ظهور ابلیس در آخرالزمان و مقابله با لشکریان حق

ظهور ابلیس در آخرالزمان و مقابله با لشکریان حق

رویارویی شگفت‌انگیز میان حق و باطل در آخرالزمان، هرچند به ظاهر با معیارهای عقل مادی ناممکن می‌نماید، اما ریشه در حقایق وحیانی دارد. امروز غرب این مفاهیم و صحنه‌ها را در قالب‌های گوناگون بازآفرینی و تصویرسازی می‌کند.

خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: شناخت وقایع آخرالزمان، یکی از نیازهای اساسی هر مسلمان است که می‌خواهد با ایمان و بصیرت، خود را برای بزرگ‌ترین تحولات تاریخ بشریت آماده کند. درک صحیح این رویدادها بر اساس اسناد معتبر روایی، به ما کمک می‌کند تا از فریب جریان‌های باطل در امان بمانیم و همواره در جبهه‌ی حق استوار باشیم. در روایات شیعه، آخرالزمان نه صرفاً یک مقطع پرآشوب بلکه مرحله‌ی تحقق وعده‌های الهی و پیروزی نهایی حق بر باطل است.

منابع روایی، اعم از احادیث پیامبر اکرم‌ و ائمه اطهار‌ دقیق‌ترین تصویر از حوادث آخرالزمان را ترسیم می‌کنند. این روایات نه تنها به معرفی شخصیت‌های کلیدی این دوران ـ مانند امام مهدی‌ رجعت ائمه، و دشمنانی چون ابلیس ـ می‌پردازند، بلکه جزئیات رخدادهای بزرگ را نیز بیان کرده‌اند. چنین اسنادی، نقشه‌ای روشن برای فهم میدان نبرد نهایی میان حق و باطل ارائه می‌دهد.

قرآن کریم در ماجرای رانده شدن ابلیس از آسمان، دعای او برای مهلت تا روز قیامت را نقل می‌کند: «أَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (اعراف: 14). اما پاسخ الهی، این مهلت را محدود به «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (حجر: 37-38) می‌داند؛ یعنی زمانی معین که پایان کار ابلیس فرامی‌رسد. روایات امام صادق‌ علیه‌السلام این «وقت معلوم» را همان روز نبرد نهایی با سپاه حق معرفی می‌کنند.

آخرین رجعت امیرالمؤمنین
بر اساس روایت امام صادق‌ علیه‌السلام*در روز «وقت معلوم»، امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام با اصحاب مؤمن خود رجعت می‌کند تا دنیا را از لوث وجود ابلیس و یارانش پاک کند. در همان لحظه، ابلیس نیز با تمام پیروانش از آغاز خلقت تا آن زمان، در مقابل لشکر حق صف‌آرایی خواهد کرد. این تقابل، بزرگ‌ترین رویارویی تاریخ می‌شود. در این روایت می‌خوانیم «إِنَّ إِبْلِیسَ قَالَ أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ عَلَیْهِ، فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ. إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ* فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ظَهَرَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَشْیَاعِهِ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى یَوْمِ الْوَقْت‏ الْمَعْلُومِ، وَ هِیَ آخِرُ كَرَّةٍ یَكُرُّهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ»؛ یعنی ابلیس گفت: «أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (مرا مهلت بده تا روزی که [مردگان] برانگیخته می‌شوند — سوره اعراف، آیه 14)؛ ولی خداوند این را بر او نپذیرفت و فرمود: «فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ، إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (پس تو از مهلت‌داده‌شدگانی، تا روزِ وقتِ معلوم — سوره حجر، آیات 37 و 38). پس وقتی روزِ وقتِ معلوم فرارسد، ابلیس ـ لعنت خدا بر او ـ همراه با همه پیروانش از روزی که خداوند آدم را آفرید تا روزِ وقتِ معلوم، همه آشکار خواهند شد. و آن، آخرین بازگشت و رجعتی است که امیرالمؤمنین‌(ع) رجعت می‌کند.» (مختصر البصائر (حسن بن سلیمان حلى‏)، ص115)

در اندیشه شیعه، «رجعت» به معنای بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و کافران سرسخت به دنیا پیش از قیامت است؛ رخدادی که بر پایهٔ آیات و روایات، بعد از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و پیش از قیامت کبری رخ می‌دهد. در این باور، مؤمنان حقیقی برای مشاهده و یاری دولت حق بازمی‌گردند و کافران معاند برای چشیدن کیفر دنیوی و رسوایی پیش از عذاب آخرت. رجعت بخشی از نظام پاداش و کیفر الهی در دنیاست و نشانه‌ای از تحقق وعده‌های خداوند و بروز عدالت کامل محسوب می‌شود. بسیاری از علمای شیعه بر اساس روایات اهل بیت آن را از عقاید مسلّم مکتب دانسته‌اند.

در سخنان ائمه همواره به باورداشتن و انکار نکردن رجعت سفارش شده‌اند؛ زیرا امامان رجعت را از نشانه‌های ایمان معرفی کرده و انکار آن را نتیجهٔ جهل یا تأثیر افکار مخالفان برشمرده‌اند. حتی در روایتی از امام صادق آمده است: «مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْیَاءَ فَهُوَ مُؤْمِن‏»؛ یعنی هرکه به هفت چیز اقرار کند، او مؤمن است که یکی از آن امور، اقرار به رجعت معرفی می‌شود. (وسائل الشیعه، ج24، ص133) دعوت به عدم انکار رجعت، در واقع دعوت به تسلیم در برابر اخبارقطعی معصومین و اعتماد به علم آنان درباره آیندهٔ عالم است، همان‌گونه که مؤمن نسبت به هر وعده الهی که هنوز محقق نشده، یقین دارد.

اما در ادامه‌ی این روایت، محل وقوع این جنگ عظیم، سرزمینی به نام «الرَّوحاء» در نزدیکی کوفه و کنار رود فرات است. این مکان، که از نظر جغرافیایی هم در مرکز سرزمین‌های دینی و تاریخی اسلام قرار دارد، به عنوان صحنه تحقق وعده نهایی الهی معرفی شده است.

روایت، از نبردی بی‌سابقه خبر می‌دهد؛ شدت آن چنان است که حتی برخی یاران علی‌ علیه‌السلام تا صد قدم عقب‌نشینی می‌کنند و پاهای برخی به آب فرات فرو می‌رود. این صحنه، بیانگر سنگینی فشار و گستره عظیم قدرت باطل در آخرین لحظات موجودیت آن است.

در اوج نبرد، آیه 210 سوره بقره محقق می‌شود: فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْر. پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله در پیشاپیش این لشکر آسمانی، با نیزه‌ای از نور می‌ایستد تا فصل آخر تاریخ ابلیس را رقم بزند.

نبرد ابلیس با لشکریان حق و نابودی او
وقتی ابلیس چهره پیامبر را می‌بیند، با وحشت عقب‌نشینی می‌کند و می‌گوید: «إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ، إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» (انفال: 48). (یعنی من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید؛ من قطعاً از خداوند رب العالمین خوف دارم) اما این فرار بی‌ثمر است؛ پیامبر نیزه نورانی را میان دو کتف او فرو می‌کند و بدین‌سان، حیات و سلطه او و تمام پیروانش پایان می‌یابد.

با نابودی ابلیس، حاکمیت توحید مطلق در سراسر جهان استقرار می‌یابد. امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام حکومت را به دست می‌گیرد و به مدت چهل و چهار هزار سال، جهان را با عدالت و برکت اداره می‌کند. فراوانی نسل در این دوران به حدی است که هر شیعه، سالانه یک فرزند پسر و در مجموع هزار فرزند خواهد داشت.

 زمین بهشتی و تحقق وعده نعمت‌ها
در این عصر، دو باغ سرسبز موسوم به «مُدْهَامَّتَان» (الرحمن: 64) در اطراف مسجد کوفه ایجاد می‌شوند و زمین به صحنه‌ای از بهشت بدل می‌شود. این وضعیت، تجسم وعده‌های قرآنی و روایی درباره پیروزی حق و پاداش صبر مؤمنان در طول تاریخ است.

این رویارویی شگفت‌انگیز میان حق و باطل در آخرالزمان، هرچند به ظاهر با معیارهای عقل مادی بشرِ عصر حاضر ناممکن می‌نماید، اما ریشه در حقایق وحیانی مندرج در کتاب‌های آسمانی دارد. امروزه جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای گسترده رسانه‌ای، این مفاهیم و صحنه‌ها را در قالب‌های گوناگون بازآفرینی و تصویرسازی می‌کند، هرچند اغلب آن‌ها را با روایت‌ها و اهداف ایدئولوژیک خاص خود می‌آمیزد.

اما باید پذیرفت که این تصویرپردازی‌ها، هرچند می‌تواند در ذهن مخاطب امروزی جرقه‌هایی از آگاهی و کنجکاوی ایجاد کند، در بسیاری موارد با تحریف مفاهیم اصلی و جابه‌جایی جایگاه حق و باطل همراه است؛ چنان‌که گاه، قهرمانان و منجیان حقیقی عرصه وحی در قالب‌های تحریف‌شده یا حتی منفی بازنمایی می‌شوند، و نیروهای باطل با پوشش قهرمانی و نجات‌بخشی عرضه می‌شوند.

-----------------------------------

پاورقی:
*  مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ، عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِیِّ، عَنْ عَبْدِ الْكَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
«إِنَّ إِبْلِیسَ قَالَ أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ عَلَیْهِ، فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ. إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ* فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ظَهَرَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَشْیَاعِهِ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى یَوْمِ الْوَقْت‏ الْمَعْلُومِ، وَ هِیَ آخِرُ كَرَّةٍ یَكُرُّهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص. فَقُلْتُ: وَ إِنَّهَا لَكَرَّاتٌ؟ قال نعم.
«همانا ابلیس گفت: «أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (مرا مهلت ده تا روزی که [مردگان] برانگیخته می‌شوند — سوره اعراف، آیه 14)؛ ولی خداوند این را بر او نپذیرفت و فرمود: «فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ، إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (پس تو از مهلت‌داده‌شدگانی، تا روزِ وقتِ معلوم — سوره حجر، آیات 37 و 38). پس وقتی روزِ وقتِ معلوم فرارسد، ابلیس ـ لعنت خدا بر او ـ همراه با همه پیروانش از روزی که خداوند آدم را آفرید تا روزِ وقتِ معلوم، همه آشکار خواهند شد. و آن، آخرین بازگشت و رجعتی است که امیرالمؤمنین‌(ع) رجعت می‌کند.»
راوی می‌گوید: گفتم: «آیا این واقعاً رجعت‌های متعددی است؟» فرمود: «بله». إنَّهَا لَكَرَّاتٌ وَ كَرَّاتٌ، مَا مِنْ إِمَامٍ فِی قَرْنٍ إِلَّا وَ یَكُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِی دَهْرِهِ حَتَّى یُدِیلَ «2» اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِرِ. فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ كَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص فِی أَصْحَابِهِ، وَ جَاءَ إِبْلِیسُ فِی أَصْحَابِهِ، وَ یَكُونُ مِیقَاتُهُمْ فِی أَرْضٍ مِنْ أَرَاضِی الْفُرَاتِ، یُقَالُ لَهَا: الرَّوْحَاءُ قَرِیبٌ مِنْ كُوفَتِكُم‏ فرمود: «بله، اینها رجعت پشت رجعت است. هیچ امامی در دوره‌ای [که زندگی می‌کند] نیست مگر آنکه در عصر خود رجعت کند و نیکوکار و بدکار همراه او بازمی‌گردند، تا آنکه خدای عزوجل مؤمن را بر کافر پیروز گرداند. پس هنگامی که روزِ وقتِ معلوم فرا رسد، امیرالمؤمنین‌ با یارانش رجعت خواهد کرد، و ابلیس با یارانش خواهد آمد، و محل وعده و رویارویی آنان در زمینی از زمین‌های کنار فرات خواهد بود که آن را «الرَّوحاء» می‌نامند، در نزدیکی کوفه شما».

فَیَقْتَتِلُونَ قِتَالًا لَمْ یُقْتَتَلْ مِثْلُهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالَمِینَ، فَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى أَصْحَابِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ص قَدْ رَجَعُوا إِلَى خَلْفِهِمُ الْقَهْقَرَى مِائَةَ قَدَمٍ، وَ كَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ قَدْ وَقَعَتْ بَعْضُ أَرْجُلِهِمْ فِی الْفُرَاتِ. فَعِنْدَ ذَلِكَ یَهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ (بقره 210) رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَامَهُ بِیَدِهِ حَرْبَةٌ مِنْ نُورٍ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِ إِبْلِیسُ رَجَعَ الْقَهْقَرَى نَاكِصاً عَلَى عَقِبَیْهِ، فَیَقُولُونَ لَهُ أَصْحَابُهُ: أَیْنَ تُرِیدُ وَ قَدْ ظَفِرْتَ؟ فَیَقُولُ: إِنِّی أَرى‏ ما لا تَرَوْنَ ... إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ فَیَلْحَقُهُ النَّبِیُّ ص فَیَطْعُنُهُ طَعْنَةً بَیْنَ كَتِفَیْهِ، فَیَكُونُ هَلَاكُهُ وَ هَلَاكُ جَمِیعِ أَشْیَاعِهِ، فَعِنْدَ ذَلِكَ یُعْبَدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یُشْرَكُ بِهِ شَیْئاً وَ یَمْلِكُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، حَتَّى یَلِدَ الرَّجُلُ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ ع أَلْفَ وَلَدٍ مِنْ صُلْبِهِ ذَكَراً، فِی كُلِّ سَنَةٍ ذَكَراً، وَ عِنْدَ ذَلِكَ تَظْهَرُ الْجَنَّتَانِ الْمُدْهَامَّتَانِ عِنْدَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ مَا حَوْلَهُ بِمَا شَاءَ اللَّهُ»

پس با یکدیگر جنگی خواهند کرد که از روزی که خداوند عزوجل جهانیان را آفریده، مانند آن جنگی رخ نداده است. گویی می‌بینم یاران علی امیرالمؤمنین‌ به عقب بازمی‌گردند و صد گام به قهقرا می‌روند، و می‌بینم که برخی پاهایشان در فرات فرو می‌رود. در آن هنگام، خدای جبّار عزوجل «در سایه‌بان‌هایی از ابر و همراه با فرشتگان» (اشاره به آیه 210 سوره بقره: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِیَ الْأَمْرُ) فرود می‌آید و کار یکسره می‌شود. در پیش گاه او، رسول خدا‌(ص) با نیزه‌ای از نور در دست ایستاده است. وقتی ابلیس به او نگاه می‌کند، به عقب برمی‌گردد و در حالی که بر پاشنه‌های خود عقب می‌رود، رو برمی‌تابد. یارانش به او می‌گویند: «به کجا می‌روی، در حالی که پیروز شده‌ای؟» او می‌گوید: «همانا من چیزی را می‌بینم که شما نمی‌بینید، همانا من از خداوند پروردگار جهانیان می‌ترسم» (سوره انفال، آیه 48: إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ). سپس پیامبر‌ به او می‌رسد و نیزه‌ای میان دو کتفش فرو می‌کند، که آن ضربت نابودی او و هلاکت همه پیروانش خواهد بود. در آن هنگام، خداوند عزوجل پرستش می‌شود و هیچ چیزی با او شریک گرفته نخواهد شد. و امیرالمؤمنین‌ چهل و چهار هزار سال حکومت می‌کند، تا آنجا که مردی از شیعیان علی‌ هزار فرزند پسر از نسل خویش بیاورد، هر سال یک پسر. در آن هنگام، دو بهشتِ «سبزِ تیره» پدیدار می‌شوند در کنار مسجد کوفه و پیرامون آن، به همان مقداری که خداوند بخواهد. (اشاره به عبارت قرآنی «مُدْهَامَّتَانِ» در آیه 64 سوره الرحمن: «مُدْهَامَّتَانِ» یعنی دو باغ که از سبزی، تیره‌فام شده‌اند.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات