سن ۴۰ درصد از مراجعان طلاق زیر ۲۴ سال است/حضور بیفایده گروههای سازش در دادگاهها
خبرگزاری تسنیم: گروههای سازش در دادگاهها نمیتوانند نتیجه مطلوب را داشته باشند. فردی که ۲۵ یا ۳۰ سال دارد چه تجربهای از ازدواج دارد که بتواند در قالب گروه سازش خانوادهها را از طلاق و جدایی منصرف کند.
به گزارش خبرنگار گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم، با گذشت زمان و مدرن شدن جوامع امروزی دریافت الگوی تغییرات موضوع مهم و گریزناپذیری است. اما کارشناسان معتقدند تغییر در الگوهای رفتاری هر جامعه باید مقارن با فرهنگ آنجامعه حرکت کند و در صورتیکه تغییرات اساسی بین این دو صورت بگیرد و الگوهای رفتاری متفاوتی بدون توجه به فرهنگ آنجامعه وارد شود شاهد دگرگونی منفی در حوزههای مختلف خواهیم بود.
یکی از نکات مهم عصر حاضر مفهوم تغییر به ویژه در رفتار و زندگی دختران و زنان جامعه است. بیشتر جامعهشناسان تغییر رفتار و الگوهای موردنظر نسل جوان را برخاسته از تغییراتی میدانند که در یک بستر زمانی خاص و با توجه به تغییر گفتمان اجتماعی بوقوع پیوسته که این الگوها به تناسب زمان تغییرات شگرفی بر زندگی میگذارد که گاهی با تغییرات منفی درزندگی آشکار شده و گاهی هم با اثرات مثبت همراه هستند.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران معتقد است آنچه یک جامعه را به مرحله مواجهه با آسیب میرساند صرفا ورود الگوهای متضاد با فرهنگ جامعه نیست بلکه عدم توانمندی مسئولان حوزههای مختلف اجتماعی در هماهنگ سازی الگوهای رفتاری با فرهنگ و سنت آن جامعه است. گفتوگوی ما را با او بخوانید.
*تا چند سال پیش آمار نگران کنندهای از افزایش طلاق در جامعه شنیده نمیشد اما عدد و رقمهای طلاق در سالهای اخیر نگران کننده است دلیل آن را چه چیز میدانید؟
آمار طلاق 24 درصد است و کمتر از 70 درصد طلاقها زیر 27 سال سن اتفاق میافتد و در حدود 40 درصد مراجعان زیر 24 سال سن دارند. امسال نیز طبق آمار موجود تا 6 ماهه اول سال در حدود 6 درصد طلاقها افزایش یافته است وازدواج نیز نسبت به سال گذشته کاهش پیدا کرده است. در واقع علت اصلی این آمارهای نگران کننده کاملا مشهود است چراکه در 15 سال گذشته آمار طلاق 9 در صد بوده است اما اکنون طی این سالها آمار به 24 در صد رسیده است.
دلیل اصلی سیاست گذاریهای غلطی است که در این حوزهها انجام میشود. به عنوان مثال وام ازدواج از سیاستهای بیاثر در روند ازدواج جوانان است در هیچ نقطهای از دنیا از فقیرترین کشور مثل بنگلادش تا غنیترین کشورها چیزی به عنوان کمکی مثل وام ازدواج وجود ندارد چون دولتها موظف به تولید کار هستند وقتی کار برای جوانان مهیا باشد خودشان ناخودآگاه به ازدواج هم فکر میکنند متاسفانه در کشور ما کمتر به تحقق این موضوع پرداخته میشود. تا امروز هم با وجود مساعدتهای مالی برای شروع ازدواج جوانان اما روز به روز شاهد افزایش آمار طلاق هستیم.
ذکر این نکته نیز ضروری است که با افزایش میزان مخارج زندگی به ویژه در بخش اقلام ضروری خانوادهها و به دنبال آن ناتوانی در اداره زندگی، دعواها و ناراحتیها. سالانه بیش از یک میلیون فارغ التحصیل دوره کارشناسی در کشور وجود دارند که از این تعداد 20 تا 25 درصد کار پیدا کنند و 5 درصد آنها بیشتر در پروسه استخدام قرار نگرفتهاند. این مشکلات انسانها را به تک گرایی سوق داده و افراد مجبور میشوند بدون توجه به همسر یا خانواده خود به زندگی ادامه دهند.
*در بررسی آسیبهای جوامع دیگر کمتر به طلاق میرسیم و این موضوع کمرنگتر است چرا؟
طلاق در ایران یک فاجعه است چراکه فقط فرد طلاق گیرنده و دهنده را درگیر نمیکند بلکه جوانب منفی زیادی به همراه دارد در کشورهای غیر مسلمان شاید طلاق به اندازهای که در ایران یک آسیب جدی و فاجعه بار است نباشد چراکه رفتارها و باورها در سایر کشورها کاملا متفاوت است در آن کشورها چیزی به اسم طلاق و جدایی معنای آنچنانی ندارد و چندان بعد منفی آن مطرح نیست اما در کشور ما اینطور نیست طلاق خانواده دختر و پسر را تحت احاطه خود قرار میدهد خانواده را ناراحت و طرد میکند. جامعه هم نگاهش به افراد جدا شده از هم متفاوت میشود این نکات را باید قبول کرد.
*کدام ضعفها در زندگی تشدید کننده طلاق است؟
از هر 4 ازدواج یک طلاق انجام میشود و این آمار نگران کنندهای در امر طلاق است. نمیتوان این تاثیر را در طلاقهای عاطفی نادیده گرفت، زنان و مردانی هستند در کنار هم زندگی میکنند اما از نظر عاطفی جداشده به حساب میآیند. تاثیر اوضاع مالی خانواده به میزان زیادی میتواند در تحکیم خانواده موثر باشد. داشتن حداقلها در امکانات زندگی نیز اثرگذار است. اگر فرد از یک رفاه نسبی برخوردار باشد و حداقل به میزان رفاه دختر در خانواده پدرش رفاه او را مهیا کند میتواند به خوبی زندگی را اداره کند. نکته بعدی سن ازدواج است. دختران بالاتر از 30 سال و مردان 35 سال به بالا را سختتر میتوان راضی به ازدواج کرد.
چراکه کنار آمدن در زندگی با افزایش سن سختتر خواهد شد. مرد ایرانی از نظر تفکر نمیتواند خود را متفاوت از مرد 200 سال گذشته بداند با تمام تحصیلات و کارهایش باز هم پایههای رفتاری او را در خود خواهد داشت. زن امروز زن تحصیلکردهای است و این تفاوت الگوهای رفتاری بین زن و مرد که ناشی از رفتارهای بینشی آنهاست موجب اختلاف و در نهایت جدایی میشوند.
*اشکال اصلی ازدواجهای امروزی را در چه چیز میبینید؟
تا زمانیکه مردان و پسران ما به باور ازدواج نرسند و حداقل درآمد مورد نیاز برای اداره زندگی و حداقل خرجی خوراک و پوشاک را نداشته باشند نمیتوانند ازدواج کنند اگر هم ازدواج کنند نمیتوانند زندگی را اداره کنند و به جدایی میرسند. استانداردی در دنیا وجود دارد که میگوید: فرد با 25 درصد درآمد خود حداقل باید بتواند مسکنی اجاره کند.
25 درصد خوراک و پوشاک خانواده را تامین نماید و 25 درصد دیگر برای بهداشت و درمان و تفریحات مصرف شود و 25 درصد دیگر پس انداز شود. در کشور ما درآمدها با این خرجها و استانداردها هماهنگ نیست. اگر این حداقلها در کشور تحقق یابد آنوقت به راحتی و آرامش با مسایل در زندگی مواجه خواهیم شد و قدرت تصمیم گیریمان بالاتر میرود. آسیبهای اجتماعی یک جامعه ارتباط مستقیم و قوی با اوضاع اقتصادی جامعه دارد.
در جامعهای که امید از دست رفت اعتقادات نابود شد و ندانیم برای چه زندگی میکنیم مسلما با افزایش آسیبها از جمله طلاق مواجه میشویم و هرآسیبی از جمله طلاق خود با خود آسیبهای دیگری نیز در پی خواهد داشت. فردی که طلاق میگیرد نه تنها به خود آسیب میزند بلکه هزاران عوارض و مسائل جنبی به دنبال خواهد داشت. بنابراین اگر پایه ازدواج با برنامه ریزیهای مناسب مستحکم باشد با اینگونه آسیبها مواجه نخواهیم بود.
*با توجه به اینکه تغییر الگوهای رفتاری در جوامع امریاجتناب ناپذیر است، چگونه این تغییرات اثر خود را درافزایش آسیب طلاق نمایان میکند؟
الگوی رفتاری به روشهایی اطلاق میشوند که اعضای جامعه با توجه به فرهنگ خود برای زندگی برمی گزینند که از سوی دیگران هم قابل قبول است. زمانی صحبت از الگوهای رفتاری میکنیم که جامعه در حال گذر است این نکته اهمیت دارد که آیا در جامعهای که در حال گذر است این الگوهای رفتاری قابل قبول است؟ در گذشته در خانواده عواطف و احساسات شرط اول بود اما امروز در خانواده هستهای صحبت از احساس و عواطف کم شده است با تغییر سریع الگوهای رفتاری تفکر سنتی چندان تغییر نخواهد کرد آیا در برابر تغییر الگوهایی که در جامعه با آن مواجه هستیم به موازات آن با تغییر فرهنگ نیز مواجهیم؟
تفکر فرهنگی در مدت 5 نسل تغییر میکند اما الگوهای زندگی به یک نسل هم نمیرسد تغییر الگوها در واقع موضوعی خارج از کنترل جوامع است نمیتوان دسترسی به موبایل و اینترنت و تجهیزات دیگر را که با رشد و مدرن شدن جوامع سر برون میآورند محدود یا منع کرد این تغییرات خوب است اما نه در جوامعی که هنوز سنت را اصل میدانند و طبق این تغییرات حاضر به تغییر فرهنگ جامعه خود نیستند. اگر نتوانیم فرهنگ جامعه را دست بزنیم مسیر حرکت تغییرات الگوهای رفتاری در مسیر اصلی خود انجام نخواهد شد و با سوء اثر مواجه خواهیم بود این امر به راحتی با آسیب طلاق قابل بیان است. ازدواج دختران در 12 سالگی را که در دین اسلام تاکید شده است به 30 سال رساندهایم و مردان در 15 سال را به 35 سال.
سن بلوغ را در جوانان نمیتوان انکار کرد و تصمیم نادرست در ازدواج و عدم کنترل این حس در راه مناسب خود منجر به تبعات منفی به ویژه به عنوان طلاق میشود. قوانین و فرهنگ ما با تغییرات الگوها تناسب و هماهنگی ندارد. بنابراین با این اوضاع شاهد افزایش آسیبها به ویژه طلاق هستیم. یک معتاد بعد از زندان دوباره به همین جامعه بازمی گردد با همان قوانین و فرهنگ. الگوها با توجه به بینش و آگاهی تغییر میکند اما فرهنگ عوض نمیشود چون تفکرات ما برای گذشته است. تا وقتی قوانین و سیاستها و تفکرات قانونگذاری بر اساس نیازهای جامعه نباشد با رکود مواجه خواهیم بود. الگوها عوض میشوند اما چه کسی آن را میپذیرد.
*با این توضیحات آیا تصمیمات در امر پیشگیری از وقوع آسیب طلاق در جامعه ما کارشناسی شده است؟
من فکر میکنم این تصمیمات مقطعی هیچ تاثیری ندارد. کما اینکه نتایج آن را در واقعیت امر میبینیم نه تنها با تصمیمات اتخاذ شده طلاق پایین نیامده بلکه سال به سال آمار آن بالا میرود. به عنوان مثال در دادگاهها گروههایی تحت عنوان سازش ترتیب داده شدهاند.
گروههای سازش در دادگاهها نمیتوانند نتیجه مطلوب را داشته باشند. یک فردی که 25 یا 30 سال دارد چه تجربهای از ازدواج دارد که بتواند در قالب گروه سازش خانوادهها را از طلاق و جدایی صرف نظر کند کسی که 30 سال از زندگی مشترکش میگذرد وقتی وارد دادگاه میشود برای جدایی، دیگر رساندن او به سازش کار غیراصولی است. مشکل این فرد مثل بیماری مزمن است نه حاد. کسی که در این سن وارد دادگاه میشود آنجا را جایی میداند که باید پله آخر باشد.
متاسفانه در مراکز مشاوره و سازش هم از متخصصان روانپزشک و روانشناس استفاده میکنند هیچ جای دنیا روانپزشک و روانشناس مجوزی برای مشاوره ازدواج و طلاق ندارد روانپزشک بیماریهای روانی را بررسی میکند آنهایی که برای ازدواج و طلاق به دنبال مشاور هستند اینها دارای مسئله هستند که با راهنمایی باید رفع شود و بیمار نیستند که به روانپزشک نیاز داشته باشند. بنابراین برای نتیجه بخش بودن این گروههای سازش ما نیاز به متخصصان مددکاری اجتماعی در دادگاهها داریم.
اینها کسانی هستند که مسائل را خوب میشناسند وبه فرهنگ جامعه اشراف دارند و نیاز هرکس را به خوبی میدانند. متاسفانه درصد بالایی از مشاوران ما مشاوره و راهکار ارایه نمیدهند بلکه حکم برای مشاوره گیرندهها صادر میکنند که چکار باید کند درحالی که مشاور وظیفهاش فقط مشورت است و در نهایت این خود فرد است که تصمیم نهایی را میگیرد. هیچ تست و راهکاری پیش از ازدواج انسان را نشان نمیدهد بلکه فقط در زندگی رفتارها و اخلاق مشخص میشوند.
منبع: افکار نیوز
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.