نقدی بر قانون جذب در سنت اندیشه‌ای غرب

نقدی بر قانون جذب در سنت اندیشه‌ای غرب

ریشه قانون جذب به «جنبش اندیشه‌نو» برمی‌گردد که بر قدرتِ ذهن و روح در تأثیرگذاری بر واقعیت مادی تأکید داشت. نکته قابل تأمل درباره قانون جذب این است که این ایده، همچنان‌که براساس مبانی اسلامی قابل دفاع نیست، مبتنی بر مبانی اندیشه‌ای غرب نیز مخدوش است.

خبرگزاری تسنیم ـ صدیقه مدملی*؛ در سال‌های اخیر، مفهوم «قانون جذب» با سرعتی چشمگیر در سطوح مختلف جامعه ما رواج یافته و علاوه بر اینکه افراد بسیاری را مجذوب خود کرده است، بستری برای سوءاستفاده برخی از عارف نمایان شده‌است. این ایده شبه علمی از طریق رسانه‌های مختلف و نیز کتب خودیاری به یک پدیده فرهنگی فراگیر تبدیل شده‌است و با تأکید بر قدرت افکار مثبت و تجسم خواسته‌ها، وعده تحقق آرزوها را به باورمندان خود می‌دهد. براساس این قانون، افکار و احساسات انسان صرفاً تجربه‌های درونی او نیستند، بلکه ماهیتی فیزیکی و ارتعاشی دارند به‌گونه‌ای که هر فکر و هر احساس مانند یک فرستنده، امواج و فرکانس‌های خاصی را به‌سوی جهان هستی ارسال می‌کند. این فرکانس‌ها انرژی‌های مشابه خود را جذب می‌کنند؛ یعنی افکار مثبت نتایج و تجربیات مثبت را جذب می‌کنند و افکار منفی وقایع ناگوار را به زندگی ما می‌کشانند.

یکی از دلایل جذابیت این قانون این است که قدرت و اراده انسان را برجسته ساخته و واقعیت زندگی هر فرد را برساخته ذهن و قلب او می‌داند. ریشه این اندیشه به «جنبش اندیشه‌نو» برمی‌گردد که بر قدرتِ ذهن و روح در تأثیرگذاری بر واقعیت مادی تأکید داشت. دین اسلام در مواجهه با این قانون، انسان را به داشتن امید، خوش‌بینی و تلاش هدفمند دعوت می‌کند، ولی او را جزئی از فرایند تحقق خواسته‌هایش می‌داند که در ذیل نظامی توحیدی مبتنی بر فاعلیت خداوند، بر اراده‌ورزی انسان و تأثیر افکار و باورهای او در عینیت‌بخشی خواسته‌هایش نیز تأکید دارد.

تفاوت مکانیزم عمل در قانون جذب و روانشناسی

از مستندات این ایده، معادله معروف انیشتین است که بیان می‌کند انرژی برابر است با جرم. چنین استنادی صحیح نیست، زیرا معادله یادشده در مقیاس‌های بسیار عظیم از جمله در واکنش‌های هسته‌ای کاربرد داد و نمی‌تواند درباره افکار و احساسات انسانی که ماهیت‌شان به‌طور دقیق، روشن نیست به کار رود. علاوه بر اینکه، تبدیل افکار انسان به ماده نیازمند مقادیری از انرژی است که فراتر از تصور و توانایی‌های ذهنی و جسمی انسان است و البته علم بشری هنوز قادر به اثبات یا حتی حدس و گمان منطقی درمورد امکان چنین تبدیلی نیست.

نزدیکی قانون جذب به مفاهیم روانشناسی مثبت‌گرا از مهم‌ترین دلایل جذابیت این قانون است؛ اما نکته بسیار مهم این است که قانون جذب و روانشناسی مثبت‌گرا در رویکرد و مکانیزم عمل بسیار متفاوت هستند؛ قانون جذب غالباً رویکردی منفعل را ترویج می‌کند و بیانگر این است که هر انسان چیزی را دریافت می‌کند که به آن می‌ا‌‌ندیشد. این قانون افکار و احساسات مثبت را برای تحقق خواسته‌ها کافی می‌داند، درحالی‌که در روانشناسی مثبت‌گرا بر فرایندهای فعال و مستمر تأکید می‌شود و موفقیت و شکوفایی انسان در هر زمینه‌ای، نتیجه عوامل متعدد و فرایندهای ارادی مختلفی همچون تعیین هدف، خوش‌بینی و تاب‌آوری و اقدام و عمل است.

قانون جذب در فضای معرفتشناسی غرب چه جایگاهی دارد؟

نکته قابل تأمل درباره قانون جذب این است که این ایده، همچنان‌که براساس مبانی اسلامی قابل دفاع نیست، مبتنی بر مبانی اندیشه‌ای غرب نیز مخدوش است. به‌عنوان مثال اگرچه ممکن است رویکردهایی از معرفت‌شناسی غربی مانند ایده‌آلیسم کانت که براساس نقش بنیادین ذهن در شکل‌گیری واقعیت، زمینه‌هایی برای تأیید نسبی قانون جذب فراهم کنند، همچنان‌که براساس چنین رویکردی واقعیت کاملاً مستقل از ذهن نبوده بلکه به‌نوعی متأثر از آن تلقی می‌شود؛ اما حتی مبتنی بر این رویکرد نیز، قانون جذب اغلب به‌دلیل اغراق در توانایی ذهن فردی و نادیده گرفتن ساختارهای عینی و اجتماعی موردتردید است و البته چنین رویکردهایی نیز نمی‌توانند ادعاهای فراگیر قانون جذب را به‌طور کامل تأیید کنند، بلکه صرفاً به نقش پررنگ‌تر ذهن در تجربه واقعیت اشاره دارند.

همچنین قانون جذب براساس رویکرد بنیادین معرفت‌شناسی غرب یعنی تجربه‌گرایی که آزمون‌پذیری و تکرارپذیری را شرط لازم معرفت‌بخشی هر گزاره‌ای می‌داند با چالش‌هایی جدی مواجه است؛

عدم ابطال‌پذیری؛ ادعاهای قانون جذب اغلب کلی و مبهم بوده و به سختی می‌توان شرایطی را تعریف کرد که در آن این قانون ابطال شود. به‌عنوان مثال در کتاب راز تحقق خواسته‌های انسان به قدرت تصویرسازی او بستگی دارد و اگر کسی به خواسته‌اش نرسد، گفته می‌شود که به‌اندازه کافی باور نداشته یا ارتعاشاتش منفی بوده است و در مدیریت احساسات خود موفق نبوده‌اند. بر این اساس قابلیت ابطال‌پذیری قانون جذب به‌دلیل نداشتن معیاری صحیح در تحقق آرزوها مخدوش می‌شود و در نتیجه چنین باوری امکان نقد و بررسی علمی نمی‌یابد.

فقدان شواهد تجربی کافی؛ با اینکه ادعاهای فراوانی درباره قانون جذب می‌شود، شواهد علمی قوی و مستند که ارتباط علی و معلولی مستقیم و تکرارپذیری بین صرفاً افکار و تحقق عینی خواسته‌ها را نشان دهد، به‌ندرت یافت می‌شود.

 مبهم بودن سازوکار؛ قانون جذب سازوکار دقیق و فیزیکی یا متافیزیکی چگونگی انتقال ارتعاشات فکر به واقعیت مادی را توضیح نمی‌دهد، که این امر برای یک تبیین علمی قابل‌قبول نیست.

با وجود جذابیت‌های ظاهری قانون جذب، لازم است با رویکردی نقادانه به آن نگریسته شود. به نظر می‌رسد این قانون در نظام اندیشه‌ای غرب همانند نظام اندیشه‌ای اسلام با اشکالات جدیای در زمینه‌های مختلف روانشناختی، معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی مواجه است. قانون جذب به‌صورت افراطی و غیر متعادل انسان و قدرت ذهن او را به‌صورت مستقل، فاعل همه افعالش می‌داند که شواهد تجربی متعددی خلاف این نوع از فاعلیت مستقل را نشان می‌دهند.

*استاد و پژوهشگر حوزه علمیه خواهران

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات