فرار نتانیاهو از مخصمه «قطرگیت» با حمله به دوحه
برخی ناظران منطقه ای معتقدند علت تأکید نتانیاهو برای حمله به مقر دفتر سیاسی حماس در دوحه آن هم بدون جلب نظر موساد، به موضوع «قطرگیت» و «مشکلات سیاسی» وی در صحنه داخلی سرزمینهای اشغالی بازمیگردد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، حمله عصر روز سهشنبه (18 شهریور) رژیم صهیونیستی به مقر دفتر سیاسی جنبش حماس در دوحه یک رویداد نظامی-سیاسی بی سابقه در تاریخ منطقه محسوب میشود. این اقدام که قطر آن را تجاوز و نقض آشکار حاکمیتش توصیف کرد، میتواند سرآغاز تحولاتی در خاورمیانه و در داخل اراضی اشغالی باشد.
براساس آخرین گزارشی که در وبسایت «واینت» منتشر شده است، تصمیم بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای اجرای این حمله که البته ارزیابی رسانههای اسرائیلی نشان میدهد با شکستی مفتضحانه همراه شد، در تعارض با نظر موساد بود. دیوید بارنع، رئیس موساد، به دلایل مختلف با هدف قرار دادن چهرههای ارشد حماس در قطر مخالف بود، زیرا به زعم وی این عملیات باعث ایجاد شکاف در روابط موساد با قطریها میشد.
برهمین اساس موساد از اجرای طرحی که در هفتههای اخیر از طریق مأمورانش برای از بین بردن رهبران حماس تهیه کرده بود، خودداری کرد. با این حال نتانیاهو بر آن شد تا این عملیات را با استفاده از نیروی هوایی ارتش اسرائیل به انجام برساند. بنا به گزارش واینت با توجه به شکست آشکار این حمله، مشخص نیست که آیا اجرای یک عملیات زمینی شانس موفقیت بیشتری میداشت یا خیر.[1]
اما نکته مهم در این بین، اصرار نتانیاهو بر اجرایی کردن این نقشه بود، به رغم آنکه میدانست شانس موفقیت این عملیات ممکن است بسیار اندک باشد و در عین حال موجب بروز تنش در روابط تل آویو با دوحه و خاتمه مذاکرات با حماس برای تبادل اسرا شود، یا حتی کشورهای عرب منطقه را به سمت اتحادی جدید علیه این رژیم سوق دهد و از همه مهتر آنکه موجب برانگیختن خشم ترامپ شود؛ زیرا ترامپ فقط دقایقی قبل از حمله و از طریق ارتش آمریکا از برنامه نتانیاهو مطلع شده بود
با درنظر گرفتن این عوامل، میتوان این استدلال را مطرح کرد که علت تأکید نتانیاهو برای حمله به مقر حماس در دوحه آن هم بدون دخالت و جلب نظر موساد، به موضوع «قطرگیت» و «مشکلات سیاسی» وی در داخل بازمیگردد.
پرونده قطرگیت، یک رسوایی سیاسی و امنیتی در کابینه نتانیاهو به شمار میرود که در اوایل سال 2025 افشا شد و بر ادعاهای فساد مالی و نفوذ دستان خارجی در درون کابینه وی صحه میگذاشت. در این پرونده مشاوران نزدیک نتانیاهو متهم به دریافت پول از قطر برای ارائه تصویری مثبت از این کشور در رسانههای اسرائیلی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند. این رسوایی همچنین شامل اتهاماتی مانند نقض اعتماد، تماس با عامل خارجی و حتی افشای اطلاعات محرمانه است.
تحقیقات در این پرونده توسط شینبت (سرویس امنیت داخلی اسرائیل) و پلیس اسرائیل آغاز و در فوریه 2025 علنی شد. دو مشاور کلیدی نتانیاهو، یعنی «یوناتان اوریخ» و «الی فیلدشتاین» در جریان تحقیقات بازداشت شدند. آنها متهم به همکاری با نمایندهای از قطر برای تضعیف نقش مصر در میانجیگری مذاکرات غزه و تقویت موقعیت قطر بودند. هدف این افراد بهبود وجهه قطر در فلسطین اشغالی و آمریکا بود.
اگرچه نتانیاهو این اتهامات را دروغ خواند و ادعا کرد طرح این مسائل بخشی از کمپین سیاسی علیه او است، اما ادامه تحقیقات تا امروز نشان میدهد، شواهدی وجود دارد که دادگاه تصمیم گرفته این پرونده همچنان مفتوحه باقی بماند. بررسیها مشخص کرده است این مشاوران ممکن است اسناد محرمانهای را برای قطر افشا کرده باشند. در مقابل قطر نیز این اتهامات را رد و تأکید کرد نقشش به عنوان میانجی در مذاکرات با حماس و اسرائیل، صرفاً به درخواست آمریکا بوده است.
این پرونده باعث تنشهای داخلی در اسرائیل و برگزاری تجمعات اعتراضی علیه نتانیاهو شد. معترضان اعلام کردند در حالی که نتانیاهو سه پرونده باز با اتهامات فساد مالی و رشوه دارد و هر هفته در جلسات دادگاه حضور مییابد، اکنون با پرونده جدیدی روبرو شده که ضرورت کنارهگیری وی از قدرت را بیش از پیش آشکار میسازد.
بنابراین در میانه چنین فشارهایی نتانیاهو تصمیم گرفت با وجود مخالفت موساد، به دوحه حمله کند که همین مسئله، وجود ارتباط بین قطرگیت و حمله مذکور را تقویت میکند. در این رابطه میتوان دو هدف برای نتانیاهو متصور بود:
1) انحراف افکار عمومی اسرائیل:
نتانیاهو در حالی که با مشکلات و هزینههای روزافزون جنگ غزه و مخارج دامنهدار پاسخ موشکی ایران در جنگ 12 روزه مواجه است، با اخبار مربوط به به پرونده قطرگیت هم درگیر است. از این رو وی تصمیم گرفت با حمله به مقر حماس دو مشکل بزرگش را حل کند: از میان برداشتن رهبران حماس و تأثیر بر روند جنگ غزه و همچنین تغییر نگاه افکار عمومی.
در حقیقت به نظر میرسد حمله اسرائیل به دوحه بخشی از استراتژی نتانیاهو برای منحرف کردن افکار اسرائیلیها از بنبست نظامی در غزه و فشار ساکنان سرزمینهای اشغالی برای آزادی اسرا ارزیابی میشود. این تحلیل از آن جهت قابل توجه است که نتانیاهو به کرات سابقه استفاده از بحرانهای خارجی برای پوشش مشکلات داخلیاش را دارد.
2) پایان دادن به روند رسیدگی به پرونده قطرگیت:
همانطور که اشاره شد این پرونده بر روابط پنهان اعضای ارشد دفتر نتانیاهو با قطر تمرکز دارد. در نتیجه احتمالا نتانیاهو برای کاستن از فشارهای داخلی، تلاش کرد موضع سختی علیه این کشور بگیرد تا خود را از اتهامات نفوذ خارجی تبرئه کند. زیرا اتهامات پرداخت رشوه از سوی قطر به مشاورانش، وی را در موقعیت دفاعی قرار داده بود.
در این شرایط نتانیاهو که دولتش با خروج احزاب حریدی به دلیل قانون معافیت سربازی حریدیها متزلزل شده و اکنون بدون داشتن اکثریت در پارلمان، لوایحش در کنست با مشکل عدم تصویب روبرو است، تصمیم گرفت دستکم نشان دهد تیم وی تحت نفوذ خارجی نیست و به این صورت یکی از مهمترین معضلات سیاسی خود در صحنه تحولات داخلی رژیم صهیونیستی را برطرف سازد. از دید وی در پیش گرفتن سیاست تهاجمی علیه قطر، میتواند اعتبار امنیتیاش را نزد افکار عمومی احیا کند.
رویکرد خصمانه نتانیاهو نسبت به مقامات قطری حتی پس از حمله اخیر به دوحه و تهدید به اجرای دوباره این اقدام، نیز بخشی از این ترفند سیاسی است. در این راستا اعلام قطر مبنی بر تعلیق میانجیگریش در مذاکرات، سناریویی بود که احتمالاً نتانیاهو وقوع آن را پیشبینی کرده بود. این وضعیت اگرچه ممکن است به ضرر اسرای اسرائیلی و خانوادههایشان تمام شود اما احتمالا گامی مهم در مسیر حیات سیاسی نخست وزیر رژیم صهیونیستی است تا بدین شکل اثبات کند تیم تحت امرش برنامهای برای تقویت نفوذ قطر در مذاکرات نداشته و حتی از خروج این کشور از جرگه گفتگوها، ابایی ندارد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت آنچه در دوحه رخ داد، احتمالا اقدامی با هدف پیشبرد منافع سیاسی شخص نتانیاهو بود. این عملیات شکستخورده، به روند آزادی اسرای ضربه زد و بدون شک شرایط را برای اسرائیلیهای معترض و خشمگین سختتر خواهد کرد. تشدید حملات موشکی و پهپادی انصارالله یمن در روزهای گذشته بخشی از این تحمیل شرایط دشوار است.
پانوشت:
[1] . https://www.ynet.co.il/news/article/r1xbi1fieg