سید مقاومت؛ آمیزهای از تواضع انسانی و اقتدار فعال
قدرت و اقتدار، اگر بدون اخلاق باشد، خودبزرگبینی، استبداد و فاصلهگرفتن از واقعیت را منجر میشود، باید تواضع بهعنوان نیروی متعادلکننده وارد میدان شود. تواضع، برخلاف تصور رایج، نشانه ضعف نیست.
خبرگزاری تسنیم ـ معصومه احمدیان علیآبادی؛ در عصر بحرانها و تحولات شتابان، آنچه رهبری را از صرف مدیریت سیاسی فراتر میبرد، تلفیق هوشمندانه اقتدار و تواضع است. گفتمان مقاومت، که از کلام رهبر انقلاب اسلامی ایران سرچشمه گرفته و بهدست سرداران میدان همچون حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله در عرصه عمل تجلییافته، نمونهای بیبدیل از این توازن است. این رهبران نهتنها با قدرت معنوی و اخلاقی خود دلها را فتح کردهاند؛ بلکه با فروتنی و خدمتمحوری، در دلها ماندهاند.
در دنیای معاصر، رهبران و شخصیتهای تأثیرگذار بیش از هر زمان دیگری با چالش حفظ تعادل میان اقتدار و تواضع روبهرو هستند. از یک سوء، قدرت کاریزماتیک آنان میتواند الهامبخش، هدایتگر و محرک تغییرات بزرگ باشد؛ و از سوی دیگر، فروتنی شخصی، آنان را به انسانهایی قابلاعتماد و محبوب اخلاقمدار تبدیل میکند. توجه به این دو مهم، ضرورت پرداختن به بررسی چگونگی همزیستی این دو ویژگی متضاد؛ اما مکمل را، بیش از پیش حائز اهمیت میکند. اقتدار بهعنوان آموزهای ضروری و حیاتی برای تولد و بقاء یک دولت، فهمی است که در هر یک از گفتمانها و بسترهای حکمی «پیشامدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» با قرائتهایی متفاوت روبهرو شدهاست.
از نگاه ماکس وبر، کاریزما، نوعی اقتدار فرهمندانه برخاسته از ویژگیهای خارقالعاده فردی است و نه از سنت یا قانون. رهبران کاریزماتیک با جاذبهای خاص، اعتماد و وفاداری پیروان را جلب میکنند. آنان اغلب در بزنگاههای تاریخی ظهور میکنند و با جسارت، چشماندازهای نوینی را ترسیم مینمایند. (ر.ک: کرایب،1382: 231) معنای کاریزما نزد وبر در مفهومی عامتر و در معنای کاملاً «عاری از ارزش» به کار برده میشود، نه در معنای مذهبی آن.
برهمین اساس، انطباق مدل رهبری رهبرانی همچون امامخمینی، رهبر انقلاب و سید حسن نصرالله با الگوی کاریزماتیک وبر اشتباه است. زیرا؛ نظریهی رهبری کاریزما تاکنون و اکثراً برای تبیین رهبری در نظامهای توتالیتر و فاشیستی و ضد دموکراتیک بکارگرفته شدهاست. حال آنکه در ساحت رهبری این بزرگان بسیاری از صفات منفی این رهبران از جمله کیش شخصیت، خودمحوری، ریاستطلبی، استبدادگرایی، انتقاد ناپذیری، قانونگریزی و فراقانونی شمردن خود وجود نداشته است و بنیان اصلی اقتدار کاریزماتیک این رهبران دینی و سیاسی منطبق بر کرامت انسانی، عقلانیت و عدالت است.
قدرت و اقتدار، اگر بدون اخلاق باشد، خودبزرگبینی، استبداد و فاصلهگرفتن از واقعیت را منجر میشود و باید تواضع بهعنوان نیروی متعادلکننده وارد میدان شود. تواضع، برخلاف تصور رایج، نشانه ضعف نیست؛ بلکه بیانگر بلوغ روانی، شناخت از خود و احترام به دیگران است. فرد متواضع، با وجود تواناییهای برجسته، از خودنمایی پرهیز و بهجای تحمیل، دعوت میکند. چنین فردی میداند که اقتدار واقعی نه از اجبار یا ترس، از پذیرش داوطلبانه دیگران نشئت میگیرد. به همین دلیل شخصیت کاریزماتیک سید حسن نصرالله به حدی بود که وقتی آغاز به سخن میکرد تمام رسانههای جهان بهطور زنده سخنرانی او را پوشش میدادند. او تنها رهبر عربی بود که با آغاز سخن، وحشت را به دل اسرائیل و دیگر حاکمان منطقه و جهان میانداخت. و این در حالی بود که کاریزمای او توازن اقتدار و تواضع را به رخ میکشید. کاریزما و تواضع، او را به یکی از محترمترین و با ابهتترین رهبران در خاورمیانه تبدیل کرد. بسیاری از شیعیان لبنان این مرد را «برادر» و حتی «پدر» مردم میدانستند و پس از او احساس یتیمی و بیپناهی میکنند.
هنر رهبری پایدار و راز ماندگاری رهبری مقاومت، توازن میان اقتدار و تواضع است. رهبران بزرگ تاریخ، از پیامبران تا اصلاحگران اجتماعی، همواره حافظ این توازن بودهاند. آنان با کاریزمای خود دلها را فتح کردهاند، و با تواضعشان در دلها ماندهاند. این توازن، موجب پایداری اقتدار آنان شده، و از آنان چهرههایی اخلاقی، مردمی و ماندگار ساختهاست. سید حسن نصر الله نمونه از این رهبری پایدار است که بیشک و براساس گفتمانهای متعدد او، از ولی و مقتدای خود حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) آموختهاست، از ویژگیهای این رهبر مقتدر متواضع، اعتماد به نفس تهی از خودبزرگبینی، گوش دادن فعال به دیگران و گوشبهفرمان ولی بودن، پذیرش نقد و اشتباه، خدمتمحوری فارغ از سلطهطلبی و الهامبخشی همراه با همدلی است.
سید حسن نصرالله به عنوان نماد رهبری پایدار در منطقه، نشان داد، اقتدار واقعی و فعال نه در فریاد؛ بلکه در صداقت، همدلی و وفاداری به اصول انسانی و الهی است. او با الهام از ولی امر خود، حضرت آیتالله خامنهای، الگویی از رهبری ارائه داد که در آن کاریزما نه بهمعنای تحمیل؛ بلکه بهمعنای دعوت و هدایت است. چنین رهبری، در برابر دشمنان هراسافکن و در دل مردم، مأمن آرامش و امید است.
بنابراین، رمز ماندگاری گفتمان مقاومت، در پیوند میان اقتدار الهامبخش و تواضع انسانی نهفته است؛ پیوندی که قدرت را اخلاقی میسازد و آن را به نیرویی برای خدمت، تحول و اطاعت بدل میکند. این همان میراثی است که از رهبران بزرگ مقاومت به نسلهای آینده منتقل خواهد شد، میراثی از رهبری که نه فقط در تاریخ، در دلها میماند.
انتهای پیام/