مکتب وال استریت
خبرگزاری تسنیم: افزایش وابستگی اقتصاد به نفت از مظاهر بارز تقابل «مکتب والاستریت» و طرح بومی و ملی «اقتصاد مقاومتی» است که اهمیت بررسی آن را در موقعیت کنونی چندین برابر میکند.
کارگزاری اولین همایشی که بناست با موضوع تبیین مفهوم اعتدال در کشور برگزار شود را دستکم 20 نهاد دولتی برعهده دارند! این خبری بود که هفته گذشته سر و صدای بسیاری به پا کرد چرا که آشکارا از بیهواداری و ناشناخته ماندن منبع و منشأ شعار انتخاباتی «اعتدال» در میان مردم پرده برمیدارد. اما این «مکتب اعتدال» چیست که در کشور ما با کمتر از یکدرصد اکثریت قانونی از جانب مردم با هدف تغییر در فضای معیشت، بر اریکه نشانده شده است و اکنون پس از قریب به یک سال از موعد پیروزی، تازه به دنبال آشکار ساختن ماهیت خود توسط مجموعهای از دولتیها برای جامعه افتاده است؟ صالحیامیری، معاون فرهنگی ستاد روحانی در انتخابات و مشاور فعلی وی که برگزارکننده اصلی همایش «گفتمان اعتدال» است، خاستگاه این گفتمان را اینگونه توصیف کرد: «در 8 سال گذشته در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام یک تیم بودیم که با آقای روحانی همکاری داشتیم و لیدر این جریان نیز آقای روحانی بود. در این 8 سال بحث و جدل و گفتوگوهای متعددی درباره اینکه اعتدال چیست و در عرصه قدرت و دولت باید چه مشیای داشته باشد، انجام شد.»
صالحیامیری با اشاره به تدوین تحلیلها و کتب بسیار در حوزه سیاست خارجی و حوزه فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: «ما آن را «مکتب نیاوران» نامگذاری کردیم، اینها چارچوب فکری مکتب نیاوران بود، بنابراین اگر بخواهیم بگوییم تبار گفتمان اعتدال از کجاست، من میگویم این گفتمان یک تبار تاریخی در فرآیند تحولات فکری جامعه ایران و یک تباری نیز پس از انقلاب دارد که نماد آن را در آقای هاشمی میتوان دید.» ضمن تایید صحبتهای صالحیامیری سری به کتب منتشر شده توسط مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع در همین 8 سال مذکور زدیم تا با سیاستهای «مکتب نیاوران» آشنا شویم. مهمترین طرحهای ارائه شده در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام مبتنی بر «نفتفروشی حداکثری» آن هم با قید خصوصی است.
در واقع طرح تبدیل ایران به «منطقه آزاد انرژی (نفت و گاز)» به صورت مستقیم توسط مرکز تحقیقات استراتژیک تبیین شده است. در این میان مجموعه بزرگی از لژیونرهای نظام سرمایهداری نیز در قالب همایشهای نفتی و غیرنفتی در این مرکز حضور به هم رساندهاند و زیر و بم عملیاتیسازی طرح «خصوصیسازی صنعت نفت ایران» را به دوستان ایرانی آموزش دادهاند. حتی موارد قانونی این طرح ضدامنیتی همچون معافیت مالیاتی، بانکداری خارجی و ورود و خروج اتباع خارجی نیز مورد توجه قرار گرفته است و در عین فانتزیاندیشی از «بومی شدن» تکنولوژی خارجی در کشور به واسطه چنبره زدن مستقیم شرکتهای چندملیتی نفت و گاز در ایران یاد شده است.
جالب اینجاست که در خود اروپا و آمریکا از این شرکتها با عبارت «نواستعمارگران مستعمرهساز» یاد میشود، چرا که به واسطه تیمهای حقوقی بسیار قوی، تقریبا همیشه پیش از ورود به کشورها برای سرمایهگذاری ضمن کشف خلأهای قانونی، مسیر استعمار و چاپیدن منابع ملی ملتها را ریلگذاری میکنند. امکان پیروزی بر این تیمهای حقوقی بسیار کم است خصوصا در کشوری مثل ایران که پس از 70 سال نفتفروشی هنوز رشته «قراردادهای نفتی» در دانشگاهها وجود ندارد و رشته «تجارت بینالملل» نیز سابقه 3 ساله دارد!
آقایان در شرایطی از افزایش جذب سرمایههای خارجی به کشور در صورت عملی شدن این طرح صحبت کردهاند که انگار نه انگار هماکنون به واسطه قراردادهای ضعیفی که دوستان نفتی با شرکتهای نفتی چندملیتی منعقد کردهاند، کلاههای گشاد بسیاری بر سر ملت رفته است! از کارشکنیهای برگشتناپذیر همین شرکتها به نفع قطریها و اماراتیها در حوزههای مشترک میگذریم! فقط نگاهی گذرا بر روابط ایران و چندملیتیهایی همچون بیپی در دوره ستمشاهی برای عبرتگرفتن از باز کردن حداکثری پای این غولهای قانونستیز کفایت میکند. جالب اینجاست که «مصدق» هنوز نماد جنبش لیبرال در ایران محسوب میشود اما تئوریسینهای حامی تفکر سرمایهداری در ایران آشکارا از غلط بودن حرکت مصدق با پرچم «ملی کردن نفت ایران» سخن میگویند. پس بر اساس اسناد انتشاریافته رسمی، اولین نشانه بارز مکتب نیاوران همراهی با سیاستهای اقتصاد لیبرالی یا به قول آقایان «حرکت به سمت اقتصاد جهانی» است.
در تمام سالهایی که رهبر انقلاب به طور مؤکد بر لزوم ترک تدریجی وابستگی اقتصاد کشور به نفت سخن میگفتند در مرکز تحقیقات مجمع در ذیل تئوریزه کردن «مکتب نیاوران» طرح حرکت به سمت فروش بیش از 5 میلیون و 700 هزار بشکه نفت در روز و ترغیب نواستعمارگران چندملیتی برای حضور مستقیم بر سر سفره نفت و گاز کشور کلاسه میشده است! بسیاری از مدیران همین شرکتهای چندملیتی نفتی از ارتباطات گستردهای با مرکز تحقیقات برخوردار بودهاند. به طور مثال علیرضا امیدوار مدیر شل در ایران و پژوهشگر گروه پژوهشی اقتصاد مرکز تحقیقات در کارگاه ترویج مسؤولیت اجتماعی شرکتها در همین مرکز میگوید: «فضای بدگمانی نسبت به شرکتهای خارجی چندملیتی فعال در ایران چندین برابر بود به گونهای که عملیات شرکتهای بزرگ در ایران تحت مفاهیمی چون استثمار و مستعمره یاد میشد.» وی برای حل این بحران راهکار نظام سرمایهداری برای جلوگیری از آشوب ملتها ضدنواستعمارگران را در «مرکز تحقیقات مجمع» تبیین میکند!
بر اساس این طرح، شرکتهای مذکور یک تا حداکثر 5 درصد از سود خود را در همان مستعمره تجاری خرج میکنند تا به قول معروف دهان ملتها بسته شود. جالب توجه است که شل و توتال و استاتاویل در ذیل همین طرح ترویج مسؤولیت اجتماعی به کمک شرکتهای دلالی خود در تهران و شهرستانها تغذیه مالی و مدیریت اجتماعی فتنه 88 را برعهده داشتند که اسناد آن نیز منتشر شده است. این همان طرحی است که سال 1383 مسجدجامعی، وزیر ارشاد دوره اصلاحات را برای استیضاح به صحن مجلس کشاند. با زحمات مرکز تحقیقات مجمع، فعالیتهای اتباع بیگانه در ایران ترویج هم شد به نحوی که بر اساس جدول اقدامات انجام شده این شرکتها در کشور که در کتب مجمع منتشر شده، شل در اهواز مدرسه فوتبال احداث کرد، فرهنگسراهای مهم تهران چون خاوران و بهمن را تاسیس کرد و برنامههای فرهنگی مطابق اهداف سرمایهداری را یکی پس از دیگری به ثمر نشاند.
بحث اقدامات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع در ایام 8 ساله تدوین «مکتب نیاوران» را با ذکر مستندات ادامه خواهیم داد. آنچه مهم است قرابت آشکار و شدید گفتمان لیبرالیستی حاکم بر طرحهای این مرکز در طول تدوین مکتب مذکور است به نحوی که نامگذاری «مکتب والاستریت» بر آن با توجه به تلاش برای قانونی شدن تکتک نظامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جنبش سرمایهداری در ذیل عباراتی همچون همراه شدن با اقتصاد جهانی و سیاست خارجی متناظر بر جذب حداکثری سرمایههای خارجی در آن موج میزند. واردات بیرویه، تلاش برای باز شدن مسیر تصدیگری خارجیها در کشور، وادادگی فرهنگی در برابر سیاست لیبرالی جهانی شدن وافزایش وابستگی اقتصاد به نفت از مظاهر بارز تقابل «مکتب والاستریت» و طرح بومی و ملی «اقتصاد مقاومتی» است که اهمیت بررسی آن را در موقعیت کنونی چندین برابر میکند.
انتهای پیام/