امام ظاهر یا امام حاضر؟
انسان در هیچ برههای از تاریخ با وجود کانونهای گرمابخش، احساس رضایت و غنای درونی نمیکرد؛ تا چه رسد به امروز که با وجود فوران ارتباطات و از بین رفتن محدودیتهای تعامل انسانی، دلگیرترین تنهاییِ تاریخِ خود را تجربه میکند.
خبرگزاری تسنیم ـ علیرضا شهامت؛ یکی از تلخترین واقعیتهای زندگی امروز انسان، تنهایی بنیادین اوست. انسانها همیشهی تاریخ با مقادیری از احساس فهمیدهنشدن، دوست داشته نشدن، مورد دلسوزی و فداکاری نبودن، مواجه بودهاند. امروز اما همان کانونهای سنتی گرمابخش نیز رو به سردی گراییدهاند. بسیاری از والدین گرمای سابق را به دلهای فرزندانشان نمیتابند. خواهرها و برادرهای زیادی تنها در حد آشنایی با یکدیگر تعامل دارند. همسرهای زیادی با عبور از طلاق عاطفی با قناعت به وظایف طرفینی روزمره، گذران میکنند.
انسان در هیچ برههای از تاریخ با وجود کانونهای گرمابخش، احساس رضایت و غنای درونی نمیکرد؛ تا چه رسد به امروز که با وجود فوران ارتباطات و از بین رفتن محدودیتهای تعامل انسانی، دلگیرترین تنهاییِ تاریخِ خود را تجربه میکند. او هیچگاه در تاریخ اینچنین آمیخته با اجتماع و هیچ زمان، به این اندازه تنها و در غربت نبوده است.
به نظر میرسد این تنهایی نتیجهی طبیعی مدنیت مادی و مصرفی امروز است و منحصر به جوامع غیر دینی هم نیست. به میزانی که شبانه روز کشورهای اسلامی رنگ مدرنیته به خود گرفته اند، روح ازخودبیگانگی و بیکسی را در زندگی انسانی نهادینه کردهاند؛ هرچند وجود علمای ربانی و وارستگان، همیشه توانسته است بخشی از این کوهِ غصهها و تنهاییها را با اکسیرِ اُنس کم کند؛ بعنوان نمونه اگر به دور از مشارب مختلف سیاسی به روابط عاطفیِ ملتِ ایران و امام خمینی بیاندیشیم، خواهیم دید که حضورِ معنویت اصیل در مرکز رویدادهای سیاسی خود میتواند چه محیطی از عشق، شور و آرامش ایجاد کند.
تجربهٔ ایران به روشنی اثبات میکند که انس و آرامش حاصل از ارتباطِ یک انسان معنویِ دارای اقتدار و نفوذ اجتماعی با تودههای متکثر و متفاوتِ مردم، میتواند پاسخی برای ارواحِ تشنه و غربتزدهی انسانِ معاصر باشد.
طبیعتا ولی فقیه، به عنوان یک شخصیت سیاسی خواهناخواه در حجابهای متعدد جغرافیایی، رسانهای و فرهنگی محبوس واقع میشود. همچنان اما فریبندگی انسان کامل و امام معصوم برای پرکردن خلأهای روانی انسانها گزینهای بیبدیل است.
انسانی که میتوان به عنوان نسخهٔ معنوی فرا اسلامی به همگان معرفی کرد. انسانی که حائز بالاترین خواستههای یک روح تنهاست. محبتی خالص و شدیدتر از عشق مادرانه!
قدرتی اسطورهای، که حاضر است توانایی قهرمانان خیالی را برای انسانها در عرصهی واقعیت محقق کند، نظام روابط طبیعی را به نفع آنها به چالش کشیده، و حضور خدا در تک تک لحظات را ترجمه کند.
با این وجود به نظر میرسد اساسا مفهوم انسان کامل و امام، در نگاه ادیان توحیدی، در پیش فرض عموم مسلمانان و متأسفانه حتی در ذهنیت بیشتر شیعیان، شخصیتی است که در زندگی واقعی ما "حاضر" نیست. مفهوم غیبت برای بسیاری از ما به معنای ناپدید بودن نیست، بلکه به معنای نبودن است.
امامی که در عین اینکه حضور او در سختیها حس نمیشود، اصرار داریم که بگوییم وجود دارد و برای دردهای انسان ها گریه میکند.
بعضی از شیعیان حتی معتقدند در حالیکه ولی خدا در مصیبت سیدالشهدا شبانه روز خون میگرید، ولی نسبت به شکنجهی شبانه روزی کودکان غزه ممکن است فقط مقداری ناراحت باشد!
به نظر میرسد دستهایی آگاهانه یا ناخودآگاه، چهرهی ملکوتیِ دستِ مهربان خدا بر زمین را چهرهای برجعاجنشین، بیتفاوت نسبت به عموم انسانها و موجودی که با موجودی خیالی تفاوت چندانی ندارد معرفی میکنند.
اما مبادی اعتقادی یقینی ما ادعا دارند که امام معصوم نسبت به همهی انسانها عاشق است. درد هیچکسی را تاب نمیآورد. درد دل و نجوای هر دردمندی را شنواست. برای رفع گرفتاریهای بندگان در تلاش دائمی است، بنبستهای غیر قابلِ فتح پیش روی مبارزانِ عدالت و حقیقت را معجزهآسا میگشاید، نامههای به آب سپردهی دلتنگان و گرفتاران را مشتاقانه میخواند و این همه را در همین حال غیبت انجام میدهد.
وظیفه است که به آحاد بشری امروز، جمعیت دینمداران، همهی مبارزان عدالت، همهی مجاهدانِ جبهههای توحید، گفته شود که وقتی انسان کامل، حاضر است، جایی برای ناامیدی نیست. او مدتها است ظاهر نیست؛ اما در این هزار و اندی سال، هر کنجی از جهان بیش از همهی انسانها و در متنِ همه رویدادها حاضر بوده و حاضر است.
انتهای پیام/