نگاهی به «آن شب» | ترکیب بدمزه فیلم ایرانی با سینمای هالیوودی
فیلم «آن شب» حاصل اشتباه درهم آمیختن مرزهای واقعیت و وهم از یک سو و راست و دروغ از سوی دیگر است.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعیمنش
شاه کلید ساخت فیلمهای درام ترسناک که بیشتر آن را سایکودرام یا درمانهای روانشناسانه (روانپریشانه) مینامند، تداخل مرزهای وهم و واقعیت است. هرچه مرز میان این دو بهیکدیگر نزدیک شود به صورتی که دیگر نتوان تشخیص داد چه چیزی واقعیت و چه چیزی کاذب است، به موفقیت بیشتری در ساخت یک فیلم ترسناک و سایکودرام نزدیک شدهایم.
در این حالت تماشاگر فیلم به علت آنکه نمیتواند راست را از دروغ تشخیص دهد احساس ترس بر او حاکم میشود و او و کارگردان از این حس بیشتر لذت میبرند. این فلسفه اصلی سینمای به شدت مخاطب محور و تجاری سینمای وحشت HORROR است. مانند چیزی که در فیلم «درخشش» کوبریک که اتفاقاً فیلم آن شب نیز با آن ارتباطی از حیث داستان و مکان دارد را باید مثال زد.
نمایی از فیلم درخشش
در این فیلم معلوم نیست که آنچه که جک تورنس با بازی جک نیکلسون در فیلم مشاهده میکند واقعی است یا کاذب؟ مشاهده بچهها در هتل یا جاری شدن خون از زیر آسانسور نمونههایی است که نمیتوان درباره واقعیت آن قضاوت کرد.
یا در فیلم «آن» حضور دلقکی عجیب و غریب در شهر که بچهها را میدزدد آنقدر غیرقابل باور است که مخاطب فیلم از حضور موجودی غیرقابل در شهر به وحشت میافتد. البته در سالهای اخیر اصرار بر حضور کامل در فضای وهم آلود در سینما ترس شدت گرفته است و کلاً فضای دخانی بر فیلمهای ترسناک غربی و شرقی حاکم شده است.
نمایی از فیلم «آن»
فیلم «آن شب» تلاش دارد تا نه در فرم قبلی باشد و نه در فرم دوم؛ یعنی نه میخواهد کلاً در فضای وهم آلود صرف باشد و نه عالم واقعی که مرزهایش با عالم وهم در حال تداخل است. بلکه میخواهد یک پا در این جهان و یک پا در جهان دیگر داشه باشد و این نقطه ضعف اصلی فیلم است که جایگاه خود را برای مخاطب معلوم نمیکند و این به جهت جذابیت بیشتر برای مخاطب نیست بلکه به دلیل سردرگمی فیلمنامه است.
نمایی از فیلم آن شب
«آن شب» باید برای ورود به ماجرای هتل و اتفاقات آن شب لوازم ضروری برای زمینهسازی را فراهم کند اما در مهمانی قبل از حادثه که تنها فضای موجود برای این زمینه سازی است، عناصر و مواد کافی را ایجاد نمیکند آنقدر که شاید نبود و حذف آن بخش از فیلم ضربه چندانی بر پیکره فیلم وارد نکند. برای همین مخاطب نمیتواند میان درام ترسناک فیلم با آن سکانس ارتباط برقرار میکند و با تمرکز بیشتر بر آن سکانس رفته رفته متوجه میشود که چیز زیادی از آن پلان دستگیرش نمیشود.
نقد اصلی که بر فیلم وارد است اینکه مخاطب شاید برای ترسیدن بیشتر نباید واقعیت را وهم تشخیص دهد اما حقیقت را باید بفهمد. اینکه با حقیقت نیز بازی کنیم و مرز میان آن و دروغ را نیز درهم کنیم نه لطفی برای جذابیت بیشتر فیلم دارد و نه کارکردی برای پیام فیلم و...
کارگردان و نویسندگان فیلم بیشتر از آنکه خواسته باشند تا مرزهای واقعیت و وهم را درهم کنند، ناخواسته مانند دیگر فیلمهای ایرانی که دوست دارد تا معلوم نکند که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ، مرزهای حقیقت را با دروغ درهم آمیخته است و اینگونه بار دیگر فیلمی ایرانی و خانوادگی تلخ در بستر فیلم ترسناک هالیوودی شکل گرفته که اساساً مخاطب را دلزده میکند.
اشتباه اصلی کارگردان این بود که در عالم رویایی که البته باز معلوم نیست رویا باشد، افشاگری همسر بابک مبنی بر سقط جنین در 5 سال قبل را بدون زمینهسازی لازم یکباره مانند تیری در هوا رها میکند. مخاطب بعد از اینکه میفهمد این صحنه را بابک در رویا دیده است طبیعتاً به خود میگوید چه چیزی دستگیر او شده است تا به باز شدن گره کور این ماجرا کمک کند؟
کوروش آهاری و میلاد جرموز کارگردان و نویسنده «آن شب»
خصوصاً زمانی که زن بابک به او میگوید که من رازم را به تو گفتم تو هم رازت را بگو تا این گرفتاری تمام شود بیشتر مخاطب به این فکر میافتد که باید رازی در میان باشد اما تا آخر فیلم رازی بر ملا نمیشود.
سکانس آخر فیلم که بابک در مقابل آینه میایستند و پشت خود را در آینه میبیند، نشان از کذب و دروغگویی او با خود دارد. آینه نماد صداقت است اما در اینجا بابک با این صورتی که از خود میبیند خود را دروغگو میبیند. اما راز و حقیقت را برای مخاطب بیان نمیکند و بار دیگر میان حقیقت و دروغ از یک سو و واقعیت و وهم از سوی دیگر خلط میشود.
باید تأکید کرد که علت این درهم رفتگی و آشفتگی در فیلم برای ترساندن مخاطب و لذت و جذابیت بیشتر نیست بلکه به دلیل عدم درک درست از چهار عنصر مهم مذکور و استقرار آنها در کنار یکدیگر برای ساخت فیلم ترسناک است.
آن شب دقیقا فیلمی است که در دام طعم و مزه فیلم ایرانی تلخ افتاده است و میخواهد آن را با مزه ترسناک فیلم آمریکایی و هالیوودی راحتتر فرو ببلعد. سینمای ترسناک ایران سالها است که فراموش شده است و از همین رو است که فیلمی مانند آن شب مسیر و راه اصلی خود را برای رسیدن به مقصد پیدا نمیکند.
با تمام این اوصاف ساخت فیلمی ترسناک در سینمای ما که بیشتر با آثار خستهکننده و شبه انتقادی سروکار دارد مفید است. گونهای که نبود آن در کشور ما بیشتر مدلول بسته شدن فضای سینمایی ما برای ساخت بیشتر آثار اجتماعی است که به دور خود پیله بسته است. فقر ژانر ما علتی شده است برای خستگی بیشتر سینما و مخاطب. حضور فیلم ترسناک برای سال آینده کشور در کنار دیگر گونههای سینمایی میتواند راه را برای ساخت فیلمهای متنوع دگیر نیز فراهم کند.
انتهای پیام/