این تابستان میگذرد اما...
امروز مدیریت مصرف آب، فقط یک کار عقلانی یا زیستمحیطی نیست؛ یک تکلیف ملی برای حراست از زیست بوم و کیان وطن است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آب اگر نباشد، نان نمی ماند تا جان بماند. جان که دچار فرسایش شود، دست و دل که بلرزد، توان دفاع از وطن هم در بازوها نخواهد ماند. این جاست که می گوییم آب نه مسئله ای روزمره که موضوعی امنیتی هم هست. این واقعیت را باید به عنوان رسالتی اجتماعی، حرف به حرف بر ذهن ها حکاکی کرد که این صدای پای آب نیست، بلکه زنگ خطر است که هرلحظه بلندتر می شود، کوبنده و بیوقفه. واقعیت را اخبار می گویند و شواهد گواهی می کنند که سدها یکییکی نفسشان به شماره افتاده.
آمارها که زبانشان خشک است، اما چشمها که هنوز میبینند، دارند میفهمند که پشت سدها نه آب، که سراب جا خوش کرده است و ما مردمان شهرها در بی خبری داریم آخرین قطرات حیات را به بدترین شکل ممکن هدر می دهیم. واقعا چه می شود گفت به ما شهروندان متمدن که به جای جارو، شیلنگ آب را به دست می گیریم؟ به جای دستمال برای پاک کردن شیشه خودرو باز هم شیلنگ دست ماست؟ انتقاد را ، حتی تذکر را با بدترین کلمات پاسخ می گوییم. چون «پولش را می دهیم» انگار حق داریم هر باطلی را انجام دهیم!
بخوانیم آمارها را، خبرها را، عطش هر روز بیشتر به ما نزدیک می شود. امروز مدیریت مصرف آب، فقط یک کار عقلانی یا زیستمحیطی نیست؛ یک تکلیف ملی برای حراست از زیست بوم و کیان وطن است. کسی که شیر آب را بیمحابا بازمیگذارد، مثل نفوذی است که درِ دژ را برای دشمن باز کرده. کسی که بیحساب میریزد و میپاشد، باید خود را برای روزهایی آماده کند که حساب قطرات هم حیاتی خواهد بود.
مسئولان باید تدبیر کنند، مردم باید همراه شوند. با هم می توانیم سختی ها را راحت تر تحمل کنیم. تدبیر و همراهی با هم، نه آنکه مسئولان یکسویه نگاه و کل بار را بر دوش مردم و مصرف آنان بگذارند. نه این که مردم در جایگاه طلبکاری مدام، ناهمراهی کنند. نه این که خود وظیفه ملی خود را از یاد ببریم و در هیاهوی بحران، با انگشت اشاره به دنبال مقصر بگردیم. برای این که فردا گرفتار عطش مضاعف نشویم امروز، باید تدبیر کنیم. امروز باید حساب شده زندگی کنیم.
امروز باید زمان را دریابیم تا زمین از این بحران بتواند با هزینه کمتر جان به در برد. این روزهای عرق ریزان را می بینیم همه مان. تابستان، داغ آمده؛ پاییز، بیباران در راه است؛ زمستان اگر بیآب باشد، بهار نخواهد شکفت. اما ما میتوانیم. اگر «همدل» باشیم و «همراه»، این تابستان میگذرد، پاییز میرسد و زمستان، با همه سردیاش، گرمِ امید خواهد شد. آنگاه، روسیاهی میماند برای زغالِ بدخواهانی که آرزو داشتند این خاک ترک بخورد، این مردم خسته شوند، این سرزمین تشنه بماند. ولی نه! ما از سد بحران عبور خواهیم کرد، اگر آب را «امنیت ملی» بدانیم و مدیریت را «فریضه ملی». پس بیایید، همه مان حواس مان به آب باشد. مثل یک مرزبان. هوشیار و حساس نگذاریم ایرانِ عزیز و ایرانیانِ جان گرفتار حسرتِ آب شوند....
منبع: خراسان
انتهای پیام/