آل سعود و بایگانی قدس/سریال دنبالهدار خیانت به فلسطین
عربستان و به طور کلی حکام عرب حاشیه خلیج فارس همزیستی با رژیم صهیونیستی را یک گزینه راهبردی میدانند و آمادهاند بهای این روابط را با انکار قضیه فلسطین و خدمت به سلطه جویی اسرائیل در منطقه بپردازند.
به گزارش گروه بین الملل تسنیم، حافظ وهبه (مشاور ملک عبدالعزیز ) در صفحه 229 کتاب خود (جزیرة العرب در قرن بیستم نوشته است: خاندان سعودی حاکمیت خود در سرزمین عربستان را بر مبانی خارجی به ویژه یهودی و عثمانی و انگلیسی و آمریکایی بنا نهاده است. وی همچنین توضیح میدهد که موسس سعودی در مسیر لذت و شهوت قدرت برادرش را کشت و برای حفظ این شهوت سرزمین عربستان را به شیاطین فروخت. حتی در دوره حاکمیت معاصر نیز امرای خاندان سعودی سعی کردند تاریخ قدیم خود را با کشتار هزاران نفر از مردم و حتی برخی افراد خانواده خود تکرار کنند، مانند اتفاقی که امیر خالد بن مساعد بن عبدالعزیز آل سعود در سال 1964 رقم زد.
موضوعی که تازگی ندارد
عادی سازی روابط بین عربستان و اسرائیل موضوع جدیدی نیست بلکه ریشه های آن به زمان فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا و دیدار او با عبدالعزیز آل سعود موسس پادشاهی این رژیم در سال 1945 باز میگردد.
در آن تاریخ، آل سعود معامله خود را با آمریکا بر اساس «نفت برای آمریکا و امنیت برای عربستان» عملی کرد و آنجا بود که روزولت در حضور پادشاه سعودی به طور مشروح در مورد تصمیم تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه و لزوم حمایت عربستان از آن سخن گفت.
اینکه عربستان به اظهارات روزولت چه پاسخی داد، نیاز به توضیح ندارد زیرا فقط کافی است به اوضاع منطقه و نقش ریاض در بحران آفرینی در عراق و لبنان تا سوریه و سپس یمن نگاهی داشته باشیم.
در طول چند سال گذشته مدارک و مستندات زیادی فاش شده است که از تلاش مقام های عربستان برای نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی و عادیسازی برقراری روابط با این رژیم حکایت دارد که نمونه آن همکاری اسرائیل با عربستان در حمله به یمن است.
از سوی دیگر عربستان چندی پیش به طور علنی از برقراری روابط با اسرائیل خبر داد به گونه ای که پای مسئولان اسرائیلی به عربستان باز شده است و مسئولان بلندپایه دو طرف در چند سال اخیر دیدارهای متعددی با هم داشته اند که در جریان آن از منافع و نیز خطرات و تهدیدهای مشترک سخن گفته اند.
اواسط اسفند 94، گزارشی از سوی مرکز پژوهش های امنیت دانشگاه تل آویو درباره روابط پنهانی آل سعود و رژیم اشغالگر قدس منتشر شد.
این گزارش به طرح سازش عربی-طرح اساس رژیم سعودی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی- اشاره شده است.
در این گزارش از مشاوره امنیتی شرکتهای صهیونیستی به رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس در زمینه آموزش نیروهای ویژه و تجهیز به سامانههای فناوری پیشرفته، دیدارهای سری و مستمر میان مقامات صهیونیستی سعودی، تسهیل صادرات تسلیحات به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، آزادی فروش تولیدات اشغالگران قدس در این کشورها به شرط درج نشده واژه ساخت اسرائیل سخن به میان آمده بود.
رابطه تل آویو- ریاض که طی سالهای اخیر سری و غیر رسمی باقی مانده بود، اخیرا با دیدارهایی میان مقامات دو طرف علنی و تحکیم شده است.
پس از علنی شدن دیدارهای مقامات سعودی و صهیونیستی، رسانههای اسرائیلی از درخواستهای سعودیها برای تاسیس سفارت در تلآویو پرده برداشتند. به عنوان مثال معاریو نوشته بود عربستان سعودی در مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل حرکت میکند.
در این زمینه «دحام العنزی» از روزنامهنگاران مطرح سعودی در صفحه شخصی خود در تویتر خواستار افتتاح سفارت عربستان در تل آویو شد و گفت علاقهمندم که انور عشقی اولین سفیر عربستان در اسرائیل و آنگاه این مسئولیت به من واگذار شود.
اعلام جنگ علیه مقاومت برای جلب رضایت اشغالگران قدس
پایگاه العهد لبنان نوشته بود هرچند روابط اسرائیل وعربستان به چند دهه قبل باز می گردد، اما انتخاب زمان علنی کردن آن تصادفی نبود، بلکه مواضع این دو در یک نقطه مشترک با هم تلاقی پیدا کرد که همان اعلام جنگ علیه مقاومت و دشمنی با ایران بود.
بر اساس این گزارش، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از علنی کردن روابط با اسرائیل هیچ شرمی ندارند، زیرا در پی برملا شدن دیدارهای محرمانه بین سران عرب این منطقه با صهیونیست ها به اضافه سفر یک هیئت بلندپایه صهیونیستی به ریاض و گشایش کانال های دیپلماتیک با تل آویو، سایت سعودی «ایلاف» برای انجام مصاحبه با یک افسر بلندپایه اسرائیلی مانعی ندید و به این ترتیب این اقدام نیز گام جدیدی در مسیر عادی سازی با دشمن قرار دارد.
دشمنی آل سعود با دشمنان اشغالگران قدس
رژیم سعودی با هر طرف منطقه ای که در صدد بیدار کردن عرب ها و آگاهی بخشی به آنان درباره سیاستهای صهیونیستی در منطقه برآید، از در دشمنی وارد میشود که نمونه آن دشمنی با جمال عبدالناصر و سپس ایران و حزب الله و سوریه است.
در این میان جنوب لبنان که پشت دشمن صهیونیستی در آنجا به خاک مالیده شد، محور توجه آل سعود و دسیسه چینی علیه آن است تا جایی که یکی از سران سعودی در جریان حمله اسرائیل به لبنان در سال 2006 گفت: باید حزب الله نابود شود.در همان زمان سعود الفیصل وزیر خارجه وقت و دیگر مقامات رژیم، جنبش مقاوم حزب الله را ماجراجو خوانده و به نوعی همسویی خود با متجاوزان صهیونیست را نشان دادند.
همچنین اسناد ویکی لیکس شواهد زیادی را در ارتباط با اقدامات سعودی در توطئه علیه لبنان و لبنانی ها و همکاری با صهیونیست ها فاش کرده است.
روابطی که دیگر پنهانی و پشت پرده نیست
نکته مهم درباره روابط عربستان و رژیم صهیونیستی این است که دیگر ریاض مانند قبل تاکید ندارد که روابط آن با اسرائیل همچنان پنهانی و محرمانه باقی بماند، بلکه روابط آن با این رژیم در بخش های مختلف از جمله اقتصادی، دیپلماتیک و حتی آکادمیک کاملا علنی شده است که نمونه آن حضور دانشجویان اعزامی سعودی به آمریکا در سفارت اسرائیل در واشنگتن است.
علاوه بر این کالاهای اسرائیلی در بازارهای سعودی داد و ستد می شود و بدتر اینکه مسئولان سعودی و اسرائیلی به شکل علنی به هم دست میدهند که نمونه آن دست دادن موشه یعلون و ترکی فیصل در کنفرانس مونیخ بود.جالب اینکه رسانه های دشمن صهیونیستی در مورد دست دادن این دو نوشتند: این اقدام در لحظه ای دوستانه صورت گرفت. پس از آن نیز یک هیئت دیپلماتیک بلندپایه اسرائیلی راهی ریاض شد.
با توجه به موارد بالا نمی توان جنگ علنی عربستان علیه مقاومت در لبنان را از نزدیک شدن روابط صهیونیستی- سعودی جدا دانست به ویژه اینکه عربستان امروز تمام ظرفیت های رسانه ای، سیاسی و دیپلماتیک خود را به شکل پنهان و آشکار برای تحقق اهداف دشمن صهیونیستی یا همان حمله به مقاومت به کار گرفته است و همین جا بود که عربستان و اسرائیل در یک نقطه مشترک به یکدیگر رسیدند که همان توصیف مقاومت به عنوان تروریسم بود.
اقدامات ماجراجویانه ریاض و صحنهگردانی صهیونیستها
باید در نظر داشت عاملی اصلی که به طور مستقیم موجب شد آل سعود و شورای همکاری خلیج فارس حزب الله را یک سازمان تروریستی معرفی کنند، حمایت آن از ملت مظلوم یمن بود اما به هر حال این رویکرد سعودی در چارچوب مسائل و تحولات منطقه ای جا دارد که اسرائیل بازیگر اصلی آن به شمار می آید.
آل سعود و صهیونیسم، نماد خیانت و ظلم
دست به دست هم دهیم به جور قبله نخست مسلمین کنیم ویران
عربستان بدون تروریسم معرفی کردن حزب الله نمی توانست روابط خود با اسرائیل را ادامه داده و حتی از ائتلاف با آن سخن بگوید به ویژه اینکه تروریسم دانستن حزب الله شرط قدیمی اسرائیل برای هر نوع همپیمانی منطقه ای است.
در همین راستا مواضع عربستان به خوبی حاکی از مطابقت کامل با موضع تل آویو و تعیین اولویتها است که همین رویکرد روزنه اصلی ورود به مرحله تشکیل هم پیمانی و به عبارت بهتر علنی کردن روابط با اسرائیل بود.
تصمیم عربستان و رژیمهای همسو مبنی بر عادی سازی روابط با اسرائیل به عنصر اصلی دیپلماتیک اسرائیل تبدیل شد تا از آن برای خدشه دار کردن وجهه حزب الله در افکار عمومی جهان بهره برداری کند به این معنی که به دیدگاه کشورهای عربی در قبال مقاومت عربی استناد میکرد.
به هر حال عربستان پس از چند دهه ارتباط پنهانی با اسرائیل و هماهنگی با وزارت خارجه و اطلاعات این رژیم و توطئه علیه جنبش های مقاومت در لبنان، فلسطین و سوریه و نیز دسیسه چینی علیه جمال عبدالناصر در صدد برآمد روابط خود با اسرائیل را علنی کند و به این ترتیب در کنار اکثر کشورهای عرب خلیج فارس در شمار دوستان و یا حتی متحدان اسرائیل قرار گرفت تا جایی که دیگر بنیامین نتانیاهو راضی نبود هم پیمانی با عرب ها همچنان محرمانه باقی بماند.
«گادی ایزنکوت» رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل گفته است اوضاع جاری در خاورمیانه فرصتی برای اسرائیل است به این معنی که هرچه بحران روابط بین ایران و عربستان شدت پیدا کند، اسرائیل بیش از پیش به ریاض نزدیک می شود و این نزدیک شدن روابط پس از لغو تحریم ها علیه ایران عمق بیشتری پیدا کرده و چه بسا به مشارکت واقعی تبدیل شود.
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل با بیان اینکه دیگر نمی توان روابط با شیخ نشین های نفت و گاز را محرمانه نگاه داشت، در صدد علنی کردن آن برآمده است.
در این میان «دوری گولد» مدیر کل وزارت خارجه اسرائیل مهندس عادی سازی روابط با بسیاری از کشورهای عربی به شمار می آید.
گزارش راهبردی مرکز پژوهش های امنیت ملی اسرائیل در سال 2015-2016 به قلم «عاموس یادلین» رئیس این مرکز شامل 10 توصیه برای پنج سال آینده است که در صدر این توصیه ها تقویت روابط با برخی کشورهای عربی و پیش از همه مصر، اردن، عربستان قرار دارد.
در همین ارتباط دوری گولد بارها با «انورعشقی» یکی از مردان سازمان اطلاعات عربستان در واشنگتن دیدار کرد و علاوه بر این ملاقات هایی با ترکی فیصل مسئول سابق سازمان اطلاعات سعودی داشت.
دیدارهای گولد با مسئولان سعودی به اینجا ختم نشد بلکه وی با «بندر بن سلطان» و «عادل جبیر» وزیر خارجه سعودی و سایر مسئولان این کشور و نیز بسیاری از مسئولان قطری دیدار کرد.
عادیسازی روابط با غاصبان سرزمین ملت فلسطین، گزینه راهبردی آل سعود
عربستان و به طور کلی حکام عرب حاشیه خلیج فارس همزیستی با رژیم صهیونیستی را یک گزینه راهبردی میدانند و آمادهاند بهای این روابط را با انکار قضیه فلسطین و خدمت به سلطه جویی اسرائیل در منطقه بپردازند.
«ما همزیستی بین کشورهای عربی و اسرائیل را خواستاریم» گوینده این اظهارات که در سطح گسترده منتشر شد، انور عشقی ژنرال بازنشسته سعودی است که یکی از مشاوران ارشد سابق پادشاه عربستان به شمار میآمد.
روزنامه «یدیعوت آحارانوت» نیز در پوشش اخبار دیدار انور عشقی و سفیر اسرائیل در واشنگتن به این بخش از صحبتهای عشقی اشاره کرد.
در این خصوص باید در نظر داشت که وقتی یک مسئول سعودی در این جایگاه از همزیستی با اسرائیل صحبت میکند، در واقع سخن مسئولان بلندپایه تر از خود است.
واقعیت این است که آنچه بین عربستان و اسرائیل در جریان است، همزیستی و یا ائتلاف راهبردی بین دو طرف برابر نیست به این معنی که هیچ یک از سران عرب منطقه خلیج فارس در مقایسه با اسرائیل دارای قدرت تصمیمگیری نیستند بلکه برخی از آنان چه در سطح سیاسی و غیر سیاسی دنباله رو هستند.
به عبارت دیگر همزیستی که عربهای این منطقه به دنبال آن هستند، برای رژیم صهیونیستی غیرقابل قبول است مگر اینکه عربستان و عربهای دنباله رو آن به طور کامل در خدمت طرح راهبردی اسرائیل باشند و عملا نیز عربستان و سایر عرب های منطقه وقتی با قدردانی از ارباب اسرائیلی خود یاد می کنند به این معنی است که بندگی خود را قبول کرده اند.
این وضعیت در بسیاری از رخدادها از جمله حمایت مالی بی حد و حساب عرب ها از گروههای تکفیری و نیز آمادگی برای خرید سامانه گنبد آهنین به قیمت میلیادرها دلار نمود پیدا می کند.
عربستان و فراموشی مسئله فلسطین
باید حمایت عرب های منطقه خلیج فارس از گروههای تکفیری را که به نوعی ارتش اسرائیل هستند مورد توجه قرار داد و توجه داشت که این گروهها از این رو نیروهای ارتش اسرائیل به شمار میآیند که در تلاش برای عملی کردن اهدافی هستند که ارتش اسرائیل از تحقق آن در رویارویی با محور مقاومت ناتوان مانده است.
این سئوال مطرح است که آیا سوق یافتن عربستان به سمت خدمت به طرح صهیونیستی به معنی ایثار و از خودگذشتگی ریاض در مقابل طرح صهیونیستی و به فراموشی سپردن قضیه فلسطین نیست؟اگر اینطور نیست خودداری عربستان محکومیت جنایت های صهیونیست ها در حق فلسطینی ها حتی در سطح حرف و نه عمل چه معنایی میدهد؟
نکته قابل توجه اینکه مواضع عربستان و به طور کلی عرب های منطقه خلیج فارس فقط به سکوت در برابر جنایت های صهیونیستها اکتفا نکردند بلکه از این نیز فراتر رفته و تا اظهار خشم و نارضایتی از انتفاضه فلسطینیها نیز پیش رفتند تا جایی که انتفاضه را عامل در تنگنا قرار گرفتن خود اعلام کردند.
چنگ زدن آل سعود به ریسمان پوسیده
خیانتهای رژیم آل سعود به مسئله فلسطین و مناسبات روزافزون با اشغالگران قدس نشان میدهد که این رژیم به شدت احساس می کند که به پایان خود نزدیک میشود و از سر بدبختی معتقد است که صهیونیستها تصمیمگیر نخست منطقه و جهان هستند و قرار گرفتن در کنار آنان بهترین وسیله برای بقا است.این اعتقاد اشتباه و از سر سرخوردگی و بیچارگی است زیرا اگر درست بود و صهیونیستها مرجع اول تصمیم گیری در منطقه و جهان بودند و میتوانستند طرح های خود را به کرسی بنشانند، دیگر خدمات عربستان و عربهای دنباله رو آن به اسرائیل دردی از آنان دوا نمیکند و مانع از این نخواهد شد که اسرائیل با آنان با حقارت رفتار کند. بهترین جمله درباره رژیم صهیونیستی را سید حسن نصرالله بر زبان جاری کرده است کهاسرائیل از خانه عنکبوت هم سستتر و ضعیفتر است.
دلایل خیانت آل سعود به ملتهای عرب
رشید علی کارشناس عرب با تشریح چگونگی سلطه آل سعود بر جزیره العرب با کمک استعمارگران غربی و قرار دادن نام خود بر این سرزمین به مناسبات پیدا و پنهان حکومت سعودی با اشغالگران قدس پرداخته و مینویسد: در مقالهای که اکتبر 2006 در روزنامه یدیعوت آحارونوت منتشر شد، به دیدار سری عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سابق سعودی با نخست وزیر وقت اسرائیل اشاره شده بود. این روزنامه ماهیت یا مکان انجام این دیدار را مشخص نکرده بود، البته طبیعی بود که سعودیها چنین خبرهایی را انکار کنند.
به گفته رشید علی،هر کس نقش عربستان سعودی را دنبال میکند، به این نکته میرسد که وجود روابط سری و پنهانی میان سعودیها و صهیونیستها چیز عجیبی نیست به دو دلیل مهم : اول اینکه ارتباط عربستان سعودی با سیاستهای آمریکا تاکیدی بر این مسئله است که سعودیها از نقش اسرائیل در سیاستهای آمریکا آگاه هستند و ویژگی روابط میان آمریکاییها و سعودیها نمیتواند به زیان حمایت واشنگتن از تل آویو و سیاست اعلام شده آمریکا در تحمیل نفوذ و سلطه اسرائیل بر کشورهای منطقه باشد، حمایت آمریکا از عربستان سبب شده است تا آل سعود به خاطر ادامه حکومت خود تحت سیطره و نفوذ آمریکایی و صهیونیستی قرار گیرد و این یک رابطه دو طرفه است، آمریکایی خواهان نفت و سلطه و سعودیها خواستار ادامه بقای خود هستند.مسئله دوم این است که پولهای سعودیها در بانکهای یهودی آمریکا و دیگر کشورهای غربی که برخی آن را 500 تا 700 میلیارد دلار برآورد میکنند که بیشتر این اموال در تملک آل سعود است و حفظ آن و سودهایش مستلزم ادامه روابط منحصر به فرد با آمریکا و رژیم صهیونیستی است چه این روابط به زیان روابط با اعراب یا به زیان مسئله فلسطین یا حتی اماکن مقدسه حجاز یعنی حرمین شریفین باشد.
این مسئله، ما را به جستوجو و یافتن ریشههای این روابط میان اسرائیل و آل سعود سوق میدهد. رابطه میان سعودیها و صهیونیستها زائیده امروز نیست بلکه امتداد آن تمام عمر حکومت سعودی است. با نگاهی به یادداشتهای حائیم وایزمن اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی بسیاری از آنچه درباره رژیم عربستان مسکوت مانده، بر ملا میشود. البته علت سکوت در این زمینه، فقر اعراب و سوءاستفاده آل سعود از این مسئله برای تحمیل سیطره خود بر کشورهای عربی فقیر است.
حائیم وایزمن در خاطرات خود میگوید چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا-که نقش اساسی و برجستهای در ایجاد دو رژیم آل سعود و صهیونیستی داشته است، خطاب به وی(وایزمن) گفت از تو میخواهم این مطلب را بدانی که طرحی برای شما آماده کردهام که پس از پایان جنگ جهانی(دوم) اجرا میشود و آن طرح این است که من تصمیم دارم ابن سعود در خاورمیانه سرور و بزرگ بزرگان مشرق شود به شرط اینکه اول با شما هماهنگ و متفق باشد و هر وقت این طرح به اتمام رسید بر شما لازم است که هر چه می خواهید و امکان گرفتنش هست از او بگیرید بدون شک در این کار به شما کمک خواهیم کرد ولی لازم است که در کتمان این امر بکوشید لیکن من این موضوع را با روزولت در میان خواهم گذاشت در اینجا چون من و روزولت رئیس ایالات متحده آمریکا در تحقق آن تلاش خواهیم کرد هیچ چیز نمیتواند جلوی آن را بگیرد.» و این گونه بود که استعمار انگلیس، حکومت پادشاهی سعودی و سیطره آنها بر جزیره العرب و سرزمین حرمین شریفین را فراهم کرد به عنوان یک گام مرحلهای برای تشکیل رژیم صهیونیستی.
آل سعود و توطئه چینی علیه مقاومت لبنان و فلسطین
از امور مسلّم و قطعی که هیچ شکی درباره آن نیست، این است که حکومت سعودی هیچ مشکلی با اسرائیل ندارد و رژیم صهیونیستی نیز هیچ مشکلی با آل سعود ندارد که از نظر غاصبان قدس، از بهترین رژیمهای عربی مدافع منافع اسرائیلی آمریکایی به شمار میرود.
حکومت آل سعود در طول مناقشه اعراب و اسرائیل یعنی از زمان اشغال سرزمین فلسطین هرگز از گزینه مقاومت و مبارزه مسلحانه بر ضد رژیم اشغالگر قدس حمایت نکرده است بلکه بر عکس مخالف این گزینه بوده و همچنان با آن مخالفت میکند، زیرا مقاومت بر ضد اسرائیل به معنای نابودی آن است و حکومت آل سعود تحت هیچ شرایطی با آن موافق نیست. خباثت آل سعود علیه اعراب و مقاومت و حمایت مطلق آن از رژیم اسرائیل در خصومتورزی و دشمنی با جنبش مقاومت حزب الله نمود پیدا کرد به ویژه هنگامی که قبیحترین و زشتترین بیانیه تاریخ نزاع و نبرد با صهیونیستها را هنگامی که مسئولیت جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان را به گردن حزبالله انداخت و به جای محکوم کردن تجاوز این رژیم، حزب الله را ماجراجو توصیف کرد.
رژیم سعودی، امپراتوری رسانهای خود را برای خدشهدار کردن وجهه حزب الله به حرکت درآورد، هر چند در خصومتورزی و کینهتوزی این رژیم نسبت به شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت(س) شکی نیست،ولی هدف اصلی آل سعود از جنگ علیه حزب الله، حمایت از اسرائیل بر اساس دستورالعملی است که دولتهای آمریکا و صهیونیستی ترسیم کردهاند،
حکومت سعودی با دستور به مبلغان و مفتیان وابسته به خود برای صدور فتاوایی در تحریم یاری حزب الله یا دعا برای آن عمق خباثت و عنادورزی و کینهتوزی خود نسبت به مقاومت را نشان داد و از سلاح فتنه طایفهای و مذهبی برای تحریک احساسات علیه حزب الله سوءاستفاده کرد، این موضع ثابت و علنی است که رژیم خائن آل سعود به صراحت اعلام کرده و به عنوان یک رژیم خائن و مزدور خود را به امت اسلام و آزادگان جهان نشان داد.
رژیم سعودی به گمراهی، تباهی و فساد خود با وجود ادامه تجاوزات و تهدیدهای اشغالگران قدس ادامه داده است. اوج همکاری و همدستی این رژیم با صهیونیستها و آمریکاییها در جنگ 33 روزه علیه لبنان بود که همگی درباره متلاشی کردن حزب الله و از بین بردن روحیه مقاومت نزد ملتهای عرب و ایجاد خاورمیانه جدید با ویژگیهای اسرائیلی، آمریکایی، غربی و با تایید و حمایت آل سعود اتفاق نظر داشتند که البته با مقاومت جانانه رزمندگان حزب الله و ایستادگی ملت لبنان، این رویا در لبنان دفن شد، آل سعود به جای محکوم کردن این تجاوز و ماجراجویی، حزب الله را که تنها جرمش دفاع از لبنان در برابر متجاوزان بود، ماجراجو خواند و رسانههای پرتعداد و دروغپراکن سعودی هم به تحریف واقعیتها و مظلومنمایی غاصبان قدس پرداختند و مفتی آل سعود هم به صراحت هر گونه دعا برای پیروزی حزب الله و نصرت رزمندگان اسلام در برابر اشغالگران را حرام اعلام کرد.مسئله عجیب و در عین حال خفتبار این بود که آل سعود از رژیم صهیونیستی خواسته بود که با آتش بس موافقت نکرده و همچنان به جنگ تا نابودی حزب الله ادامه دهد به همین خاطر دیداری میان بندر بن سلمان مشاور امنیت وقت آل سعود و ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس و نیز دیدارهایی در بالاترین سطوح اطلاعاتی و نظامی میان دو طرف برگزار شد.
پس از پایان جنگ 33 روزه، حکومت سعودی از اعتراف به قدرت حزب الله در برابر اسرائیل و شکست این رژیم خودداری کرد و بر عکس برای مخدوش کردن این پیروزی از طریق همکاری و هماهنگی با تل آویو و واشنگتن به فتنهافکنی در داخل لبنان و منطقه و شعلهور کردن آتش مسائل مذهبی و طایفهای و وارد کردن لبنان به بحران سیاسی شدید روی آورد که همچنان این بحران ادامه دارد و مهمترین شاخص آن مانعتراشی سعودیها در برابر انتخاب رئیس جمهوری لبنان است.
آل سعود که به دروغ سنگ اهل سنت را به سینه میزند و خود را مدافع اهل سنت معرفی میکند، در جنگهای رژیم صهیونیستی علیه ملت سنیمذهب فلسطین در نوار غزه، عملا با سکوت خود با متجاوزان همراه شد و هیچ اقدامی برای توقف جنگافروزی صهیونیستها انجام نداد بلکه بر عکس سبب طولانیتر شدن این تجاوزات شد که بهترین نمونه آن جنگ 22 روزه و 55 روزه بود. ریاض حتی از متحد خود حسنی مبارک و عبدالفتاح السیسی برای کاهش محاصره مردم فلسطین در غزه درخواستی مطرح نکرد.
آخرین پرده از نمایش خیانت و از پشت خنجر زدن آل سعود به مسلمانان و به ویژه ملت فلسطین، آشکار شدن تحرکات و تکاپوی این رژیم برای عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس است، حکومت سعودی که با ارائه طرح سازش برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی پیشقدم شده است، در حالی بر سازش اصرار دارد که تل آویو طرح موسوم به صلح عربی یا همان طرح ملک عبدالله را با وجود امتیازهای فراوانی که به غاصبان قدس داده شده،نپذیرفته است. سعودیها هرگز به دنبال جنگ و مبارزه با رژیم اسرائیل نیستند، بلکه از این رژیم میخواهند نقش نگهبان امین را برای حفظ تاج و تخت این حکام خائن ایفا کند و در این راه هر امتیازی را که اشغالگران طلب کنند، ریاض تمام و کمال پرداخت خواهد کرد حتی اگر به قیمت از دست رفتن تمام سرزمین فلسطین و قدس شریف و آواره شدن آن بخش از مردم فلسطین که هنوز در کرانه باختری اشغالی و نوار غزه با سخت ترین شرایط دست و پنجه نرم میکنند.
مراحل خیانت آل سعود به مسئله فلسطین
نگاهی به سیر روابط آل سعود و یهود از لحظه تاسیس حکومت پادشاهی سعودی به ویژه از لحظه حکومت عبدالعزیز آل سعود موسس حکومت سوم سعود که به حمایت از لابی صهیونیستی و فروختن فلسطین به یهودیان معروف است و اقدامات شاهان بعدی آل سعود در حقیقت تکمیل کننده خیانتهای موسس این رژیم است.
عبدالعزیز و اسرائیل
تاریخ نمیتواند اقدامات خاندان آل سعود در سال 1936 برای خاموش کردن انقلاب ملت فلسطین را فراموش کند، اقداماتی که مقدمات اشغال سرزمین فلسطین در سال 1948 را فراهم کرد، زمانی که فلسطین مستعمره انگلیسیها و مردم فلسطین در حالت انقلاب و اعتصاب فراگیر به مدت 183 روز قرار داشتند، استعمارگران انگلیسی در آن زمان نتوانستند این انقلاب و خیزش را مهار کنند و به شیوههای سرکوب، زندان و آواره کردن مردم روی آوردند، اما وقتی در شکستن این اعتصاب گسترده و اعتراضات شکست خوردند، دولت استعمارگر انگلیس روز هشتم می 1936 میلادی تلاش کرد از خشم و نارضایتی مردمی با ارسال کمیته تحقیق سلطنتی برای بررسی دلایل انقلاب و وضع راه حل های مناسب برای آن بکاهد، ولی فلسطینیها این اقدامات و تلاشهای استعمار برای خاموش کردن آتش انقلاب خود را ناکام گذاشتند.
پس از شکست مفتضحانه حکومت انگلیس در خاموش کردن شرارههای انقلاب مردم فلسطین، تصمیم گرفت از نفوذ خود از طریق شاهزادگان و حکام عرب برای در هم کوبیدن جنبش مردم فلسطین استفاده کند، انگلیسیها بهترین راه نجات خود را در متوسل شدن به عبدالعزیز آل سعود موسس رژیم پادشاهی سعودی یافتند، زیرا وی از هیچ تلاشی برای خدمت به آنها فروگذار نمیکرد.
عبدالعزیز در اولین خیانت به ملت فلسطین در راستای منافع استعمارگران نامهای را که در حقیقت جان فیلبی جاسوس مشهور انگلیس ملقب به شیخ عبدالله المهتدی نوشته بود،به نام سران عرب(البته همه میدانند منظور از سران عرب در آن زمان عبدالعزیز و فرزندانش بود)برای فلسطینیها توسط رئیس کمیته عالی فرستاد، در قسمتی از نامه عبدالعزیز آمده بود:« به برادران عزیز عرب فلسطین، ما از وضع موجود در فلسطین خیلی متاثر و رنجیدهخاطر شدیم، ما به اتفاق پادشاهان عرب و امیر عبدالله(حاکم وقت اردن) شما را به آرامش و توقف اعتصاب به خاطر مهار خونریزی دعوت میکنیم و بر خداوند و حسن نیت دوستمان، دولت انگلیس، و تمایل آشکارش برای تحقق عدالت تکیه کردهایم، شما مطمئن باشید به تلاشهای خود برای یاری شما ادامه خواهیم داد.»
این نامهای که عبدالعزیز فرستاد، آغاز ضربه کاری به ملت فلسطین بود که منجر به شکاف و دودستگی در میان فلسطینیها شد، عبدالعزیز برای اطمینان یافتن از توقف انقلاب و خیزش ملت فلسطین در راستای خدمت به دوستش،انگلیس و کمک کردن به استعمارگران برای تشکیل رژیم صهیونیستی، فرزندش فیصل و سپس سعود را به قدس اعزام کرد.
فیصل در نشستی با رهبران فلسطین در قدس شرقی چنین گفته بود:«وقتی پدرم عبدالعزیز ما را به این ماموریت اعزام کرد، دو مرتبه خوشحال شدم، بار اول به خاطر زیارت مسجدالاقصی و نماز در بیت المقدس، اما خوشحالی دوم من دیدار با این انقلابیون است تا به آنها مژده بدم که تلاشهایشان هدر نخواهد رفت و انقلاب آنها با برانگیختن اهتمام و توجه دوستمان، بریتانیای کبیر به ثمر نشسته است، چرا که پدرم که به مسئله فلسطین اهتمام دارد، تاکید کرد هرگز آرزوهای ملت فلسطین را برباد نخواهد داد. بر اساس آنچه من از صدق نیت بریتانیا میدانم، میتوانم در نزد شما به خداوند سوگوند یاد کنم که بریتانیا در وعدههایی که به ما داده، صادق است و بریتانیا به پدرم قول داده که مصمم به حل مسئله فلسطین است».
این نامه و پیام آغاز سازشکاری و امتیازدهی در مسئله فلسطین به زیان ملت مظلوم و ستمدیده فلسطین بود. گزارش سازمان آزادیبخش فلسطین که در روزنامه مصری آخر ساعه منتشر شد، درباره این نامه یا پیام عبدالعزیز آل سعود خطاب به ملت فلسطین نوشته است این نامه و پیام توانست روح مبارزاتی ملت فلسطین را مهار کند، در حالی که این روح مبارزات طی سالیان قبل واکنش طبیعی و انقلابی به تلاشهای یهودیسازی فلسطین و اولین تلاش برای خارج کردن مسئله فلسطین از زیر پای مردم آن و ضربه زدن به مبارزات آنها بود.
استعمارگران انگلیسی از طریق موسس خائن آل سعود، انقلاب مردم فلسطین را در تاریخ یازدهم نوامبر 1936 مهار کند و استعمار هم توانست پس از آنکه مثلث یهودی انگلیسی سعودی، در میان فلسطینیها شکاف ایجاد کند، غده سرطانی اسرائیل را بر پیکر زخمی منطقه تحمیل کند.
جان فیلبی جاسوس انگلیسی و مشاور عبدالعزیز پس از بازگشت از قدس به همراه سعود و فیصل در خاطرات خود چنین نوشته است: رهبران بریتانیا بینهایت خرسند و شادمانند و ما سه نشان به عنوان تقدیر دریافت کردیم، اولن نشان برای من، دومین نشان برای عبدالعزیز و سومین نشان برای فیصل به خاطر این مسئله سرنوشت ساز تاریخی که دوست بسیار صمیمی و عزیزمان، عبدالعزیز آل سعود انجام داد، نامه تشکرآمیزی برای وی ارسال کردم، چرا که وی کار کرد که همه از انجام آن عاجز بودند، همچنان رهبران یهود در فلسطین از این تلاشهای بیدریغ سعودی خرسند و شادمانند.
جان فیلبی درباره رهبران فلسطینی گفته است: اما رهبران فلسطین پس از آن احساس ناامیدی کردند و از عبدالعزیز خواستند وعدههای دوستش، انگلیس را محقق کند، با این حال آنها به صداقت نیت بریتانیا متقاعد شدند و انقلاب را مهار کردند و سپس ملک عبدالعزیز را از آمار موثقی خبر دادند که افزایش تعداد یهودیان در بسیاری از مناطق فلسطین را با تسهیلات و کمکهای نظامی و اقتصادی انگلیس مورد تاکید قرار میداد، ولی عبدالعزیز خطاب به فلسطینیها گفت بریتانیا هرگز به اعراب خیانت نخواهد کرد و من با دوستان انگلیسیام این مسئله را بررسی خواهم کرد.
خاطرات جان فیلبی نشان میدهد که مسئله فلسطین هیچ ارزش و اهمیتی برای آل سعود نداشت و ارزش آن را نداشت که این رژیم روابط منحصر به فرد خود با انگلیس و آمریکا را به خطر اندازد، رابطه و توافقی که به تاسیس رژیم اشغالگر قدس منجر شد.
اظهارات رایزمن موسس رژیم صهیونیستی در یازدهم مارس 1942 و وعدههای چرچیل به وی درباره همکاری آل سعود و انگلیسیها در تشکیل این رژیم همچون بسیاری از اسناد دیگر، مزدوری آل سعود برای صهیونیستها و همکاری قدیمی و طولانی با آنها را اثبات میکند.
روزنامه الی الامام در 14 دسامبر 1973 به قلم موسی الشیخ نوشته بود: صهیونیستها برای تحقق رویای خود(تاسیس رژیم صهیونیستی)تنها به انگلیس و آمریکا تکیه نکرده بودند، بلکه بر یهودیان(منظور از یهودیان، آل سعود است) و نیز کارکنان و پادشاهان و سران همچون ملک عبدالله(حاکم وقت اردن) تکیه کرده بودند.
شواهد و مدارک نشان میدهد که بدون نقشآفرینی شوم آل سعود امکان تاسیس رژیم اشغالگر قدس وجود نداشت.
در این زمینه رسانههای خارجی سندی را منتشر کرده بودند که خیانت عبدالعزیز موسس حکومت آل سعود به فلسطین و فروش آن را اثبات میکند. بر اساس این سند که گفته میشود با دستخط عبدالعزیز نوشته شده است، وی گفته است بنا به اراده و خواست بریتانیا، هیچ مانعی از نظر وی برای اعطای فلسطین به عنوان محل سکونت یهودیان وجود ندارد.
فیصل و اسرائیل:
برای کسانی که تاریخ را ورق میزنند، خیانتهای ملک فیصل به مسئله فلسطین پوشیده نیست،وی که در سال 1975 ترور شد، نقش خود را در اجرای سیاستهای استعمارگران در شبه جزیره عرب پس از عبدالعزیز تکمیل کرد.در خیانت فیصل به مسئله فلسطین باید گفت وی سال 1919 میلدی به انگلیس سفر کرد تا مسیر خیانت را تکمیل کند، وی در آن زمان که تنها 13 سال داشت، برای تبریک گفتن به حکومت انگلیس و استعمارگری اش در کشورهای عربی از جمله سرزمین فلسطین رفته بود. فیصل سال 1939 میلادی در کنفرانس لندن مشارکت کرد که اعراب، پایان مسئله فلسطین و ضربه زدن به آن را بررسی کردند، فیصل در آن زمان وزیر خارجه آل سعود بود و اگر خیانت فیصل و دیگر سران عرب نبود،انقلاب و جنبش مردم فلسطین به وجود استعمار انگلیس پایان میداد و مانع شکلگیری رژیم صهیونیستی میشد. خیانت فیصل به مسئله فلسطین ادامه یافت تا اینکه سال 1948 میلادی، بخشی از سرزمین فلسطین را به یهودیان داد .
وی در سال 1966 با شلمون شازار رئیس رژیم صهیونیستی به بهانه فرود اضطراری هواپیمای سعودی در فرودگاه لیسبون پرتغال دیدار کرد به طوری که میان آنها دیداری انجام شد که در راستای خدمت به صهیونیسم و به زیان ملت فلسطین بود. یک سال پس از این دیدار یعنی در سال 1967 میلادی، فیصل به لندن رفت تا در جریان حملات اسرائیل به بخشهای زیادی از جهان عرب قرار گیرد، پس از بازگشت از لندن، در حالی که جنگندههای اسرائیلی در حال بمباران فرودگاههای سوریه، مصر و ارتشهای این کشورها و اشغالگران در حال پیشروی برای اشغال کرانه باختری، سیناءو جولان بودند، فیصل در جشنی که به مناسبت بازگشت خود از سفر انگلیس در هفت ژوئن 1967 برپا شد، مشارکت کرد.
ملک حسین شاه سابق اردن در کتابش با عنوان «جنگ ما با اسرائیل» نوشته است : کمکهای سعودی زمانی وارد اردن شد که جنگ تمام شده بود(فایدهای نداشت)، فیصل عجلهای برای توقف پیشروی اسرائیل در سال 1967 نداشت بلکه در سال 1970 برای نابودی مقاومت فلسطین که در حال درگیری با اسرائیلیها در دشت اردن بود، شتاب کرد.
آخرین تلاشهای فیصل در ضربه زدن به قیام و مبارزات مردم فلسطین به سال 1971 برمیگردد که تلاشهای گستردهای انجام داد تا انقلاب فلسطین تحت سیطره ملک حسین قرار گیرد و مقاومت از ارتش آزادیبخش فلسطین به گروههای سرکوبگر در ارتش نمایشی اردن تبدیل شود و هنگامی که این تلاشهایش شکست خورد، طرح تشکیل دولت فلسطین در برابر سازش با اسرائیل و به رسمیت شناختن این رژیم و منصرف شدن از سرزمینهای که صهیونیستها طی سالهای 1948 تا 1967 اشغال کردند، مطرح کرد.
خالد و اسرائیل
خالد بن عبدالعزیز هم نبود مگر یکی از تکمیلکنندگان نمایش آل سعود در خیانت به مسئله فلسطین پس از برادرانش فیصل و سعود و پدرش، عبدالعزیز. برای آشنایی بیشتر با موضع خالد در قبال مسئله فلسطین باید به اظهارات وی که در نشریه واشنگتن پست منتشر شده بود، توجه کنیم که پس از کشته شدن برادرش،فیصل در سال 1975 در گفتوگو با این رسانه آمریکایی گفته بود : سعودیها آمادگی کامل را دارند تا اسرائیل را به رسمیت بشناسند، ولی اسرائیل هم باید مشکلاتش را با همسایگانش و فلسطینیها حل کند.
این جمله صریح اعتراف رسمی و صریح به اشغالگران قدس قلمداد میشود. فیصل حورانی در پی اظهارات خالد در روزنامه السفیر لبنان نوشته بود : اظهارات پادشاه سعودی در گفتوگو با واشنگتن پست درباره آمادگی سعودی برای به رسمیت شناختن اسرائیل با هدف کمک به ظاهر شدن موضع شیفتگان وعلاقهمندان به حل این مسئله از طریق آمریکا در قالب یک موضع واحد و یکپارچه به ویژه در این مسئله بزرگ مربوط به شناسایی اسرائیل صورت گرفت.
اظهارات ملک خالد، برخی از رهبران جنبش فلسطین را شگفتزده کرد و برخی آن را تجاوز از مسئله فلسطین و برخی آن را ترجمان سیاست سعودی دانسته بودند.
فهد و اسرائیل
به گزارش تسنیم، دوران حکومت فهد بن عبدالعزیز از ابتدای تاجگذاریاش در سال 1982 با ویژگیها و نشانههای وقیحانهتر در تعاملاتش با رژیم صهیونیستی متمایز شد. فهد هم هیچ مانعی برای ایجاد تغییرات ریشهای در کیفیت روابط سعودی صهیونیستی و توجیه آن با توجیهات بیارزش نمیدید. رژیم صهیونیستی در 10 سال پایانی حکومت فهد بیشتر از قبل در زمینه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حتی رسانهای پیشرفت کرد.
ملک فهد در دههٔ هشتاد میلادی، طرح به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی اعراب را مطرح کرد و سران عرب هم در اجلاس سران در «فاس» مغرب با این طرح موافقت و آن را تصویب کردند.
حکومت سعودی در دوران فهد در روابط خود با رژیم صهیونیستی بر دو پایه اساسی تکیه میکرد: اول اینکه، تلاش کرد از طریق رسانههای مزدورش چه در داخل یا خارج عربستان وارد نزاع عربی اسرائیلی شود یعنی در ظاهر و لق لق لسان و در رسانهها از خود چهره مدافع فلسطین ترسیم کند که این موضع هرگز با احساسات مردمی همسویی نداشت تا حدی که تلویزیون رسمی سعودی هنگام محاصره بیروت از سوی اشغالگران قدس در تابستان 1982 در ابتدای حکومت فهد، به سانسور تصاویری که از لبنان میرسید، پرداخت و از پخش آن خودداری کرد. برای اطلاع بیشتر از مواضع خیانتکارانه فهد کافی است به سخنرانیهایش که فراتر از سالنهای اجلاس سران عرب نبود، توجه کنیم که مسئله فلسطین به عروسکی در دستانش تبدیل شده بود. به عنوان مثال فهد در سخنانی در 29 نوامبر 1982 میلادی ادعاکرده بود: میخواهم بر موضع ثابت و مستمر پادشاهی عربستان سعودی در یاری ملت فلسطین برای اعاده حقوق مشروعش تاکید کنم
دوم در پشت پرده برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تلاش برای عادی کردن این مسئله در افکار عمومی عرب بود، اظهارات فهد در حقیقت خدمت به اشغالگران قدس برای ادامه تجاوزاتشان به ملت فلسطین بود، بهترین شاهد در این زمینه سفر هیئتی یهودی به عربستان در همان موقع و دیدار آن با مقامات بلندپایه سعودی بود که برای اولین بار به صورت علنی انجام میشد که در این دیدار یک ساعته دیدگاههای دو طرف و مذاکرات سازش مورد بررسی قرار گرفت.
عبدالله و اسرائیل
دوره حکومت ملک عبدالله هم مسیر طولانی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ادامه یافت .عبدالله که در زمان ولیعهدی خود طرح سازش معروف به طرح صلح عرب را در جریان نشست سران عرب بیروت در سال 2002 میلادی مطرح کرده بود، تا لحظه مرگ خود از هیچ تلاشی برای سازش با اشغالگران قدس و اجرای طرح ننگین و خائنانه خود فروگذار نکرد.تحرکات پشت پرده و دیدارها میان مقامات سعودی و صهیونیستی به صورت پنهانی در دوران حکومت عبدالله ادامه یافت.
دیدارها، نشستها، رایزنی و هماهنگی میان مقامات سعودی و صهیونیستی تقریبا از سال 2006 به بعد روندی آشکار و عیان به خود گرفت و آغازگر این دیدارها، شاهزاده بندر بن سلطان رئیس وقت شورای امنیتی سعودی با مائیر داگان رئیس وقت موساد و ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم اشغالگر قدس در پایتخت اردن بود و در ادامه دیدارهای دیگری میان دو طرف در مصر و آمریکا و مناطق دیگر انجام شد.
سلمان و اسرائیل
دوران حکومت سلمان که مدت زیادی از آن نمیگذرد، قطار عادیسازی روابط آل سعود با اشغالگران قدس شتاب و سرعت بیشتری به خود گرفت و از مرحله پنهانکاری و مخفیکاری به مرحله علنی رسید و پیشقراول این تحرکات یک ژنرال بازنشسته و نزدیک به دربار آل سعود یعنی انور عشقی بود.
حدود یک ماه و نیم پیش یک رسانه چاپ فلسطین اشغالی از تازهترین تحرکات خائنانه آل سعود درباره مسئله فلسطین و طرح سازش جدید آن پرده برداشت که بر اساس این طرح سعودیها برای آینده مردم فلسطین،دولت فلسطینی فقط در نوار غزه تشکیل شده و کرانه باختری به صورت کنفدرالی اداره شده و آوارگان فلسطینی هم با پولهای سعودی در کشورهای دیگر اسکان دائمی خواهند یافت.
این افشاگری از هماهنگی و همکاری میان آل سعود و رژیم صهیونیستی در بالاترین سطوح و ادامه تلاشهای سعودی برای پایان دادن به مسئله فلسطین در راستای منافع اشغالگران قدس حکایت میکند.
گامهای پرشتاب عربستان برای عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی
در طول سه سال اخیر سه مقام صهیونیست محرمانه با سه مسئول سعودی دیدار کردهاند که بنابر اعلام پایگاه بلومبرگ این دیدارها در رم ، جمهوری چک و نیز هند انجام شد.
ژنرال انور عشقی، ژنرال بازنشسته سعودی و از افراد نزدیک به خاندان آل سعود پیشتاز دیدار با مقامات صهیونیست به شمار میرود، وی طی دو سال اخیر بارها با مقامات صهیونیست به ویژه با «دوری گلد» مدیر جدید دفتر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی دیدار و گفتوگو کرده بود.
در جریان دیدارهای مزبور حاضران با خیال آسوده از چالش های مشترک سخن گفته و از ایران به عنوان دشمن مشترک یاد کردند و علاوه بر این به موضوع ثبات منطقه ای اشاره داشتند.
همچنین باید به دیدار سران موساد از جمله «مئیر داگان» رئیس سابق سازمان جاسوسی اسرائیل با سران سازمان اطلاعات عربستان و دیدار ایهود اولمرت نخست وزیر سابق اسرائیل با بندر بن سلطان رئیس اطلاعات سعودی که سفیر کشورش در واشنگتن بود، اشاره کرد.
در ادامه تلاش های سعودیها برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، این بار رئیس اسبق دستگاه اطلاعات عربستان سعودی در یک مناظره علنی با یک ژنرال صهیونیست حاضر شد.
به گزارش تسنیم،ترکی فیصل شانزدهم خرداد 95، در پوشش مناظره علنی با «یعقوب عمیدور» مشاور سابق امنیت داخلی «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد که در موسسه سیاست خاور نزدیک «واشنگتن» برگزار شد، طی این مناظره ژنرال صهیونیست آشکارا به تجاوز علیه لبنان تهدید کرد.عمیدور از امکان ایجاد همکاری بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی علیه ایران سخن گفت و افزود: در حال حاضر با وجود اتحادیه جدید عرب، فرصت های جدیدی وجود دارد و اسرائیل می تواند به عربستان برای پیدا کردن جایگزینهای نفت به منظور حمایت از اقتصاد این کشور، کمک کند.
روابط رژیم صهیونیستی با رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان در حالی علنی شده است که نگاهی به این روابط نشان میدهد که گرمی روابط دو طرف به دهه هشتاد و نود باز میگردد و اکنون حکام عرب خلیج فارس دشمنی با ایران را دستاویزی برای تقویت روابط با اسرائیل قرار دادهاند.
بر اساس گزارش پایگاه العهد، یک مقام صهیونیست گفته است توافق صلح(سازش) با عربستان دور از دسترس نیست البته باید شرایط مناسب فراهم شود.
شخصیت های بلندپایه امنیتی رژیم صهیونیستی از جمله رئیس سازمان جاسوسی رژیم(موساد) چندی پیش عازم عربستان شدند و پایگاههای اینترنتی آمریکایی به نقل از منابع عربی اعلام کردند که «یئیر لبید» در نیویورک با ترکی فیصل که رئیس سابق اطلاعات عربستان و سفیر این کشور در آمریکا بود، دیدار کرد.
همچنین موشه یعلون وزیر جنگ اسرائیل با ترکی فیصل در مونیخ دیدار کرد حال آنکه فیصل پیش از آن گفته بود: عرب ها در گذشته به تلاش های اسرائیل برای آشتی دست رد زدند و امروز این اسرائیلی ها هستند که صلح را نمی پذیرند.
«عبد الله الشمار» یک دیپلمات سابق سعودی اخیرا در گفتوگو با وال استریت ژورنال گفت که اگر او اختیار تصمیمگیری ها را داشت یک لحظه در همکاری با اسرائیل در تمام مسائل مربوط به سیاست هسته ای ایران تردید نمیکرد.
«زئیف الکین» از وزیران کابینه اسرائیل نیز با وی در این خصوص موافق است و در گفتوگو با یک سایت خبری سعودی گفت :«ایران تهدید مشترکی برای اسرائیل و عربستان به شمار میآید و «ما در اینجا خاورمیانه جدید به وجود نمیآوریم بلکه با دشمنان مشترک میجنگیم و این جنگ ها همواره به همکاری کامل منتهی نمیشود بلکه همکاری مقطعی و در مورد نقاط مشخصی است».
بر اساس گزارش العهد، نکته ای که نباید از آن غافل ماند اینکه اگر مسئولان سعودی تا پیش از این نمی توانستند دیدارهای خود را با اسرائیلی ها علنی کنند، اما دیدار انور عشقی و دوری گولد به شکل علنی صورت گرفت و اکنون نیز بهبود روابط در پشت پرده در جریان است.
دی ماه 94 یک رسانه مخالف آل سعود از جزئیاتی از روابط و همکاری اطلاعاتی سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) و آل سعود بر اساس اسناد ویکیلیکس سخن گفته بود. این گزارش به رخنه سرویسهای اطلاعاتی صهیونیستی به مقدسترین سرزمین مسلمانان یعنی حجاز و سیر روابط ریاض و تل آویو از جمله ارائه طرح سازش عربی از سوی ملک عبدالله، سکوت آل سعود در برابر عملیات یهودیسازی قدس شریف پرداخته بود.
در این میان علی النعیمی که به تازگی از وزارت نفت عربستان برکنار شده است، اخیرا گفته بود که کشورش آماده صادرات طلای سیاه به هر نقطه از دنیا از جمله اسرائیل(فلسطین اشغالی) است.
به گزارش تسنیم، از آغاز دهه هشتاد اسرائیل با کشورهای عرب خلیج فارس روابط تجاری داشته است و اوج این روابط آغاز دهه نود و زمانی بود که اسرائیل دفاتری را در قطر دایر کرد. «اسحاق گال» کارشناس اقتصادی خاورمیانه در مرکز «دیان» وابسته به دانشگاه تل آویو گفته است: ما تقریبا در بازارهای کشورهای عرب خلیج فارس حضور نداریم بلکه در فواصل زمانی مختلف کالاهای مورد نیازشان را به طور غیرمستقیم به آنان می فروشیم اما بیشتر مسائل را نمی توان زیرمیزی انجام داد .
هر چند در چند ماه اخیر اخبار متعددی درمورد نزدیک شدن روابط عربستان و اسرائیل منتشر شده است اما روابط دو طرف موضوع چندان جدیدی نیست بلکه ریشه های آن به دهدهه های گذشته بازمی گردد که نمونه آن اقدام عربستان در نجات یک کشتی اسرائیلی در سال 1981 است که جزئیات آن در روزنامه هاآرتص فاش شده بود.
«گدعون سامت» خبرنگار هاآرتص در واشنگتن نیز در این باره گفت، سخنگوی وزارت جنگ اسرائیل روز پنجم اکتبر آن سال درباره به گِل نشستن یک کشتی اسرائیلی حامل موشک در یکی از سواحل عربستان سعودی سخن گفته و توضیح داد که این کشتی در مسیر خود از "حیفا" به "ایلات" دچار نقص فنی شد که سعودیها به کمک نظامیان اسرائیلی شتافته و آنها را نجات دادند.
فاش شدن همکاری نظامی عربستان و اسرائیل در دریای سرخ در حالی است که همکاری اقتصادی این دو نیز بر کسی پوشیده نیست تا جایی که می توان گفت که در دهه اخیر روابط دو طرف در سکوت به هم نزدیک شد.
اخیرا یک مسئول صهیونیست فاش کرده بود که اسرائیل در سال 2015 میزبان تعدادی از افسران سعودی بود که میخواستند در دوره های آموزش نظامی در پایگاه بولونیوم در بند حیفا شرکت کنند.
به گزارش تسنیم، در همین ارتباط «یوسی میلمان» تحلیلگر اسرائیلی گفت که منفعت مشترک و اولویت اول عربستان و اسرائیل این است که بر روی ایران به عنوان بزرگترین تهدید علیه خود تمرکز کنند.
این در حالی است که عربستان با عبور هواپیماهای اسرائیل از فراز حریم هوایی خود موافقت و اعلام کرد چنانچه اسرائیل در صدد حمله به تاسیسات اتمی ایران برآید که ریاض امیدوار است چنین شود، نیروی هوایی آن اجازه دارند از حریم هوایی عربستان استفاده کنند اما این خواست عربستان تحقق نیافت.
با در نظر گرفتن این مسائل باید گفت که توافق واگذاری دو جزیره صنافیر وتیران به عربستان در واقع ادامه همین تماس ها و منافع مشترک است و نکته قابل توجه در این زمینه این است که موشه یعلون وزیر جنگ اسرائیل فاش کرده بود که تفاهم در این خصوص بین عربستان، مصر، آمریکا و اسرائیل صورت گرفته است به این شرط که عربستان نیز به همان تعهداتی که مصر در قبال این جزایر داشت، عمل کند.
همکاری آل سعود با رژیم صهیونیستی و آمریکا برای ویران کردن سوریه
یکی از مهمترین نشانهها درباره همکاری آل سعود با رژیم صهیونیستی، توطئه و همدستی آنها در کنار آمریکا و برخی رژیمهای وابسته منطقهای و غربی برای سرنگونی نظام مقاوم سوریه است که البته آنها در هدف اصلی خود یعنی سرنگونی نظام سوریه شکست خوردهاند و تنها توانستهاند با تکیه بر دهها مزدور تروریست خود، موجی از ویرانگری و کشتار در سرزمین شام به راه اندازند.
در پایان باید تاکید کرد که سیاست آل سعود بر این تکیه میکند که به هیچ عنوان اقدامی علیه منافع انگلیس یا آمریکا یا رژیم صهیونیستی انجام ندهد و بر اساس این سیاست، بهتر میتوان اقدامات و عملکرد سعودیها علیه محور مقاومت و ضربات آنها به مقاومت فلسطین و لبنان و خیانت مستمر به مسئله فلسطین و بیاعتنایی به هتک حرمت مسجدالاقصی را تحلیل کرد. سعودیها در جنگ 1967 اعراب و اسرائیل از پشت به اعراب خنجر زدند.
راسم عبیدات نویسنده و اسیر آزاد شده فلسطینی اخیرا در گفتوگو با تسنیم گفته بود پادشاهی آل سعود همواره نقش اساسی را در ارائه طرحها و ابتکارهای اساسی متناقض با حقوق مشروع ملت فلسطین ایفا کرده است. به گفته وی، هفتهها و ماههای آتی شاهد تحولات و پیشرفت چشمگیر در روابط پادشاهی وهابی و رژیم اشغالگر قدس خواهد بود.
به گزارش تسنیم،روزنامه السفیر لبنان هم از تلاش رژیم آل سعود و رژیم صهیونیستی برای تقویت و گسترش روابط محرمانه خود با تکیه بر دشمنی مشترک با جمهوری اسلامی ایران و همکاری اطلاعاتی و تسلیحاتی خبر داده است.
خدمات شایان توجه آل سعود به صهیونیستها
شارل أیوب در مطلبی که روزنامه الشعب مصر منتشر کرد با اشاره به سندی که به خط عبدالعزیز آل سعود و خیانت آشکار وی به فلسطین است، نوشته است آل سعود امروز میخواهند از عربیت دفاع کنند، در حالی که جنایت چشم پوشی از فلسطین و اهدای آن به یهودیان را مرتکب شدند، آیا حتی یک عرب وجود دارد که با آل سعود به خاطر این جنایت زشت مماشات کند.
وی افزود پادشاهی آل سعود امروز برای عربیت در عراق، یمن، سوریه و لبنان اشک تمساح میریزد، چون این محور، محور مقاومت و بازدارندگی علیه همپیمانان اسرائیلی و ائتلاف سعودی صهیونیستی است، جنگی که ملک سلمان علیه یمن به راه انداخته تنها خدمت به اسرائیل است که میخواهد یمن ویران و نابود شود، اسرائیلی که خواهان ویرانی سوریه و ادامه بحران در لبنان است تا به شادمانی بپردازد، تل آویو میخواهد همه کشورهای عربی ویران شده و 50 سال به عقب برگردند.
ملک سلمان و آل سعود چه خدمتی بالاتر از این همه جنگهایی که به راه انداختهاند،میتوانستند به صهیونیستها ارائه کنند.
در پایان این مطلب تاکید شده است بزرگترین خطری که جهان عرب را تهدید میکند، ائتلاف صهیونیستی سعودی است، ای اعراب، خود را در مقابل این خطر حفظ کنید، بدانید که تمام فجایع و مصایبی که بر ما وارد شده نتیجه سیاست پادشاهی آل سعود و همپیمانی آن با صهیونیسم است.
تازهترین قسمت از سریال دنبالهرو خیانت آل سعود به فلسطین
در تازهترین قسمت از سریال دنبالهدار خیانتهای آل سعود به امت اسلام، رژیم صهیونیستی با آرای سعودی،مصر، اردن و قطر به عنوان رئیس کمیته حقوقی سازمان ملل برای اولین بار در تاریخ این نهاد بین المللی انتخاب شد. نکته جالب اینکه همان کشورهایی به رژیم اشغالگر قدس برای تصدی این مسئولیت رای دادهاند که هم اکنون در جنگ جهانی علیه سوریه برای از بین بردن مسئله فلسطین مشارکت دارند.
رژیم سعودی که رهبری جنگ جهانی علیه سوریه به عنوان یکی از اضلاع محور مقاومت و از حامیان مهم ملت فلسطین را برعهده گرفته است با رژیم صهیونیستی در جنایت ویران کردن کشورهای عربی و یهودیسازی فلسطین شریک است و در راستای خدمت به اهداف صهیونیستی و پایان نزاع عربی صهیونیستی به نفع اشغالگران و برقراری شراکت و همکاری عربی اسرائیلی علیه ایران و جنبشهای مقاومت و آزادیبخش و اجرای نقشههای صهیونیستی آمریکایی در تمام کشورهای عربی و اسلامی و دیگر کشورهای جهان حرکت میکند.
رای مثبت عربستان و دیگر رژیمهای عربی به اشغالگران قدس برای تصدی ریاست کمیته حقوقی سازمان ملل پاداشی به رژیم صهیونیستی به خاطر نقض قوانین بین المللی و بیاعتنایی به قطعنامههای بین المللی و سیاست تبعیضنژادی و مجازات جمعی ملت عربی فلسطین و گامهای پرشتاب این رژیم برای حذف مسئله فلسطین قلمداد میشود.
ادامه دارد...
انتهای پیام/