"فوج فوج" زائران پیاده به خیل عظیم زائران رضوی میپیوندند
مشهد امروز حس و حالی دیگر دارد؛ دسته دسته زائران پیاده از نقاط دور و نزدیک خود را به حرم رضوی رسانده تا در عزای امام هشتم(ع) حضور داشته باشند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، پیاده آمدن را صفایی دیگر است؛ وقتی که میدانی معبود آنقدر نزدیک است که کافی است نامش را در دل بخوانی و او ندایت را پاسخ دهد؛ این همان شور و حالی است که زائران پیاده، امروز در مشهد دارند.زنان و مردانی هستند از جاهای مختلف؛ یکی 40 روز است که راه سپرده و آن دیگری هفتهای است که با پای پیاده دل به جادهها سپرده و زیر لب در انتظار رسیدن به مشهد الرضا "امن یجیب" خوانده است.
پیرزن و پیرمرد و بسیاری از آنها هم جوانان هستند، "ثله من الاولین و ثله من الاخرین" که میگویند همین جا در این روز واقعه نمود پیدا میکند پیاده راهها را طی کردهاند که به این سرا برسند که چشمشان به این گنبد و مناره بیفتد.
فقط به عشق آقا
اسمش رضا است و به خاطر نامش عشق عجیبی به امام رضا (ع) دارد؛ اهل تربت جام و حالا در ایستگاه استقبال، چای به دست منتظر آمدن مدیر کاروان است و در چند دقیقهای که با او همکلام میشوم به من میگوید: تا به حال مشهد نیامدهام؛ آرزو داشتم که اولین باری که به این وادی عشق میآیم حتماً پیاده پا به سفر گذاشته باشم.
نوجوانی بیشتر نیست؛ شاید کمی بیشتر از 18 سال داشته باشد و با نگاهی دور میگوید: احساس میکردم که به اسمم دین این سفر را دارم، بعد از اینکه آن گنبد طلا را ببینم دیگر چیزی در این دنیا نمیخواهم و اگر در دم بمیرم هیچ چیزی را از دنیا طلبکار نبودهام.
عشق به امام رضا (ع) مثل خون در رگهایم جاری است
سن و سالی از او گذشته؛ اهل روستاهای نیشابور است و میگوید چند سالی است که توانسته پیاده راه را طی کرده و به مشهد آمده؛ میگفت امام رضا (ع) مادرش را دوباره جان داده و به همین دلیل است که عشق به این امام مهربان مانند خون در رگهایش جاری است.
کافی است بگویی یا امام هشتم(ع)
پیرمردی به نام محیالدین است که راهش را از روزها پیش به سمت مشهد آغاز کرده و در یکی از روستاهای اطراف فردوس در خراسان جنوبی زندگی میکند و میگوید: سرمای هوا را عذر نگذار دخترم؛ من چون هر چه از امام رضا (ع) را خواستهام گرفتهام حالا پای پیاده راهی مشهد شدهام.
وی ادامه میدهد: در تمام عمرم کافی است گفته باشم یا امام هشتم (ع) و آن وقت هر چه خواستهام به من داده شده و حالا پیاده آمدن تا مشهد برای من که دیگر کاری به جز سجده کردن به درگاه خدا ندارم؛ چیزی نیست.
برخی به عشق، پیاده راه را آمدهاند و برخی دیگر با ایمان به معجزه؛ برخی گرفتارند و برخی گره از کارهایشان گشوده شده و هر چه هست دسته دسته چنان به سمت مشهد میآیند که گویی جز این طریق عشق نیست.
انتهای پیام/