روش مواجهۀ امام حسن عسکری (ع) با مدعیان دروغین مهدویت
اگر بخواهیم از سیرۀ امام حسن عسکری علیهالسلام درس بگیریم، باید همواره نسبت به معرفت امام معصوم اهتمام داشته باشیم و از باطل و مصادیق آن به صورت قلبی و عملی فاصله بگیریم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سالهای منتهی به دوران غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه از حساسترین دوران تاریخ اسلام محسوب میشود؛ از یک سو دشمنان مترصدند تا به محض مواجهه با این مولود مقدس او را به قتل برسانند و از سوی دیگر ائمه علیهمالسلام همراه با شیعیانشان تحت فشار حکومت عباسیان به حصر کشیده شدهاند.
در کنار اینها جامعۀ اسلامی با تعدد فرقههای منحرف و نحلههای نوظهور مواجه است و افرادی که هر از گاهی سر بر میآورند و ادعای امامت دارند، همچون کسانی که پس از رحلت امام عسکری علیهالسلام به برادر ایشان جعفر فرزند امام هادی علیهالسلام مشهور به جعفر کذاب گرایش یافتند؛ به دلیل آن که فرزند امام عسکری علیهالسلام را ندیده بودند، به امامت او گرایش یافتند. دستهای از آنان وی را به عنوان جانشین امام یازدهم و دستهای دیگر او را به عنوان امام یازدهم میشناختند. به این فرقه «جعفریه» میگفتند. عدهای هم پس از انکار امامت امام حسن عسکری علیهالسلام به امامت اولین فرزند امام هادی علیهالسلام محمد که در حیات پدر فوت کرده بود، گرایش یافتند و به آنان «محمدیه» اطلاق شد.
امام حسن عسکری علیهالسلام در طول تاریخ امامت خویش بارها از این نوع فتنه خبر داده بودند و شیعیان و محبان خویش را از تفرقه بر حذر میداشتند. ابو غانم میگوید: از امام عسکرى علیهالسلام شنیدم که میفرمود: در سال دویست و شصت پیروانم فرقه فرقه میشوند و در آن سال امام عسکرى علیهالسلام رحلت فرمود و پیروان و یاورانش متفرق شدند، دستهاى خود را منتسب به جعفر (پسر امام دهم) کردند و دستهاى سرگردان شدند و دستهاى به شک افتادند و دستهاى در حالت تحیّر ایستادند و دستهاى دیگر به توفیق خداى تعالى بر دین خود ثابت ماندند.
در روایتی دیگر موسى بغدادى میگوید: از امام عسکرى علیهالسلام شنیدم که میفرمود: گویا شما را میبینم که پس از من دربارۀ خلیفۀ من اختلاف میکنید. آگاه باشید که هرکه مقرّ به ائمّۀ بعد از رسول خدا باشد، اما منکر فرزندم شود، مانند کسى است که به همۀ انبیای الهى و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم را انکار کند و منکر رسول خدا مانند کسى است که جمیع انبیای الهى را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخر ما مانند اطاعت از اوّل ماست و منکر آخر ما مانند منکر اوّل ماست. آگاه باشید که براى فرزندم غیبتى است که مردم در آن شک کنند مگر کسى که خداى تعالى وى را حفظ فرماید؛ گفتند: اى فرزند رسول خدا، حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمد (نام اصلی امام عصر)؛ او امام و حجّت پس از من است. کسى که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیّت درگذشته است. آگاه باشید که براى او غیبتى است که نادانان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک شوند و کسانى که براى آن وقت معیّن کنند دروغ گویند، سپس خروج میکند و گویا به پرچمهاى سپیدى مینگرم که بر بالاى سر او در نجف کوفه در اهتزاز است.» (کمالالدین و تمام النعمة، ج2، ص409)
این نوع تبیین و روشنگریِ امام حسن عسکری علیهالسلام نشاندهندۀ آیندهنگری ایشان نسبت به مسائل پیش روی امت اسلام است؛ بلکه باید گفت امام با علم غیب خویش نسبت به آیندۀ جامعۀ مسلمین علم دارند و از قبل انذارها و هشدارهای لازم را جهت ارائۀ نسخههای نجات ارائه میدهند و تأکید میکنند در عصر غیبت جاهلان سرگردان میشوند «یَحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ» و اهل باطل به هلاکت میرسند «وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُبْطِلُون». جهل نیز به قرینۀ همین روایت، از عدم معرفت به امام حیّ حاصل میشود و سبب حیرت و سرگردانی افراد میشود.
نهایت اینکه اگر بخواهیم از همین سیرۀ امام حسن عسکری علیهالسلام درس بگیریم، باید همواره نسبت به معرفت امام معصوم اهتمام داشته باشیم و از باطل و مصادیق آن به صورت قلبی و عملی فاصله بگیریم. چه بسا افرادی که با جهلشان نسبت به امام معصوم پیرو اهل باطل شدند و دچار مهلکه شدند.
انتهایپیام/