آیا عربستان سعودی توان و شایستگی به دست گرفتن زعامت جهان عرب را دارد
خبرگزاری تسنیم: عربستان سعودی درحالی در دورههای مختلف تلاش داشته، زعامت و رهبری جهان عرب را به دست گیرد که این سوال همواره مطرح بوده که آل سعود آیا واقعا شایستگی و توان این امر را دارد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری القوه الثالثه، نگاهی به شرایط فعلی جهان عرب به سوالات اساسی زیر پاسخ میدهد. اولین سوال این است که اگر عربستان این توان را دارد که رهبری جهان عرب را به دست گیرد؟ شواهد نشان میدهد که رهبری عربستان سعودی بر جهان عرب هدف علنی رژیم صهیونیستی است و دلیل این مدعا علاوه بر امتناع رژیم صهیونیستی از هرگونه اقدام و حمله به عربستان سعودی، خودداری این رژیم از انتقاد از مواضع آل سعود درباره مسائل و قضایای عربی، منطقهای و بین المللی است.
حتی از نظر رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی از نظر اهمیت جایگاه منطقهای همانند مصر است. رژیم صهیونیستی طی سالهای اخیر – حداقل طی سه سال اخیر – از هرگونه انتقاد و سرزنش مصر به خاطر ترس از اینکه این اقدام به مثابه زیر پا گذاشتن معاهده صلح (کمپ دیوید) میان دو طرف باشد، دوری کرده است. در مقابل مصر نیز در سایه نظام فعلی همین موضع را در قبال رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده و به نظر میرسد که نظام فعلی مصر میخواهد اختلافات خود با این رژیم را تا ساماندهی امور داخلی یا بهتر است بگوییم حل و فصل اختلافات داخلی، به تعویق بیاندازد.
شاهد بودیم که قدرت حاکم در مصر از نزدیکی عربستان سعودی و کمکهای مالی این کشور برای بهبود شرایط اقتصادی مصر استقبال کرد، همچنین رژیم صهیونیستی نیز به این اقدام مهم عربستان سعودی - حداقل - روی خوش نشان داد، این استقبال به مثابه موافقت رژیم صهیونیستی با افزایش نفوذ آل سعود در مصر است.
رژیم صهیونیستی از سیاست فعلی مصر در قبال عربستان سعودی در بحران سوریه انتقاد نمیکند، این موضع رژیم صهیونیستی با تمام ابعاد خود با سیاست عربستان در زمینه حمایتهای مالی و تسلیحاتی از گروههای مسلح در مبارزه علیه نظام سوریه، هماهنگ است.
رژیم صهیونیستی حتی کوچکترین موضع انتقادی در قبال حمایتهای مالی و تسلیحاتی از آنچه آن را «اپوزیسیون سوریه» نامید، اتخاذ نکرده است. این اصطلاح – اپوزیسیون – علاوه بر گروههای داخلی معارض نظام سوریه، گروههای معارض خارجی زیادی را نیز شامل میشود که در مناطق مختلف سوریه علیه نظام کشور فعالیت میکنند.
عربستان سعودی توجه ویژهای به زعامت و به دست گرفتن رهبری جهان عرب دارد، در عین حال رژیم صهیونیستی نیز هیچ مخالفتی با این هدف آل سعود ندارد. رژیم صهیونیستی به خاطر گرفتاری دولت مصر در اوضاع داخلی و شرایط حاکم بر صحرای سینا از عدم تداوم رهبری مصر در جهان عرب راضی و خشنود است.
سوال اینجاست که آیا عربستان سعودی میتواند رهبر جهان عرب باشد و نفوذ خود را از مرزهای منطقه خلیج فارس گسترش داده و سراسر جهان عرب از عراق در شرق خاورمیانه گرفته تا موریتانی در غرب قاره آفریقا را در برگیرد.
مسلم است که عربستان سعودی از طریق صرف مبالغ و هزینههای هنگفت در جهان عرب نفوذ میکند، در حالیکه توجه ندارد، در زعامت قومی و منطقهای مسائل تاریخی، سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی اهمیت بیشتری از سیطره و نفوذ مالی و آثار آن دارد. همانطور که زعامت و رهبری تنها محدود به تشابه تاریخی، سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی نمیشود، بلکه جمعیت و میزان تاثیر و نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی را نیز شامل میشود.
آل سعود به برکت نفت میتواند تا حدودی سلطه و نفوذ اقتصادی در جهان عرب داشته باشد، ولی این امر نمیتواند، تضمین کننده رهبری قومی و منطقهای این خاندان باشد. دامنه نفوذ اقتصادی عربستان میتواند به سمت کشورهایی که از لحاظ تاریخی و جغرافیایی در جهان عرب نمیگنجند، کشیده شود؛ ولی این امر تضمین کننده رهبری منطقه در قالب مفهومی که گفته شد، نیست.
این نفوذ میتواند در آفریقا، آسیا و حتی تا حدودی در اروپا محسوس باشد، ولی در هر صورت در بردارنده ویژگیها و خصوصیات رهبری و زعامت نیست. در این زمینه میتوانیم به نفوذ اقتصادی عربستان سعودی در آمریکا به اقتضای صادارت نفت به این کشور و واردات سلاح و دیگر کالاها اشاره کنیم؛ ولی این به منزله نفوذ و تاثیرگذاری عربستان سعودی در سیاستهای آمریکا حتی در خاورمیانه به عنوان یک منطقه جغرافیایی نیست.
در حالیکه میان ریاض و واشنگتن درباره سیاستهای آمریکا در قبال ایران اختلاف وجود دارد و آل سعود از بهبود روابط تهران و واشنگتن نگران است، هیچ کس نمیتواند تصور کند که عربستان سعودی به عنوان رهبر جهان عرب بر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تاثیرگذار باشد.
شاید روابط آمریکا و عربستان سعودی از سیاستهای واشنگتن در قبال ایران تاثیر پذیرد، ولی این تنها در چارچوب روابط دو جانبه میان ریاض و واشنگتن جای میگیرد و شاید هم تحولاتی که منجر به بهبود روابط آمریکا و ایران میشود هیچ تاثیری در روابط آمریکا و عربستان نداشته باشد.
بدون تردید درحال حاضر بین ایران و عربستان سعودی برای نفوذ در خاورمیانه نزاع وجود دارد، ولی این نزاع به نقطه حساس نرسیده است و بر روابط این دو کشور با آمریکا تاثیر گذار نخواهد بود. این موضوع هیچ ربطی به رژیم صهیونیستی ندارد.
زمانی که برخی مسائل و قضایا موجودیت رژیم صهیونیستی را تحت الشعاع قرار میدهد، آمریکا به حالت آماده باش در میآید و حتی آمادگی و تمایل دارد، به هر طرفی که در صدد وارد آوردن خسارت به منافع رژیم صهیونیستی است، ضربه بزند. به نظر میرسد که عربستان سعودی به خوبی میداند که ارتباطش با آمریکا تنها مربوط به نفت نیست، بلکه با رژیم صهیونیستی نیز مرتبط است، به دیگر سخن نبود هرگونه انتقاد رسمی سعودی از رژیم صهیونیستی باور آمریکا به «عقلانیت» سیاسی عربستان سعودی را تقویت میکند.
اگر این سوال را مطرح کنیم که ممکن است، عربستان سعودی به منظور تحقق نظام دمکراتیک در سوریه تلاش میکند، در این صورت ما در دام تصور غلط دوگانه میافتیم؛ چراکه خود عربستان سعودی به هیچ نظام دمکراتیکی در داخل این کشور پایبند نیست و در عین حال تحت هیچ شرایطی درست نیست که تصور کنیم آمریکا به روی کار آمدن نظام دمکراتیک در سوریه تمایل دارد.
نخست: عربستان ترجیح میدهد که نظام سوریه تابع و تحت نفوذ این کشور باشد و وارد هیچ گونه درگیری با رژیم صهیونیستی نشود.
دوم: آمریکا ترجیح میدهد که نظام سوریه تحت نفوذ واشنگتن باشد و در برابر قدرت و منافع رژیم صهیونیستی سر تسلیم فرود بیاورد.
آمریکا به خوبی میداند که منافع نقتی و نظامیاش در عربستان سعودی در سایه حاکمیت نظام غیر دمکراتیک در عربستان تامین میشود، به همین خاطر واشنگتن در مورد وجود نیروهای زندانی - تنها به خاطر مخالفت با نظام غیر دمکراتیک - اپوزیسیون در عربستان اظهار نظر نمیکند، آمریکا رابطه میان منافع نفتی و اقتصادی خود در عربستان سعودی و نظام غیر دمکراتیک حاکم بر این کشور را خوبی درک میکند و میداند که ریاض با نظام غیر دمکراتیک خود نمیتواند به نفع دمکراسی در هیچ کجای جهان به ویژه خاورمیانه و منطقه خلیج فارس فعالیت کند.
اما با احتمال برقراری رابطه میان آمریکا و ایران، لرزه بر اندام آل سعود افتاده است. البته مساحت جغرافیایی و جمعیت ایران سهم بسزایی در این موضوع دارد. ایران بالاترین آمار جمعیتی و بهترین موقعیت استراتژیک در منطقه را دارد، موضوعی که تهران را برای ایفای نقش متناسب با ظرفیتها آماده میکند و در عین حال کوچکی و ناتوانی عربستان سعودی در ابعاد جغرافیایی، سیاسی و جمعیتی و عدم شایستگیاش بر ایفای نقش استراتژیک در منطقه را بیش از پیش آشکار میکند.
در پایان باید اشاره کنیم که این ویژگیها و نکاتی که ذکر شد، جزو اصول پایهای است و هیچ ربطی به نقش دینی و مذهبی عربستان سعودی در منطقه و جهان ندارد و هم پیمانی آمریکا و رژیم صهیونیستی پایه و اساس اتحاد عربستان و رژیم صهیونیستی - هر چند به صورت غیر رسمی - است.
انتهای پیام/