"روز بلوا" یک بیست و سی سینمایی
جسارت شعیبی ستودنی است اما روز بلوا بیشتر از اینکه یک فیلم سینمایی قهرمانی باشد، شبیه بیانیههای سیاسی دانشجویی و برنامههای خبری تلویزیون است.
خبرگزاری تسنیم- حمید صنیعیمنش
روز بلوا سوژه مهمی دارد که سینمای اخته و ایزوله ما مدتها بود به آن نپرداخته است. سینمایی که ریاکارانه و متزورانه شعار درد مردم را میدهد اما هیچ وقت دلسوزیاش را هنگام گذاشتن مرهمی بر روی دردهای مردم نشان نمیدهد. روز بلوا اما درد را نشان میدهد و این بار بر خلاف رویه مرسوم تلاش میکند تا دردی را درمان کند.
اما در رفع این درد در روز بلوا بسیار سطحی عمل میکند و قدرت لازم را برای مقابله با مفسدان اقتصادی ریشه دار و ریشو ندارد. قهرمان ندارد و اگر هم بخواهیم عماد را قهرمان داستان بدانیم باید آن را آنقدر کوچک و نازک ببینیم که به خوبی زیر مشت و لگد مفسدان له میشود.
فیلم آقای شعیبی با تمام اینکه به قول داریوش ارجمند او جسارت و شجاعت به خرج داده است و مشکلات مردمی که در این سالها به خاطر فساد اقتصادی رانتخواران بیچاره شدند را نشان میدهد، نمیتواند برای مردم کاری کند کارستان. تمام کاری که فیلم میکند این است که اسناد و مدارک فساد سرکرده باند را در اختیار مأمورانی میدهد که شاید حتی با دیگر سرکردگان فساد دستشان در یک کاسه باشد. مأمورینی که شاید فردا توسط بدمن فیلم یا دیگر بدمنها خریده شوند. زمانی که عماد مدارک را میدهد مانند یک پسربچه مظلوم میرود روی صندلی مینشیند و فیلم یکباره با لوگوی پرطمطراق روز بلوا کوبیده میشود و تمام!!!
این چیزی نیست که مخاطب فیلم که در مدت نزدیک به دو ساعت آن را تماشا کرده است آن را بخواهد ببیند. فیلمهای افشاگرایانه متعددی در سینماهای غرب و شرق جهان ساخته شده است مانند اسنودن که خود یکی از اصلیترین چهرههای افشای فساد سیاسی و اقتصادی است. یا فیلم منطقه سبز که در آن نیز یک نظامی آمریکایی به افشای دستهای پشت پرده کاخ سفید در راستای حملات نظامی خود به عراق میزند.
الیور استون کارگردان فیلم اسنودن در پشت صحنه
در تمام این فیلمها آبروی مفسدان اقتصادی یا سیاسی در فضای مجازی میرود و دست آنان رو میشود و همین ضربه اساسی به نفرات بعدی است که خود را برای فسادی بزرگتر آماده میکنند. تا این اهرم فشار واقعی روی مفسدان نباشد که در عالم رسانه بیآبرو شوند و معلوم شود که چه دستهایی پشت پرده است تا ابد همین روند آلوده در ایران و جهان ادامه خواهد یافت.
نمایی از فیلم اسنودن با بازی مت دیمون
روز بلوا مشکلش همین محافظهکاری عماد است. عماد به علت نجابت و ایمانش گویا ترس از این دارد که اسناد را در فضای مجازی منتشر کند. البته هکر فیلم اشارهای به این کار میکند اما فیلم هیچ چیز از آن نشان نمیدهد که با توجه به شخصیت عماد و اینکه مدارک را به ماموران میدهد به نظر میرسد که این اتفاق شورانگیز سینمایی نمیافتد و مخاطبی که در تمام این مدت منتظر است تا ضربه نهایی بر بدمن و مفسدان بخورد باید با چشمانی که بر پرده خیره مانده و ناامید شده است به سالن را ترک کند.
کمرنگی قهرمان گرایی در سینمای ما مشکلی است که در سینمای سیاسی بهروز شعیبی وجود دارد. او بدمنهای خوبی میسازد اما قهرمانانی ضعیف دارد مانند آنچه که در فیلم سیانور دیدیم. بدمنهای ضدانسانی مانند منافقین و ساواک اما قهرمانانی که از قبل کشته شدهاند و همه مانند روز بلوا خستهاند و ناامید.
بابک حمیدیان در نقش روحانی فیلم با نام عماد
به نظر میرسد که این رویکرد شعیبی به قهرمانان فیلمهایش ناشی از عدم روراستی او با خود است. او هنوز مطمئن نیست که قهرمانانش مانند خودش که شجاعت ساخت فیلمهای سیاسی را دارند باید شجاع باشند و جسور. قهرمانان فیلمهای او تا لبه این مرز میروند اما دست خالی برمیگردند و همین پاشنه آشیل سینمایی او است.
مع الوصف با تمام اینکه شعیبی در نشست خبری فیلم گفت که افشاگری کار شبکه خبر است فیلم او دقیقاً مانند شبکه خبر عمل کرده است و نهایتا 20:30. همه چیزی که در فیلم دیدیم را میتوان در اخبار و روزنامهها دید و خواند. حتی بهتر از آن را در برخی از کانالها و فضای مجازی که جوانانی در حال افشاگری هستند را میتوان دید و خواند برای همین است که روز بلوا یک کار خبری-نمایشی است که قدرت لازم برای سینمایی شدن و مخاطبپسند بودن را ندارد.
در آخر از سازمان هنری اوج انتظار بیشتر از این بود. سازمانی که جوانان انقلابی دارد اما حرف انقلابی را با ترس و لرز هم نمیزند.
انتهای پیام/