شغل شریف دزدی!
خبرگزاری تسنیم: وجود پلیس گشتی پیاده در خیابانها به نفع امنیت جامعه است نبود پلیس و اینکه به تلفن بسنده شود مایه تجری زورگیران میشود.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، در ایران مگر در دوران شاه میری (یعنی زمانی که شاهی میمرد و وضع جانشینی او مشخص نبود) و ایام آشوب و جنگ و حملات بیگانگان، (مانند دوران جنگ اول، دوم جهانی) سرقت هرگز نهادینه نشده و کسانی که با فرصت طلبی از اوضاع آشفته کشور دست به راهزنی در جادهها و یا قمه کشی در شهرها میزدند مردمی غیرمحترم و در زمره اشرار و متجاهرین بودند که حکومت هم با آنان به تندی و خشونت رفتار میکرد. مثلاً فرهاد میرزا معتمدالدوله پسر عباس میرزا و عم بزرگ ناصرالدین شاه راهزنان جادههای فارس را آجرچین میکرد، یعنی در شارع عام آنان را به طور تکی در محلی که همه میدیدند لای آجر و گچ و آهک گذاشته زنده به گور میکرد که ساعتها ضجه و ناله و استغاثه آنان به گوش میرسید و میمردند. آن آجرچینهای مستطیل شکل سالها خودنمایی میکرد و چشم راهزنان را میترسانید.
در ایام «شاه میری» و بلاتکلیفی و جنگ و انتقال قدرت به سلسله دیگر از این وقایع یعنی راهزنی اغلب رخ میداد اما بلافاصله وضعیت به حال عادی بازمیگشت. بریدن دست دزدان از مچ و حتی آرنج آن طوری که دکتر جکسون ایران شناس آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو در سفرنامه خود به ایران در سال 1901 میلادی/ 1280 هـ.ش آورده، امری عادی بود. در هر حال اگر افراد عادی هم به هوس سرقت میافتادند و روستاییان یا شهریانی به فکر میافتادند سر راه بر مردم چه در بیابانها و چه در معابر شهری بگیرند کار برایشان چندان آسان نبود و چون شهرها کوچک بود به سرعت شناسایی میشدند و پول و اشیای دزدیده شده از آنان مسترد میشد و زندان با اعمال شاقه یا تنبیه و تبعید به نواحی بد آب و هوا و کار اجباری در انتظارشان بود و بکلی بیآبرو میشدند، زیرا عکس و شرح تفصیلات آنان در روزنامهها چاپ میشد و اگر آبرویی داشتند نمیتوانستند در جامعه زندگی کنند چاپ تصاویر بزهکاران و کلاهبرداران در روزنامهها به نفع جامعه بود و حتی قاتلان فراری را به مردم و پلیس میشناساند.
من اغلب جراید و مطبوعات بینالمللی را البته نه هر روز، ولی هراز چند گاه میبینم و ندیدم در هیچ کشور دنیا، اینقدر در مورد کلاهبرداران و دزدان و حتی جانیان رأفت و ملاحظه به خرج داده شود و نام و نشان و عکس آنان منتشر نموده و عنوان آن «حفظ حیثیت» افراد باشد. ملاحظه کردید که رئیس صندوق بین الملل پول را که فرانسوی بود و در نیویورک خواست با یک خدمتکار و نظافت چی هتل، عشقی به هم رساند چه رسوا کردند و هفتهها به دادگاه کشانده شد و آبرویش را بردند و حتی نامزدی او برای ریاست جمهوری فرانسه منتفی شد. دیدید فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه را که سه معشوقه داشت و از محل مالی کاخ ریاست جمهوری برای هر سه نفرشان حقوق و مزایا و ناهار و شام میفرستاد چه بیآبرو کردند.
اینجا به بهانه حفظ حیثیت افراد، حتی نام آنان هم در مطبوعات آورده نمیشود! یک کشور را در دنیا به من نشان دهید که با دزد هزار میلیاردی بیت المال و جانی متعرض به جان و مال و ناموس مردم این سان مماشات نشان دهند. سی- چهل سال پیش شخصی که ورزشکار خیلی معروفی بود و در بسیاری از مسابقات جهانی در رشته پینگ پونگ قهرمان شده بود؛ وقتی نامزد خود را چاقو زد، همه مطبوعات عکس و شرح و تفصیل حادثه را چاپ کردند و با آنکه نامزد او مجروح شده و نمرده بود آبرویش را بردند و او از آن پس آدم سر به راهی شد.
در روزنامه خواندم زنی جواهر فروشیها را روزها زیر نظر میگرفته، (از 17 سالگی از این راه امرار معاش میکرده) یکی دو هفته پیش وقتی وارد مغازه ای شده و طبق شگرد خاص خود، خودش را به افت فشار خون زده و بظاهر بیحال شده، صاحب مغازه جواهرفروشی نگران گردیده و رفته برای او آب و قند بیاورد آن مرد ضمن خروج دیده است زن شیک پوش در حال ریختن جواهراتی که روی میز پهن شده بود در کیف بزرگ خود است جواهرفروش درصدد جلوگیری برآمده، زن سارق با اسپری فلفل چشمانش را مورد هدف گیری قرار داده، در حال فرار از مغازه بیرون آمده و مردم و کسبه اطراف او را گرفته مانع فرارش شدهاند عملیات کماندویی به این زرنگی دیدهاید؟ من در خیابانهای لندن و برلین و کلن و فرانکفورت و هامبورگ و برن و ژنو و مافیلا و پایتخت تایلند بانکوک و استانبول و کوالالامپور و آنکارا و سنگاپور قدم زدهام، غریب و تازه وارد بودم. همواره اتومبیل گشتی پلیس را در حال تردد میدیدم و در شهر لندن که سالانه میلیونها جهانگرد وارد آن میشوند در هر خیابان پلیسی را در حال گشت زدن میدیدم.
وجود پلیس گشتی پیاده در خیابانها به نفع امنیت جامعه است نبود پلیس و اینکه به تلفن بسنده شود مایه تجری زورگیران میشود. زن اسپری به دست را گرفته و به کلانتری بردهاند، اما عکسش را طوری میگیرند که صورتش پیدا نباشد و دوباره سه ماه، شش ماه دیگر که آزاد شد باز شغل شریف و بدون دردسر خود را ادامه دهد. من نمیدانم این مقررات عجیب و غیرعادی که به زیان مردم بیدفاع و مظلوم است و برای پلیس و قوه قضاییه دردسر مضاعف ایجاد میکند چه معنی دارد؟ زندانهای ما شده محل استراحت اشراری که برای دفعات دوم و سوم و دهم به هتل تشریف آوردهاند تا بخورند و بخوابند و تقویت شوند تا دوباره به جان مردم بیفتند. پلیس باید به تعداد کافی در خیابانها حاضر باشد و از طرفی زندانیان هم با کارهای سخت و اعمال شاقه به گونهای تنبیه شوند که دیگر هوس جرم و جنایت بر سرشان نزند. نه اینکه دزدی تبدیل شود به شغل شریف عدهای که حتی چهرههایشان هم هرگز دیده نمیشود و پس از خروج از زندان بیهیچ دغدغهای دوباره به حرفه همیشگی ادامه میدهند.
اصلاحیه: در ستون پیشین یادداشتهای ساعت 25 جمله «معاونان وزارت بازرگانی در سال 1355 در معامله شکر 300 میلیون تومان اختلاس کردند، صحیح است که به اشتباه «3000 میلیون» چاپ شده بود.
منبع: قدس آنلاین
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.