فرصت تجدیدنظر برای بارزانی
پس از پایان ضرب الاجل دولت بغداد به اقلیم کردستان برای لغو نتایج همه پرسی جدائی اقلیم از عراق، ارتش و نیروهای مردمی عراق موسوم به حشدالشعبی برای در اختیار گرفتن فرودگاه کرکوک و سایر نقاط استراتژیک منطقه وارد عمل شدند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، پس از پایان ضرب الاجل دولت بغداد به اقلیم کردستان برای لغو نتایج همه پرسی جدائی اقلیم از عراق، ارتش و نیروهای مردمی عراق موسوم به حشدالشعبی برای در اختیار گرفتن فرودگاه کرکوک و سایر نقاط استراتژیک منطقه وارد عمل شدند. انتظار میرفت مسعود بارزانی از این فرصت برای نشان دادن حسن نیت و گشودن باب مذاکرات اقلیم با بغداد استفاده کند و راه را برای خروج اقلیم از بن بست کنونی هموار سازد. هر چند بارزانی از مرجعیت شیعه در نجف خواسته است در این مورد برای جلوگیری از رویاروئی بغداد با اقلیم کردستان دخالت کند و مانع خونریزی شود لکن بارزانی تاکنون به نصایح و رهنمودهای مرجعیت شیعه توجهی نکرده و با یکه تازی سعی کرده همگان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.
بارزانی حتی با مشاهده واکنشهای صریح همسایگان و جامعه جهانی هم نتوانست راهکار مناسبی را برای خروج از بحران در پیش بگیرد و تصمیم لازم را اتخاذ کند. وی اگرچه در روزهای نخست لحنی مسالمت جویانه داشت و حتی اقلیم کردستان و بغداد را «عمق استراتژیک» یکدیگر میدانست ولی با عدم تمکین در برابر قانون و مقابله با ارتش و نیروهای مردمی دچار خطای بزرگی شد. وی و دستیارانش تصور میکردند با نتایج همه پرسی میتوانند با دستهای پر با بغداد مذاکره کنند و امتیاز بگیرند ولی اصل برگزاری همه پرسی و لجاجت بارزانی بزرگترین اشتباه استراتژیک وی بود و نشان داد وی و دستیارانش تا چه اندازه بدون پشتوانه و بیبرنامه هستند و «لحظه ای» تصمیم میگیرند.
واقعیت این است که بارزانی و دستیارانش در مقیاس جهانی نتوانستند حتی یک کشور را با خود همراه و هماهنگ سازند و فقط رژیم اشغالگر صهیونیستی با این تکرویها و رفتارهای خلاف همراهی میکرد که همین امر به عنوان بدترین نشانه انحراف بارزانی از مسیر صحیح و منطقی است و برای اثبات نادرستی راه بارزانی کفایت میکند. ناگفته پیداست که سران اقلیم کردستان بر روی حمایت صهیونیستها و نقش لابی گری آنها بسیار حساب کرده بودند و کاملاً امیدوار بودند که لابی صهیونیستی ایپک بتواند حمایت بسیاری از کشورها را برای آنها تضمین و عملیاتی کند که البته نتوانست. مشکل بزرگ بارزانی و دستیارانش این است که با طناب پوسیده موساد و سایر صهیونیستها به درون چاه رفتهاند ولی هنوز هم باور نمیکنند که صهیونیستها به آنها بلوف زدهاند و قادر به حمایت جدی، موثر و مستمر از آنها نخواهند بود.
اکنون مسائل مهمتری مطرح است و بیم آن میرود که تاخیر و تعلل در این زمینه مشکلات فزایندهای را به همراه داشته باشد. نیروهای پیشمرگه درحال حاضر در جاهائی مستقر شدهاند که قاعدتاً نباید در این مناطق باشند و عملاً رو در روی ارتش عراق و نیروهای مردمی قرار گرفتهاند و به سوی آنها شلیک میکنند. این بدان معنی است که از این پس، هر خونی که از هر طرف بر زمین ریخته شود، بارزانی و دستیارانش مسئولند و قطعاً باید پاسخگو باشند.
فراموش نکنیم که بارزانی پیش از این اعلام کرده بود پیشمرگهها در چارچوب رویاروئی با داعش وارد هر بخشی از سرزمین عراق شوند، قطعاً در همانجا باقی خواهند ماند و هرگز از آنجا خارج نخواهند شد، اما در میدان عمل نیروهای خود را به نقاطی اعزام کردند که اساساً قلمرو مقابله با داعش نبود و به رویاروئی با ارتش عراق منجر شد که پیامدهای خونباری داشت. دقیقاً در چارچوب همین توطئه شوم است که رسانههای آمریکائی، انگلیسی و اسرائیلی طی ماههای اخیر مدعی بودند که گویا مقابله با داعش در عراق و سوریه فقط توسط کردها صورت میگیرد و این حق آنهاست که آنچه به دست آورده اند، برای خودشان حفظ کنند.
بارزانی و دوستانش تصور نکنند که حمایت لفظی و تبلیغات رسانهای غرب و صهیونیستها میتواند حقایق میدانی را به سود آنها تغییر دهد و چیزی را برای آنها تضمین کند. آنها چه بخواهند و چه نخواهند، روند تحولات منطقه به سود عناصر تجزیه طلب و ماجراجو نیست و بیم آن میرود که آنها نیز همچون داعش در زیر منگنه قرار گیرند. این برای مردم سلحشور کردستان عراق بسیار تلخ است که مجبور شدند تاوان سنگین سیاستهای نسنجیده، غیرمنطقی و نادرست بارزانی را با خون خود و جوانان برومندشان که در نیروهای پیشمرگه فعالند، بپردازند. علاوه بر این، فشار فزایندهای که مدتها بر زندگی پرمشقت کردهای عراق سنگینی میکند، چه توجیهی میتواند داشته باشد جز اینکه تحمل سنگینی مشکلات کنونی، هیچ دستاورد قابل ذکری را برای مردم کرد عراق ندارد و موفقیتی را هم تضمین نخواهد کرد. هنوز هم دیر نشده است و سران اقلیم کردستان هنوز هم فرصتی برای بازگشت به آغوش وطن و حفظ یکپارچگی و وحدت با عراق را دارند لکن به نظر میرسد این فرصتها بسیار محدود و گذرا باشد که اگر به درستی و فوریت از آن استفاده صحیحی صورت نگیرد، چه بسا که فردا بسیار دیر باشد. سران اقلیم کردستان عراق از این پس مسئول آثار و تبعات عملکرد و تصمیمات خود هستند که میتواند ضامن یکپارچگی عراق باشد یا سران اقلیم کردستان را رودرروی بغداد و ارتش عراق به جنگی بیهوده بکشاند. چنین رویاروئی خونینی به هر نتیجهای که منجر شود، قطعاً هیچگونه نفعی برای مردم کردستان عراق در بر نخواهد داشت.
واقعیت این است که بارزانی و دستیارانش در مقیاس جهانی نتوانستند حتی یک کشور را با خود همراه و هماهنگ سازند و فقط رژیم اشغالگر صهیونیستی با این تکرویها و رفتارهای خلاف همراهی میکرد که همین امر به عنوان بدترین نشانه انحراف بارزانی از مسیر صحیح و منطقی است و برای اثبات نادرستی راه بارزانی کفایت میکند. ناگفته پیداست که سران اقلیم کردستان بر روی حمایت صهیونیستها و نقش لابی گری آنها بسیار حساب کرده بودند و کاملاً امیدوار بودند که لابی صهیونیستی ایپک بتواند حمایت بسیاری از کشورها را برای آنها تضمین و عملیاتی کند که البته نتوانست. مشکل بزرگ بارزانی و دستیارانش این است که با طناب پوسیده موساد و سایر صهیونیستها به درون چاه رفتهاند ولی هنوز هم باور نمیکنند که صهیونیستها به آنها بلوف زدهاند و قادر به حمایت جدی، موثر و مستمر از آنها نخواهند بود.
اکنون مسائل مهمتری مطرح است و بیم آن میرود که تاخیر و تعلل در این زمینه مشکلات فزایندهای را به همراه داشته باشد. نیروهای پیشمرگه درحال حاضر در جاهائی مستقر شدهاند که قاعدتاً نباید در این مناطق باشند و عملاً رو در روی ارتش عراق و نیروهای مردمی قرار گرفتهاند و به سوی آنها شلیک میکنند. این بدان معنی است که از این پس، هر خونی که از هر طرف بر زمین ریخته شود، بارزانی و دستیارانش مسئولند و قطعاً باید پاسخگو باشند.
فراموش نکنیم که بارزانی پیش از این اعلام کرده بود پیشمرگهها در چارچوب رویاروئی با داعش وارد هر بخشی از سرزمین عراق شوند، قطعاً در همانجا باقی خواهند ماند و هرگز از آنجا خارج نخواهند شد، اما در میدان عمل نیروهای خود را به نقاطی اعزام کردند که اساساً قلمرو مقابله با داعش نبود و به رویاروئی با ارتش عراق منجر شد که پیامدهای خونباری داشت. دقیقاً در چارچوب همین توطئه شوم است که رسانههای آمریکائی، انگلیسی و اسرائیلی طی ماههای اخیر مدعی بودند که گویا مقابله با داعش در عراق و سوریه فقط توسط کردها صورت میگیرد و این حق آنهاست که آنچه به دست آورده اند، برای خودشان حفظ کنند.
بارزانی و دوستانش تصور نکنند که حمایت لفظی و تبلیغات رسانهای غرب و صهیونیستها میتواند حقایق میدانی را به سود آنها تغییر دهد و چیزی را برای آنها تضمین کند. آنها چه بخواهند و چه نخواهند، روند تحولات منطقه به سود عناصر تجزیه طلب و ماجراجو نیست و بیم آن میرود که آنها نیز همچون داعش در زیر منگنه قرار گیرند. این برای مردم سلحشور کردستان عراق بسیار تلخ است که مجبور شدند تاوان سنگین سیاستهای نسنجیده، غیرمنطقی و نادرست بارزانی را با خون خود و جوانان برومندشان که در نیروهای پیشمرگه فعالند، بپردازند. علاوه بر این، فشار فزایندهای که مدتها بر زندگی پرمشقت کردهای عراق سنگینی میکند، چه توجیهی میتواند داشته باشد جز اینکه تحمل سنگینی مشکلات کنونی، هیچ دستاورد قابل ذکری را برای مردم کرد عراق ندارد و موفقیتی را هم تضمین نخواهد کرد. هنوز هم دیر نشده است و سران اقلیم کردستان هنوز هم فرصتی برای بازگشت به آغوش وطن و حفظ یکپارچگی و وحدت با عراق را دارند لکن به نظر میرسد این فرصتها بسیار محدود و گذرا باشد که اگر به درستی و فوریت از آن استفاده صحیحی صورت نگیرد، چه بسا که فردا بسیار دیر باشد. سران اقلیم کردستان عراق از این پس مسئول آثار و تبعات عملکرد و تصمیمات خود هستند که میتواند ضامن یکپارچگی عراق باشد یا سران اقلیم کردستان را رودرروی بغداد و ارتش عراق به جنگی بیهوده بکشاند. چنین رویاروئی خونینی به هر نتیجهای که منجر شود، قطعاً هیچگونه نفعی برای مردم کردستان عراق در بر نخواهد داشت.
انتهای پیام/