بازخوانی عوامل دخیل در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

بازخوانی عوامل دخیل در کودتای 28 مرداد 1332

خبرگزاری تسنیم: آنچه که کودتا برای آمریکایی‌ها به ارمغان آورد نفوذ و رخنه در تمامی ارکان دستگاه حاکم تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بود.

درباره کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد 1332 که به سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق منجر شد تاکنون ادبیات بسیاری تولید شده است که به هرکدام به ابعاد مختلفی از این ماجرا میپردازند. این نوشته درصدد است با نگاهی ریشه ای- راهبردی با عطف توجه به المان های بین المللی دخیل در کنار تاکید بر اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران از زاویه ای دیگر به این مساله بپردازد. آنچه همواره بایستی مد نظر قرار داده شود تحلیل پدیده ها حتی الامکان در ظرف زمانی-مکانی خود است البته این به معنای تکرار تاریخ نخواهد بود ولیکن در شرایط سیال نظام بین الملل کنونی و محیط متغییر پیرامونی نمیتوان ضرورتا به تعمیم شرایط حادث شده در برهه ای خاص پرداخت بلکه صرفا میتوان از آنها برای جلوگیری از تکرار تاریخ درس گرفت.                    

در پاسخ به این پرسش که چه چیزی مهم ترین علت پدید آورنده کودتای 28 مرداد بوده است میتوان به چند دسته از عوامل و متغییرها اشاره کرد که به هم وابسته و به هم مربوط میباشند و در اندرکنش پایداری با یکدیگر به سر میبرند. این عوامل شامل 

- عوامل خارجی - نظام بین الملل  وساختار حاکم بر آن و منطق کنش و                                                                  

- عوامل داخلی که خود را در چینش مهره های سیاسی و روابط متداخل ساختارهای سیاسی با سایر زیر ساختارها  و اندرکنش نیروهای سیاسی با یکدیگر و با ساختار نشان میدهد.

- عوامل ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک، شامل اهمیت راهبردی بازیگران درگیر و موقعیت خاص جغرافیایی و سیاسی و یا منزلتی بازیگران رقیب و دخیل میباشد و هم چنین میزان اهمیتی که یک کشور با دارا بودن کالا و یا کالاهای استراتژیک میتواند داشته باشد که در مورد ایران عامل نفت یکی از عوامل اهمیت راهبردی این کشور در طول تاریخ بوده است.                                

 

مساله نفت:                                                                                                                                                                

امتیازنامۀ دارسی، نخستین قرارداد نفتی تاریخ ایران بیش از 110 سال پیش میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی استرالیایی تبعۀ بریتانیا که خود را مهندس معدن معرفی کرده بود، به امضا رسید. در روز 28 ماه مه سال 1901 برابر با 7 خردادماه 1280 شمسی قراردادی میان مظفرالدین شاه قاجار، امین‌السلطان، میرزا نصرالله مشیرالدوله و مهندس‌الممالک از ایران و آلفرد ماریوت نمایندۀ دارسی به امضا رسید که بر اساس آن حق انحصاری اکتشاف و استخراج و پالایش نفت در سراسر ایران جز پنج ایالت شمالی هم‌مرز روسیه به مدت 60 سال به دارسی اعطا شد. او در برابر، متعهد شد 16 درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد و در انقضای مدت 60 ساله (سال 1961) تمامی دارایی‌ شرکت بدون پرداخت هیچ‌گونه عوارضی به تملک دولت ایران درآید. با امضای این قرارداد، نخستین فصل از تاریخ صد سالهً نفت ایران و در واقع تاریخ اخیر ایران آغاز شد دارسی موفق شد که هفت سال بعد یعنی در سال 1908 یا 1287 شمسی سرانجام به نفت برسد. البته در آن موقع هنوز نفت ایران اهمیت راهبردی نیافته بود. ولیکن پس از مدتی با اهمیت جهانی پیدا کردن نفت به عنوان تامین کننده اصلی سوخت کشتی های جنگی و تجاری و کارخانجات و سایر صنایع به کالایی استراتژیک تبدیل شد و توانست جایگزین ذغال سنگ شود.  این قرارداد همواره مورد اعتراض دولت ایران بود تاجایی که رضا شاه در سال 1311 با پاره کردن و به آتش انداختن آن اعتراض خود را به آن اعلام کرد. به دنبال الغای امتیازنامه دارسی دولت بریتانیا با مداخله خود پرونده را به جامعه ملل تقدیم و شکایتی را علیه ایران تنظیم نمود که در آن الغای یک طرفه امتیاز از سوی ایران در حکم مصادره نامشروع و تخلف از موازین حقوق بین الملل تلقی شده بود. شورا تقاضای از سرگرفتن مذاکرات برای حصول نتیجه میان طرفین دعوی را کرد و منجر به امضای نسخه جدیدی از این امتیازنامه در 7 خرداد 1312 گردید که تصویب مجلس شورای ملی رسیده که بر طبق آن مساحت ناحیه امتیاز تقلیل پیدا کرده و به افزایش درآمد ایران منجر گردید که البته فضای بسته آن موقع اجازه اعتراض به گروه های سیاسی را نداد و کلاهی بس گشادتر بر سر دولت ایران رفت که بر طبق آن مدت امتیازی که میبایست تا 1960 به پایان برسد تا 1990 تمدید شد!                                                

نفت شمال- نفت جنوب؛ این مساله پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320 به دنبال حمله متفقین از جنوب و شمال ایران بار دیگر – این مرتبه با تقاضای سهم خواهی روس ها برای نفت شمال- مطرح گردید که با پشتیبانی حزب توده که پس از سقوط رضا شاه باردیگر قدرت گرفته و خود را تثبیت کرده بود به عنوان مساله ای بغرنج و پیچیده مطرح گردید. استدلال شوروی ها این بود که به علت بهره برداری  انگلیسی های از نفت جنوب خواستار ایجاد توازن مثبت برای گرفتن امتیاز نفت شمال بودند- این مساله موجب سرباز زدن شوروی ها از خروج نیروهای خود از ایران پس از جنگ که کاملا مغایر با تعهدات متفقین در کنفرانس تهران بود و حمایت و تجهیز نهضت های جدایی طلبانه و ممانعت از دخالت دولت ایران در جهت حفظ تمامیت ارضی خود گردید تا بتواند با فشار فزاینده از ایران امتیاز بگیرد. اگرچه تحرکات روس ها با هشدارهای آمریکا به آنها همراه بود ولیکن این موجب انصراف آنها از تصمیم خود برای گرفتن نفت شمال نشده بود. در سال 1325 احمد قوام توانست با مذاکرات با استالین و دادن تعهد برای مطرح کردن امتیاز نفت شمال به شوروی ها به صورت لایحه ای به مجلس آتی –  مجلس پانزدهم- علی رغم اطلاع از جو مجلس و اطمینان از رد شدن لایحه-  موافقت شوروی ها به خروج نیروهای خود و قطع حمایت از جدایی طلبانی که به اشغال آذربایجان و کردستان روی آورده بودند شود که بر طبق آن دولت ایران قادر به حل و فصل قائله در سال 1325 شد این در حالی بود که لایحه نفت شمال با مخالفت مجلس و امتناع قوام برای اصرار در جهت تصویب آن رد شد.

البته یکی از عواملی که باعث خنثی شدن بسیاری از توطئه ها و پشتیبانی مردم شده بود پیوند روحانیت به رهبری آیت الله کاشانی با دولت بود که با جدا شدن آن در واقع ضربه ای بزرگ به نهضت وارد شد.       

در همین راستا دولت انگلستان با توجه به اعتراضات عمده کارگران و ملی گراها در مجلس در صدد گنجاندن لایحه ای الحاقی به قرارداد نفت دارسی در جهت تثبیت آن شد که با توجه به گسترش موج ناسیونالیسم که به تصادم با جریان استعماری و امپریالیستی منجر میشد به رد و مخالفت شدید با قرارداد نفت با انگلیسی ها و شرکت نفت ایران و انگلیس تحت مالکیت انگلستان منجر شد و پیرو قراردادی که در سال 1323 در مجلس منعقد شده بود که هرگونه امتیاز جدید نفتی و حتی مذاکره بر سر آن ممنوع است و شامل اعمال مجازات میشود یک گام جلوتر گذاشت و پس از ناکامی رزم آرا که توسط انگلیسی ها مامور تصویب قرار داد جدید در مجلس شده بود قانونی دیگر مطرح شد که این بار به ملی کردن صنعت نفت و خلع ید از استعمارگران انگلیسی در سال 1329 منجر شد.  دولت انگلستان و شرکت نفت ایران و انگلستان که حاضر به دادن هیچ گونه امتیازی به ایران نشده بود سعی در پیگیری پرونده برای به نتیجه رساندن آن به سود خود این بار با استفاده از رژیم های بین المللی موجود، تهدید و ارعاب، استفاده از سازوکارهای حقوقی، ایجاد ائتلاف بین المللی در جهت تحریم نفتی ایران و سرانجام همراه کردن ایالات متحده برای براندازی گردید.                                                                       

ساختار نظام بین الملل و نقش آن در کودتای 28 مرداد:                                                                                              

رویارویی آمریکایی ها و متحدان آن با کمونیست ها و جنگ سردی که در حال پی ریزی بود یک خط قرمز را برای آنها قرار داده بود و آن مقابله با نفوذ و سلطه کمونیست ها در سراسر جهان بود. این مساله سبب شروع طیفی از گفتمان سازی های غیرواقعی توسط انگلستان برای همراه کردن آمریکایی هایی بود که در دوره ترومن به هیچ عنوان از مداخله نظامی و یا براندازی حمایت نمی‌کردند. البته نخست وزیر وقت انگلستان "ریچارد اتلی" که خود از حزب کارگر بود و به ملی کردن بسیاری از صنایع بریتانیا تا سال 1951 معادل با 1330 شمسی دست زده بود موافق دخالت مستقیم نظامی و حمله نبود اگرچه به طور کامل از منافع شرکت نفت بریتانیایی حمایت می‌کرد.                                                                                                                      

استراتژی آمریکایی ها را در رابطه با نهضت ملی شدن می توان به سه دوره تقسیم کرد:                                                      

نخست حمایت از ملی شدن صنعت نفت و جریان ناسیونالیست جبهه ملی در دوران ترومن                                          

دوم، میانجی گری برای حل و فصل مساله بین ایران و انگلیس در مرحله بعد، که در این دوره دولت آمریکا دو مرتبه به ارایه پیشنهاد و بسته پیشنهادی پرداخت که به دلیل مغایر بودن با اصل ملی شدن صنعت نفت مورد پذیرش مصدق قرار نگرفت و رد شد.

و در آخر، حمایت از سقوط دولت مصدق و طراحی کودتا با به قدرت رسیدن آیزنهاور و برادران دالاس در وزارت خارجه و سازمان اطلاعات مرکزی –سیا-، که برای این منظور هندرسون جایگزین سفیر پیشین آمریکا گلیفورد شد تا بتواند به هماهنگی بیشتر در جهت اقدامات لازم بپردازد.

در مقابل انگلیسی ها هم چند گام برای حل و فصل مساله برداشتند که میتوان این طور طبقه بندی کرد:                         

-  استفاده از سازمان ملل و شورای امنیت به عنوان نهادهای حقوقی بین المللی برای وادار کردن ایران به لغو صدور فرمان خلع ید که با پیروزی ایران در هر دو پرونده و این ایراد قانونی که پرونده مذکور در صلاحیت شورای امنیت برای رسیدگی نمیباشد چرا که نه فی مابین دو دولت بلکه بین دولت ایران و شرکتی خصوصی است که ادعای مالکیت بر منابع زیرزمینی ایران در درون محدوده سرزمینی- حاکمیتی ایران را دارد و شورای امنیت نمیتواند مداخله کند رد شد این در حالی بود که پرونده ایران در دیوان بین المللی داوری لاهه نیز با تصدیق ادعای ایران و صدور رای به نفع ایران بدون اینکه چیزی عاید انگلیسی ها شود مختومه اعلام شده بود.

- شکست در استفاده از نهادهای داوری بین المللی و سازمانهای بین المللی انگلیسی ها را وارد فاز دوم اجرای سیاست فشار بر ایران کرد و آن استفاده از ابزار تحریم و فرستادن ناوهای جنگی خود به منطقه شط العرب- اروند رود گردید که البته به علت عدم همراهی آمریکایی ها و ترس از عواقب اقدام مداخله نظامی منتفی گردید ولیکن با استفاده از تحریم صادرات نفت ایران و بردن نفتکش ها و تانکرهای نفتی و نیروهای متخصص از سویی و تهدید سایرین به تحریم متقابل در صورت معامله نفتی با ایران و یا فرستادن تکنسین ها جهت کمک به استخراج نفت و کار در پالایشگاه آبادان از سوی دیگر عملا میزان فروش نفت ایران را در سال 31 به صفر رسانید. این درحالی بود که نزدیک به هفتاد درصد از درآمد و بودجه دولت بایستی از این طریق تامین میگردید. در نتیجه تحریم ها دولت مصدق به تنگنای مالی دچار شده بود و به همین سبب با ارسال نامه ای به آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا از وی تقاضای کمک مالی در قالب یک وام  25 میلیون دلاری میکند که پس از یک ماه به بهانه عدم ثبات داخلی با پاسخ منفی مواجه میشود.                                                                                                                                  

- به قدرت رسیدن دوباره چرچیل به مقام نخست وزیری در سال 1331 دولت انگلستان را این بار مصمم تر کرده بود تا بتواند با کسب پشتیبانی ایالات متحده و همراه کردن آن با توجه به تغییرات در ساختار قدرت و به قدرت رسیدن آیزنهاور با استراتژی انتقام گسترده از کمونیسم-  با این توجیه انگلیسی ها  که ایران دارد به دست کمونیست ها می افتد – سعی در متقاعد کردن وی کردند که در نهایت با حمایت تمام عیار برادران دالاس به این مهم در پیوند منافع یکدیگر نایل آمدند.                               

در واقع نفت ایران در آن برهه بیش از 90 درصد نیاز اروپا به نفت را تامین میکرد و دارای مدرن ترین پالایشگاه های تصفیه و سکوهای استخراج بود از این جهت ترس از ادامه روند قطع صادرات و یا ایجاد اتحاد با شوروی ها توسط ایران و استفاده آنها از این کالای استراتژیک خاتمه دادن به این مساله را برای انگلیس مهم تر میساخت. سهم 16 و سپس 20 درصدی ایران از درآمد نفتی خود یکی از مسایلی بود که به ملی کردن نفت دامن میزد این در حالی بود که سهم دولت انگلستان از بستن مالیات بر شرکت نفت ایران و انگلستان بیش از میزان کل درآمد نفتی ایران در همان مدت زمان مشخص بود و مقابله با استعمار قرن نوزدهمی بریتانیا را برای تمامی جریانات به جز حامیان و دست نشاندگان انگلستان محرز کرده بود.                                                          

کودتای 28 مرداد و عوامل داخلی/خارجی:                                                                                                                   

اقدامات پیش از کودتا جهت فرآهم آوردن زمینه های لازم در دیداری که دربی شایر از سازمان جاسوسی مرکزی انگلستان با ویلبر در قبرس به هم رساندند به صورت مکتوب نوشته و پس از موافقت آیزنهاور به صورت پی ریزی عملیات چکمه انگلیسی ها و یا آژاکس آمریکایی ها مورد هماهنگی قرار گرفت. در این معاهده منعقد شده تلاش بر جداکردن پایگاه اجتماعی مصدق و ایجاد رخنه و شکاف و واگرایی در صفوف جبهه ملی و حامیان آن که بر این اساس به علت اختلافات تاکتیکی- فکری پیش آمده آیت الله کاشانی، مظفر بقایی و خلیل ملکی از مصدق جدا شدند، استفاده از پروپاگاندای عظیم با حمایت از مطبوعات، انتخاب زاهدی به عنوان نخست وزیر بعدی و عامل هماهنگ کننده و نفوذ کننده در میان افسران ارتش، فرستادن گرمیت روزولت و استفاده از برادران رشیدیان به این ترتیب این برنامه قرار بود که تظاهرات خیابانی و توده هایی را از اوباش تهران به سرکردگی شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ برای بی ثبات کردن خیابان ها و همچنین طراحی سیاسی جریان برای دستچین کردن نمایندگان مجلس هفدهم که با انحلال آن توسط مصدق همراه شد در بر داشته باشد.

با قتل ژنرال افشارطوس به عنوان رییس کل شهربانی در فروردین سال 1332 ربوده و کشته شد در واقع ترور افشارطوس مصدق را از یکی از یاران وفادار به نهضت ملی محروم و کودتاچیان را از یکی از موانع نفوذ و رخته خود آسوده خاطر ساخت.                 

در جزییات طرحی که در قبرس با همکاری سازمان سیای آمریکا با سازمان امنیت بریتانیا در تیر ماه  1332 مصادف با 25 ژوئن  به امضا رسید میتوان مواردی همچون:                                                                                                             

مقرر شد که کمپینی برای ارایه شایعه پراکنی توسط مطبوعات تشکیل گردد تا به رهبران مذهبی حمله و توهین صورت گرفتته و اینطور نشان داده شود که به دستور مصدق صورت گرفته است. برای تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و تبلیغات سو علیه جبهه ملی 150 هزار دلار اختصاص داده شد تا بتواند به تخریب رهبران جبهه ملی در دید عموم بپردازد.                                      

مققر شد که 60 هزار دلار به ژنرال زاهدی برای رشوه دادن به افسران و متقاعد کردن آنان برای همراهی با کودتای قریب الوقوع پرداخت شود که بعدا به 135 هزار دلار افزایش پیدا کرد.                                                                                       

قرار شد که در روز کودتا هزاران نفر از این افرادی که رشوه دریافت کرده و خریداری شده بودن به تظاهرات گسترده در خیابان های تهران اقدام کنند و مجلس و  محمدرضا شاه به خلع مصدق حکم کنند. که در صورت مقاومت وی نیروهای تحت امر زاهدی به دستگیر کردن مصدق و تسخیر مرکز تلفن و تلگراف و ایستگاه های پلیس و مقرهای نظامی و سایر سران جبهه ملی بپردازند. 

با شکست خوردن طرح اولیه کودتا و لو رفتن آن در شامگاه 25 تیر که بر طبق آن قرار بود نصیری حکم عزل مصدق که توسط شاه در رامسر امضا شده بود را به وی برساند که با اطلاع یافتن میلیشیای حزب توده، نصیری دستگیر و با روشنگری مطبوعات و تظاهرات مردم در روز 26 و 27 مرداد عملا نقشه انگلیسیها و آمریکایی ها نقش برآب شد که در همین راستا شاه به فرار از کشور دست زده بود. اما این بار گرمیت روزولت و برادران رشیدیان بار دیگر با همراهی زاهدی و عوامل خود سعی به تخلیه خیابان از حامیان مصدق گرفتند. برای این منظور سفیر آمریکا لوی هندرسون در روز 27 مردادماه 1332 یعنی یک روز قبل از کودتا از مصدق میخواهد برای اینکه ثبات به کشور برگردد و از حمایت های مالی ایالات متحده برخوردار شود به آرام کردن شرایط دست بزند. مصدق پس از این دیدار اعلام کرد که فردای آن روز هواداران به خیابان ها نیایند تا بتواند در شرایط آرام تری و با توجه به قول هندرسون به کسب حمایت مالی دست یازد و کنترل شرایط را به دست گیرد ولیکن آمریکایی ها و کودتاچیان انگلیسی با همراهی مزدوران داخلی صبح روز بعد موفق به کودتا و براندازی دولت مصدق و جایگزین کردن آن با دولت دست نشانده ای شوند که حامی منافع غرب- ضد شوروی ‌ها و  در نهایت پیرو سیاست های کلان ایالات متحده باشد که  نقش آن را  پس از زاهدی به شاه پهلوی واگذار کردند.

آنچه که کودتا برای آمریکایی ها به ارمغان آورد نفوذ و رخنه در تمامی ارکان دستگاه حاکم تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بود اگرچه حافظه تاریخی ملت هیچ گاه فراموش نکرد و در همین راستا چیزی نزدیک به 20 سال بعد در دوران کلینتون از آنچه مداخله در جهت سرنگونی دولت بود اذعان شد و پس از اعتراف آلبرایت وزیر خارجه دولت کلینتون اوباما هم چندین مرتبه به این مداخله اعتراف کرده است. در واقع تحریم نفتی ایران در دوره مصدق، استفاده از ائتلاف ها و تهدید به مداخله نظامی و همچنین همراه کردن ایالات متحده باخود برای براندازی نمیتوانست هیچ گونه توجیهی داشته باشد مگر استمرار منطق امپریالیستی جهانی که آنها فکر میکردند حامیان آزادی آن هستند. در نهایت بایستی خاطر نشان شود که عوامل و پدیده هایی که در این کودتا نقش داشتند در یک تعامل درونی به تقویت همدیگر دست زدند که  به همراه کردن نیروهای داخلی و فراهم کردن زمینه های کودتا  که شامل واگرایی نیروهای داخلی، فلج کردن ساختار سیاسی، ورشکستگی اقتصادی، انزوای بین المللی در کنار برساخته کردن گفتمانی/روایی از امر واقع بود- همانند فضاسازی منفی پیرامون اهداف ملی ایران و القای این باور که ایران به دام کمونیست‌ها افتاده است- و سایر عوامل موثر منجر شد و در نهایت به کودتایی ننگین در کارنامه استعمارگران انگلیسی/آمریکایی و سقوط دولت ملی و آرمان ملی شدن صنعت نفت ختم گردید.

پوریا پرندوش، دانشجوی دکتری علوم سیاسی

انتهای پیام/.

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران