردم بومی، به‌ویژه آنهایی که نسل‌ها با تالاب زندگی کرده‌اند، غیرقابل انکار است. این افراد نه تنها منابع و گونه‌های زیستی تالاب را به خوبی می‌شناسند، بلکه تجربه عملی برای حفاظت، احیا و مدیریت آن را نیز دارند. اعتماد به مردم محلی و مشارکت فعال آن‌ها در طرح‌های احیایی، می‌تواند کلید موفقیت بلندمدت تالاب باشد.

علاوه بر این، میانکاله نه فقط به عنوان یک تالاب، بلکه به عنوان یک مرکز علمی، فرهنگی و اقتصادی مطرح است. پژوهشگران، دانشگاهیان و سازمان‌های بین‌المللی می‌توانند با همکاری جوامع محلی، پروژه‌های علمی و پایش مستمر تالاب را اجرا کنند. توسعه گردشگری پایدار و جذب سرمایه ملی و بین‌المللی نیز می‌تواند فشار اقتصادی بر منابع تالاب را کاهش دهد و انگیزه‌ای برای حفاظت بلندمدت ایجاد کند.

در نهایت، می‌توان گفت که تالاب میانکاله فراتر از یک زیستگاه طبیعی است؛ نمادی از همزیستی انسان و طبیعت، فرهنگ و اکوسیستم، و میراثی برای نسل‌های آینده. احیای آن نیازمند اراده، هماهنگی و اقدام فوری همه ذی‌نفعان—از مسئولان ملی و سازمان‌های بین‌المللی گرفته تا مردم محلی و فعالان محیط‌زیست است. اگر امروز اقدام هماهنگ و پایدار صورت نگیرد، فردا شاید برای نجات این نگین شمال ایران دیر باشد. اما با مشارکت واقعی، برنامه‌ریزی علمی و نگاه جامع به تمامی ابعاد تالاب، میانکاله می‌تواند دوباره به زندگی بازگردد و جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره جهان حفظ کند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
غار علیصدر
گوشتیران
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
triboon
مدیران
تبلیغات