یادداشت|آقای هاشمی، کارنامه پدرتان بهترین پاسخ است!

یادداشت|آقای هاشمی، کارنامه پدرتان بهترین پاسخ است!

اخیراً یاسر هاشمی فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی در یادداشتی سیاست نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی ایران را به نقد کشیده و مدعی شده که ایران به بلوک شرق پیوسته است که در این نوشتار به موضوعات مطرح‌ شده در آن یادداشت پاسخ داده شده است.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم: اخیراً یاسر هاشمی یکی از فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی یادداشتی با عنوان «یک پرسش سخت؛ روایت یک شعار فراموش شده» منتشر کرده‌ که در آن، سیاست خارجی جمهوری اسلامی و شعار نه شرقی، نه غربی را به چالش کشیده و مدعی شده‌ ایران عملاً به بلوک شرق پیوسته است. نوشتار پیش رو، پاسخی به موضوعات مطرح‌ شده در آن یادداشت است.

روح قانون اساسی و معنای استقلال در دنیای چندقطبی

محور اصلی بحث این است؛ آیا ایران از مدار استقلال خارج شده و به یکی از قطب‌های قدرت جهانی وابسته شده است؟ پاسخ کوتاه و قاطع به این پرسش، منفی است. برای درک این پاسخ، باید به روح شعار نه شرقی، نه غربی بازگشت. این اصل که در اصول 152 و 153 قانون اساسی متبلور شده، هرگز به معنای انزوای سیاسی یا بی‌طرفی منفعلانه و انجماد دیپلماتیک نبوده است. جوهر این اصل، نفی سلطه و حفظ استقلال همه‌جانبه کشور در برابر قدرت‌های سلطه‌گر است. در دوران جنگ سرد، این اصل به معنای عدم وابستگی به دو ابرقدرت شرق و غرب، یعنی شوروی و آمریکا، تعبیر می‌شد. اما در جهان امروز که ساختار قدرت از دوقطبی به چندقطبی تغییر یافته و مراکز قدرت متعدد و متکثر شده‌اند، اجرای این اصل نیازمند هوشمندی، انعطاف و انتخاب‌گری فعالانه است.

استقلال به معنای قطع رابطه با همه دنیا نیست، بلکه به معنای توانایی متنوع‌سازی شرکا و افزایش گزینه‌های راهبردی برای تأمین منافع ملی است. حضور یک مقام ایرانی در یک نشست در پکن یا مسکو، به خودی خود نشانه پیوستن به یک بلوک نیست؛ همان‌طور که مذاکره با مقامات اروپایی به معنای وابستگی به غرب نیست. این تعاملات، ابزارهای دیپلماسی برای باز نگه داشتن کانال‌های گفتگو و افزایش قدرت چانه‌زنی در صحنه بین‌المللی هستند.

معیار واقعی وابستگی، پذیرش تعهدهای امنیتی الزام‌آور، از دست دادن اختیار در تصمیم‌گیری‌های کلان و اعطای پایگاه‌های نظامی است. ایران نه تنها عضو هیچ پیمان دفاعی مشترکی با قدرت‌های شرقی نیست، بلکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل 146) استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی در کشور را مطلقاً ممنوع کرده است. ماجرای استفاده موقت روسیه از پایگاه هوایی نوژه در همدان در سال 2016 نیز دقیقاً به دلیل حساسیت همین اصل قانون اساسی با نظارت و واکنش‌های جدی در داخل کشور مواجه شد و مقامات عالی‌رتبه تأکید کردند که این همکاری، موقتی و تاکتیکی بوده و هیچ پایگاه دائمی در کار نیست.

نگاه به شرق به مثابه یک ابزار راهبردی

نکته جالب توجه در این بحث، ارجاع به دوران ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی است. برخلاف تصور اولیه، شواهد تاریخی به وضوح نشان می‌دهد که حتی عمل‌گراترین و توسعه‌گراترین دولت پس از انقلاب که به دنبال بهبود روابط با غرب بود، برای بازسازی کشور و تقویت بنیه دفاعی، همکاری‌های گسترده و راهبردی با شرق را در دستور کار قرار داد، بدون آنکه اصل استقلال را فدا کند.

دوران پس از جنگ تحمیلی، ایران را با یک اقتصاد ویران و ارتشی فرسوده مواجه کرده بود. در چنین شرایطی، دولت سازندگی برای بازسازی زیرساخت‌ها و نوسازی توان دفاعی، نگاهی هوشمندانه به ظرفیت‌های موجود در شرق داشت.

یک نمونه برجسته و غیرقابل انکار، پروژه نیروگاه اتمی بوشهر است. پس از آنکه شرکت آلمانی زیمنس تحت فشارهای آمریکا از تکمیل پروژه سر باز زد، این دولت رفسنجانی بود که در ژانویه 1995 قراردادی حیاتی با روسیه برای تکمیل واحد اول این نیروگاه به امضا رساند. این تصمیم، یک انتخاب راهبردی برای شکستن انحصار فناوری غرب و تحقق یک هدف ملی بلندمدت بود.

در حوزه نظامی، نیاز فوری به نوسازی ارتش، ایران را به سمت قراردادهای مهمی با مسکو سوق داد. در فاصله سال‌های 1989 تا 1991، قراردادهایی برای خرید جنگنده‌های پیشرفته میگ-29 و بمب‌افکن‌های سوخو-24 به امضا رسید که ستون فقرات نیروی هوایی ایران را در دهه‌های بعد تشکیل دادند. همزمان، برای پر کردن خلأ بازدارندگی در خلیج فارس، نیروی دریایی ایران به سه فروند زیردریایی کلاس کیلوی روسی مجهز شد که اولین آن‌ها در سال 1992 تحویل داده شد. این خریدها یک انتخاب تاکتیکی برای بقا و بازدارندگی بود، نه یک بیعت ایدئولوژیک.

روابط با چین نیز در همان دوران شاهد جهشی استراتژیک بود. در سفر رفسنجانی به پکن در سپتامبر 1992، توافق همکاری هسته‌ای ده‌ساله‌ای میان دو کشور منعقد شد که شامل ساخت دو رآکتور 300 مگاواتی در دارخوین بود. اگرچه این پروژه خاص تحت فشارهای بین‌المللی به سرانجام نرسید، اما نفس این توافق نشان‌دهنده عمق نگاه راهبردی دولت سازندگی به شرق به عنوان یک گزینه واقعی و قابل اتکا بود. در حوزه دریایی نیز، ایران با واردات موشک‌های ضدکشتی C-802 از چین، توان بازدارندگی ساحلی خود را به شکل چشمگیری ارتقا داد.

این سابقه تاریخی چه چیزی را به ما می‌گوید؟ این مصادیق نشان می‌دهند که همکاری با شرق، نه یک پدیده جدید و نه یک انحراف از اصول، بلکه یک ابزار کارآمد در جعبه‌ابزار سیاست خارجی ایران بوده است که حتی در دوره‌ای که نماد تعامل با جهان شناخته می‌شود، به طور گسترده از آن استفاده شده است.

شرایط امروز؛ تفاوت در تاکتیک، استمرار در راهبرد

اگر امروز توازن در روابط خارجی ایران بیش از گذشته به سمت شرق سنگینی می‌کند، این تغییر وزن نه ناشی از یک انتخاب ایدئولوژیک، بلکه عمدتاً محصول فشارهای خارجی و شرایط تحمیلی است. خروج یک‌جانبه ایالات متحده از برجام در سال 2018 و اعمال سیاست فشار حداکثری، عملاً بسیاری از کانال‌های اقتصادی و دیپلماتیک ایران با غرب را مسدود کرد. در چنین شرایطی، منطق حکم می‌کند که برای بقا و پیشرفت، کشور به سمت مسیرهای باز و قابل دسترس حرکت کند. وقتی یک در به روی شما بسته می‌شود، طبیعتاً از در دیگر وارد خواهید شد. بنابراین، افزایش حجم تجارت با چین یا امضای اسناد همکاری راهبردی با روسیه و چین، بیش از آنکه یک تغییر ماهیت در سیاست خارجی باشد، یک واکنش هوشمندانه به محاصره اقتصادی غرب است.

از سوی دیگر، سیاست خارجی فعلی ایران صرفاً به چین و روسیه محدود نمی‌شود. یک مثال بارز که نشان‌دهنده استمرار راهبرد متنوع‌سازی شرکا است، قرارداد توسعه بندر چابهار با هند است. این پروژه که یک مسیر مستقل برای دسترسی ایران به آسیای میانه و افغانستان، خارج از چارچوب‌های چین و روسیه فراهم می‌کند، گواهی بر این مدعاست که ایران به دنبال ایجاد وابستگی به هیچ قدرتی نیست، بلکه در پی تکثر بخشیدن به شرکای خود برای افزایش قدرت مانور است.

عضویت ایران در سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و گروه بریکس (BRICS) نیز باید در همین چارچوب تحلیل شود. این سازمان‌ها، پیمان‌های نظامی به سبک ناتو یا ورشو نیستند، بلکه ائتلاف‌هایی از کشورهای در حال توسعه و قدرت‌های نوظهور با دیدگاه‌های سیاسی متنوع هستند که هدف مشترکشان به چالش کشیدن نظم تک‌قطبی و ایجاد یک ساختار عادلانه‌تر در حکمرانی جهانی است. حضور ایران در این مجامع، به معنای دست یافتن به ابزارهای دیپلماسی چندجانبه و افزایش گزینه‌ها برای پیگیری منافع ملی است، نه پذیرش بندگی و وابستگی.

استقلال یعنی حفظ اختیار

برای سنجش استقلال یک کشور در سیاست خارجی باید به یک معیار ساده اما اساسی رجوع کرد؛ آیا آن کشور اختیار خود را برای تصمیم‌گیری حفظ کرده است؟ آیا می‌تواند شریک خود را تغییر دهد، یک قرارداد را به نفع منافع ملی خود اصلاح کند، پروژه‌ای را متوقف سازد و بر روی خطوط قرمز امنیتی خود بایستد؟

تاریخ جمهوری اسلامی مملو از شواهدی است که پاسخ مثبت به این پرسش‌ها را تأیید می‌کند. ایران در همکاری با شرق، از خرید تسلیحات گرفته تا ساخت نیروگاه و توسعه میادین نفتی، همواره در تلاش بوده تا این روابط را در خدمت افزایش قدرت ملی و منافع داخلی به کار گیرد. اگر فردا شرایط بین‌المللی تغییر کند و کانال‌های تعامل سازنده و محترمانه با غرب باز شود، طبیعی است که کفه ترازو بار دیگر متعادل خواهد شد.

اصل نه شرقی، نه غربی زنده است، زیرا روح آن که همانا نفی سلطه و حفظ اختیار تصمیم است، همچنان در تار و پود سیاست خارجی ایران جریان دارد. این اصل، یک فرمول منجمد و ایستا نیست، بلکه یک قطب‌نمای راهبردی است که در دریای متلاطم سیاست بین‌الملل، مسیر حرکت کشتی ایران را به سمت ساحل امن استقلال و منافع ملی هدایت می‌کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات