آیا «حیدربابا»ی شهریار تاب ترجمه دارد؟
تاکنون ترجمههای مختلفی از این منظومه به زبان فارسی منتشر شده است، اما چقدر مخاطب فارسیزبان توانسته از گذر این ترجمهها حلاوت منظومهای اینچنین را درک کند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، منظومه «حیدربابایه سلام» اثر نامدار شهریار در سال 1332 منتشر شد و از لحظه نشر مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است که تاکنون به 85 زبان دنیا ترجمه شده و از جمله زیباترین اشعار شهریار است. «حیدربابا» نام کوهی است در زادگاه او. حیدربابا سندی زنده و پردهای رنگین و برجسته از زندگی در روستا را نشان میدهد. قلب پاک و انسان دوست شهریار بر صحنهها نور میریزد و خوانندگان شعرش را به گذشتههای دور میبرد. نیمی از این منظومه «نامنامه» و «یادواره» است که شاعر در آن از خویشان و آشنایان و مردم زادگاه خود و حتی چشمهها و زمینها و صخرههای اطراف خشگناب(روستای محل سکونت استاد شهریار در کودکی) نام میبرد و هریک را در شعر خود جاودانگی میبخشد. شاهکار هنری شهریار از همان بدو انتشار در دوره و محیطی که زبان و فرهنگ «حیدربابا» و ارزشهای والای انسانی محیط شاعر زیر مرگبارترین فشارها قرار داشت،همانند باران به موقعی که به کشتزاری تشنهکام نازل شود، تا آخرین قطرهاش جذب دلهای سوخته مشتاقان فرهنگ و ادب این سرزمین شد. شعرش ورد زبانها و شاعر، محبوب دلها شد.
تاکنون ترجمههای مختلفی از این منظومه به زبان فارسی منتشر شده است. اما برخی از کارشناسان بر این باورند که منظومه «حیدربابا»، همانند دیگر اشعار به هر زبانی، در قالب تنگ ترجمه نمیگنجند؛ از این رو ترجمهها نمیتوانند به نحو احسن منتقلکننده ویژگیهای ادبی و هنری یک اثر ادبی باشند؛ از این روست که برخی از مترجمان، ترجمه یک اثر ادبی را مانند پشت قالی میدانند؛ نمایی از طرح زیبای خود قالی. سیمین دانشور در همین رابطه معتقد است که خواندن ترجمه یک اثر، به مثابه چشیدن طعم شکلات از پشت جلد آن است.
«حیدربابای شهریار در آیینه زبان فارسی»، نوشته کریم مشروطهچی از جمله آثاری است که در باب و باره این منظومه هنرمندانه شهریار منتشر شده است. چاپ اول این اثر در دهه 80 روانه بازار شد و نویسنده پس از انجام ویرایش جدید و افزودن بخشهای نو به اثر، ویراست سوم آن را در سال جاری روانه بازار کتاب کرده است. این کتاب که از سوی نشر نگاه روانه بازار شده است، در بخش اول به این مقوله میپردازد که اصلاً حیدربابا ترجمهپذیر است؟ مشروطهچی که خود شاعر است، در ابتدا به نقل قول برخی از مترجمان ایرانی و خارجی در باره ظرفیت ترجمه برای انتقال زیباییهای هنری و محتوایی شعر پرداخته و در ادامه، با نگاهی به ترجمههای ارائه شده از حیدربابا، به بیان پارهای از مشکلات ویژه در ترجمه حیدربابا و دیگر آثار فولکلوریک پرداخته است. مشکل اسامی خاص و افعالی که در زبان فارسی معادل بسیط ندارند، از جمله مواردی است که در این بخش ذکر شده است.
مشروطهچی در ادامه، به تفاوت ماهوی شعر کلاسیک فارسی و شعر مردمی ترکی پرداخته و ضمن اشاره به برخی از ویژگیهای شعر مردمی ترکی آذربایجانی، ترجمه خود از حیدربابا را ارائه داده است.
شهریار به مقتضای ویژگیهای مربوط به زمان و مکان خود، به نوجوییهای و نویابیهای جالبی توفیق یافت و باید او را به حق خالقی نوآور در زمینه شعر روستایی و ادبیات عاشیقی نامید. دیوان اشعار فارسی او تأمینکننده نخستین مرحله از اشتهار شاعر به عنوان غزلسرایی بزرگ است اما منظومه «حیدربابا» که نخستین بازتاب گسترده حیات روستایی در شعر اوست، فراهمآورنده بلندآوازگی بیمانند او در نیمه دوم حیاتش به عنوان شاعر مردم به ویژه شاعر مردم روستاهاست.
نشر نگاه کتاب حاضر را در 215 صفحه و 500 نسخه روانه بازار نشر کرده است.
انتهای پیام/