گزارش از هجمهای به نام جنگ سیاسی مدرن| رادیو زمانه با پژوهش «رند» از استراتژی رسانهملی در هراس است
«جنگ سیاسی مدرن» حاصل کار گروهی از پژوهشگران اندیشکده رند آمریکاست که با دروغ پردازی سعی دارند استراتژی غنی و با محتوای شبکههای برون مرزی صداوسیمای ایران را زیر سوال ببرند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رادیو زمانه در مطلب اخیر خود در بیست و پنجم مرداد، گزارش «جنگ سیاسی مدرن: انواع کنونی و پاسخهای ممکن به آن» (2018) حاصل کار گروهی از پژوهشگران اندیشکده رند (RAND) آمریکا را دستمایه خویش قرار داد تا شبکههای برون مرزی ایران را مورد حمله قرار دهد. روابط عمومی معاونت برون مرزی رسانهملی اطلاعاتی را در اختیار ما قرار داد تا پیداها و ناپیداهای این اتفاق به شایستگی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
مشروح این گزارش را در ادامه بخوانید:
رادیو زمانه اذعان کرد که «اندیشکده رند که در سال 1948 تأسیس شده، یک اندیشکده محافظهکار است، نتایج پژوهشهایش برای وزارتخانههای دفاع و امور خارجه ایالات متحده جالب توجه است و راهکارهای مقابله با خصومتها و مسئلههای امنیتی و غیرامنیتی همچون خدمات درمانی را به واشنگتن پیشنهاد میدهد. منتقدان میگویند که دیدگاههای این اندیشکده محافظهکار را نمیتوان کاملاً مستقل از دیدگاه رسمی دولت ایالات متحده درنظر گرفت. این موسسه اما مدعی است پژوهشهای آن از روششناسیهای علمی و بینارشتهای بهره میبرند.»
به این ترتیب رادیو زمانه بر تطابق حداکثری – اگر نگوییم مطلق- دیدگاههای رند و سیستم حاکمیتی آمریکا صحه گذاشته است.
در ادامه مطلب، نگاه رند به آنچه «روشهای جنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران» تبیین و در چند عنوان بدانها پرداخته شده است:
- استفاده از شبهنظامیان نیابتی برای دخالت در سیاست محلی به نفع تهران
-کاربستِ ایدئولوژی مذهبی برای جذب و جلب توجه شبهنظامیان
-استفاده از نفوذ اقتصادی به عنوان اهرم سیاسی
-درگیری در جنگ روانی و انتشار ایدئولوژی انقلاب اسلامی از خلال رسانهها ، انجیاوها و گروههای نیابتی محلی
-دیپلماسی دینی و فرهنگی
-مصادره به مطلوب جنبشهای تودهای
نکته قابل تامل این گزارش بخش سوم یا «فعالیتهای ایدئولوژیک در جنگ سیاسی ایران» است که ذیل آن به مطالب پژوهش رند استناد شده است :
«عملیات روانی و ایدئولوژیکی بخشی جدانشدنی از سیاست خارجه جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی به عنوان دولتی بیرونآمده از یک انقلاب اهمیت پروپاگاندا را به خوبی میفهمد. به باور مایکل آیزنشتات، «درحالیکه ایالات متحده عملیات اطلاعاتی و روانی را برای حمایت از عملیات نظامی انجام میدهد، ایران به کرات برای حمایت از عملیات جنگ روانی و پروپاگاندای حکومتیاش دست به اقدامات نظامی میزند (مثل اجرای نمایش قدرت و عملیات تروریستی نیابتی).» به این معنا، تهران اغلب با تخریب روحیه دشمناش در پی پیروزی است و نه از طریق پیروزی نظامی سنتی ــ مثل به راهانداختن جنگ فرسایشی علیه سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان یا ارعاب شهروندان دشمن. توصیف ایران از جنگ 2006 لبنان به عنوان نوعی پیروزی برای حزبالله نمونهای از عملیات اطلاعاتی این کشور است.»
در این گزارش از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان سکاندار اصلی «عملیات اطلاعاتی» ایران نام برده شده و راهبردهای سه شبکه «العالم»، «پرس تی وی» و «هیسپان تی وی» به عنوان بازوهای اصلی این قطب شاخص مورد توجه قرار گرفته اند.
رند نوشته است:
«سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی بخشی اساسی از عملیات اطلاعاتی ایران است. صداوسیما جریان خبری ایران را کنترل میکند و قانون اساسی شبکههای خصوصی را ممنوع اعلام کرده. صداوسیما در 45 کشور شعبه دارد و به پنج زبان خارجی کانال خبری راهاندازی کرده. و برای ایستگاه المنار حزبالله نیز برنامهسازی میکند. استفاده ایران از صداوسیما برای هدف قراردادن مخاطبهای منطقهای در 2003 و پس از حمله ایالات متحده به عراق بارزتر شد و صداوسیما یک کانال عربزبان 24 ساعته به نام العالم راهاندازی کرد. این کانال خبری در حدود 40 کشور، 50 خبرنگار مستقر کرده و دفترهایی در غزه و رامالله دارد. العالم به پوشش لحظهبهلحظهی جنگ 2006 لبنان مشغول شد تا نفوذ «محور مقاومت» را در سرتاسر خاورمیانه افزایش دهد.
ایران کانال انگلیسیزبانش به نام پرستیوی را در 2007 راهاندازی کرد. هدف اصلی پرستیوی بهبود تصویر بینالمللی ایران و مقابله با پروپاگاندای آمریکایی در جهان است. این کانال سالانه بیش از 25 میلیون دلار بودجه از صداوسیما دریافت میکند.
صداوسیما در 2011 کانال اسپانیاییزبان هیسپانتیوی را راه انداخت که در سرتاسر آمریکای لاتین قابل دریافت است. عزتالله ضرغامی، رئیس وقت صداوسیما ادعا میکرد که هیسپانتیوی «نقش عمدهای در بازتابدادن مشروعیت ایدئولوژیک نظام ما برای جهان ایفا میکند.»
ایران کانالهایش را با ذائقه مخاطبان هدفش تطبیق میدهد. برای مثال، مجریهای زن پرستیوی و هیسپانتیوی روسریهای باز را به عنوان حجاب در برابر چشم مخاطبان غربی روی سر میاندازند، اما مجریهای زن العالم سبک محافظهکارانه حجاب را که در جهان عرب متداولتر است، استفاده میکنند.»
اگر چه که برخی جزئیات این گزارش فاقد صحت و دقت است، (از قبیل بودجه سالانه پرس تی وی، زبان های شبکههای برون مرزی و ...) اما همین که رسانهها و مراکز سیاست سازی علیه ایران تا این حد به شبکه های برون مرزی ایران حساسیت نشان داده و آنها را زیر ذرهبین تحلیل های خود قرار میدهند، نشانگر اهمیت استراتژیک این شبکهها است.
رادیو زمانه نوشته است:
«به گفته خود مولفان این گزارش، با توجه به حکم مشهور کارل فون کلاوزویتس ــ «جنگ ادامه سیاست با وسایل دیگری است» ــ همه جنگها در تحلیل نهایی سیاسی هستند. اما مفهوم «جنگ سیاسی» تعریف خاصی در این پژوهش دارد. جنگهای سیاسی ترکیبی از دیپلماسی سیاسیـاقتصادی و دیپلماسیِ نظامی هستند و دولتها در هر منطقهای با توجه به بستر خاص ژئوپلتیکیشان به نحوی متفاوت آنها را بازی میکنند.»
واقعیت این است که کنشگری بازیگران بینالمللی در عصر حاضر، دو روی سکه جنگ را با جنگ سخت متکی به افزارهای تعارض و تضاد و مقابله و شیوه سنتی و کهن آن یعنی رویارویی انسان با انسان و درگیری فیزیکی با سلاحهای به روز و جنگ نرم یا مقابله روانی و اطلاعاتی و رسانهای پیش چشم جهانیان قرار داده است.
گزارش رند که رادیو زمانه بدان استناد کرده، بیشتر بر رویه جنگ نرم متمرکز است تا جنگ سخت. پارامترهای قدرتمندی در این گونه از جنگ، بیش از آن که به ابزارهای هوشمند و غیر هوشمند نظامی و دفاعی متمرکز باشد(چنان که در جنگ سخت چنین است)، بر قدرت رسانهها و اندیشه و نگاه اقناعگر رسانهها، ابعاد دیپلماسی عمومی و رسانهای و تعاملات در فضای مجازی برای پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیک استوار است.
رسانههای برون مرزی ایران همانگونه که پژوهشگران رند به خوبی دریافتهاند بازوی قوی و کارآمد جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد اهداف ایران در کارزار نابرابر سیاسی معاصر به شمار میروند. این قدرت و کارآمدی حاصل دیدگاههای دگراندیشانه و مزیتهای نسبی ناشی از حرفهای متفاوت و چشم اندازهای دیگرگون و بستر آماده فرهنگی و فکری در کشورهای تحت ظلم و مراکز بحران و تشنج در جهان است.
اندیشمندان در اختیار داشتن قدرت نرم را در محورهای ذیل برمیشمرند.
- برخورداری از کانالهای چندگانه ارتباطی در داخل و خارج.
- ایجاد پیوستاری هوشمند و منعطف از سنتها و ایدههای فرهنگی اجتماعی و سیاسی در کنار هنجارهای جهانی.
- خلق حرکتی تدریجی، پیوسته و آرام در جهت تسخیر افکارعمومی و افزایش قدرت نفوذ و ضریب رسوخ در نگرشها به وسیله رسانههای همراه و همگام با مردم (نه رسانهای که قصد مدیریت افکار را داشته باشد).
- ایجاد گفتمانهای خبری – رسانهای در خارج و داخل به زبانهای مختلف.
که به نظر میرسد رسانههایی چون «العالم»، «هیسپانتیوی» و «پرستیوی» در همه این ابعاد دارای توفیقاتی انکارناپذیر بودهاند.
رسانههای برون مرزی ایران، نشر حقایق را بر بزرگنمایی شعارها مقدم میدارند و گاه چنان با واقع نمایی فارغ از گزارههای کلامی پرطمطراق به انعکاس «بدون پیام» (No Comment) تصاویر جنایات میپردازند که حتی رسانههای غربی و دست اندرکاران آنها را نیز به اعجاب و اعتراف وامی دارند. آنها میگویند ایران نیازی به طرح و تبلیغ شعارهای مستقیم ندارد. بلکه پرستیوی کافی است تا با بازتاب بیواسطه تصاویر واقعیتها آنچه هزار شعار از انجام آن عاجز است، به روشنی و صراحت بگوید.
تنوع زبانها و بهرهمندی از کانالهای چندگانه برای پوشش بخش وسیعی از جهان (نزدیک به مطلق) و نیز ایجاد گفتمانهای خبری درباره مسائل جهانی و منطقهای در یک حرکت منسجم از دیگر ویژگیهای این رسانههاست. حالا دیگر نه تنها این ندا با 30 و چند زبان در سراسر جهان طنین انداز است که متناسب با هنجارهای هر منطقه و زبان و شیوه بیان هر قشر از مخاطبان جهانی، رسانهای در منظومه رسانههای برون مرزی ایران هست که پیام انقلاب ایران را به جهانیان برساند. این گفتمان متراکم، چندوجهی(سیاسی، فرهنگی و ...)، همگام با دردها و شادیها و نقاط روشن و تاریک زندگی مخاطبان و همسو با هنجارهای اجتماعات و فرهنگهای مختلف، در بسیاری موارد انحصار خبری رسانههای بزرگ و قدرت مدار سنتی را شکسته و بی دلیل نیست که همگان به اثرگذاری آنها معترفند.
انتهای پیام/