شعری که برای ایرانیان نماد پیروزی شد/ با وضو وارد خرمشهر شدیم

شعری که برای ایرانیان نماد پیروزی شد/با وضو وارد خرمشهر شدیم

اولین سالگرد شهادت جهان‌آرا قرار بود در مهرماه سال ۱۳۶۱ در تهران برگزار شود، در میانه راه از من خواسته شد تا شعری به این مناسبت بگویم، آنجا بود که نوحه «ممد نبودی ببینی» شکل گرفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خرمشهر در حافظه جمعی ایرانی‌ها نه اسم یک شهر در جنوب کشور، که نمادی است از مقاومت، ایستادگی و جان دادن برای خاک وطن، نمادی است از خواستن و رسیدن، از نگاه خدا به عزم یک ملت و شهری که "ایران‌شهر" شد؛ با 36 میلیون جمعیت.

صدام که با خیال رسیدن به تهران ظرف یک هفته در تاریخ 31 شهریور سال 1359 به خاک ایران حمله کرد، پس از 34 روز درگیری تنها توانست خرمشهر را به دست آورد. دفاع جانانه مردم، نیروهای عراقی را زمین‌گیر کرده بود. از آن زمان تا سوم خرداد سال 1361 که خرمشهر آزاد شد و به خاک وطن برگشت، شاید برای بسیاری از ایرانیان یک عمر گذشت؛ یک عمر در آرزوی بازگشت به خانه پدری، چه سروهای استواری که بر زمین افتادند تا این آرزوی ملی، رنگ واقعیت به خود بگیرد.

نام خرمشهر برای همه ما تداعی‌کننده چند حس و حادثه است؛ اشک‌ها و لبخندها، زنان مقاوم، نخل‌های بی‌سر، پل تاریخی شهر، مسجد جامع و محمد جهان‌آرا؛ فرماندهی که هرچند لحظه آزادسازی را ندید، اما الهام‌بخش نیروهایش در معرکه جنگ بود؛ سربازانی که یادش را در نوحه "ممد نبودی ببینی..." هنگام بازگشت به کوچه‌های شهر گرامی داشتند.

نغمه‌ای برای قهرمان

جواد عزیزی، شاعر این قطعه که خود از سربازان جهان‌آرا بود، در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، درباره چگونگی خلق این اثر گفت: شهید جهان‌آرا، فرمانده سپاه خرمشهر بود. پس از سقوط خرمشهر و بعد از شکست حصر آبادان برای ارائه گزارش به محضر امام(ره) به‌همراه تعدادی از فرماندهان مانند شهید فکوری، شهید کلاهدوز و شهید فلاحی عازم تهران می‌شود اما متأسفانه هواپیمای آنها دچار سانحه شد و به شهادت رسید.

شعر , خرمشهر , ادبیات دفاع مقدس ,

او با ابراز اینکه "برای همه ما که در خرمشهر جنگیده بودیم، آزادسازی آن آرزو شده بود."، ادامه داد: خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس آزاد شد، در این زمان شهید موسوی فرماندهی سپاه خرمشهر را به‌عهده داشت که خود او نیز در این عملیات به شهادت رسید. جهان‌آرا نیز متأسفانه در آن روز میان ما نبود.

شعر بی‌قافیه‌ای که در حافظه جمعی ایرانیان نقش بست

عزیزی به ماجرای نوحه «ممد نبودی ببینی» اشاره و اضافه کرد: اولین سالگرد شهادت جهان‌آرا قرار بود در مهرماه سال 1361 در تهران برگزار شود. نیروها در سه اتوبوس از خرمشهر عازم تهران شدند تا در این مراسم شرکت کنند. در میانه راه از من خواسته شد شعری به این مناسبت بگویم، آنجا بود که نوحه «ممد نبودی ببینی» شکل گرفت.

این شاعر با بیان اینکه "اولین‌بار این نوحه توسط خودم در تهران اجرا شد."، یادآور شد: پس از آن حسین فخری آن را اجرا کرد و بعد، غلام کویتی‌پور اجرای آن را به‌عهده گرفت. این نوحه در واقع زبان حال بچه‌ها بود. همه ما دل‌تنگ شهدا بودیم؛ به‌ویژه جهان‌آرا و موسوی که فرمانده ما بودند و ما آنها را نماد و شاخص می‌دانستیم.

به‌گفته عزیزی؛ ملودی این نوحه از نوحه جهان‌بخش کردی‌زاده معروف به بخشو بوشهری الهام گرفته شده است. بخشو، نوحه‌ای معروف با عنوان «به دشت کربلا لیلای محزون» دارد، که با این ابیات آغاز می‌شود: «به دشت کربلا لیلای محزون بگفتا با صد افغان/ علی اکبر جوان تاجدارم دمی کن ترک میدان...» در واقع من نوا را از این نوحه انتخاب کرده بعد، کلام را روی آن گذاشتم.

این شاعر ادامه داد: مهرماه سال 1363 مصادف با ماه محرم بود، کویتی‌پور گفت؛ "می‌خواهم این نوحه را بخوانم."، نوحه را در مسجد جامع خرمشهر خواند و برای اولین‌بار از تلویزیون پخش شد که مورد اقبال عمومی قرار گرفت و با درخواست مردم، همان شب، سه‌بار دیگر تکرار شد. خاطرم هست من آن زمان در مهران بود، دیدم که یکی از رزمندگان دزفولی دارد بخشی از نوحه را می‌خواند، به او گفتم؛ "از کجا یاد گرفته‌ای؟"، گفت؛ "از تلویزیون پخش شده است."، من خودم تا آن زمان اطلاع نداشتم که پخش شده و مورد اقبال قرار گرفته است، خدا را شکر که این اقبال تا امروز هم ادامه دارد.

فرمانده دل‌ها

این رزمنده در بخش دیگری از صحبت‌هایش، «شخصیت کاریزماتیک» جهان‌آرا را دلیل اقبال رزمندگان به او دانست و گفت: او قبل از اینکه فرمانده نظامی باشد، فرمانده دل‌ها بود. رزمنده‌ها به‌خاطر شخصیت او، از او فرمانبرداری می‌کردند نه به‌خاطر درجه نظامی‌اش. "مدیریت خوب" از دیگر ویژگی‌های جهان‌آرا بود، اگر هر مشکلی میان نیروها وجود داشت و یا نقصی دیده می‌شد، جهان‌آرا خودش برای رفع آن وارد عمل می‌شد و با تدبیرش، مشکل را حل می‌کرد.

شعر , خرمشهر , ادبیات دفاع مقدس ,

عزیزی سقوط خرمشهر را یکی از پرحسرت‌ترین و غم‌انگیزترین روزها توصیف کرد و ادامه داد: پیش از شروع رسمی جنگ، درگیری‌های مسلحانه‌ای توسط جدایی‌طلبانی که تحت حمایت رژیم بعث بودند، در شهر رخ داده بود. آنها با بمب‌گذاری در بازار، انداختن نارنجک به مسجد جامع و... اقدام به ترور کور مردم در سطح شهر می‌کردند، این وضعیت ادامه داشت تا اینکه نیروهایی از سپاه تهران و لرستان، وارد خرمشهر شدند و هسته اولیه سپاه را در خرمشهر شکل دادند.

این رزمنده اضافه کرد: صدام به‌سودای اینکه ظرف یک هفته به تهران می‌رسد، به ایران حمله کرد اما فقط 35 روز در خرمشهر گیر کرد. ارتش صدام از این مقاومت مردمی متعجب شده بود، مجبور شد پیشروی را متوقف کند و تنها به حفظ سرزمین‌هایی اکتفا کند که به دست آورده بود.

شعر , خرمشهر , ادبیات دفاع مقدس ,

با وضو وارد خرمشهر شدیم

او گفت: پس از سقوط  خرمشهر، من در بوشهر خدمت می‌کردم. خرمشهر، در خط پدافندی ما بود، همیشه با حسرت به آنجا نگاه می‌کردیم و می‌گفتیم؛ "آیا می‌شود روزی آزاد شود و ما دوباره آنجا را آباد کنیم؟"، این یک آرزو برای همه مردم بود، وقتی اعلام کردند خرمشهر آزاد شده، ما به‌وسیله قایق وارد شهر شدیم و اسرای عراقی را تحویل گرفتیم.

عزیزی به خاطره آن روز اشاره کرد و افزود: من به‌همراه چند رزمنده دیگر از جمله مصطفی عنبری، علی کوروش‌نیا و... از محرزی وارد خرمشهر شدیم، پیش از آنکه پایمان را روی خاک خرمشهر بگذاریم، وضو گرفتیم، احساسی که در آن زمان داشتیم، قابل وصف نیست.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
تبلیغات