مبارزی که روایتگر عاشورای ایران شد
خبرگزاری تسنیم: مروری بر نقش حضرت آیتالله خامنهای در فعالیتهای سیاسی ابتدای دههی چهل نشان میدهد که ایشان، با استفاده از روش خاندان عصمت، بعد از حادثهی عاشورا واقعیت ماجرای حمله به فیضیه را به مردم نشان دهند.
خبرگزاری تسنیم - بسیاری از تحلیلگران ریشههای انقلاب اسلامی ایران را به قیام 15 خرداد 1342 و آغاز رویارویی علنی جریان اسلامی با کلیت رژیم پهلوی میدانند. قیامی که باعث شد تا بعد از آن جریانات لیبرال و سازشکار، که آن موقع شعارشان اجرای قانون اساسی مشروطه بود، به حاشیه رانده شوند. همچنین این قیام باعث شد تا ایدئولوژیهایی مانند مارکسیسم که تا آن زمان درصدد بودند مذهب را به حاشیه برانند و اعلام کنند که دین نمیتواند عاملی برای قیام علیه استبداد باشد، کنار گذاشته شوند.
ریشههای قیام 15 خرداد 42 به رفراندوم انقلاب سفید رژیم پهلوی در بهمنماه 41 و مخالفت امام خمینی (ره) با این رفراندوم بر میگردد. در آن مقطع، با شروع مبارزات علیه رژیم پهلوی، یاران امام با تلاش برای اشاعهی مبارزات سعی کردند تا این قیام را در تمام کشور گسترش دهند. یکی از این یاران امام، آیتالله خامنهای بود که در این نوشتار، نقش ایشان در مبارزات 15 خرداد مورد بررسی قرار میگیرد.
در سال 1961، جان اف کندی، به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شد. براساس استراتژی وی، برای کنترل جهان و ماندن آنها در حوزهی نفوذ غرب، به جای استفاده از ابزارهای نظامی، میبایست با ایجاد تغییراتی در ساختار اجتماعی و تغییر وضعیت زندگی مردم، شرایط و بسترهای قیامهای مردمی را از بین برد. در همین راستا، برگزاری همهپرسی ششم بهمنماه 1341 و تعقیب برنامههای اصلاحی از سوی شاه به اجرا درآمد.(1)
رفرمهای اجتماعی، که از سوی آمریکا تشویق میشد، دو هدف عمده داشت؛ اولین هدف، تلطیف وضعیت اجتماعی به منظور آرامسازی جامعه بود تا از ایجاد انقلاب و خروج کشورها از بلوک غرب جلوگیری کند و هدف دوم، ایجاد تغییرات گسترده در زیرساختها اقتصادی و اجتماعی کشورهای جهان سوم و تطبیق آنها با وضعیت جدید بلوک غرب بود.
با این وجود، نقشهی آمریکا در خصوص رفراندومهای تصنعی از دید تیزبین امام خمینی (ره) مخفی نماند؛ بهطوریکه بلافاصله همزمان با تبلیغ رژیم برای این رفراندوم، ایشان آن را تحریم کردند.
پس از اعلام رفراندوم از سوی شاه، در خصوص انقلاب شاه و مردم، بر اثر انتشار اعلامیهی امام خمینی (ره) و سایر مراجع، مبنی بر تحریم رفراندوم، در روز شش بهمن، که زمان اخذ رأی ملت بود، شهرهای قم، تهران، مشهد و بسیاری از استانهای کشور به صورت یکپارچه تعطیل شدند. در برخی شهرها، در پناه اسلحه و قوای انتظامی و نظامی و با آوردن مأمورین در لباس مُبدّل رأی دادن آغاز گردید؛ با اینکه جز اندکی آن هم با فشار و اختناق به پای صندوقهای رأی نرفتند.(2)
در بهمن 1341، پس از همهپرسی لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله خامنهای و برادرش سید محمد مأمور رساندن گزارش آیتالله محمدهادی میلانی به امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همهپرسی شدند.(3)
ترویج لباس مشکی
بعد از اعلام نتایج رفراندوم، امام خمینی اعلام کردند که روحانیت امسال عید ندارد. اعلام این مسئله باعث شد تا آیتالله خامنهای درصدد برآیند تا در سطح شهر قم حرکتی را انجام دهند که باعث شود تا این حکم امام جلوهی علنیتری به خود بگیرد. بر این اساس، ایشان تصمیم میگیرند تا طلاب را دعوت کنند تا عید آن سال لباس سیاه بپوشند.
بعد از اعلام نتایج رفراندوم، امام خمینی اعلام کردند که روحانیت امسال عید ندارد. آیتالله خامنهایدرصدد برآمدند تا در سطح شهر قم حرکتی را انجام دهند که باعث شود تا این حکم امام جلوهی علنیتری به خود بگیرد. بر این اساس، ایشان تصمیم میگیرند تا طلاب را دعوت کنند تا عید آن سال لباس سیاه بپوشند.
خودشان دراینباره میگویند: «طولی نکشید که تهیهی لباس مشکی در میان طلاب رایج شد. از روز عید نوروز یا یک روش پیش از آن هر روحانی و هر طلبهای را که در قم میدیدید، مشکی به تن داشت.»(4) در روز دوم فروردین وقتی رژیم نتوانست مجلس منزل امام خمینی (ره) را که به مناسبت شهادت امام صادق (ع) برپا شده بود، برهم زند، بهوسیلهی کماندوها به فیضیه حمله کرد.
دفاع از بیت امام
در این زمان، آیتالله خامنهای که همراه با برخی از طلاب عازم فیضیه بودند تا در مجلس روضهی آیتالله گلپایگانی شرکت کنند، در کوچه، طلابی را میبینند که با شتاب میآیند، درحالیکه بعضی عمامه به سر ندارند، برخی پابرهنه هستند؛ اینجا بود که ایشان متوجه میشوند به مدرسهی فیضیه حمله شده است. از این رو، تصمیم میگیرند خود را به منزل امام برسانند. آیتالله خامنهای با چند تن دیگر وارد منزل امام میشوند و درصدد بر میآیند تا اطراف منزل را سنگربندی کنند، تا اگر منزل با حملهای مواجه شد، بتوانند مقابله کنند. با این حال، امام با بستن در خانه مخالفت میکنند و با تهیهی چوب آمادهی مقابله با مهاجمین میشوند.(5)
فعالیت آیتالله خامنهای پس از حادثهی فیضیه تا شروع ماه محرم تکثیر و توزیع اعلامیه بود. این کار در خانهی سید جعفر شیبانی زنجانی انجام میشد. آن روزها بیشترِ اعلامیههایی که در قم توزیع میشد، سرنخی در خانهی شیبانی زنجانی داشت. اعلامیههای امام، مدرسین حوزه، علما، اعلامیهای پنجصفحهای به امضا رسیده، اعلامیهی مسلمانان، اعلامیهی خطاب به ارتشیان و سایر اعلامیهها در این خانه تکثیر و منتشر میشد.(6)
در آستانهی ماه محرم سال 42، امام خمینی، آیتالله خامنهای را مأمور ساخت پیامهایی را به آیتالله میلانی و علما، روحانیون و هیئتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد. امام خمینی (ره)، در این پیامها، خطمشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود، به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعهی مدرسهی فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود.
خود ایشان دربارهی این پیامها میگویند: «یکی از این پیغامهای عمومی دربارهی اسرائیل بود. امام فرمودند شما به علمای مشهد بگویید که اسرائیل نقشههای اقتصادی دربارهی ایران دارد و سیاست اسرائیل میخواهد ایران را قبضه کند.(7)
آیتالله خامنهای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خطمشی امام خمینی راهی بیرجند، که تحت نفوذ خاندان علم بود، شد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد. در همان زمان، طلاب خراسانی حوزهی علمیهی قم با هدایت او، در اعتراض به ادامهِ حصر امام خمینی (ره) نامهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، نوشتند و منتشر کردند که از جملهی آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند.
سفرهای تبلیغی
آیتالله خامنهای با چند نفر از دوستان قرار گذاشتند که به شهرهای مختلف سفر کنند و به ترتیبی که امام معین کردند از روز هفتم محرم آن سال مسائل روز و اوضاع سیاسی و اجتماعی و مسئلهی فیضیه و نقشهای پنهانی رژیم را برای مردم شرح دهند. آیتالله خامنهای برای محقق ساختن هدف و اجرای خطمشی امام خمینی راهی بیرجند، که تحت نفوذ خاندان علم بود، شد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد.
آیتالله خامنهای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خطمشی امام خمینی راهی بیرجند، که تحت نفوذ خاندان علم بود، شد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد.
آیتالله خامنهای، پس از ورود به بیرجند، از روز سوم محرم منبر میروند و با آگاهی بخشیدن به مردم، نهضت را شروع نمینمایند. ایشان در روز هفتم محرم، که جمعیت کثیری در مجلس شرکت کرده بودند، قضایای مدرسهی فیضیه را شرح میدهند. این منبر در شهر خیلی سرو و صدا برپا میکند؛ به طوری که صبح فردای مجلس جمعیتی عظیمی در مجلس دیگری که دراینباره برپا شده بود، جمع شدند. این مسئله باعث نگرانی رژیم شد، به طوری که در روز تاسوعا ایشان را دستگیر میکند.(8)
آیتالله خامنهای در بهمن 1342، مقارن با ماه رمضان، برای تبلیغ نهضت امام راهی زاهدان شدند. سخنرانیهای ایشان در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن، رژیم را بر آن داشت که ایشان را دستگیر و به زندان قزلقلعه، که در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود، منتقل نماید. در 14 اسفند 1342، قرار بازداشت آیتالله خامنهای به قرار التزام به عدم خروج از حوزهی قضایی تهران تبدیل و ایشان از زندان آزاد شدند. از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای وی همواره تحت کنترل مأموران امنیتی قرار داشتند.
فرجام سخن
مروری بر نقش حضرت آیتالله خامنهای در فعالیتهای سیاسی ابتدای دههی 4چهل نشان میدهد که ایشان، با استفاده از روش خاندان عصمت، بعد از حادثهی عاشورا، پس از حمله به مدرسهِی فیضیه تلاش نمودند با سخنرانیهای مختلف، واقعیت ماجرا را برخلاف آنچه که رژیم وقت درگیری بین کشاورزان حامی اصلاحت ارضی و طلاب جلوه میداد، به مردم نشان دهند. همچنین ایشان جزء روحانیونی بودند که برخلاف تصور جریانات سازشکار فقط به حادثهی عاشورا به دیدهی ذکر مصیبت خاندان عصمت نگاه نمیکردند، بلکه اعتقاد داشتند که باید این حادثه را سرمشق مبارزه با ظلم و ستم رژیم پهلوی قرار داد. بر این اساس، در محرم 42، تلاش کردند تا مجالس امام حسین (ع) را به مکانی برای آگاهیبخشی و مبارزه علیه رژیم دستنشاندهی پهلوی قرار دهند.
پینوشتها
1- وحید سینایی؛ دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران (1299 تا 1357)؛ تهران؛ نشر کویر؛ 1384؛ ص 478.
2- جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، چاپ سوم، دفتر انتشارات اسلامی، 1369، ص 29.
3- http://www.khamenei.ir/
4- مؤسسهی قدر ولایت، جرعهی نوش کوثر (زندگینامهی رهبر معظم انقلاب)؛ مؤسسهِی قدر ولایت؛ چاپ سیزدهم؛ 1384؛ ص 65.
5- نویسندگان، خاطرات و حکایتها از زندگینامهی مقام معظم رهبری؛ مؤسسهی قدر ولایت، 1378، ص 48.
6- هدایتالله بهبودی، شرح اسم، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1391، ص 125 و 126.
7- مؤسسهی قدر ولایت، جرعهی نوش کوثر (زندگینامهی رهبر معظم انقلاب)؛ همان؛ ص 72.
8- نویسندگان، خاطرات و حکایتها از زندگینامهی مقام معظم رهبری؛ همان 50.
انتهای پیام/