۶ تیر مقاومت روی شقیقهٔ تل‌آویو


6 تیر مقاومت روی شقیقهٔ تل‌آویو

رژیم صهیونی در سومین سال از جنگ‌های خود قرار دارد و تاکنون هرچند جبهه‌های متعددی را برای نبرد باز کرده، اما هیچ جبهه و پرونده‌ای خاموش و متروک نشده است.

به گزارش گروه رسانه‌هایخبرگزاری تسنیم، صهیونیست‌ها جمعه 14 شهریور 1404 (5 سپتامبر 2025) به طور رسمی آغاز عملیات موسوم به «ارابه‌های گدعون2» را در غزه اعلام کردند. این عملیات بر شهر غزه، مرکز منطقه نوار غزه تمرکز دارد. از نظر اهداف، صهیونیست در ابتدا به دنبال تخریب ساختمان‌های بلندمرتبه هستند. درحالی‌که ارتش رژیم در حال تجمع تمام قوای اصلی خود در غزه است، در قسمت دیگری از فلسطین اشغالی شرایط رو به وخامت می‌رود. ارتش رژیم صهیونی پنجشنبه «طرح اضطراری» را تصویب کرد که بر اساس آن در صورت ملتهب شدن اوضاع در کرانه باختری طی ماه سپتامبر، می‌تواند به سرعت نیرو‌ها را از دیگر جبهه‌ها به این منطقه منتقل کند. کانال 14 تلویزیون رژیم گزارش کرده این طرح به درخواست یسرائیل کاتس، وزیر جنگ تهیه شده و از سوی ایال زامیر، رئیس ستاد کل مورد تأیید قرار گرفته است. بر اساس این طرح، در صورت تغییر شرایط می‌توان عملیات کنونی در غزه را متوقف کرده و نیرو‌ها را در کرانه مستقر کرد.

شبکه 12 رژیم گزارش کرده سازمان امنیت داخلی موسوم به شاباک از دولت خواسته تا پرداخت بخشی از عواید مالیات‌های جمع‌آوری‌شده برای تشکیلات خودگردان فلسطین را در دستور کار قرار دهد تا اوضاع وخیم‌تر نشود. در چنین شرایطی بتزلل اسموتریچ، وزیر دارایی و وزیر دوم وزارت جنگ که اختیار این وزارتخانه در امور کرانه باختری را در دست دارد، ضمن تشدید فشار‌های مالی بر تشکیلات خودگردان نقشه‌ای منتشر کرده که در آن 82 درصد از این منطقه به رژیم ملحق می‌شود. اقدامات اسموتریچ رژیم را در کرانه با وضعیت پیچیده‌ای مواجه کرده تا جایی که تهدید امنیتی در این منطقه احتمال دارد از سوی تشکیلات خودگردان به عنوان متحد تل‌آویو متوجه رژیم شود. در همین راستا وزیر جنگ تشکیلات خودگردان را که با مشکل پرداخت حقوق دست‌وپنجه نرم می‌کند تهدید کرده در صورت شورش اعضایش با واکنش شدیدی روبه‌رو می‌شود. 

موقعیت جنگ زمینی در 6 جبهه
برای درک بهتر شرایطی که کرانه باختری برای رژیم صهیونی ایجاد می‌کند باید به بررسی تمام جبهه‌هایی پرداخت که رژیم در آن‌ها با تهدید حملات زمینی روبه‌روست. 

1- غزه
عملیات قابل‌توجه یک تیم 20 نفره از مبارزان مقاومت غزه علیه پایگاه تازه‌تأسیس رژیم که با شناخت اطلاعاتی از ساختمان‌ها و محل استقرار نیرو‌ها و با هدف به اسارت گرفتن سربازان صهیونیست صورت گرفت، نشان داد همچنان احتمال اجرای عملیات‌های همزمان به صورت موج انسانی در غزه که طی آن دسته‌های مسلح از تونل‌ها خارج شده یا به وسیله خودرو، موتور و گلایدر خود را به خطوط استقرار ارتش رژیم می‌رسانند، وجود دارد. پیش از این گمانه‌زنی می‌شد که به دلیل فشار نظارتی و نظامی، جداسازی‌های جمعیتی، تخریب تونل‌ها، تخلیه برخی محلات و شهر‌ها، هرج‌ومرج ناشی از گرسنگی، آشوب در صف‌های غذا و ترور فرماندهان شاخص، گروه‌های مقاومت قادر به تدارک دسته‌های بزرگ نظامی و تأمین زنجیره عملیاتی برای آن‌ها، مانند جاسوسی و نقشه‌کشی از محل استقرار نظامیان رژیم نباشند. 

2- کرانۀ باختری 
 ترور فرماندهان و نیرو‌های هسته‌های مقاومتی در کرانه باختری، تخریب بافت‌های شهری مدافع مقاومت، افزایش نظارت و بازرسی‌ها، بازداشت افراد مشکوک، مقابله با شبکه‌های فروش سلاح و فشار‌های مختلف بر تشکیلات خودگردان برای مقابله با مبارزان مقاومت از جمله اقدامات صهیونیست‌ها برای کنترل کرانه باختری و خنثی‌سازی آن بوده‌ است. با این حال برخی عوامل باعث شده‌اند کرانه همچنان مستعد فعالیت‌های نظامی مقاومتی به شکل عمده باشد؛ این ظرفیت شامل اجرای عملیات همزمان توسط هسته‌های مقاومتی به شکل 7 اکتبر یا اجرای عملیات‌های جداگانه ولی با روندی پیوسته است. نیرو‌های امنیتی تشکیلات خودگردان از ابتدای تشکیل همواره تأمین‌کننده امنیت رژیم بوده و مانند حائل میان گروه‌های مقاومت و صهیونیست‌ها عمل کرده‌اند، اما با این حال بروز تغییرات فکری در نیرو‌های این دستگاه‌ها به فراخور شرایط می‌تواند آن‌ها را به مقابله با تل‌آویو وادارد. در حال حاضر فشار اقتصادی کابینه نتانیاهو به تشکیلات خودگردان که باعث تعویق در پرداخت حقوق نیرو‌های امنیتی نیز شده، یکی از پیشران‌های کشاندن این نیرو‌ها به سمت اقدامات ضدصهیونیستی به وسیله سلاح‌های سبکی است که در اختیار دارند. گفته می‌شود تشکیلات خودگردان دارای 60 هزار نیرو در ساختار‌های امنیتی خود است. این نیرو‌ها سلاح‌های نیمه‌سنگین هم ندارند، اما به سلاح‌های سبک و مقادیر مهمات لازم برای دست زدن به عملیات علیه شهرک‌نشینان یا ایست‌های بازرسی، آزادانه دسترسی دارند. به غیر از اعضای ناراضی در سرویس‌های امنیتی تشکیلات خودگردان، هسته‌های مقاومتی دیگر تهدید علیه رژیمند. این گروه‌ها هرچند ضربه خورده و زیر نظارتند، اما به دلیل دشمنی موجود میان فلسطینی‌ها و صهیونیست‌ها همواره نیرو‌های جدیدی وارد صفوف شده، فرماندهان جدیدی کشف و هسته‌های بیشتری تشکیل می‌شوند. 

3- اردن
اردن 10 میلیون نفری با ارتشی 110 هزار نفری تهدیدی دولتی علیه رژیم صهیونی به شمار نمی‌رود، اما در جامعه آن، دو دسته از تشکیل‌دهندگان اصلی کشور اردن، قاعده مبارزه با صهیونیست‌ها را تشکیل می‌دهند. تقریباً نیمی از جمعیت اردن فلسطینی‌تبارند و در زد و خورد با شبه‌نظامیان صهیونیست و یا پس از تشکیل رژیم به این منطقه آواره شده‌اند. قبایل اردنی نیز دسته دوم در ضدیت با صهیونیست‌ها هستند. اعضای هردو گروه در قالب عضویت در گروه‌های مختلف یا طوایف، دارای ساماندهی و همچنین سلاح هستند. فروپاشی دولت و ارتش عراق و سوریه و همچنین ورود ارتش آمریکا به منطقه جریان بزرگی از انتقال سلاح به راه انداخت که نه‌تنها اردن، بلکه ساکنان کرانه باختری و اهالی غزه نیز از آن برای مسلح شدن استفاده کردند. قبایل اردنی و ساکنان این کشور از بیم فروپاشی دولت اردن و برای حفظ امنیت و جایگاه خود مسلحند. این مسئله شامل گروه‌های فلسطینی نیز می‌شود. گروه‌های فلسطینی تبار در اردن سلاح را به شکل سازمانی در اختیار ندارند، اما اعضایشان جداگانه و به صورت شخصی دارای سلاح بوده و در صورت لزوم، این افراد و سلاح‌هایشان به شکل سازمانی وارد درگیری می‌شوند. وضعیت در اردن تا حدی شبیه به کرانه باختری است اما از نظر جمعیتی، آزادی عمل، ساماندهی و حجم سلاح شرایط بهتری دارد. 

4- سوریه
 سوریه تحت حکومت جولانی در برابر رژیم صهیونی عقب‌نشینی‌های بسیاری داشته اما این اتفاقات به معنای تأمین امنیت تل‌آویو نیست. حکومت جولانی با 20 تا 30 هزار نیرو جایگزین ارتش و نیرو‌های امنیتی 200 تا 300 هزار نفری دولت اسد شد؛ تقریباً یک‌دهم نیروی پیشین. حالا وضعیتی رخ داده که هم جولانی نیرو و سلاح کافی برای کنترل کامل بر مناطق زیر نفوذ خود ندارد و هم تعداد زیادی از عناصر نظامی سابق مترصد تغییر اوضاع به زیان او و رژیم صهیونی‌اند. علاوه بر نظامیان سابق، هسته‌های مقاومتی موجود در سوریه که در دوره اسد غیررسمی فعالیت کرده و جزئی از ارتش نبودند، در سوریه حضور دارند. فعالیت و تهاجمات ناگهانی آن‌ها علیه سرزمین‌های اشغالی یکی از دل‌مشغولی‌های رژیم است؛ آن‌ها می‌توانند مانند مقاومت لبنان در دوره اشغال جنوب با عملیات‌های پراکنده رژیم را در جنوب سوریه و جولان دچار فرسایش کنند یا با حمله‌ای مشابه 7 اکتبر، ضربه حیثیتی دیگری بر تل‌آویو وارد کنند. 

5- لبنان 
لبنان نه پس از جنگ سال گذشته، بلکه به دلیل سقوط سوریه در تنگنا قرار دارد. با سقوط سوریه و به ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری رسیدن گزینه‌های جدید در لبنان، فرایند بازسازی مقاومت با چالش مواجه شد. سقوط سوریه ضمن مسدود کردن مسیر اصلی تدارکات‌رسانی به لبنان، باعث شد رژیم اشغال پنج نقطه در جنوب را تداوم بخشیده و با نقض مکرر آتش بس، همچنان فرماندهان، نیرو‌ها، انبار‌ها و کاروان‌های تسلیحاتی مقاومت را هدف قرار دهد. ادامه اشغال، حملات نظامی و اعمال فشار به منظور خلع سلاح مقاومت و تنزل جایگاه شیعیان احتمال دارد در شرایطی پیچیده باعث اقدامات انفجاری شود. مقاومت لبنان به ده‌ها هزار نیرو، حجم انبوهی از تسلیحات و مسیر‌های پشتیبانی دسترسی دارد که در صورت نیاز می‌توان از آن‌ها برای ورود به الجلیل در شمال فلسطین اشغالی استفاده کرد. 

6- مصر
نقطه ششم علیه رژیم صهیونی مرز‌ها با مصر در جنوب غرب است، جایی که احتمال دارد گروه‌های جهادی یا قبایل مصری از آنجا تحرکاتی را علیه صهیونیست‌ها تدارک ببینند. 

وضعیت 6 منطقه
6 منطقه‌ای که احتمال فعال شدنشان علیه رژیم صهیونی وجود دارد، چسبیده به مرز‌های آنند، درحالی‌که عمده تهدیدهای نظامی علیه رژیم مربوط به ایران، عراق و یمن است؛ جبهه‌هایی که غیر از یمن فعلا شلیکی به سمت فلسطین اشغالی ندارند. صهیونیست‌ها برای رفع تهدیدها علیه خود طی سه سال اخیر به طور ویژه‌ای بر مناطق نزدیک تمرکز داشتند؛ حوزه اول در داخل سرزمین‌های اشغالی شامل غزه و کرانه باختری و دوم در حوزه پیرامونی شامل لبنان، سوریه، اردن و شبه‌جزیره سینا متعلق به مصر. 

هرچند صهیونیست‌ها اقدامات بزرگ بسیاری انجام دادند اما وضعیت برایشان در هیچ‌کدام از حوزه‌ها بهبود نیافته است؛ تهدیدها در داخل فلسطین اشغالی و نواحی پیرامونی با وجود برخی تفاوت‌ها نسبت به گذشته پابرجا مانده‌اند. بهترین نقطه برای فهم این تفاوت‌ها و پایدار ماندن تهدید، سوریه است. در دوران اسد سوریه از نظر تسلیحاتی، نفرات نظامی و حامیان، قدرت بیشتری داشت و علی‌رغم حملات مکرر هوایی رژیم از بازدارندگی قابل‌توجهی برای حفظ سرزمین‌هایش از حمله و اشغالگری زمینی صهیونیست‌ها برخوردار بود. در آن دوره اسد مانع از درگیری مستقیم با رژیم صهیونی می‌شد. با سقوط اسد، رژیم تسلیحات نظام پیشین را از بین برده و مانع تسلیح مجدد حکومت جولانی شد، از سوی دیگر جولانی نیرو‌های کمی در اختیار داشته و متحدانش مانند ترکیه و عربستان، مانند ایران حاضر به رویارویی با صهیونیست‌ها نیستند. از این رو بازندگی سوریه کمرنگ‌تر شده و تل‌آویو با تشدید بمباران‌های هوایی در جنوب سوریه پیشروی کرده است. این مسائل اما به معنای بروز تحولی تمام و کمال به نفع رژیم نیستند. تروریست‌های خودسر در سوریه حاکم شده و از سوی دیگر مقاومت نیز دیگر محدود به قیدوبند‌ها و ملاحظات دولت متحدی در دمشق نیست. در جبهه غزه مانند سوریه تحولاتی رخ داده‌اند اما نتیجه آن‌ها امنیت رژیم نبوده است.

در جنگ‌های پیشین، نوار غزه با شلیک هزاران راکت امنیت رژیم را به چالش می‌کشید اما تعداد کشته‌ها اندک بود. امروز اما به دلیل ملزم شدن تل‌آویو به جنگ، تلفات هفتگی صهیونیست‌ها با تلفات هردور جنگ در گذشته قابل مقایسه است. در لبنان، هر آنچه مقاومت از موشک و سلاح جمع‌آوری می‌کرد، حتی پس از 7 اکتبر و در حین زدوخورد‌های مرزی با رژیم، همه و همه برای ایجاد بازدارندگی ذخیره می‌شدند. این مسئله آنقدر اهمیت داشت که مقاومت در برابر تحریک‌های رژیم به سمت جنگ و تشدید اوضاع گام برنمی‌داشت. وضعیت کنونی لبنان اما تغییر کرده و دیگر خبری از تجمیع تجهیزات و قوا برای حفظ بازدارندگی نیست، بلکه سیاست‌ها به سمت ضربه تغییر جهت داده‌اند. جبهه‌های اردن و مصر به مدت چندین سال در حکم خطوط تدارکات‌رسانی برای کرانه باختری و غزه عمل کردند اما آن‌ها نیز دچار ارتقا شده و احتمال دارد منشأ تحرکات نظامی در سرزمین‌های اشغالی شوند. صهیونیست‌ها از 7 اکتبر 2023 به بعد مشکلات خود را حل نکردند بلکه با دستکاری شرایط، اوضاع را تغییر دادند که بسیاری از شاخص‌های آن علیه خودشان است. 

خطرناک‌ترین حوزه
کرانه باختری رود اردن خطرناک‌ترین بخش برای صهیونیست‌هاست. کرانه باختری 5 هزار کیلومتر مربعی با 3.5 میلیون جمعیت فلسطینی تقریباً چسبیده به ساحل غربی با وسعتی مشابه و جمعیت 5 میلیون نفری از صهیونیست‌هاست؛ یک میلیون صهیونیست دیگر در جنوب، نوار شمالی و شهرک‌های کرانه استقرار دارند. برخی نواحی کرانه با ساحل دریای مدیترانه و تل‌آویو اصلی‌ترین نقطه تجمع جمعیتی و زیرساختی صهیونیست‌ها تنها 6 کیلومتر فاصله دارند. نکته مهم آن است که جنگ در غزه قوای عظیمی از رژیم را مشغول می‌کند اما به دلیل آرام ماندن مناطق داخلی صهیونیست‌ها قادر به کنترل اوضاعند، اما اگر وضعیت کرانه ملتهب شود، نه‌تنها بخشی از ارتش به آن مشغول می‌شوند بلکه اوضاع در ساحل غربی شامل تل‌آویو، حیفا و قدس غربی نیز تشدید می‌شود. در چنین شرایطی صهیونیست‌ها مانند جنگ غزه قادر به تحرک در دیگر جبهه‌ها به صورت هم‌زمان نخواهند بود. تلاش‌های بین‌المللی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین از یک‌سو می‌تواند مشروعیت مبارزه با صهیونیست‌ها در کرانه باختری را بالاتر ببرد و از سوی دیگر اقدامات تلافی جویانه رژیم در واکنش به موج رسمیت بین‌المللی می‌تواند انبار باروت کرانه را مجدداً منفجر کند. 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات