بدون گونه دفاع مقدس ادبیات داستانی ما بومی نخواهد شد
احمد شاکری معتقد است: چیزی که به ادبیات داستانی ما هویت میدهد و تنها مدخل و مجرا برای رسیدن به ادبیات بومی است، ادبیات در گونه دفاع مقدس با تجربه ۴۰ ساله است. اگر این تجربه را از دست دهیم، به ادبیات بومی نمیرسیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چهارمین نشست از سلسه نشستهای «نشانه؛ ادبیات داستانی در آینه دفاع مقدس» با موضوع «چیستی ادبیات دفاع مقدس» با حضور احمد شاکری نویسنده و محقق و حسن محمودی نویسنده و روزنامهنگار با دبیری شهریار عباسی نویسنده در مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
شهریار عباسی این نشست را با طرح این پرسش آغاز کرد که ادبیات داستانی دفاعمقدس چیست و چه معنا و مفهومی دارد و چه حیطهای را از نظر جغرافیایی، مکانی و زمانی دربر میگیرد؟ آیا ادبیات داستانی که به صحنههای نبرد جنگ تحمیلی میپردازد، فقط در حیطه ادبیات دفاع مقدس جا میگیرد یا خیر؟
احمد شاکری در پاسخ به این پرسش گفت: مسائل حل نشده حوزه ادبیات در فضای آزاد، علمی و واقعی قابل حل است. میتوانیم بسیاری از مسائل را از فضای ژورنالیستی خارج و وارد فضاهای علمی و آکادمیک کنیم. یکی از کارهای دفتر گسترش شعر و ادبیات داستانی پرداختن موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران به این موضوع مهم است.
واکاوی علل اربعه در حوزه ادبیات داستانی
وی بحث درباره ادبیات دفاع مقدس و ادبیات داستانی دفاع مقدس را گسترده دانست و گفت: بزرگترین مسئله ما هم اکنون و در تاریخ 40 سالهای که از انقلاب اسلامی گذشته، گمبودگی مسئله است. مسائل حوزه ادبیات داستانی، کشف و اولویتبندی نشدهاند و نقشهای در این باره وجود ندارد. در دانشگاهها و برای کسانی که اهل پژوهش هستند نیز این مسائل مشخص نشدهاند. نتیجه این میشود که بسیاری از مسائل سطحی و غیراولویتدار مطرح میشود و کسانی که به آن پاسخ میدهند یا پیشینه پژوهش ندارند یا از روش پژوهشی درستی استفاده نمیکنند.
شاکری گفت: تعدادی از نویسندگان که کارشان نویسندگی است یک مقاله علمی ـ پژوهشی یا مقاله علمی ـ ترویجی یا کتاب نقد و پژوهش ندارند. هر چند کارشان این نیست بلکه او فقط نویسنده است اما جامعه در پاسخگویی به این مسائل به این افراد رجوع میکند. این اتفاق باعث میشود به مشهورات دامنزده شود و چیزی که ما امروز در جامعه گرفتار آن هستیم، مشهورات غیرعلمی است. اولویتدارترین کاری که باید انجام شود این است که به مسائل جدید بپردازیم؛ در این صورت، ادبیات میتواند موفق شود.
در ادامه شاکری در پاسخ به این پرسش که ادبیات داستانی دفاع مقدس چیست، گفت: ادبیات داستانی دفاع مقدس، پرسشی است در حوزه فلسفه ادبیات داستانی دفاع مقدس که به دو نوع رویکرد پژوهشی پسینی و رویکرد پژوهشی پیشینی میتوان با آن مواجه شد. رویکرد پژوهشی پسین، رویکرد پژوهشی غالب ماست؛ زمانی که در دانشگاه میخواهیم در مورد دفاع مقدس صحبت کنیم استاد چند کتاب معرفی میکند و روی همان کتابها تامل میکنیم. اما رویکرد پیشین، موخر است و نوعا پژوهش ما مبتنی بر این رویکرد و ناظر بر آثار موجود است. رویکردی که جای آن در پژوهشهای ادبی به ویژه ادبیات دفاع مقدس و ادبیات انقلاب اسلامی خالی است رویکردهای پیشینی است.
وی ادامه داد: بحث این نیست که در حال حاضر چه کاری انجام دادهایم بلکه بحث این است که ادبیات مطلوب ما چه خصوصیاتی دارد؟ وقتی وضعیت موجود را بررسی می کنیم وضعیت موجود نتیجه استعداد موجود است. در دهه 60 چه آثاری نوشته شده است؟ نسل نویسندگان بعد از انقلاب اسلامی چه کسانی بودند که بتوانند درباره دهه 60 بنویسند؟ این نویسندگان اول راه بودند. وقتی نگاه پیشینی و نگاه به آینده داریم و افق آینده را بررسی میکنیم، به پیشواز ادبیاتی میرویم که مطلوب ماست. در حوزه ادبیات داستانی باید واکاوی علل اربعه (علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی) داشته باشیم.
سوژه دفاع مقدس را باید جهانی نگاه کنیم
در ادامه، حسن محمودی درباره حدود و ثغور ادبیات دفاع مقدس توضیح داد و گفت: وقتی درباره ادبیات دفاع مقدس صحبت میکنیم از چه چیزی صحبت میکنیم. زمانی یک ایدهآلی در ذهن ما وجود دارد که میگوییم درباره آن باید بنویسیم. این ایدهآل شاید خلق نشده باشد. از زمانی که جنگ شروع شده، آثاری منتشر شده که خواه یا ناخواه این آثار از سطر اول شعری که گفته شده یا قصهای که در ذهن کسی شکل گرفته، مستندنگاری شده است. از همان زمان ادبیات در ذهن ها شکل گرفته است.
وی افزود: اگر میگوییم بعد از 40سال چیزی خلق نشده چرا این اتفاق افتاده است. زمانی که جنگ شروع شد، داستانهایی داشتیم که مربوط به قبل از تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران و مقدمات کشورهای جهانی بود که به دنبال برهم زدن ثبات منطقه بودند. سوژه دفاع مقدس را باید جهانی نگاه کنیم تا آثار جهانی خلق کنیم و مصرفکننده جهانی داشته باشیم. جغرافیا و آدمهایی که از این اتفاق متأثر شدند را هم باید در نظر بگیریم. در ادبیات جهان، زمانی که میخواهیم درباره ادبیات جنگ جهانی دوم حرف بزنیم، آثار سالها و دههها بعد از این اتفاق نوشته میشود اما همچنان درباره آن واقعه حرف میزند.
محمودی تصریح کرد: شاهکارهایی که خلق میشوند، سال بعد و دهههای بعد رخ میدهند. بحثی داریم که داستان ایرانی به آن حد مخاطب ندارد که باید با توجه به مسائل مختلف علت آن را بررسی کرد. مخاطب زیادی در بخشهای خاطرات و مستندنگاری وجود دارد و این موضوع در نمایشگاههای کتاب استانی و بینالمللی احساس میشود. با این دیدگاه مخالفم که میگویند تیراژ بالای کتابها کاذب است، چرا که این کتابها مخاطبانشان را پیدا کردهاند.
وی افزود: در بخش خاطرهنگاری دفاع مقدس و مستندنگاری به شهادت تعداد چاپها و تعداد آدمهایی که این آثار را خواندهاند، موفقتر عمل کردیم. باید بررسی کنیم به لحاظ مخاطبشناسی چقدر موفق بودیم. مخاطب داخلی و خارجی ما اگر به ریشهیابی، اصل بودن و تحریف نشدن آثار ما اعتماد و اعتقاد پیدا نکند، فایدهای ندارد. چرا این کارهای خوانده نمیشود؟ اگر عدم اعتماد است از کجا ناشی شده است؟ اگر عدم جذابیت و ضعف ساختاری است باید روی آن کار کنیم.
در ساحت ادبیات نیاز به اندیشهورزی داریم
در ادامه، عباسی مطرح کرد: آیا ضعف در ساختار یا نگاه خاص ما است یا نتوانستیم با دغدغه های مخاطبان ارتباط برقرار کنیم؟
شاکری در پاسخ به این پرسش گفت: در ساحت ادبیات نیاز به اندیشهورزی داریم. ما مبتلا به عملگرایی مفرط هستیم. توجه ما به داستان، رمان، تبلیغ و راهاندازی جشنواره است. 12 رکن، ارکان ادبیات را در کشور شکل میدهد که بسیاری از آنها فراموش شدهاند. پژوهشهای پیشین به معنای ایدهآلگرایی نیست بلکه به معنای واکاوی است.
وی ادامه داد: نمیتوانیم درباره ادبیات داستانی دفاع مقدس صحبت کنیم، اما بدون اینکه درباره ماهیت ادبیات داستانی ایده و فلسفهای داشته باشیم. مگر ممکن است گونهای به نام ادبیات داستانی دفاع مقدس داشته باشیم و در روایتشناسی هیچ ایده، پژوهش و تئوری ملی نداشته باشیم. بسیاری از انحرافاتی که ادبیات ما را به سمت ادبیات سیاه کشانده بیش از آنکه مربوط به اصل دفاع مقدس باشد مربوط به ریشههای داستانی است. آسیبی که در شناخت ادبیات دفاع مقدس وجود دارد این است که نویسندگان ما حسی و تجربینویس هستند.
دفاع مقدس یک واقعه حقیقی است
این نویسنده افزود: بهترین تعبیری که برای ادبیات داستانی دفاع مقدس میتوان گفت، این است که ترکیبی از ادبیات، داستان و دفاع مقدس است. تعبیر دفاع مقدس به جنگ، ادبیات پایداری، جنگ هشت ساله، ادبیات مقاومت و ادبیات پایداری تقلیل است. حتی ادبیات پایداری گویای فرهنگ ناب شیعی در جنگ هشت ساله ما نیست. روسیه ادبیات مقاومت داشت اما با ادبیات مقاومت ما فرق میکند. تقسیمبندیهایی که درباره آثار دفاع مقدس صورت گرفته یک تقسیمبندی زمانی است؛ تقسیمبندی دیگر این است که ادبیات داستانی دفاع مقدس ادبیاتی است که در دوره دفاع مقدس نوشته شده باشد. تقسیمبندی دیگر این است که ادبیات داستانی دفاع مقدس ادبیاتی است که متاثر از آن نوشته شده است. اگر تقسیم بندی اول را در نظر بگیریم این تقسیمبندی با عدم تقسیمبندی تفاوتی ندارد و هیچ کمکی نمیکند.
این محقق ادامه داد: چیزی که به ادبیات داستانی ما هویت میدهد و تنها مدخل و مجرا برای رسیدن به ادبیات بومی است، ادبیات در گونه دفاع مقدس با تجربه چهل ساله است. اگر این تجربه را از دست دهیم به ادبیات بومی نمیرسیم. با استخراج ماهیت و مولفهها به این تجربه بومی برسیم؛ مولفههای ادبیاتی که به ما تعلق دارد. بنابراین باید در تقسیم بندی، حقیقت را لحاظ کنیم. دفاع مقدس یک واقعه حقیقی است. دفاع مقدس، قدسی بود. جنگ ما جنگ نبود بلکه جهاد فی سبیل الله بود.
در ادامه، عباسی با طرح این سوال که تعریف ما از داستان چیست، گفت: آیا کسانی که داستان می نویسند مسئول پیش بردن یک گفتمان هستند یا باید پیام گفتمانی را منتقل کند؟
جنگ ما از روی روایت جنگ های دیگری نوشته نشده است
محمودی در پاسخ به این پرسش گفت: جنگ ما روایت خودش را داشت و از روی روایت جنگهای دیگری نوشته نشده است. اگر از این منظر نگاه کنیم، جنگ ما یک جنگ پاک است. مخاطب هنوز روایت و تجربه زیستی خود را در ادبیات دفاع مقدس ندیده و حس نمیکند. بحث مخاطب مهم است؛ از این جهت که مخاطب زنده است و آن دوره را دیده و مخاطبی که آن دوره را ندیده و دنبال ادبیات میرود که حس می کند تجربه زیسته اوست. ادبیات دفاع مقدس، بازتاب دهنده دفاع است. هرکسی این موضوع را بنویسد و هر کسی روایت خود را از این موضوع بیان کند، درباره دفاع مقدس نوشته است.
انتهای پیام/