مراسم تشییع پیکر "سیدضیاءالدین دری"| مریلا زارعی: بهاحترام کسی که تاریخ را همانطور که بود روایت کرد کلاه از سر برمیداریم
پیکر کارگردان "کیف انگلیسی" و "کلاه پهلوی" در خانه سینما برای آخرین بار با دوستان و همکاران جامعه هنریاش وداع کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، صبح امروز هنرمندان، فرهیختگان و مسئولان در خانه سینما دو که به کانون کارگردان معروف است، جمع شدند تا آخرین بار با پیکر کارگردان باشخصیت سینما و تلویزیون سیدضیاءالدین دری وداع کنند.
پیش از این پیکر کارگردان "کیف انگلیسی" و "کلاه پهلوی" در حرم شاهچراغ با حضور پرشور مردم شیراز طواف داده شد، چرا که سیدضیاءالدین آرزو داشت که در شاهچراغ این چنین زیارتی داشته باشد و بهتعبیر فرزندش بسیار تسلی دل ما بود اینهمه عشق و ارادتی که مردم شیراز به "آقای کارگردان" داشتند.
و امروز او میان بازیگران "کلاه پهلوی" و "کیف انگلیسی" و دوستان و فرهیختگان جامعه هنری است و لحظاتی دیگر برای همیشه روانه خانه ابدی و کنار دوستان قدیمیاش در قطعه هنرمندان خواهد شد. او روز جمعه بیست و ششم مردادماه بهدلیل فرآیند درمانی پیوند کبد و تحمل نقاهتی سخت، برای همیشه چشم از جهان فروبست.
دانایی: فکر نمیکنم مانند سیدضیاءالدین دری دوباره متولد شود
در ابتدای این مراسم امیرعلی دانایی بازیگر سینما و تلویزیون، گفت: سیدضیاءالدین عامل ورود من به دنیای هنر و سینما بود و امروز ما یکی از مفاخر کارگردانی را از دست دادیم فکر نمیکنم مانند سیدضیاءالدین دری دوباره متولد شود همانطور که همچون علی حاتمی متولد نشد. این میزان عشق زیباییشناسی و دقت در کارگردانی بلامنازع بود.
وی افزود: برای من فقط کارگردان نبود با او ارتباط تنگاتنگی مانند پدر و فرزندی در دنیای هنر سینما بود، متأسفم بیشتر از این فرصت پیدا نکرد کار جدیدی را تولید و همه را شگفتزده کند.
این بازیگر ادامه داد: او به متد سینمایی روز آنقدر مسلط بود که هر بار پشت دوربین کارگردانی قرار میگرفت باید منتظر یک کار فاخر از او میبودیم. متأسفم که سیدضیاءالدین دری نتوانست حرفهایش را بهطور تمام و کمال بزند. سیدضیاءالدین دُری در بعد تاریخی بهخلاف بسیاری فقط سیاهنمایی نمیکرد او پیداهای تاریخی را به بهترین شکل ممکن بهتصویر میکشید.
دانایی توضیح داد: قرار بود سنجرخان و پهلوان خشمگین را در مدیوم تلویزیون و نمایش خانگی تولید کند که اجل مهلت نداد، امیدوارم گروهبندیها و دستهبندیها آنقدر کار هنری را فرا نگیرد که نتوانیم ارزش آدمها را در جایگاه خودشان حفظ کنیم.
رضا کیانیان هم در ادامه گفت: من واقعاً چطور میتوانم از ضیاءالدین دری تعریف کنم که به خانهاش نرفتم، از او دور بودم امروز به مراسم تشییع او آمدم. هر روز یک بحران است یک اتفاقی حال ما را بد میکند چرا باید فکر کنیم یک روز خوب میآید؟ چرا باید سیدضیاءالدین در 65سالگی بمیرد؟ بهتر از او چهکسی میتوانست کیف انگلیسی را روایت کند؟ بیشتر از این نمیتوانم صحبت کنم چون بغض گلویم را فرا گرفته است.
اسدالله نیکنژاد کارگردان به جامعهشناسی و روانشناسی سیدضیاءالدین پرداخت و تریبون را در اختیار قطبالدین صادقی قرار داد.
قطبالدین صادقی به خاطرات روزهای پاریس و بازی از سریال کیف انگلیسی اشاره کرد و گفت: امیدوارم که ضیاءالدین دری را بتوانیم بهخوبی به نسلهای بعد بشناسانیم.
مریلا زارعی هم به ارائه نظر پرداخت و گفت: آقای دری، امیدوارم اشک امانم بدهد تا صحبت کنم. من سیدم اذیتم نکن، شما حرم شاهچراغی جمعه پیش جمعه غریبی بود هنوز در غم از دست دادن استاد انتظامی بودم که غم سیدضیاءالدین غم ما را دوچندان کرد. بیتاب بودم تا مراسم سیدضیاءالدین را در حرم شاهچراغ دیدم دلم آرام گرفت چون آرزویش این بود که در حرم شاهچراغ طواف داده شود.
وی افزود: سیدضیاءالدین مرد متولد تیرماه بود، هنرمند بود اما هنر کسب و کارش نبود به همین خاطر عشق در قلمش جاری میشد. زبان بیگانه را مثل زبان مادری صحبت میکرد اما عاشق زبان فارسی بود. عاشق کشور و وطنش بود عاشق تاریخ بود، و حقیقت همان واژهای است که این روزها گم شده امروز جمع شدیم درباره یک حقیقت واضح و مرگ صحبت کنیم. آقای دری، همه در صف هستیم بهنوبت، ایکاش بیشتر میماندی و بیشتر استفاده میکردیم و دیگر همه ما میتوانیم شما را داشته باشیم. بهاحترام کسی که تاریخ را همانطور که بود روایت کرد کلاه از سر برمیداریم و ایکاش مریلا و یاران کلاهپهلوی تو یک بار دیگر صدای کات تو را میشنیدند.
اسفندیاری: دری شجاعت داشت بتواند بهخلاف جریان حرکت کند
عبدالله اسفندیاری در ادامه مروری بر آثار سیدضیاءالدین دری کرد و گفت: بسیاری از هنرمندان کارهای زیادی میکنند کارهای برجستهای میکنند اما بهچشم نمیآید اما وقتهایی برای هنرمندان وجود دارد که اتفاقات خوبی را برای آنها رقم میزند. کیف انگلیسی سیدضیاءالدین دری را دیدند و خوب مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از نویسندگان و منتقدین بارها درباره آن نوشتند ولی فکر میکنم کلاه پهلوی یک ماندگاری بیشتری داشته باشد، چرا که یک ویژگی داشت؛ هیچگاه بدش نمیآمد خلاف جریان آب حرکت کند، شجاعت داشت بتواند بهخلاف جریان حرکت کند. آخرین بار در بیمارستان آتیه همدیگر را دیدیم وقتی که میخواستم برگردم نوید پسرش از من خواست یک عکس ایستاده بگیریم آنجا هم برایم جالب بود که باز کارگردانی میکرد. به او گفتم که "سیدضیاءالدین، دوباره برمیگردی و همان حرکتها و کاتهای دوستداشتنیات را هنرمندان میبینند"، اما نشد و او برای همیشه در تاریخ معاصر باقی ماند.
محمد عرب رئیس شورای مرکزی کانون کارگردانان سینما نیز توضیح داد: چرا تا هستیم کاری انجام نمیشود؟ چرا یک مقداری به هم نزدیک نمیشویم؟ چرا یک کارگردانی آنقدر باید پشت شورا بماند تا فیلمنامهای را بهتصویب برساند؟ و امروز که برای سیدضیاءالدین دری جمع شدهایم باید از فیلمنامههای ساختهنشدهاش یاد کنیم، چرا بیتوجهی باید باعث شود کار یک کارگردان چندین سال فاصله بیفتد؟ و این غفلت در کشور را چهکسی جوابگوست چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصههای دیگر؟ چرا نباید بعد کیف انگلیسی کلاه پهلوی را زودتر داشته باشیم؟ همه ما میرویم در بودنها به هم توجه کنیم، طرفداری ایدئولوژیک با هم نداشته باشیم و همیشه کنار هم باشیم تا به سینما و سینماگران احساس دچار ناراحتی نشویم.
دارابی: «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» دو روایت صادق از این وفاداری دری به آرمانها و منظومههای فکریست
علی دارابی از رابطه دوستیاش با دری گفت و بیان کرد: علاوه بر رابطه کاری با سیدضیاءالدین دری سالها با او دوستی دیرینه داشتم. باید دید ضیاءالدین دری چه ویژگی داشت که جامعه هنری و مسئولان کشور را متأثر کرده است؟ وی انسانی موحد، خداجو، حقطلب و عاشق اهلبیت(ع) بود، بسیار علاقهمند بود که سریال یا فیلم سینمایی برای زندگانی حضرت زینب(س) بسازد که دست اجل مهلت نداد. اما تشییع و بدرقه باشکوه در حرم شاهچراغ واقعاً بخشی از لطف و عنایتی است که اهلبیت و خاندان مطهرش به سیدضیاء داشتند.
وی افزود: برای نخستین بار بود برای یک هنرمند بزرگ اینگونه مراسم باشکوهی در حرم شاهچراغ برگزار شد. سیدضیاءالدین شیفته کارش بود، زمانی که کلاه پهلوی ساخته میشد بنده معاون سیمای صدا و سیما بودم دوستان اطلاع دادند حال ایشان خوب نیست اما سیدضیاءالدین دری شبانهروز کار میکرد تا دغدغههایش هرچه زودتر به پخش برسد. چقدر خوب است این تعهد و سختکوشی در کار را هنرمندان جوان بیاموزند و آگاهی و دانش وسیع او که آنقدر بلامنازع بود که میتواند در دانشکدههای هنر و سینمای ما یک درس باشد. دری وفادار بیچونوچرا به استقلال و تمامیت ارضی این سرزمین بود. قهرمانان واقعی را دوست داشت و برای آنها میساخت. سنگرخان 26 قسمت آن نوشته شده و وقتی در بیمارستان به عیادت ایشان رفتم به ما روحیه میداد که "از بیمارستان برمیگردم و این کار را در شهریور آغاز میکنم."، چرا که همیشه دوست داشت قهرمانان این مرز و بوم را به نسل جوان بشناساند و ویژگی دیگر او بهشدت بیگانهستیز نه بهمعنای نفی دیگران و کسانی که خواهان استقلال و آبادی این ملت با تمدن هستند «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» دو روایت صادق از این وفاداری ضیاءالدین دری به آرمانها و منظومههای فکریست.
علی دری فرزند بزرگ سیدضیاءالدین دری از مردم حاضر در تشییع پدرش خواست تا برای یدالله صمدی کارگردان سینما و تلویزیون که در بیمارستان ابنسینای شیراز بستری است و از عارضه کبدی رنج میبرد آرزوی سلامتی کنند.
علی دری صحبتهایش را اینگونه تمام کرد: یادم میآید روزی مهندس ضرغامی به من گفت ناراحت و دلگیر نباش اگر پدرت آزرده مسیر سخت کارگردانی حقیقتهاست؛ روزی که رفت تو به عنوان فرزند برومندش یک بستهای فاخر از "کیف انگلیسی" و "کلاه پهلوی" را در کفنش قرار بده که توشه غنی برای آخرت اوست.
آناهیتا دری هم از رابطه عمیق پدر و دختریشان صحبت کرد که قرار است روزی آنها را به تحریر نگارش کتابی درآورد، وی در این مراسم بیان کرد: پدرم میدانم تو اینجایی و مرا میبینی، این را بدان که من خوشبختترین دختر دنیا هستم به خاطر تمام ساعات زندگیات که صرف رشد و تعالی من کردی. امیدوارم لایق تو باشم پدر. نگران من نباش چرا که همه میدانستند سیدضیاءالدین تمام نگرانیاش دخترش است. من همیشه پدر خواهم داشت و از خداوند ممنونم که چنین پدری به من داد.
انتهای پیام/*