چرا مفاهیم دینی تبدیل به کلیشه های ملال آور می شود؟

چرا مفاهیم دینی تبدیل به کلیشه های ملال آور می شود؟

اخوی درباره ظرافت های تبلیغ مفاهیم دینی برای کودکان و نوجوان گفت: اگر شما دایم مفاهیم دینی را در جامعه طرح کنید اما نتوانید معرفت عمیقی به آن مفهوم تزریق کنید عملا دلزدگی ایجاد می کنید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، "اگر شما دایم مفاهیم دینی را در جامعه طرح کنید اما نتوانید معرفت عمیقی به آن مفهوم تزریق کنید عملا  دلزدگی ایجاد می کنید. در واقع زمانی که مخاطب ما به واسطه  حلقه های ارتباطی و معرفتی در جریان آن معرفت قرار نگیرد و ذهن و جانش تغذیه نشود به دنبال تان نخواهد آمد. چالشی که ما امروز با آن مواجه هستیم افتادن در دایره تکرار است. یعنی شما در شیوه ارائه دست به نوآوری و خلاقیت نزنی و با همان شیوه ای که مثلا 30 سال پیش می رفتی امروز هم دقیقا با همان شیوه جلو بروی. همه ما می دانیم که امروز زمان ما تا چه اندازه دستخوش تحولات فناوری ارتباطی است. ما نمی توانیم چشم مان را به روی این تحولات عمیق و بزرگ ببندیم . اگر چشم مان را به این تحولات ببندیم یکی از تبعات این کار این است که  به سمت کلیشه ای شدن مفاهیم دینی می رویم. "

رضا اخوی، نویسنده کتاب هایی در حوزه تبلیغ مفاهیم دینی است. از آثار او می توان به "ثانیه های انس"، "مثبت هفده"، "آدم های نقد و نسیه: چشم اندازی نو به آدمیت، با نگاهی به آدم های موجود و آدم های موعود" و "مدیریت نگاه" است. کتاب "ثانیه های انس" او درباره فرهنگ سازی نماز برای کودکان و نوجوان هاست. بخش اول گفتگوی گروه "قرآن و معارف" را با این نویسنده درباره ظرافت های تبلیغ مفاهیم دینی برای کودکان و نوجوان ها می خوانید.

جناب اخوی! جنابعالی چندین  سال است که دغدغه تبلیغ دینی برای کودکان و نوجوان ها را دارید. به نظر می رسد که ما اغلب در پیوند دو مقوله "تبلیغ" و "اقتضائات سنی و ذهنی مخاطب ها" دچار چالش هایی بوده ایم. به عبارت دیگر نتوانسته ایم فضایی فراهم کنیم که در آن تبلیغ دینی بر اساس روانشناسی مخاطب باشد. دیدگاه تان در این باره چیست؟

در فضای کار با مخاطب نوجوان و جوان چند نکته مهم است. اولین نکته مهم این جاست: کسی که وارد این حوزه می شود باید مخاطب شناسی خوبی داشته باشد و متوجه ظرافت ها و دغدغه های ذهنی مخاطب خود باشد. مهم است که ما بفهمیم مخاطب ما کجا و در چه سپهر فرهنگی زندگی می کند؟ فضای فکری او چیست؟ خب زمانی که کسی در جریان فضای فکری مخاطب خود نباشد، قاعدتا نخواهد توانست برنامه ریزی هشیارانه و کارآمدی هم برای او تعریف کند. در واقع مسأله تا حدود زیادی روشن است. شما می خواهید خوراکی را به طرف مقابل تان ارائه کنید. اما اگر این ارائه بدون ذائقه شناسی و تحلیل علاقمندی های او باشد، حتی اگر شما در کارتان حرفه ای هم باشید به آن توفیق لازم نخواهد رسید. این اتفاق زمانی می افتد که در گام اول شما ذائقه شناس خوبی باشید و بتوانید درست این عرصه را تحلیل و بررسی کنید و در گام بعد بتوانید خوراک متتناسب با آن ذائقه را فراهم کنید و به مخاطب پیشنهاد دهید تا او با اقبال از آن محتوا استفاده کند.

نکته دیگری که وجود داد و به عنوان یک آسیب مطرح می شود این است که ما گاه به خاطر نداشتن دانش و تجربه کافی در این زمینه عملا بستری را فراهم می کنیم که در آن بستر مفاهمی دینی تبدیل به کلیشه های حوصله بر و ملال آور شوند. شما زمانی که یک مفهوم عالی را عملا  تبدیل به یک کلیشه می کنید در واقع کاری کرده اید که آن مفهوم جایگاه خود را در ذهن مخاطب از دست دهد.

این اتفاقی است که متأسفانه هم در میان خانواده های ما و هم در سطوح کلان تر در ادارات و سازمان های ما به چشم می آید. ریشه های این اتفاق را در چه می دانید؟

همچنان که اشاره کردم ما گاهی با نوع تبلیغاتی که انجام می دهیم مخاطب را به سمت نوعی سیری کاذب سوق می دهیم. سیری ای که واقعی نیست. می بینید که گاهی نوجوان های ما در کتاب های درسی کلمه نماز را بارها می شنوند. همین نوجوان و کودک وقتی می آید خانه این کلمه را از زبان پدر و مادرش هم می شنود، از تلویزیون هم همین طور، صدای اذان هم از مساجد همین طور. در واقع این کودک یا نوجوان در طول روز به کرات در معرض کلمه نماز قرار می گیرد و این تکرار گاهی برای او ملال آور می شود.

چرا این تکرار ملال آور می شود؟

به خاطر این که اگر شما دایم مفاهیم دینی را در جامعه طرح کنید اما نتوانید معرفت عمیقی به آن مفهوم تزریق کنید عملا  دلزدگی ایجاد می کنید. در واقع زمانی که مخاطب ما به واسطه  حلقه های ارتباطی و معرفتی در جریان آن معرفت قرار نگیرد و ذهن و جانش تغذیه نشود به دنبال تان نخواهد آمد.

عامل مهم دیگری که باید مورد توجه ما قرار گیرد این است که امروز کودکان و نوجوان های ما کجا حضور دارند و هستند. ما نمی توانیم به محل حضور جوان ها، نوجوان ها و کودکان بی تفاوت باشیم. موضوع این جاست که امروز این قشر حضور فعالی در شبکه های اجتماعی و  فضاهای ارتباطی تلفن های همراه دارد و اگر شما می خواهید معرفتی دینی این قشر را تعمیق کنید،  برنامه هایتان را باید متناسب با ادبیات و ذائقه آن ها در همین محیط ها ارائه کنید. اگر این اتفاق بیفتد کودک و نوجوان دنبال ما خواهد آمد و آنچه که ما به عنوان معرفت دینی ارائه می کنیم از ما خواهد پذیرفت. من کتاب "مثبت هفده" را با چنین زاویه دیدی نگاشته ام یعنی که ما مباحث دینی را از احکام تا فلسفه نماز در همین فضای مجازی و میدان ورزشی به این قشر ارائه کنیم.

یک نکته ای که وجود دارد به نظرم مبلغان دینی ما کم تر به اصل جاذبه ها توجه داشته اند. این که مثلا همان معرفت دینی که شما اشاره می کنید چقدر برای مخاطب تان جذابیت دارد؟

ببینید چالشی که ما امروز با آن مواجه هستیم افتادن در دایره تکرار است. یعنی شما در شیوه ارائه دست به نوآوری و خلاقیت نزنی و با همان شیوه ای که مثلا 30 سال پیش می رفتی امروز هم دقیقا با همان شیوه جلو بروی. همه ما می دانیم که امروز زمان ما تا چه اندازه دستخوش تحولات فناوری ارتباطی است. ما نمی توانیم چشم مان را به روی این تحولات عمیق و بزرگ ببندیم . اگر چشم مان را به این تحولات ببندیم یکی از تبعات این کار این است که  به سمت کلیشه ای شدن مفاهیم دینی می رویم. انسان ذاتا تنوع گرا است و می خواهد که هر روز مفاهیم تازه ای را کشف کند، بنابراین عرصه تبلیغ نمی تواند از این نیاز درونی آدم ها برکنار باشد. شما وقتی دقیق به چرایی هجوم و استقبال گسترده نوجوان  و جوان ها از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی نگاه می کنید می بینید یک علت عمده جذابیت بالای این فضاها برای نوجوان هاست، بنابراین همین رخداد اگر به درستی تحلیل شود نشانه هایی را به ما می دهد که به واسطه آن نشانه ها عرصه تبلیغ را همراه با اقتضائات زمانی جلو ببریم.

منبع: شبستان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon