بازخوانی ادله پوشالی توجیه مرگ الماجد
خبرگزاری تسنیم: یک پایگاه خبری در مقالهای با تشریح ادله پوشالی بودن توجیه مرگ ماجد الماجد، خواستار تشکیل کمیته تحقیق بیطرف و حرفهای برای شناسایی عوامل اصلی مرگ وی شد.
به گزارش گروه بین المللی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط، در حالی که همه منتظر صدور بیانیهای رسمی بودند که جزئیات بازداشت ماجد الماجد رهبر گردانهای عبدالله عزام و تروریست بین المللی سعودیتبار را فاش کند که در تاریخ پنجشنبه 26 دسامبر 2013 [5 دی ماه] بازداشت شده بود، صبح شنبه فرماندهی ارتش لبنان با صدور بیانیهای رسمی از مرگ این تروریست بین المللی در بیمارستان مرکزی نظامی بر اثر وخامت حال وی در مراحل درمان خبر داد.
با مرگ ماجد الماجد انبوهی از اطلاعات ارزشمندی که در سابقه فعالیتهای وی در راستای اقدامات تروریستی وجود داشت، از بین رفت، اقداماتی که دهها و شاید صدها انسان بیگناه را در عراق و سوریه و لبنان به خاک و خون کشیده است. اقداماتی که برای هدف قرار دادن شخصیتهای سیاسی و نظامی حزبالله لبنان و منطقه حضور این نیروها در ضاحیه جنوبی بیروت انجام شد و بر اساس آن گروهکهای خفته در لبنان انفجارهایی را انجام دادند تا فتنهای را که امکان تبدیل شدن به جنگ داخلی را دارد، تحریک کنند. با مرگ این تروریست سعودیتبار اطلاعات وی در مورد مناسبات بینالمللیاش با دستگاههای جاسوسی سعودی و بین المللی و برخی دستگاههای امنیتی لبنانی و شخصیتهای دینی و سیاسی از جریان 14 مارس تحت رهبری سعد حریری و مزدوران پروژههای بندر بن سلطان و اسرائیل در لبنان و سوریه از بین رفت و به خاک سپرده شد.
دلیل واهی برای توجیه یک مرگ
ماجد الماجد تروریست سعودی متولد سال 1983 بوده، یعنی تنها 30 سال از عمرش میگذشت، وی از بیماری نارسایی کلیه رنج میبرد، اما قطعاً این بیماری غیر حاد و مزمن بود. وی بهصورت منظم تحت دیالیز قرار میگرفت، این را یک منبع پزشکی که قبل از فاش شدن هویت ماجد الماجد مسئول درمان وی بود، تأکید کرد و گفت که وی بعد از اینکه از عوارض این بیماری بهبود پیدا کرد، بیمارستان را ترک کرد که بعد به دست ارتش بازداشت شد.
حال سؤالی که اینجا مطرح است، این است: چطور یک نارسایی کلیه به مرگ یک بیمار جوان که در یک بیمارستان نظامی مجهز از سوی یک تیم پزشکی تحت درمان بوده است، منجر میشود؟ علم و عقل این موضوع را رد میکنند، البته مرگ وی میتواند یک عملیات قتل عمدی و سازمان یافته باشد. ما کسی را در این زمینه متهم نمیکنیم، اما این حق خانوادههای شهدا و زخمیها و ملت لبنان و ایران و سوریه و عراق و کشورهای عربی و اسلامی است که بدانند ماجد الماجد چطور مرد.
نارسایی کلیه دو حالت حاد و مزمن دارد، در صورت گرفتار شدن فرد به این بیماری، کلیهها برای انجام وظیفه خود در تصفیه خون بهخوبی عمل نمیکنند و کمکم پسماندها در بدن جمع میشود و فرد نیاز به دیالیز پیدا میکند تا این مواد از بدن دفع شود.
نارسایی حاد کلیه نیز که بهمعنی از کار افتادن ناگهانی کلیهها و قادر نبودن به انجام وظایف است، تقریباً از میان هر 10 هزار نفر در دنیا 3 نفر را مبتلا میکند. این بیماری نیز البته به مرگ انسان منجر نمیشود، علاوه بر اینکه نوع حاد از این بیماری تنها افراد سالخورده را مبتلا میکند و این حالت نمیتواند با ماجد الماجد منطبق باشد، از سوی دیگر در این حالت فرد نیاز به عمل جراحی پیدا میکند که بر اساس اطلاعات موجود الماجد تحت عمل جراحی قرار نگرفته و در سیسییو بستری بوده است.
یک متخصص بین المللی بیماریهای کلیه و مجاری ادراری در این مورد تأکید میکند که مرگ یک جوان بهعلت نارسایی کلیه امری بسیار نادر است و در حالت عادی امکان آن وجود ندارد، مگر اینکه برخی از داروهای خاص که با ماهیت بیماری وی در تضاد است، به وی داده شود.
بیماریهای کلیوی در مراحل نهایی خود آنهم در زمانی که عملیات دیالیز روی بیمار انجام نشود و یا کلیه به فرد پیوند زده نشود، کشنده است. دیالیز یا پیوند کلیه یا هردوی آنها با هم در هر مرحلهای بیمار را نجات میدهد و وی را تقریباً به حالت عادی زندگی برمیگرداند.
با وجود تمام مسایلی که مطرح شد، موضوع مرگ ماجد الماجد تروریست سعودی بهعلت نارسایی کلیه سؤالات و ابهامات زیادی را میان افکار عمومی ایجاد کرده است، بهویژه در حالتی که عربستان سعودی یا دستگاههای جاسوسی آمریکا و یا برخی طرفهای لبنانی منافع خود را در آن میبینند که نتایج تحقیقات از ماجد الماجد که هنوز معلوم نیست بهصورت اولیه روی وی انجام شده یا نه، فاش نشود.
موضوع زمانی روشنتر میشود که میبینیم عربستان سعودی بهصورت قاطع مشارکت ایران در روند تحقیقات از الماجد را رد میکند، این نشان میدهد که این کشور از امکان استفاده ایران از اطلاعات حساسی که ممکن است از وی به دست آید، میترسد و نگران است این اطلاعات در معاملههای بین المللی بهویژه در عرصه عراق و سوریه و لبنان به کار گرفته شود. ما به دستگاه اطلاعاتی لبنان شک نداریم، اما در موارد اینچنینی اصل اقتضا میکند که خانوادههای شهدا و زخمیهای حوادث تروریستی که الماجد عامل آنها بوده، از دادگاه لبنان بخواهند که دستور قضایی کالبدشکافی جنازه وی را صادر کند، کالبدشکافی باید از سوی یک تیم رسمی پزشکی با حمایت گروهی از کارشناسان بیطرف انجام شود تا اطلاعات برخاسته از این اقدام به اطلاع ملت برسد. این موضوعی است که بهویژه در مورد اقدامات تروریستی فرامرزی در قانون اساسی کشور و قوانین بین المللی نیز بر آن تأکید شده است.
جامعه مدنی لبنان باید از خانوادههای شهدا و زخمیهایی که حق مسلم خود را میخواهند، حمایت کنند، چرا که تنها با همبستگی است که تردیدها از بین میرود و حق به حقدار میرسد. علاوه بر اینها روح شهدا و قلب خانوادههای آنها و وجدان انسانهای شریف در غیر از احقاق این حق و مشخص شدن جزئیات مرگ الماجد آسوده نخواهد بود.
به همین علت ما نیز صدای خود را به صدای روزنامه الاخبار لبنان که دیروز قبل از انتشار خبر مرگ ماجد الماجد نسبت به احتمال کشته شدن وی و هر تلاش در این راستا از سوی جریانهای خارجی هشدار داده بود، پیوند زده اشاره میکنیم که این یک نشانه بسیار منفی خواهد بود و میتواند روی ارتش و وجهه فرماندهان آن و بر اوضاع امنیتی در لبنان تأثیر منفی داشته باشد. این چیزی است که شرفای کشور از آن میترسند، چرا که در صورت درست بودن قتل الماجد جنایت بزرگی بر ضد کشور و تمامی امت اسلام انجام شده، جنایتی که درباره آن نمیتوان سکوت کرد و باید تمام کسانی که در این جنایت دست داشتهاند، مجازات شوند.
انتهای پیام/*