همدردی شاعران جهان با مردم غزه/ «بخوان که لشکر صهیون سقوط خواهد کرد»


همدردی شاعران جهان با مردم غزه/ «بخوان که لشکر صهیون سقوط خواهد کرد»

جمعی از شاعران از کشورهای مختلف در شب شعر «غزه در آتش» با مردم مظلوم فلسطین و خانواده شهدای غزه ابراز همدردی کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب شعر «غزه در آتش» با حضور جمعی از شاعران از کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و هندوستان شب گذشته، 28 اردیبهشت‌ماه، به صورت مجازی برگزار شد. شاعران فارسی‌زبان در این مراسم ضمن ابراز همدردی با مردم مظلوم فلسطین، تازه‌ترین سروده‌های خود را به شهدای حملات رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر تقدیم کردند. بخشی از سروده‌هایی که در این شب شعر ارائه شد، به این شرح است:

مهدی باقرخان از هندوستان:

شکوه قبله اوّل، وقار حرمت دین را
ببین سوریه را بحرین را ارض فلسطین را

سلام ِ لاله‌زار قدس، بر آن کودک زخمی
ببوسد سرخی گل‌های تو آن زخم شیرین را

از این‌که نان‌شان در روغن است از خون مظلومان
نمی‌دانم چه باید کرد شاهان و سلاطین را

سقوط آل نفت و آل شیطان را تماشا کن
خدا لعنت کند چون آل مروان، آل نفرین را

برای حفظ تخت و تاج، آن شاهان بی‌غیرت
نثار مسلمین کردند هر دشنام و توهین را

بیا بنگر! بدون تو شده محصور، بیت‌القدس
بیا تا بشکنیم این هیبت سیمان و پرچین را

فلسطین عاقبت با عزم ما آزاد خواهد شد
مبر از یاد خود امید و فتح و عشق و آمین را

***

فاطمه صغری زیدی از دهلی نو:

ستم به حد جنون است یا علی مددی
ببین که محشر خون است یا علی مددی

هزار سال گذشته جهان ببین به کجاست
همان زمین و همان روز سرخ عاشوراست

به دست ظلم شقی لاله گون زمین و زمن
اسیر صهیون بی شرم خاک پاک وطن

به هر کجا بروم قصه قصه ی درد است
حدیث لشکر و تنهایی هماورد است

ز کودکی که در آغوش مادرش جان داد
ز مادری که در آغوش کودکش جان داد

ولی تو ای نفس مسلمین خبر داری
که درد توست همان خط سرخ بیداری

ز درد دوری تو  عالمی پریشان است
غم فراق تو ای قدس زخم دوران است

اگر یزید و یزیدی هنوز جان دارد
بدان که حزب حسینی سپر به تن دارد

کجاست لشکر تو خالی یزید زمان
حسین فاطمه بالشکر آمده میدان

اگر که ابرهه سوی حرم کمر بسته
سپاه قدس علی روی او نظر بسته

به نعره ای دل پوشالی عدو لرزید
ز سنگ کودکی این کاخ بی ستون پاشید

قسم به پیکر قاسم شهید مان خوردیم
که با تمام قوا پای عهد خود هستیم

***

سیدسکندر حسینی، از شاعران افغانستانی، نیز سروده‌ای به شهید سردار قاسم سلیمانی که یاور و حامی مردم مظلوم فلسطین بود، تقدیم کرد:

قلب‌ها آتش گرفته چشم‌ها خون ریخته
ماه در وقت نمازت اشک گلگون ریخته 

خون تو تفسیر بیداری‌ست مانند حسین
رازهای شوم را از پرده بیرون ریخته

در عراق و شام آیینه!،تماشا می شوی!
نقشی از تو در مثال فاطمیون ریخته

دشت سرخ‌ است از جنون عشق تو در هر قدم
تا ببینی در دل این خاک مجنون ریخته

غیرتت هرگز نمی گنجد میان صد کتاب
از سرهر تار مویت نیز مضمون ریخته

عشق تو در رقص آورده است موج و رود را
در خیابان‌ها خروش و خشم کارون ریخته

قدس از خونت شکوفه می‌دهد با اینکه در -
بین آتش شاخه‌های سبز زیتون ریخته

کربلا آغوش واکرده به قاسم باز او
در رگ گل‌ها دوباره چشمه‌ی‌خون ریخته

***

علی‌اصغر الحیدری از هندوستان:

سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستاره‌ خونین

تو رازدار پیام آوران مهد تمدن
تو آرمان مسلمان تو قبله‌گاه نخستین

به ذره ذره خاکت هزار راز نهفته است
کشیده‌اند به دورت ز ترس این همه پرچین

نترس از این همه دیوار و دیو و این همه ظلمت
نترس از این همه غربت نترس از این همه توهین

قسم به کعبه که آزاد می‌شوی تو به زودی
قسم به آیه‌ زیتون قسم به آیه‌ی والتین

مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن
و گفته‌اند ملایک هزار مرتبه آمین

قسم به قدس که یک روز، روز فتح می‌آید
قسم به خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!

***

علی داوودی از ایران:

خسته‌ام 
و خشمگین
از تکرار جملاتی که مرا می‌جوند
و چشمان زخمی‌ام مانع خون ریزی قلبت نیست 
که صدایم     
صدای تو نیست 

ای‌کاش حروف 
تکه
تکه
فلز بودند 
آهن، روی، نقره، سرب
و کلماتم
فسفر نیتروژن آرسنیک
چاشنی جملاتم 
تا شلیک می‌شد 
حروف  تی ان تی اگر 
T.N.T
 بود
و موشک اگر کلمه‌ای از آتش
همه زبان‌ها را به تو تقدیم می‌کردم
تا هیولاها را از خواب‌های کودکانت بتارانی

*
خسته‌ام 
از نبردی دیرسال

که پرنده‌ای با قفسش دارد
و قربانی به هر سو نگاه می‌کند و جز چهره جلادش نمی‌بیند 
 
ای کاش می‌توانستم ای کاش
استخوانم را پودر کنم 
برای باروت نارنجک
و پوستم را تبدیل کنم به مین ضد نفر
گسترده نزدیک زیتون زارهای تو
تا بیگانه‌ای قدم بر آن نگذارد
ای‌کاش 
پلک‌های من 
ـ همه ـ 
خاری بودند
سیم خارداری
گرداگرد معبد نامت تا ساحران را فلج کند

*
خسته 
از ایستادن در صف قطعنامه و اجلاس
از گریستن در سخنرانی و از دست زدن برای وعده‌ها
از پلیس و آمبولانس‌های اشک‌آور 

می‌خواهم شمشیری باشم عریان بر دروازه تو
خرد شده در میدان
بگذار 
در آتش این رؤیا آب شوم
و در قالب کلمه عشق درآیم 
مگر نام تو را حفظ کنم

***

فاطمه نظری از ایران:

بیدار شو غزه که بغضت آخرین سنگ است
بیدارشو، بیدارشو، بیدارشو، جنگ است 

روشن بکن تکلیف این جنگ جهانی را
برهم بزن، قانون این دنیای فانی را 

از سایه موسای تو بدجور می‌ترسند
این نامسلمان‌ها همه از طور می‌ترسند

از خنده‌های کودکان تو هراسانند
از خواب یوسف‌های تو هر شب پریشانند

کودک‌کشی رسم سیاه قوم اسرائیل
باید بخوانم فاتحه بر آب‌های نیل

این سرزمین، دریا و هامونش مبارک بود
قرآن خودش شاهد که زیتونش مبارک بود

این سرزمین جای همه پیغمبران بوده
از جنگ و خونریزی همیشه در امان بوده

***

نظام قاسم از تاجیکستان:

 فلسطین
 اشک تلخ بر مژه یخ بسته‌ای تاریخ
نفس گرمان دلسرد زمان
هر لحظه
آبت می‌کنند از نو
و خون آلوده جاری می‌شوی
بر گونه‌های خسته‌ای تاریخ

چو  پیش مادر دلخون
به پیشت
زندگی هم
می‌کند گم  صبر و تمکین را
که بین لاله خون‌یابی
همیشه نسل‌هایت – طفلکان شوخ و گلچین را...
خدا داری فقط
ای روی راه دادگر بنشسته‌ای تاریخ

فلسطین
خانه بی‌بام و در
ای خان بی نان زمان
ای دولت بی مرز جاویدان
نگاه خسته و امّیدوارت بر سماست
ای مرغ پربشکسته  تاریخ

جدا از حق نِه‌ای 
ای با حقیقت تا ابد پیوسته  تاریخ
بلرزانند هر گاهی بن و بیخت
ولی برجاست تا ریخت
خراب‌آباد جاویدان
تو با  آبادی جان و دلت یک عمر آبادی
تو در دنیای آزادی پرستانت سر آزادی
آیا ای بندی وارسته  تاریخ

آیا ای خاک
ای دل‌چاک
ای بی‌باک
سنا بر جان بی‌جسمت
سنا بر جسم  بی‌جانت
که هستی کنده قتل هوس‌های فراوانت
و تا هستی
درخت ناحقی را  تا بری از بیخ
تو با عصیان بی‌انجام و آغازت 
و با فریاد بی آوا و آوازت
تبر خواهی شدن بر دسته تاریخ

***

احمد شهریار از پاکستان:

این فلسطینی که با طاغوت درگیر است
مشتِ سنگی بوده با باروت درگیر است

این طرف یک نوجوان و آن طرف لشکر
آن طرف یک لشکر و این سمت یک مادر

مادر اما باورش از لشکر افزون است
فاتحِ جنگ این جوانِ غرقه در خون است

همچنان گرم است جنگ نابرابرها
جنگِ بین لشکرِ طاغوت و مادرها

بنگر این درگیری خون است با چاقو
جنگِ بین کودکان است و نتانیاهو

کودکان و پشت‌شان استاده مادرها
آفرین بر مادران پشتِ سنگرها

هریکی‌شان مادر چندین شهیدان است
مادر چندین غرور و فخر و ایمان است

یارب این مردم چه روحِ پرتوان دارند
خود اساطیرند و صدها قهرمان دارند

آه! این مردم ولی محزون و دل‌ریشند
همچنان آوارگانِ کشورِ خویشند

دردهای مشترک داریم، می‌بینی!
ای غریبِ کشورِ خود! ای فلسطینی!

هیچ جایی نیستیم از رنج و غم آزاد
در یمن، در سوریه، در کابل و بغداد

تا کجا باید که نشناسیم شیطان را
طالبان و داعش و امثال اینان را

روز قدس است این بیا تا هم‌صدا گردیم
نه من و نه تو، دگر باید که "ما" گردیم

قدس روزِ اعتراضِ مردمِ مظلوم
قدس روزِ انزجار از ظالمانِ شوم

قدس یعنی روز هرچه بیشتر فریاد
در یمن، در سوریه، در کابل و بغداد

هرکجا هستیم باید هم‌صدا باشیم
با شعارِ "مرگ بر طاغوت" ما باشیم

جشن می‌گیریم روزیِ شادیِ‌مان را
از همه اندوه و غم، آزادیِ‌مان را

***

 محمدمهدی عبدالهی: 

چقدر داغ صنوبر به سینه مى کاریم
بگو  به باد صبا بى صدا عزاداریم

خبر رسیده خبرهاى داغ، پى در پى
به آهِ "بیت مقدّس" شکسته مى باریم 

دوباره آتش نمرودها به راه افتاد
میان شعله نامردها گرفتاریم  

چقدر آه کبوتر گرفته دنیا را
بر آشیانه آتش گرفته، بیداریم؟!

سکوت پشتِ سکوت اى رفیق جایز نیست!
 بگو ز حرمله ها تا همیشه بیزاریم

به داد این همه مظلوم، دادخواهى کو!
به بوم حادثه‌اى سرخ نقش تکراریم

صداى ناله "هَل مِنْ مُعین"، تو نشنیدى؟!
چقدر پاى امام زمان وفاداریم؟

خلیل بت شکن از قتلگاه مى‌آید
از این عقیده دمى دست برنمى‌داریم

دعاى خسته‌دلان مستجاب خواهد شد
به سوز مسجدالأقصى به او بدهکاریم
 
به صبحگاه فلسطین طلوع خواهد کرد
در انتظار قدومش در این چمن‌زاریم
   
بخوان که لشکر صهیون سقوط خواهد کرد 
قسم به صبح ظهور از امید سرشاریم

در اقتداى شهیدان کنار قدس شریف
نماز جمعه عشاق را به پا داریم

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران