شکست‌های بی‌صدا

شکست‌های بی‌صدا

تابستان امسال برای استقلال، به جای بوی خوش خریدهای بزرگ، تنها گرد و خاک خبرهای پرحاشیه و ناموفق ماند. مردی که قرار بود سکان این کشتی را در دریای پرتلاطم بازار نقل‌وانتقالات هدایت کند، خودش به موج‌های سهمگین «نه»‌ها و عقب‌نشینی‌ها باخت.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، وقتی پرچم باشگاهی مثل استقلال در دستان مدیری قرار می‌گیرد که توان اقناع و قاطعیت لازم را ندارد، نتیجه چیزی جز شکست‌های تکراری در فصل نقل‌وانتقالات نخواهد بود. تابستان امسال برای استقلال، به جای بوی خوش خریدهای بزرگ، تنها گرد و خاک خبرهای پرحاشیه و ناموفق ماند. مردی که قرار بود سکان این کشتی را در دریای پرتلاطم بازار نقل‌وانتقالات هدایت کند، خودش به موج‌های سهمگین «نه»‌ها و عقب‌نشینی‌ها باخت.این روزها نام علی نظری‌جویباری، مدیرعامل استقلال، بیش از هر زمان دیگری زیر ذره‌بین رفته است. مدیری که بیش از آنکه برای آبی‌ها ستاره شکار کند، بدل به چهره‌ای شده که خبرهای ناکامی و عقب‌نشینی، با اسم او گره خورده‌اند. در شرایطی که رقیب سنتی، پرسپولیس، چراغ خاموش و بابرنامه پیش می‌رود و تعداد زیادی از ستاره‌های لیگ برتر را شکار کرده، استقلالی‌ها در باتلاق مذاکرات نافرجام گیر کرده‌اند.

پروژه ناکام جذب مدافع
یکی از مشکلات مشهود استقلال در سال گذشته، ضعف شدید خط دفاع بود. همین موضوع، مدیران باشگاه را مجبور کرد تابستان امسال، اولویت خود را روی ترمیم دیوار دفاعی بگذارند. نام‌های بزرگی روی میز قرار گرفت، از سیدمجید حسینی تا محمد دانشگر اما در نهایت، هر بار قصه به یک نتیجه تکراری ختم شد: شکست. حسینی که انتظار می‌رفت برای احیای خود به تهران بازگردد، ترجیح داد در ترکیه بماند و قراردادش را با کایسری‌اسپور تمدید کرد و مذاکره‌ای که در نگاه اول ساده به‌نظر می‌رسید، با شکست به پایان رسید.محمد دانشگر، دیگر هدف استقلال، حتی به مرحله واریز پیش‌پرداخت هم رسید اما وقتی پای پیشنهاد اغواکننده سپاهان به میان آمد، او در اصفهان ماند و استقلال ماند و یک قرارداد نیمه‌تمام دیگر. این ماجرا برای محمدمهدی زارع هم تکرار شد. مدافعی که هر 2 قطب پایتخت به دنبال او بودند اما نهایتاً سیرجانی‌ها راضی به فروشش نشدند. نتیجه؟ باز هم شکست.

بازگشت‌های رؤیاپردازانه
مدیران استقلال، این تابستان، بیش از هر زمان دیگری در حال طراحی پروژه‌های فانتزی بودند. آنها تصور می‌کردند می‌توانند امید نورافکن، علی کریمی و مهدی قایدی را به خانه برگردانند. این 3 بازیکن که زمانی قلب هواداران را تسخیر کرده بودند، امروز هر کدام در گوشه‌ای از جهان، مسیر متفاوتی را در پیش گرفته‌اند.نورافکن در سپاهان ماند، کریمی هم در ترکیه ماند شد و قایدی نیز در امارات به توپ زدن ادامه می‌دهد. مذاکرات طولانی و فرسایشی، نتیجه‌ای جز اتلاف وقت و انرژی نداشت. وقتی بازیکنی قیمت‌ سنگین دارد و باشگاهش به‌راحتی راضی به جدایی نمی‌شود، نیاز به مذاکره‌کننده‌ای قوی و مسلط احساس می‌شود. چیزی که استقلال این روزها فاقد آن است.

ماجرای ماتزاری، سریال بی‌پایان
شاید جذاب‌ترین قسمت نمایش تابستانی استقلال، داستان والتر ماتزاری، مربی ایتالیایی بود. گفته می‌شود هفته‌ها وقت و انرژی برای جلب رضایت این مربی صرف شد. از وعده‌های مالی جذاب گرفته تا ارائه پروژه‌های بلندپروازانه. اما در نهایت، ماتزاری در مصاحبه‌ای آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد هیچ علاقه‌ای به حضور در لیگ برتر ایران نداشته و اساساً پروژه برایش جذاب نبوده است.شکست در جذب سرمربی خارجی، بیش از همه ضعف در هنر اقناع و مذاکره مدیران استقلال را عیان کرد. در فوتبال مدرن، جایی برای رویاپردازی بدون پشتوانه وجود ندارد. وقتی ساختار باشگاه هنوز آماده نیست و منابع مالی شفاف نشده، نباید در پی شکار مربیانی بود که عادت به امکانات سطح بالا دارند.

فقدان فن بیان؛ ضربه پنهان
مدیرعامل باشگاهی به بزرگی استقلال، بیش از هر چیز، باید مسلط به ارتباط و گفت‌وگو باشد. وقتی مدیری در نشست خبری، در برابر سوالات ساده خبرنگاران دستپاچه می‌شود، نمی‌توان از او انتظار داشت پای میز مذاکره، ستاره‌ای را راضی به حضور در تهران کند. جویباری، نه‌تنها در فن بیان ضعف نشان داده، بلکه در ایجاد اعتماد به نفس و اعتبار برای پروژه‌های باشگاه هم ناکام بوده است.البته او تنها مقصر این شرایط نیست. هیات‌مدیره استقلال و تصمیم‌گیران بالادستی در هلدینگ خلیج‌ فارس هم، همان‌قدر در این شکست‌ها سهیمند. آنها بودند که جویباری را انتخاب کردند و امروز نمی‌توانند خود را از این ماجرا جدا بدانند. اگر مدیری انتخاب می‌شود که توانایی ایجاد انگیزه در بازیکن و مربی ندارد، خروجی مشخص است: ناکامی‌های متوالی، هواداران خشمگین و بازاری که به باشگاه اعتماد ندارد.

هواداران، قربانیان اصلی
در این آشفته‌بازار، بیشترین آسیب را هوادارانی می‌بینند که هر روز صبح با امید شنیدن خبر یک بمب نقل‌وانتقالاتی از خواب بیدار می‌شوند و شب با اخباری از شکست مذاکرات به خواب می‌روند.هوادار استقلال تیمی می‌خواهد که برای قهرمانی بجنگد اما آنچه می‌بیند، انفعال و سردرگمی است.برای باشگاهی به عظمت استقلال، هر روز تاخیر در جذب بازیکن، به معنای عقب ماندن از رقباست. تیمی که می‌خواهد در لیگ قهرمان شود، نیاز به ترکیب کامل و آماده از ابتدای پیش‌فصل دارد اما وقتی کل تابستان صرف صحبت و وعده دادن می‌شود، عملاً فرصت طلایی از دست رفته است.

وقتی اعتبار فرو می‌ریزد
شکست‌های پیاپی در مذاکره، صرفاً به معنای از دست دادن بازیکن یا مربی نیست. این شکست‌ها به آرامی اعتباری را که سال‌ها برای ساختنش تلاش شده، زیر سوال می‌برد. باشگاهی که زمانی مقصد جذابی برای ستاره‌ها بود، امروز به گزینه‌ای بدل شده که بیشتر بازیکنان، دقیقه 90 به راحتی از آن عبور می‌کنند.حتی اگر امروز جویباری از سمت خود کنار برود، زخم‌های عمیق این تابستان پرحادثه، به‌سادگی التیام نخواهد یافت. آنچه از این قصه به یاد می‌ماند، تابستانی است پر از اخبار تلخ، وعده‌های محقق‌نشده و مدیرانی که از پس ساده‌ترین اصول مذاکره هم برنیامدند.

فاصله خیال تا واقعیت
استقلال در این تابستان، بیش از آنکه تیمی در حال آماده‌سازی برای قهرمانی باشد، شبیه گروهی بود که در یک اردوی تبلیغاتی گیر کرده‌. وعده‌ها و رویاها، جای عمل و تصمیم‌های دقیق را گرفته بود. مدیرانی که شاید نیت خوبی داشتند اما ابزار لازم را برای تحقق این نیت در اختیار نداشتند.در نهایت، هواداران باید امیدوار باشند این شکست‌ها، تلنگری برای آینده باشد. شاید سال‌های بعد، انتخاب‌های دقیق‌تر و کارشناسی‌تر در سطح مدیریت، بار دیگر استقلال را به جایی که لیاقتش را دارد برساند؛ جایی روی سکوی قهرمانی، نه پشت درهای بسته اتاق مذاکره.

منبع: وطن امروز

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
غارعلیصدر
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات