یادداشت| حاج قاسم سلیمانی فیلسوف نبود اما مکتبش پیروان زیادی دارد
حاج قاسم سلیمانی یک فقیه، فیلسوف یا یک نظریه پرداز نیست ولی سلوک وی در طول حیات نظری و عملیاش اگر درست شناخته شود مکتبی را معرفی میکند که میتواند سلیمانیهای فراوانی را تربیت کند.
حاج قاسم سلیمانی یک فقیه، فیلسوف یا یک نظریه پرداز نیست ولی سلوک وی در طول حیات نظری و عملیاش اگر درست شناخته شود مکتبی را معرفی میکند که میتواند سلیمانیهای فراوانی را تربیت کند. مکتب سلیمانی ویژگیها و شاخصهای زیادی دارد که هرکدام میتواند الگو برای رهروان این شهید والامقام باشد ولی با نگاه اجتماعی و از منظر انسجام وحدت بخش ملی، فراجناحی و طرفدار مردم بودن این شهید بسیار بارز بود. سردار سلیمانی در مدت چهل سال هرگز وارد هیچ حزب و جریان سیاسی نشد و همواره مواضع سیاسی او همسو با ولی فقیه بود و همیشه به طور رسمی و شفاف بیان میکرد: « از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت میکند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم».
سلیمانی به شدت انقلابی بود و انقلاب و انقلابیگری خط قرمز قطعی او بود بنابراین شهید سلیمانی به دلیل داشتن مرام «فراجناحی» و اعتقاد به جذب « حداکثری» و دفع « حداقلی» بر این باور بود که هنر انقلابیون و حزب اللهی باید در این باشد که معاند را به مخالف و مخالف را به موافق تبدیل کند نه اینکه کسی که همسو با سلیقه و فکر آنها نیست با برچسب ضد ولایت، اباحهگری و ضد ولایت فقیه، موافق را به مخالف و مخالف را به معاند تبدیل کند و از اردوگاه نظام و زیر خیمه ولی فقیه خارج کند.
چرا که پیام قرآن این است: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ » (فتح/29) محمدرسول خداست و کسانى که با او هستند، بر کفّار، سخت و در میان خودشان مهربانند.
پس بایست آیه مبارکه را نصب العین قرار داد و تاجایی که میشود و می توان هر روز افراد را جذب نظامی اسلامی کرد و فرصت را از دشمن گرفت.
حاج قاسم سلیمانی در جمع روحانیون و خطاب به آنها گفته است: «اگر بخواهیم دائم از القاب بیحجاب و باحجاب یا اصلاحطلب و اصولگرا استفاده کنیم، پس چه کسی می ماند؟ اینها همه مردم ما هستند.
آیا همه بچههای شما متدیناند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه اینها را جذب میکند و جامعه هم خانواده شماست. اینکه بگوییم من هستم و بچههای حزب اللهی خودم، اینکه نمیشود حفظ انقلاب. امام جماعت باید بتواند با حجاب و بیحجاب را با هم جذب کند.»
در مکتب حاج قاسم جامعه انسانی، فارغ از خطکشیهای سیاسی، دینی و حتی نژاد و ملیت، مهم است چراکه همواره غرب معاشان فریاد دموکراسی و برابری زنان و مردان را سر میدادند ولی حاج قاسم بود که زنان ایزدی، مسیحی، اهل سنت را با هر قوم و ملیت از چنگال پلید داعش نجات میداد. شیفتگان در مدرنیته و مدهوششدگان به زندگی غربی شعار زن، زندگی، آزادی سر میدهند و حاج قاسم سلیمانی و رهروان مکتب او در دل سیاه شب زنان را از تعرض و تجاوز دست پروردگان امپریالیسم نجات میدهند.
در مکتب حاج قاسم مردم محترم بودند و خدمت به مردم از اهم کارها بود تا جایی که میگفتند: «من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی را میبوسم و اگر دستبوسی من سبب شود که مسئولین به این مردم خدمت کنند باکی از این کار ندارم».
همین نجابت و روحیه جذب حداکثری داشتن، موجب شد تا ایشان سردار دلها شود؛ به گونهای که برای نخستین بار در تاریخ بشریت بیش از ده میلیون نفر با گرایش و سلایق مختلف، مذهبی و غیرمذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، محجبه و غیر محجبه در تشییع جنازه قهرمان ملی خود، ژنرال سپهد شهید سلیمانی حضور پیداکنند و شهادت بر نام و یاد نیک او بدهند.
این پیام و درس مکتب سلیمانی به رهروان اوست که میشود با حفظ اصول نظام و تعبد به اصل ولایت فقیه چنین روحیه و مرام و مسلک جذب «حداکثری» و «دفع حداقلی» داشت.
برای عبور از مشکلات امروز و رسیدن به افق روشن واهداف پیشرو باید ظاهر و باطن فعالیتها در مسیر گفتمان مقاومت و انقلاب اسلامی باشد باید نظام فکری حاج قاسم را بشناسیم و دقیق و عمیق آن را بکاویم و جهان بینی، رفتار و اهداف اجتماعی خود را بر اساس آن شکل دهیم.
و در کلام آخر شرط انسجام مردم از زبان حاج قاسم این است که مدیر باید تعلقش به ارزشها و اصول حاکم بر نظام بالاتر از همه آحاد مردم باشد و اگر مدیران نسبت به اصول نظام کم توجه باشند، جامعه تحت امر خود را به ناکجا آباد خواهند برد و هرچه مقصد عالیتر باشد انسجام در جامعه ما بیشتر خواهد شد. کنار گذاشتن مقاصد پست و پرداختن به مقاصد عالی قلبهای مردم را به هم نزدیک میکند. بنابراین اگر میخواهیم جامعه ما در مقابل هجمههای موجود، همانند گذشته سربلند باشد باید بیشتر از گذشته به اصول نظام پایبند باشیم.
مهتاب رضیئی/ جامعه شناس
انتهای پیام/