فرهنگ مقاومت در حافظه جمعی ایرانیان

فرهنگ مقاومت در حافظه جمعی ایرانیان

مفهوم هویت در علوم‌اجتماعی، از بنیادی‌ترین مقولات برای تبیین رفتار جمعی و فهم پویایی‌های جوامع است. هویت نه صرفاً یک امر فردی، بلکه سازوکاری جمعی برای تعریف «ما» در برابر «دیگران» است.

خبرگزاری تسنیم ـ علی باشتنی سبزواری؛ مفهوم هویت در علوم‌اجتماعی، از بنیادی‌ترین مقولات برای تبیین رفتار جمعی و فهم پویایی‌های جوامع است. هویت نه صرفاً یک امر فردی، بلکه سازوکاری جمعی برای تعریف «ما» در برابر «دیگران» است و دقیقاً در لحظات بحرانی و بزنگاه‌های تاریخی اهمیت و کارکرد خود را آشکار می‌سازد. هنگامی که یک جامعه با تهدیدی بیرونی یا بحرانی درونی مواجه می‌شود، پرسش‌های بنیادین درباره کیستی و چیستی، انسجام یا گسست، و آینده یا بقای جمعی به سطح می‌آید. در چنین شرایطی، هویت به‌منزله عامل انسجام و سامان‌دهی کنش جمعی عمل می‌کند و می‌تواند تفاوت میان فروپاشی و مقاومت یک جامعه را رقم بزند.

تجربه ایران معاصر به‌روشنی گواه این واقعیت است. در یک قرن اخیر، جامعه ایرانی بارها در معرض موقعیت‌هایی قرار گرفته که پرسش از هویت جمعی را به مسئله‌ای حیاتی بدل کرده است؛ از دوران مشروطه و مواجهه با تجدد غربی گرفته تا انقلاب اسلامی و بحران‌های پس از آن. در این میان، دفاع مقدس جایگاهی ممتاز دارد؛ چراکه در آن، پیوند میان ایرانیت و اسلامیت به‌صورتی کم‌سابقه تجلی یافت و از دل این پیوند، نیرویی اجتماعی برای مقاومت و بازتولید انسجام ملی پدید آمد. دفاع مقدس را نمی‌توان صرفاً یک جنگ نظامی یا منازعه سرزمینی دانست؛ بلکه باید آن را فرایندی اجتماعی فرهنگی در نظر گرفت که در آن لایه‌های گوناگون هویت ایرانی تاریخی، دینی، فرهنگی و سیاسی درهم‌تنیده شدند و یک روایت مشترک از بقا و ایستادگی شکل گرفت.

از منظر جامعه‌شناختی، این تجربه تاریخی نشان‌می‌دهد که در ایران، هویت صرفاً به‌عنوان یک امر فرهنگی یا ایدئولوژیک عمل نکرده‌است، بلکه سازوکاری برای مقاومت در برابر تهدیدها و تولید انسجام اجتماعی بوده است. به همین دلیل، تحلیل پیوند ملیت و دین در دفاع مقدس نه‌تنها برای فهم گذشته، بلکه برای درک سازوکارهای اجتماعی امروز اهمیت دارد. این پیوند الگویی برای جامعه ایران ایجاد کرده است که در بزنگاه‌های دیگر مانند جنگ 12 روزه و بحران‌های معاصر تکرار و بازتولید شده‌است.

بنابراین، هدف این نوشتار تحلیل چگونگی شکل‌گیری و استمرار این پیوند است؛ پیوندی که ریشه در فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان دارد و می‌تواند در مواجهه با بحران‌های هویتی نسل جوان در عصر جهانی‌شدن و زیست مجازی بازتعریف گردد. این تحلیل می‌کوشد نشان دهد که هویت ملی دینی در ایران نه یک ترکیب موقت، بلکه یک ساختار پایدار است که ظرفیت بازتولید خود را در موقعیت‌های متفاوت تاریخی داراست.

دفاع مقدس و پیوند ایرانیت و اسلامیت

آغاز جنگ تحمیلی در شهریور 1359، تنها حمله یک دولت متخاصم به مرزهای جغرافیایی ایران نبود؛ بلکه نقطه تلاقی دو منطق متفاوت از بقا و هویت بود. ایران در آن زمان با شرایطی مواجه بود که از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به‌شدت شکننده به نظر می‌رسید: انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده، ساختارهای سیاسی هنوز در حال تثبیت بودند، و اختلافات داخلی نیز فعال بود. در چنین شرایطی، وقوع جنگ می‌توانست به‌راحتی به فروپاشی انسجام اجتماعی و شکست سیاسی بینجامد. اما آنچه اتفاق افتاد، برخلاف انتظار دشمنان، بسیج اجتماعی گسترده و شکل‌گیری مقاومت ملی دینی بود.

این مقاومت را نمی‌توان بدون درک پیوند ایرانیت و اسلامیت تبیین کرد. ایرانیت به مثابه یک ریشه تاریخی و فرهنگی، احساس تعلق سرزمینی، غیرت ملی، و پاسداری از مرزهای جغرافیایی را در سطح وجدان جمعی برمی‌انگیخت. همزمان، اسلامیت با مفاهیمی چون جهاد، ایثار، شهادت و دفاع از ارزش‌های دینی، معنایی فراتر از محاسبات عقلانی صرف برای کنشگران اجتماعی فراهم ساخت. به‌بیان‌دیگر، اگر ایرانیت پشتوانه هویتی دفاع از «سرزمین» بود، اسلامیت افق معنایی دفاع از «حق» را می‌گشود. درهم‌تنیدگی این دو بُعد، هویتی را شکل داد که توانست انگیزه فردی، انسجام اجتماعی و سرمایه نمادین لازم را برای استمرار مقاومت فراهم کند.

از منظر تحلیلی، این پیوند را می‌توان در سه سطح توضیح داد:

1. سطح فردی: در سطح فردی، آموزه‌های دینی نوعی فرارَوی از محاسبه سود و زیان فردی ایجاد کردند. رزمندگان جنگ نه صرفاً بر اساس محاسبات مادی، بلکه بر اساس مفاهیمی چون رضای الهی و شهادت به میدان آمدند. در عین حال، حس ملی‌گرایی و غیرت سرزمینی، انگیزه‌ای ملموس و زمینی برای ایستادگی فراهم می‌کرد. ترکیب این دو انگیزه، یک نظام معنایی چندلایه برای کنشگران پدید آورد که به آن‌ها توان تاب‌آوری و پایداری در شرایط سخت می‌داد.

2. سطح جمعی: در سطح اجتماعی، پیوند دین و ملیت در شبکه‌های نهادی بازتاب یافت. مساجد، هیئت‌های مذهبی و نهاد روحانیت به‌عنوان پایگاه‌های دینی، با نهادهای ملی و سیاسی چون ارتش، سپاه و دولت نوپا همپوشانی یافتند. این هم‌افزایی نهادی، نوعی سازمان اجتماعی منعطف و کارآمد برای مقاومت ساخت؛ سازمانی که توانست در عین شرایط بحرانی، انسجام اجتماعی را حفظ و بازتولید کند.

3. سطح نمادین: در سطح نمادین، دفاع مقدس عرصه‌ای برای خلق روایت‌ها و نمادهایی شد که در عین اسلامی بودن، ریشه در فرهنگ ایرانی نیز داشتند. ادبیات جنگ، آیین‌های سوگواری شهدا، تصاویر ایثار و حماسه، همه نشان‌دهنده ترکیب فرهنگ عاشورا با روحیه ملی ایرانی بود. این نمادها به حافظه جمعی ایرانیان راه یافتند و به یکی از مهم‌ترین منابع هویتی پس از انقلاب بدل شدند.

پیامد این پیوند، پیدایش سرمایه اجتماعی عظیمی بود که برخلاف بسیاری از جنگ‌های مدرن، نه به فرسایش بلکه به تقویت انسجام اجتماعی انجامید. جامعه‌ای که می‌توانست در شرایط بحرانی فروبپاشد، با تکیه‌بر پیوند ملی دینی توانست مقاومت کند و حتی از دل بحران، هویت جمعی تازه‌ای بیافریند. این تجربه تاریخی نشان‌می‌دهد که هویت در ایران، واجد ساختاری چندلایه است که در بزنگاه‌ها می‌تواند فعال شود و به مثابه نیرویی اجتماعی برای مقاومت عمل کند.

بدین ترتیب، دفاع مقدس را می‌توان نه‌تنها یک واقعه تاریخی، بلکه یک الگوی تحلیلی دانست که چگونگی درهم‌تنیدگی ایرانیت و اسلامیت را در لحظات بحرانی نشان‌می‌دهد. الگویی که نه در همان دهه شصت متوقف شد، بلکه در بزنگاه‌های بعدی نیز استمرار یافت و همچنان در حافظه جمعی ایرانیان حضور دارد؛ موضوعی که در ادامه با تطبیق بر جنگ 12 روزه و سایر وقایع معاصر روشن‌تر خواهد شد.

تطبیق تاریخی: از دفاع مقدس تا جنگ 12 روزه و بزنگاه‌های معاصر

تجربه دفاع مقدس نشان داد که پیوند میان ایرانیت و اسلامیت نه یک رخداد گذرا، بلکه الگویی پایدار برای مواجهه جامعه ایران با تهدیدها و بحران‌های بعدی است. این پیوند در شرایطی شکل گرفت که جامعه ایرانی با دشوارترین موقعیت‌ها مواجه بود و توانست با اتکا به حافظه تاریخی و نظام ارزشی خود، انسجام و مقاومت اجتماعی را بازتولید کند. اهمیت این تجربه در آن است که بعدها در بزنگاه‌های مختلف، از جنگ 12 روزه تا تحریم‌های اقتصادی و حتی تهدیدهای امنیتی، به‌عنوان چارچوبی هویتی برای تفسیر و مواجهه با بحران‌ها عمل کرد.

جنگ 12 روزه یکی از بارزترین نمونه‌هایی است که پژواک دفاع مقدس را در حافظه جمعی ایرانیان بازتاب داد. هرچند این جنگ در جغرافیای ایران رخ نداد، اما افکار عمومی آن را نه صرفاً نزاعی منطقه‌ای، بلکه ادامه همان منطقی دانست که در دهه شصت تجربه شده بود. در روایت‌های اجتماعی و رسانه‌ای، مشابهت‌های بسیاری میان رزمندگان مقاومت در جنگ 12 روزه و رزمندگان دفاع مقدس ترسیم شد: ایمان به ارزش‌های دینی، ایستادگی در برابر قدرت‌های برتر، و تبدیل کمبود امکانات به فرصت خلاقیت و ابتکار. این نوع درک و همذات‌پنداری ناشی از حافظه تاریخی مشترکی بود که در خلال دفاع مقدس شکل گرفته‌بود. جامعه ایرانی به‌واسطه آن تجربه می‌دانست که مقاومت در برابر تهدیدهای سنگین ممکن است و حتی می‌تواند به عاملی برای بازتعریف هویت جمعی تبدیل شود. بدین‌ترتیب، جنگ 12 روزه به‌نوعی بازتولید همان الگو قلمداد شد و پیوند ملی دینی در سطحی فراملی امتداد یافت.

همین منطق در دیگر بزنگاه‌های معاصر ایران نیز قابل مشاهده‌است. در بحران‌های سیاسی و اجتماعی داخلی، با وجود شکاف‌ها و اختلاف‌نظرهای عمیق، زمانی که تهدید بیرونی برجسته می‌شد، همان هسته سخت هویتی فعال می‌گردید و نوعی انسجام نسبی پدید می‌آورد. در تحریم‌های اقتصادی نیز همان الگوی دفاع مقدس به‌شکل دیگری بازخوانی شد. گفتمان «اقتصاد مقاومتی» امتداد فرهنگی و هویتی همان منطقی بود که جامعه در دوران جنگ تجربه کرده بود؛ منطقی که بر پذیرش کمبود، مدیریت خلاقانه منابع و تکیه‌بر خوداتکایی استوار بود. حتی در تهدیدهای امنیتی همچون حملات تروریستی، واکنش اجتماعی ترکیبی از غیرت ملی و ایمان دینی را نشان داد؛ ترکیبی که نشان می‌داد پیوند ایرانیت و اسلامیت همچنان در ناخودآگاه جمعی فعال است.

مقایسه این موقعیت‌ها آشکار می‌سازد که دفاع مقدس حافظه‌ای تاریخی به وجود آورد که در بزنگاه‌های بعدی بارها فراخوانده شد. این حافظه چارچوبی مرجع برای معنا بخشیدن به تهدیدهای جدید فراهم آورد و نمادها و ارزش‌های تثبیت‌شده در جنگ همچون شهید، ایثار و مقاومت در موقعیت‌های متفاوت اجتماعی و سیاسی بازتولید شدند. در واقع، منطق دفاع مقدس از سطح یک جنگ تمام‌عیار نظامی فراتر رفت و در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی رسانه‌ای امتداد یافت. همین انعطاف‌پذیری سبب شد که پیوند ایرانیت و اسلامیت به ساختاری پایدار و انطباق‌پذیر با شرایط جدید بدل شود و توان جامعه ایرانی برای عبور از بحران‌ها را افزایش دهد.

پیامدهای اجتماعی این استمرار چند وجه دارد. نخست آنکه توانسته است انسجام اجتماعی را در برابر تهدیدها تقویت کند و امکان فروپاشی در لحظات بحرانی را کاهش دهد. دوم آنکه سرمایه نمادینی ایجاد کرده که به ایران امکان می‌دهد روایت خود از مقاومت را در سطح منطقه‌ای گسترش دهد و با جنبش‌های مشابه پیوند برقرار کند. و سوم آنکه این الگو همچنان در حافظه فرهنگی فعال است و قابلیت آن را دارد که در بزنگاه‌های آینده نیز احضار شود؛ چه در عرصه سیاست داخلی و چه در میدان‌های نوظهوری مانند فضای مجازی و جهانی‌شدن. بنابراین، می‌توان گفت که تطبیق میان دفاع مقدس، جنگ 12 روزه و بحران‌های معاصر نشان‌می‌دهد که پیوند ایرانیت و اسلامیت نه یک تجربه محدود تاریخی، بلکه الگویی بازتولید شونده و زنده است که نقش تعیین‌کننده‌ای در بقا و تداوم هویت جمعی ایرانیان ایفا می‌کند.

فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان در تقویت این پیوند

پیوند ایرانیت و اسلامیت که در دفاع مقدس به اوج رسید، تنها محصول شرایط سیاسی یا تصمیمات مقطعی حاکمیت نبود، بلکه ریشه‌های عمیقی در فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان داشت. این فرهنگ، برخلاف بسیاری از جوامع که میان عناصر ملی و دینی خود تنش و گسست تجربه کرده‌اند، همواره ظرفیت هم‌افزایی میان دو بعد هویتی را فراهم آورده‌است. در واقع، دفاع مقدس لحظه‌ای بود که این ظرفیت تاریخی و فرهنگی به‌صورت بالفعل درآمد و نشان داد که چگونه عناصر دیرپای فرهنگ ایرانی می‌توانند با آموزه‌های اسلامی ترکیب شوند و نیرویی اجتماعی برای مقاومت تولید کنند.

اگر به حافظه تاریخی ایران بنگریم، مشاهده می‌کنیم که دین و ملیت در این سرزمین در اغلب دوره‌ها نه در تقابل، بلکه در تکمیل یکدیگر بوده‌اند. حتی در دوران باستان، آیین‌های ملی مانند نوروز یا آیین‌های پهلوانی با عناصر دینی و اسطوره‌ای پیوند خورده‌بودند و بدین ترتیب، روایت‌هایی از هویت ایرانی شکل گرفت که در آن‌ها پاسداری از سرزمین و وفاداری به ارزش‌های متعالی در کنار هم قرار داشتند. با ورود اسلام به ایران، این ظرفیت جذب و درونی‌سازی بار دیگر فعال شد. ایرانیان آموزه‌های اسلامی را نه به‌عنوان امری تحمیلی، بلکه به مثابه بستری برای بازآفرینی هویت خویش در چارچوب جدید پذیرفتند. نتیجه این درهم‌تنیدگی آن بود که اسلامیت در ایران صورتی ایرانی به خود گرفت و ایرانیت در پرتو اسلام استمرار یافت.

این پیوند در عصر صفویه به مرحله‌ای تازه رسید. با رسمی شدن تشیع، هویت دینی و ملی ایرانیان به‌نحو نهادی در هم تنیده شد و از دل آن، یک هویت ترکیبی شکل گرفت که هم در برابر تهدیدهای بیرونی، هم در مواجهه با جریان‌های داخلی انسجام‌آفرین بود. این تجربه تاریخی سبب شد که در دوره معاصر، انقلاب اسلامی و پس از آن دفاع مقدس، بر بستری فرهنگی شکل بگیرند که آمادگی پذیرش چنین هم‌افزایی را داشت. به همین دلیل، مقاومت ملی در جنگ تحمیلی تنها یک واکنش سیاسی نبود، بلکه بر حافظه‌ای فرهنگی استوار بود که پیش‌تر بارها در طول تاریخ فعال شده بود.

در این نظام ارزشی، مفاهیمی مانند غیرت، ایثار، وفاداری، عدالت و شهادت جایگاه محوری دارند. غیرت و پاسداری از سرزمین، به‌عنوان بُعدی از ایرانیت، و شهادت و ایثار، به‌عنوان بُعدی از اسلامیت، نه‌تنها در دوران دفاع مقدس بلکه در فرهنگ عمومی ایرانیان نیز همواره در کنار هم قرار گرفته‌اند. دفاع مقدس این مفاهیم را به‌صورت عملی و عینی بازنمایی کرد و از دل آن هویتی نو پدید آمد که تلفیقی از ارزش‌های تاریخی و دینی بود. این هویت تازه نه صرفاً گذشته‌گرا بود و نه صرفاً ایدئولوژیک، بلکه تلفیقی زنده و پویا بود که می‌توانست میلیون‌ها نفر را به میدان مقاومت بکشاند و انسجام اجتماعی را در بالاترین سطح حفظ کند.

فرهنگ عمومی و آیین‌های اجتماعی نقش به سزایی در انتقال و تثبیت این ارزش‌ها ایفا کردند. آیین‌های عاشورا و محرم نمونه بارز این پیوندند. این آیین‌ها که ریشه در فرهنگ دینی دارند، در ایران رنگ و بوی ملی و اجتماعی نیز یافته‌اند و توانسته‌اند پیام‌هایی چون ایثار، مقاومت و شهادت را در طول نسل‌ها منتقل کنند. در دوران دفاع مقدس، همین آیین‌ها به بستری برای معنا بخشیدن به جنگ تبدیل شدند. رزمندگان خود را ادامه‌دهندگان راه عاشورا می‌دانستند و خانواده‌ها فرزندان شهید خود را در چارچوب همان روایت فرهنگی معنا می‌کردند. مجالس عزاداری، نوحه‌ها و ادبیات جنگ همه ابزارهایی بودند که ارزش‌های مقاومت را در زبان فرهنگ عمومی ترجمه کردند و آن‌ها را به بخشی از حافظه جمعی جامعه بدل ساختند.

از سوی دیگر، ادبیات حماسی و میراث اسطوره‌ای ایران نیز در تقویت این پیوند نقش داشتند. همان‌گونه که در شاهنامه پهلوانان ایرانی برای پاسداری از خاک و ناموس می‌جنگیدند، در دفاع مقدس نیز رزمندگان خود را وارثان آن سنت می‌دیدند. این امتداد فرهنگی سبب شد که جنگ تحمیلی نه‌تنها در چارچوب دینی، بلکه در چارچوب ملی و تاریخی نیز معنا پیدا کند. بدین ترتیب، فرهنگ ایرانی توانست پلی میان سنت‌های اسطوره‌ای، آیین‌های مذهبی و ارزش‌های انقلابی برقرار سازد و از دل این ترکیب، سرمایه‌ای نمادین برای مقاومت بیافریند.

از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی، نکته مهم آن است که این نظام ارزشی صرفاً در سطح نخبگان یا گفتمان‌های رسمی باقی نماند، بلکه به عمق زندگی روزمره مردم نفوذ کرد. خانواده‌ها در محله‌ها و روستاها از طریق شبکه‌های اجتماعی سنتی مانند مساجد، هیئت‌ها و تکایا در این فرایند مشارکت داشتند. به همین دلیل، مقاومت در دفاع مقدس تنها محصول سازمان‌های رسمی نبود، بلکه بر بستر یک فرهنگ عمومی شکل گرفت که در آن دین و ملیت هم‌افزا عمل می‌کردند. همین ویژگی است که توانست انسجام اجتماعی را در سطحی گسترده تولید کند و در برابر تهدیدهای همه‌جانبه دشمنان پایدار نگه دارد.

این فرهنگ و نظام ارزشی در سطح منطقه‌ای نیز بازتولید شد. همان‌گونه که در واکنش ایرانیان به جنگ 12 روزه مشاهده شد، ارزش‌هایی که در دفاع مقدس تثبیت شده‌بودند، توانستند در سطح فراملی نیز معنا بیابند. مقاومت گروه‌های منطقه‌ای با همان مفاهیمی تفسیر شد که جامعه ایرانی در جنگ تجربه کرده بود: ایستادگی در برابر دشمن قوی‌تر، تقدس شهادت، و تبدیل محدودیت‌ها به فرصت. این نشان‌می‌دهد که فرهنگ ایرانی نه‌تنها به بازتولید هویت ملی دینی در داخل کشور کمک کرده، بلکه توانسته است بستر ایجاد پیوندهای فرهنگی و ارزشی در سطح منطقه‌ای را نیز فراهم آورد.

در نهایت، باید گفت که فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان ستون اصلی پیوند ایرانی بودن و اسلامی بودن هستند. بدون این بستر فرهنگی، دفاع مقدس نمی‌توانست چنین انسجامی ایجاد کند و جنگ 12 روزه نمی‌توانست پژواکی چنین عمیق در جامعه ایرانی داشته‌باشد. این فرهنگ با تکیه‌بر حافظه تاریخی، آیین‌های مذهبی، ادبیات حماسی و شبکه‌های اجتماعی سنتی، هویتی ترکیبی ساخته‌است که در لحظات بحرانی به‌سرعت فعال می‌شود و نیرویی اجتماعی برای مقاومت و انسجام می‌آفریند. بدین‌ترتیب، پیوند ملی دینی ایران واجد ساختاری فرهنگی است که هم در سطح ملی و هم در سطح فراملی کارکرد دارد و همچنان ظرفیت آن را دارد که در مواجهه با بحران‌های جدید بازتعریف شود.

بحران هویت در نسل جوان در عصر جهانی‌شدن و فضای مجازی

با وجود آن‌که فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان توانسته‌اند در بزنگاه‌های تاریخی پیوند میان ایرانیت و اسلامیت را بازتولید کنند، نسل جوان امروز با چالش‌های تازه‌ای در حوزه هویت مواجه است. این چالش‌ها بیش از آن‌که از دل تجربه‌های تاریخی یا بحران‌های سیاسی برخیزند، از شرایط نوین جهانی‌شدن و گسترش فضای مجازی نشئت می‌گیرند. نسل جوان ایرانی در بستری رشد یافته‌است که تجربه مستقیم دفاع مقدس را ندارد و به‌جای حافظه زیسته، بیشتر با روایت‌های واسطه‌ای و رسانه‌ای از گذشته مواجه است. در نتیجه، انتقال تجربه تاریخی به این نسل با موانع جدی روبه‌روست و همین امر پرسش‌های تازه‌ای درباره امکان استمرار هویت ملی دینی مطرح می‌سازد.

بحران هویت در میان جوانان ایران را نمی‌توان جدا از روندهای جهانی تحلیل کرد. جهانی‌شدن با گسترش شبکه‌های ارتباطی و جریان آزاد اطلاعات، مرزهای فرهنگی را درنوردیده و زمینه را برای شکل‌گیری هویت‌های چندلایه و سیال فراهم کرده است. در چنین شرایطی، جوان ایرانی نه فقط در معرض روایت‌های داخلی، بلکه درگیر انواع روایت‌های جهانی است که سبک‌های زندگی متفاوت، ارزش‌های متکثر و الگوهای هویتی متعارض را عرضه می‌کنند. این وضعیت به‌طور طبیعی موجب نوعی «چندپارگی هویتی» می‌شود که در آن، فرد احساس می‌کند میان تعلقات بومی و ارزش‌های جهانی گرفتار است.

فضای مجازی این بحران را تشدید کرده است. زیست دیجیتال نسلی را پدید آورده که بخش مهمی از هویت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌سازد. در این فضا، هویت‌ها اغلب موقتی، نمایشی و غیر تجسم‌یافته‌اند؛ یعنی افراد با انتخاب نمادها، تصاویر و روایت‌های متنوع، هویت‌های گوناگون را بازنمایی می‌کنند، بی‌آن‌که این هویت‌ها الزاماً با زندگی واقعی آنان پیوندی پایدار داشته‌باشد. این سیالیت هویتی، در تضاد با هویت پایدار و یکپارچه‌ای است که در دفاع مقدس بر مبنای پیوند ایرانیت و اسلامیت شکل گرفت. به همین دلیل، انتقال مستقیم آن الگو به نسل جدید دشوار به نظر می‌رسد، مگر آن‌که با شرایط نوین بازتعریف شود.

از منظر جامعه‌شناختی، بحران هویت جوانان ایرانی در سه سطح قابل مشاهده‌است. نخست در سطح فردی، بسیاری از جوانان میان ارزش‌های سنتی خانواده و جامعه و ارزش‌های نوین جهانی دچار تردید و چندگانگی‌اند. این امر گاه به احساس بی‌ثباتی روانی یا سردرگمی در انتخاب مسیر زندگی منجر می‌شود. دوم در سطح اجتماعی، شکاف نسلی آشکار شده‌است. نسل انقلاب و دفاع مقدس خود را حامل یک هویت تثبیت‌شده می‌داند، در حالی که نسل جدید بیشتر در جست‌وجوی هویت‌های متکثر است. این شکاف سبب شده‌است که روایت‌های رسمی از گذشته گاه برای جوانان غیرقابل‌باور یا دور از تجربه زیسته به نظر برسد. سوم در سطح نمادین، منابع هویتی جدیدی در فضای مجازی تولید می‌شوند که در بسیاری موارد با ارزش‌های ملی دینی در تعارض‌اند. این منابع گاه بر فردگرایی افراطی، مصرف‌گرایی یا لذت‌گرایی تأکید دارند و بدین‌ترتیب زمینه تضعیف انسجام جمعی را فراهم می‌کنند.

با این حال، نباید بحران هویت جوانان را صرفاً به‌عنوان تهدید نگریست. این وضعیت از یک‌سو چالش است، زیرا می‌تواند به گسست میان نسل‌ها و تضعیف حافظه تاریخی منجر شود، اما از سوی دیگر فرصتی نیز فراهم می‌آورد تا بازاندیشی در منابع هویتی صورت گیرد. همان‌گونه که دفاع مقدس نشان داد، هویت در ایران ساختاری انعطاف‌پذیر دارد و می‌تواند خود را با شرایط جدید سازگار کند. بنابراین، مسئله اصلی این نیست که جوانان امروز دیگر به پیوند ایرانیت و اسلامیت باور ندارند، بلکه چگونگی بازتعریف و بازنمایی این پیوند در قالبی است که برای نسل دیجیتال قابل‌فهم و قانع‌کننده باشد.

انتقال حافظه جمعی از گذشته به نسل جوان نیازمند بازسازی روایت‌ها و نمادها در زبان و قالب‌های جدید است. جوانی که در فضای مجازی زیست می‌کند، نمی‌تواند صرفاً با روایت‌های خطابی یا متون سنتی نسبت به هویت جمعی اقناع شود. او نیازمند تجربه‌های تعاملی، نمادهای به‌روز و روایت‌هایی است که بتواند آن‌ها را در زندگی روزمره و زیست مجازی خود بازتاب دهد. اینجاست که اهمیت بازتولید سرمایه فرهنگی دفاع مقدس در قالب‌های نوین آشکار می‌شود. اگر مفاهیمی چون ایثار، مقاومت و شهادت بتوانند در زبان نسل جدید و در فضای دیجیتال بازتعریف شوند، آنگاه بحران هویت نه به‌معنای گسست، بلکه به فرصتی برای نوسازی هویت ملی دینی تبدیل خواهد شد.

به‌بیان‌دیگر، چالش اصلی در عصر جهانی‌شدن و زیست مجازی آن است که هویت دیگر امری ثابت و یک‌دست نیست، بلکه فرایندی پویا و چندلایه است. جامعه ایرانی اگر بخواهد پیوند ایرانیت و اسلامیت را به نسل جدید منتقل کند، باید این پویایی را به رسمیت بشناسد و روایت‌های خود را با آن هماهنگ سازد. بازتعریف هویت ملی دینی به‌معنای گسستن از گذشته نیست، بلکه به‌معنای بازترجمه همان ارزش‌ها در چارچوبی است که برای نسل امروز قابل زیست باشد. تنها در این صورت است که می‌توان بحران هویت جوانان را مهار کرد و پیوند تاریخی ایرانیت و اسلامیت را در شرایط نوین استمرار بخشید.

بازتعریف هویت ملی دینی در شرایط امروز

هویت ملی دینی ایران، چنان‌که در دفاع مقدس و دیگر بزنگاه‌های تاریخی مشاهده شد، توانسته است نیرویی اجتماعی و انسجام‌آفرین تولید کند. با این حال، شرایط کنونی جامعه، به‌ویژه در عصر جهانی‌شدن و زیست مجازی، ضرورت بازتعریف این هویت را بیش از پیش آشکار ساخته‌است. نسل جوان امروز با جهان متفاوتی روبه‌روست؛ جهانی که در آن مرزهای فرهنگی کمرنگ‌تر شده و منابع هویتی جدیدی در فضای رسانه‌ای شکل‌گرفته‌اند. در چنین فضایی، صرف اتکا به روایت‌های گذشته یا بازتکرار نمادهای تاریخی نمی‌تواند کارکرد لازم را داشته‌باشد. بلکه باید ارزش‌ها و نمادهای دفاع مقدس و پیوند ایرانیت و اسلامیت در قالب‌های تازه بازسازی شوند تا برای نسل جدید معنادار و قانع‌کننده باشند.

بازتعریف هویت ملی دینی مستلزم آن است که نخست، ظرفیت‌های گذشته نه به‌عنوان خاطره‌ای نوستالژیک، بلکه به‌عنوان سرمایه‌ای زنده و پویا بازخوانی شوند. دفاع مقدس تنها رویدادی در تاریخ نیست که باید یادبود آن گرامی داشته شود، بلکه الگویی است برای فهم چگونگی مواجهه با بحران‌ها، تاب‌آوری در شرایط سخت و خلق انسجام اجتماعی. اگر این تجربه در قالب روایت‌های خشک و رسمی محدود شود، برای نسل جدید کارکردی نخواهد داشت. اما اگر همان ارزش‌ها به زبان امروزی ترجمه شوند و در قالب‌های فرهنگی و رسانه‌ای متناسب با زیست دیجیتال بازنمایی گردند، آنگاه می‌توانند همچنان نیروی هویت‌ساز باشند.

دوم آن‌که بازتعریف هویت ملی دینی باید بر پایه روایت‌سازی نوین استوار شود. در عصر رسانه‌های اجتماعی، هویت بیش از گذشته در میدان روایت‌ها شکل می‌گیرد. جنگ روایت‌ها، که در دوران دفاع مقدس به‌صورت سنتی و از طریق رسانه‌های محدود جریان داشت، امروز در گستره‌ای جهانی و چندلایه جریان دارد. بنابراین، برای آن‌که پیوند ایرانیت و اسلامیت همچنان به‌عنوان چارچوبی هویتی عمل کند، باید از ابزارهای روایت‌سازی دیجیتال بهره گرفت. فیلم‌ها، مستندها، ادبیات داستانی و حتی محتواهای کوتاه در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند حامل ارزش‌هایی باشند که پیش‌تر در میدان‌های جنگ یا آیین‌های سنتی منتقل می‌شدند.

سوم، بازتعریف هویت نیازمند بازاندیشی در نمادها است. نسل جدید با زبان و تصویر زندگی می‌کند؛ تصاویر، ویدئوها و نشانه‌ها بیش از خطابه و متون طولانی بر او اثر می‌گذارند. بنابراین، بازتولید نمادهای مقاومت باید در قالب‌هایی باشد که با زبان بصری و رسانه‌ای امروز هماهنگ است. نمادهایی چون شهید، ایثار و مقاومت اگر تنها در قالب تصاویر سنتی و کلیشه‌ای بازنمایی شوند، فاصله خود را با نسل جوان از دست خواهند داد. اما اگر این نمادها در بستر زندگی روزمره، در هنر معاصر و در فضای مجازی به‌روز شوند، می‌توانند دوباره به منابع هویتی تبدیل شوند.

چهارم، بازتعریف هویت باید به نیازها و مسائل روز پاسخ دهد. یکی از ضعف‌های روایت‌های رسمی آن است که گاه ارزش‌های دفاع مقدس را صرفاً در عرصه نظامی یا امنیتی بازخوانی می‌کنند، در حالی که نسل جوان امروز بیش از هر چیز با بحران‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و فرهنگی دست به گریبان است. اگر ارزش‌هایی چون ایثار، همبستگی و مقاومت در این عرصه‌ها معنا شوند مثلاً ایثار در قالب مسئولیت‌پذیری اجتماعی، مقاومت در برابر فساد یا تلاش برای عدالت زیست‌محیطی آنگاه هویت ملی دینی قابلیت آن را خواهد داشت که در زیست روزمره جوانان نیز حاضر باشد.

پنجم، باید به ظرفیت فضای مجازی نه به‌عنوان تهدید، بلکه به‌عنوان فرصت نگریست. اگرچه این فضا بحران هویت را تشدید کرده است، اما می‌تواند بستری برای بازتولید هویت نیز باشد. ایجاد شبکه‌های اجتماعی بومی، پویش‌های فرهنگی آنلاین و تولید محتواهای تعاملی می‌توانند ابزاری برای انتقال تجربه تاریخی و بازسازی پیوند ملی دینی باشند. نسل جوان زمانی با این هویت همذات‌پنداری خواهد کرد که بتواند آن را در محیط زندگی دیجیتال خود بازتاب دهد و تجربه‌ای شخصی و ملموس از آن داشته‌باشد.

در نهایت، بازتعریف هویت ملی دینی به‌معنای گسستن از گذشته نیست، بلکه به‌معنای بازترجمه ارزش‌ها و نمادها در چارچوب شرایط نوین است. دفاع مقدس و پیوند ایرانیت و اسلامیت سرمایه‌ای عظیم برای جامعه ایران فراهم آورده‌اند، اما این سرمایه زمانی می‌تواند در آینده نیز کارآمد باشد که در قالب‌های تازه بازنمایی شود و با زبان نسل جدید سخن بگوید. تنها در این صورت است که می‌توان بحران هویت را به فرصتی برای نوسازی هویت جمعی بدل کرد و پیوند دیرپای ملی و دینی را در مسیر تداوم تاریخی‌اش زنده نگاه داشت.

مرور تجربه دفاع مقدس و تطبیق آن با جنگ 12 روزه و دیگر بزنگاه‌های معاصر نشان‌می‌دهد که هویت ملی دینی ایران ساختاری پایدار و بازتولید شونده دارد. این هویت نه محصول صرفِ تصمیمات سیاسی یا واکنش‌های موقت، بلکه برخاسته از فرهنگی دیرپا و نظام ارزشی ریشه‌دار است که در ناخودآگاه جمعی ایرانیان نهادینه شده‌است. ایرانیت و اسلامیت، در مقام دو بعد هویتی مکمل، توانسته‌اند در لحظات بحرانی یکدیگر را تقویت کنند و به نیرویی اجتماعی برای انسجام، مقاومت و بازتعریف بقا تبدیل شوند. دفاع مقدس نقطه اوج این پیوند بود؛ جایی که ارزش‌های تاریخی و دینی در کنار هم قرار گرفتند و از دل آن، سرمایه اجتماعی و نمادین عظیمی شکل گرفت که هنوز در حافظه فرهنگی جامعه زنده است.

این الگو در بزنگاه‌های بعدی نیز فعال شد. جنگ 12 روزه در منطقه به‌عنوان پژواک دفاع مقدس درک گردید و همذات‌پنداری جامعه ایرانی با مقاومت منطقه‌ای نشان داد که منابع هویتی دفاع مقدس توان عبور از مرزهای جغرافیایی را دارند. در بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز همین پیوند فعال شد و جامعه را در برابر فروپاشی مصون ساخت. فرهنگ و نظام ارزشی ایرانیان، با تکیه‌بر آیین‌ها، اسطوره‌ها، ادبیات حماسی و آیین‌های مذهبی، زمینه‌ای فراهم آوردند تا این پیوند به بخشی از زندگی روزمره و حافظه جمعی بدل شود و امکان انتقال میان نسل‌ها را پیدا کند.

با این‌همه، شرایط امروز جامعه ایران با چالش‌هایی تازه مواجه است. نسل جوانی که در فضای جهانی و زیست مجازی رشد یافته‌است، تجربه مستقیم دفاع مقدس را ندارد و بیشتر از طریق روایت‌های رسانه‌ای با آن آشناست. این وضعیت بحران هویت تازه‌ای ایجاد کرده که می‌تواند شکاف نسلی و چندپارگی هویتی را تشدید کند. اما این بحران را نباید صرفاً تهدید دانست؛ بلکه فرصتی است برای بازاندیشی در منابع هویتی و بازتعریف آن‌ها متناسب با شرایط جدید. ارزش‌هایی چون ایثار، مقاومت و همبستگی اگر در زبان و قالب‌های امروز بازنمایی شوند، همچنان می‌توانند نیروی انسجام‌بخش باشند و نسل جدید را با حافظه تاریخی جامعه پیوند دهند.

بنابراین، بازتعریف هویت ملی دینی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این بازتعریف به‌معنای گسستن از گذشته نیست، بلکه به‌معنای بازترجمه ارزش‌ها و نمادهایی است که در دفاع مقدس و تاریخ ایران تثبیت‌شده‌اند. روایت‌سازی نوین، بازسازی نمادها در قالب‌های بصری و رسانه‌ای، پاسخ‌گویی به مسائل روز جوانان و بهره‌گیری از ظرفیت فضای مجازی، همه ابزارهایی‌اند که می‌توانند پیوند ایرانیت و اسلامیت را در شرایط کنونی تقویت کنند. تنها در این صورت است که بحران هویت نسل جوان به فرصتی برای نوسازی هویت جمعی تبدیل خواهد شد و جامعه ایران قادر خواهد بود در مسیر تاریخی خود، همچنان از نیروی انسجام‌بخش هویت ملی دینی بهره‌مند شود.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات