اپراتورهای مخابراتی در تحقق "شبکه ملی اطلاعات" چه نقشی دارند؟
در توسعه لایه زیرساختی، نقشآفرینی دولت و حاکمیت، نباید مانع یا جایگزین نقش سایر بازیگران شود؛ نگاهی به تجربه سایر کشورها نشان میدهد که یکی از اصلیترین نقشآفرینان در این لایه و تقویت این اکوسیستم، شرکتهای اپراتور و سهامداران آن است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ وقتی صحبت از شبکه ملی اطلاعات میشود عمده توجهها به موضوعات سختافزاری مانند کشیدن کابل ، فیبر نوری، نصب سوئیچهای مخابراتی، موضوعات پهنای باند، نصب دیوارههای آتش و امثال آن معطوف میشود.
هر چند شبکه ملی اطلاعات قطعاً بر پایه زیرساختهای سخت افزاری فعالیت میکند اما اهداف تعیین شده در اسناد بالادستی برای آن، بدون شکلگیری یک نظام پویا (نه صرفا یک زیرساخت فنّی) محقق نخواهد شد همچنین این شکلگیری قطعا در طول زمان اتفاق خواهد افتاد و نیاز است تا این نظام مرحله به مرحله به تکامل رسیده و به موازات آن, در خصوص نیازمندیها و شرایط جدیدِ محیطی، پویایی و ظرفیت لازم را برای تطابق داشته باشد.
این نظام که با تسامح به آن شبکه ملّی اطلاعات گفته میشود، حداقل در سه لایه مختلف باید بررسی، طراحی و شکلدهی شود. این سه لایه عبارتند از: لایه سیاستها و راهبردها، لایه عملیاتی و خدمات و لایه زیرساختی که قطعا برای موفقیت استقرار این نظام باید به موازات به هر سه لایه پرداخته شود.
نکته مهم آن است که این 3 لایه باید با یکدیگر به صورت هماهنگ و همافزا عمل کنند تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
متأسفانه در 10 سال گذشته اقدامات انجام شده با عنوان شبکه ملی اطلاعات، به طور عمده با تقلیل مسئله از سطح طراحی و پیادهسازی یک "نظام" به یک "پروژه" و آن هم بُعد صرفاً فنّی و به خصوص بخش سختافزاری آن بوده است!
به همین دلیل است که در عمل از اهداف اصلی دور و قافیه بیش از پیش باخته شده است. از آنجا که در این نوشته امکان پرداختن به مختصات هر سه لایه نیست، تمرکز این نوشته بیشتر برای ایجاد تلنگر در ذهن مخاطب و سیاستگذاران حوزه فضای مجازی کشور برای توسعه لایه زیرساختی معطوف شده است.
در لایه زیرساختی علاوه بر زیرساختهای فنّی (مانند مراکز داده، شبکه توزیع محتوا، خدمات ابری، شبکه انتقال و دسترسی داده در کشور) باید سایر زیرساختها مانند زیرساختهای منابع انسانی، زیرساختهای قوانین و مقررات، زیرساختهای نهادی و زیرساختهای فرهنگی را در نظر گرفته و برای آن اقدامات هماهنگ و در زمان مناسب آن انجام شود.
این نگاه، نافی اهمیّت زیرساختهای فنی در شکلگیری شبکه ملی اطلاعات نیست ولی باید توجه داشت که اگر نگاه در این خصوص مانند سالهای قبل باشد، به طور قطع این بار هم به منزل مقصود نخواهد رسید. همانطور که امروز علیرغم توسعه پهنای باند در ایران، در نظر نگرفتن الزامات محتوایی، منابع انسانی، فرهنگی و سواد رسانههای باعث شده آسیبهای جدی به کشور وارد و در کنار آن اهداف شبکه نیز محقق نشود.
در توسعه و شکلدهی لایه زیرساختی، نقشآفرینی دولت و حاکمیت، نباید مانع و یا جایگزین نقش سایر بازیگران شود. نگاهی به تجربه سایر کشورها نشان میدهد که یکی از اصلیترین نقشآفرینان در این لایه و تقویت این اکوسیستم، شرکتهای اپراتور و سهامداران آنها هستند.
حضور این شرکتها نه تنها به عنوان طلایهدار بهرهبرداری از کاربرد فنّاوریهای نوین، بلکه به عنوان یکی از بزرگترین گروههای سرمایهگذار در توسعه فنّاوری دیده میشود. مانند عملکرد مستقیم T-systems در گروه Deutsche، به صورت غیرمستقیم مانند حضور مجموعه Telefonica در Firefox و یا از طریق مشارکت مانند مشارکت مجموعه Vodafone با Cisco برای سرمایهگذاری در توسعه فناوریهای جدید.
همین رویکرد در پرورش و هدایت منابع انسانی وجود دارد. نگاهی به برنامههایی مانند Think Big و Talentum در هلدینگ سرمایهگذاری Telefonica، برنامه Nova+ در گروه سرمایهگذاری Orange، ساختارهای T-Lab و hubraum هلدینگ سرمایهگذاری Deutsche Telekom، ساختار Vodafone-Xone در هلدینگ سرمایهگذاری Vodafone همگی نمونههای کوچکی از نقشآفرینی بسیار پررنگ اپراتورهای مخابراتی و شرکتهای سرمایهگذار آنها در حوزه پرورش و توسعه منابع انسانی به عنوان اصلیترین زیرساخت منابع انسانی هستند.
در مورد زیرساختهای نهادی میتوان به حضور پررنگ اپراتورها در ترکیب و ساختار نهادهای توسعهگر مانند VGE، Vodafone Venture، T-Venture، Orange Fab، Wayra، T-systems، Orange Digital Venture و Amigo اشاره کرد؛ این نهادها تنها بخشی از تکمیلکنندگان زنجیره توسعه و سرمایهگذاری کسب و کارهای دیجیتال هستند.
همانطور که در ابتدای نوشته اشاره شد، هدف از این نوشتار، تلنگر زدن به ذهن سیاستگذاران و تصمیمگیران حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات و اقتصاد دیجیتال است. موارد بالا تنها مثالهایی هستند برای آنکه نشان دهد نقشآفرینی بخشهای غیردولتی در فضای فناوری اطلاعات و ارتباطات، اگر از اهمیت بیشتر از بخشهای دولتی و حاکمیتی برخوردار نباشد، قطعاً کمتر هم نیست.
این یادداشت تلاشی بود تا مدیران و تصمیمگیران بخشهای دولتی و خصوصی، بتوانند به موضوعات مطرح شده از زاویه دیگری نیز نگاه کرده و با کارشناسی منطبق با مختصات کشور، تجربیات را بازنگری و متناسبسازی کنند؛ سؤال مهم آن است که آیا نگاهی جامعنگر و بلندمدت، در بین دولتمردان و مدیران ارشد اپراتورها و شرکتهای سهامداری آنها قرار دارد یا خیر؟
"امین کلاهدوزان"
انتهای پیام/