روایتی عجیب از هم اتاقی شدن دختر دانشجوی ایرانی با یک داعشی/ هر روز داستان ترسناک‌تر می‌شد

روایتی عجیب از هم اتاقی شدن دختر دانشجوی ایرانی با یک داعشی/ هر روز داستان ترسناک‌تر می‌شد

هر روز داستان ترسناک‌تر می‌شد و یک بار من را به اتاقش دعوت کرد، پرچم داعش را به من نشان داد. یک دست‌نوشته به من داد که بخوانم روی آن نوشته بود سرها با لذت و دقت بریده می‌شود زنده باد داعش و تکبیر.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه "شهر زیبا" ویژه برنامه افطار شبکه پنج سیما است که در ماه مبارک رمضان با اجرای مصطفی امامی روی آنتن می‌رود. او میزبان ترکان قربان‌زاده نویسنده کتاب "تنها در سامسون" بود؛ این اثر براساس واقعیت نوشته شده و داستان زندگی دختر سوری است که در کمال آرامش و آسودگی خیال، در شهر سامسون ترکیه مشغول تحصیل است. 

ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که دختری با شکل و شمایل عجیب هم‌خانه او می‌شود؛ در پی این اتفاق، شخصیت اصلی داستان شب‌ها بدون امید به زنده ماندن می‌خوابد. این داستان همزمان شده است با یکی از فجیع‌ترین و هراس‌انگیزترین اتفاقاتی که تمام خاورمیانه و جهان را فرا گرفته بود. 

قربان‌زاده درباره دوران دانش‌آموزی خود گفت: یک دانش‌آموز معمولی بودم با آرزوهایی که در سر داشتم؛ تحصیلات خودم را ادامه می‌دادم. همه تلاشم این بود که رشته مهندسی بخوانم و خیلی به این رشته علاقه داشتم.

وی تأکید کرد: تصمیم گرفتم برای یکی از درس‌ها کلاس کنکور بروم و داستان از آنجا شروع شد. به خاطر استرس‌هایی که نزدیک کنکور داشتیم استاد سعی کرد این استرس را کم کند به ما توصیه کرد خیلی نگران کنکور نباشیم و گفت  شما موقعیت‌های بهتری دارید و می‌توانید خارج از ایران هم تحصیل خودتان را ادامه بدهید.

قربان‌زاده عنوان کرد: بعد از کلاس با همکلاسی‌ها برای کپی کردن جزوه‌های دانشگاه رفته بودیم که چشم‌مان به یک بیلبورد تبلیغاتی تحصیل در ترکیه خورد. با توجه به اینکه عمویم در ترکیه ساکن بود دوستانم پیشنهاد کردند من شماره این مؤسسه را بردارم تا شاید بتوانم در آنجا درس بخوانم.

وی افزود: سال اول کنکور شرکت کردم، به خاطر اولین تجربه می‌دانستم که رتبه خوبی نخواهم داشت. با مادرم درباره مؤسسه‌ای که دانشجو برای ترکیه می‌پذیرفت صحبت کردم و باهم به آنجا رفتیم و قرار شد من در کلاس‌های این مؤسسه شرکت کنم.

قربان‌زاده توضیح داد: بعد از مدتی با صحبت‌هایی که با خانواده داشتم قبول کردند دنبال هدف خودم بروم. به همین خاطر در استانبول رشته مورد علاقه‌ام مهندسی پزشکی را می‌خواندم و همه تمرکزم تحصیل در ترکیه بود. اواخر ترم اول متوجه شدم که زمان ثبت‌نام رشته دیگری را برایم ثبت نام کردند، چرا که مهندسی زیست می‌خواندم در صورتی که علاقه‌ام مهندسی پزشکی بود‌!

وی خاطرنشان کرد: با مشورت‌هایی که با اساتید داشتم به من گفتند قطب این رشته کشورهای آلمان و اسرائیل است. دوران سختی را می‌گذراندم؛ با خانواده مشورت کردم و آن‌ها تصمیم نهایی را به خودم واگذار کردند. دوباره  یک سال دیگر برای کنکور خواندم و نهایتاً رشته دندانپزشکی شهر سامسون ترکیه قبول شدم‌.

مهمان برنامه رمضانی شبکه پنج سیما عنوان کرد: به سختی توانستم یک محل برای سکونت پیدا کنم و قرار بود یک هم‌خانه در کنارم زندگی کند. بعد از چند روز یک دختر خانم با پوشش متفاوت و خاص در اتاق حضور پیدا کرد که کاملاً سیاه پوش و با پوشیه بود‌. قبلاً چنین پوششی را ندیده بودم و تنها تصورم از آن پوشش در دوران قاجاریه بود.

قربان‌زاده درباره هم‌خانه عجیبش توضیح داد: ترکیه‌ای بود و رشته الهیات می‌خواند؛ آهنگ‌های عربی هم گوش می‌کرد. هر شب اتفاقات عجیب و غریبی برایم تعریف می‌کرد. یک شب نظرم را درباره آهنگ فضل شاکر جویا شد، من گفتم آهنگ‌هایش را گوش می‌کردم اما از زمانی که عضو داعش شد دیگر آهنگ‌هایش را گوش نمی‌کنم. اما او در پاسخ به من گفت خوش به حالش شهید شد. همان شب از من خواست که نظرم را درباره داعش بگویم من گفتم همان چیزی که از اخبار می‌شنوم اما گفت این‌ها دروغ محض است و باید دنبال حقیقت بگردی!

وی افزود: من این رفتارهای عجیب را برای دوستانم در ایران توضیح می‌دادم و آن‌ها به من گفتند این دختر وهابی است و باید از او فاصله بگیرم. او  به من می‌گفت من برای هدفی بالاتر دوباره مسلمان شدم و هدف من تبلیغ داعش است‌. هر روز داستان ترسناک‌تر می‌شد و یک بار من را به اتاقش دعوت کرد، پرچم داعش را به من نشان داد. یک دست‌نوشته به من داد که بخوانم روی آن نوشته بود سرها با لذت و دقت بریده می‌شود زنده باد داعش و تکبیر...

قربان‌زاده عنوان کرد: همه حرف‌های دوستانم جلوی چشمم رد می‌شد و لحظات بسیار سختی را سپری کردم‌. شب‌ها درِ اتاقم را قفل می‌کردم. یک شب با دوستان ترکیه‌ای خودم قرار گذاشتم و آن‌ها متوجه استرسم شدند‌. من قصه را تعریف کردم و آن‌ها مرا با مدیر خوابگاه‌های دانشجویی آشنا کردند و با او ارتباط گرفتم.

وی افزود: در نهایت او را خواستند و من هم به خاطر استرس‌هایم یک ترم مرخصی گرفتم و به ایران برگشتم. در برگشت، راهی مشهد شدم و بعد از آن هم برای اولین بار به مراسم اعتکاف رفتم. آنجا مصمم شدم برای همیشه به ایران برگردم. من در کتاب تنها در سامسون جزئیات بیشتری درباره آن اتفاقات نوشتم.

در پایان مجری برنامه گفت: یاد می‌کنم از ابر مردی که تا بود قوت قلب برای همه ما بود حاج قاسم سلیمانی و همه همرزمانش در جبهه مقاومت که جلوی داعشی‌ها ایستادند.

ویژه برنامه "شهر زیبا" هر شب حوالی ساعت 19:45 روی آنتن شبکه پنج می‌رود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران