فرجام قدرت‌نمایی صهیون در سیاهچال معبد سوم

فرجام قدرت‌نمایی صهیون در سیاهچال معبد سوم

مدلی که خداوند برای برپایی حکومتش در نظر دارد، حقیقتی بسیار متعالی‌تر از تصورات محدود و موهومات بشر است؛ نه آن مدلی که صهیونیسم یهودی، با اشغالگری، کشتار بی‌گناهان، تخریب سرزمین‌ها و تحقیر ملّت‌ها و به بهانه‌ی بنای معبد سوم سلیمان در سر می‌پروراند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سرزمین فلسطین به‌دلیل موقعیت راهبردی خود در قلب خاورمیانه، همواره نقطه تلاقی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا بوده است. این نوار باریک، گذرگاه کاروان‌ها، راه‌های تجاری و مسیرهای نظامی امپراتوری‌های باستان بوده و کنترل آن به‌معنای دست‌یابی به برتری بر راه‌های حیاتی بین‌المللی است. قرار گرفتن در ساحل شرقی مدیترانه، نزدیکی به کانال سوئز و اشراف بر مسیرهای انرژی و تجارت، اهمیت ژئوپولیتیک این سرزمین را در طول تاریخ دوچندان ساخته و آن را به یکی از حساس‌ترین نقاط جهان در معادلات قدرت‌ها تبدیل کرده است.

فلسطین و به‌ویژه مسجدالأقصی از جایگاهی بی‌همتا در اعتقادات اسلامی، مسیحی و یهودی برخوردارند. مسجدالأقصی قبله نخست مسلمانان و سومین حرم شریف پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی است؛ مکانی که طبق قرآن، محل معراج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بوده و سرشار از خاطره‌های پیامبران الهی است. این پیوند عمیق معنوی، فراتر از جغرافیا، قلب صدها میلیون مؤمن در سراسر جهان را با این سرزمین گره زده است. به همین دلیل، فلسطین نه‌تنها صحنه کشمکش‌های سیاسی، که میدان پاسداری از میراث و هویت دینی مشترک ادیان ابراهیمی به‌شمار می‌آید.

یهودیان در طول تاریخ طی دو دوره مهم وارد سرزمین فلسطین شدند: نخست در عصر حضرت موسی علیه‌السلام و جانشینانش، که پس از خروج از مصر به فرمان خدا به این سرزمین راه یافتند و بار دیگر پس از دوران اسارت بابلی، با فرمان پادشاهان هخامنشی به بازسازی معبد پرداختند. اما به‌دلیل عصیان، سرپیچی از اوامر الهی، ظلم به پیامبران و فساد اجتماعی، مشمول خشم الهی شده و بارها از این سرزمین رانده شدند؛ چنان‌که امپراتوری بابل و سپس روم، آنان را پراکنده ساخت و سرنوشت پراکندگی در میان ملل جهان تا قرن‌ها بر ایشان حاکم شد.

اما در تاریخ معاصر، پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و قرار گرفتن فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا، یهودیان با حمایت و سیاست‌های استعماری لندن، به‌ویژه بر اساس «بیانیه بالفور» در سال 1917، به‌صورت سازمان‌یافته و گسترده به این سرزمین مهاجرت کردند. این موج مهاجرت، با خرید یا تصرف زمین و ایجاد شهرک‌های یهودی‌نشین همراه بود و زمینه را برای تغییر ترکیب جمعیتی فلسطین و شکل‌گیری منازعات خونین میان اعراب و مهاجران یهودی فراهم کرد.

یهودیان صهیونیست در تاریخ معاصر، به بهانه تشکیل دولت واحد اسرائیل، اما با نیت‌های فراتر از سیاست روز، یعنی بازسازی «معبد سوم» بر روی «کوه معبد» (که مسلمانان آن را محل مسجدالاقصی و قبةالصخره می‌دانند) و احیای آنچه «هیکل سلیمان» می‌خوانند، به تصرف نظام‌مند اراضی فلسطینیان پرداختند. بر اساس متون تلمودی و برخی نوشته‌های متأخر، یک «هیکل سوم» در آخرالزمان ساخته خواهد شد که محل حضور «ماشیح» (Messiah) و آغاز حکومت جهانی یهود خواهد بود. این اقدام نه‌فقط بخشی از پروژه توسعه‌طلبانه برای یک تمدن سیاسی ــ دینی خودساخته بود، بلکه در نگاه رهبران مذهبی‌شان، مقدمه‌ای برای ورود به «عصر مسیحایی» و تثبیت حاکمیت دینی در مرکز جغرافیای ادیان ابراهیمی محسوب می‌شود.

این رویکرد ایدئولوژیک، با حمایت برخی نهادها و سازمان‌ها، به شکل تهیه نقشه‌های معماری کامل، ساخت ظروف و ابزارهای آیینی، آموزش کاهنان برای خدمت در معبد، و کارزارهای سیاسی-حقوقی برای تغییر وضعیت موجود در مسجدالاقصی اجرا شده است. بنابر گزارش‌های رسمی، مؤسسه «Temple Institute» و «Temple Mount Faithful» از دهه‌ 1980 تاکنون، نه‌تنها مدل و تجهیزات معبد سوم را آماده و در بیت‌المقدس به نمایش گذاشته‌اند، بلکه از هر رخداد سیاسی برای پیشبرد پروژه بهره‌برداری کرده‌اند. از این رو، آرمان معبد سوم به محرکی جدید برای تشدید منازعه و تنش مذهبی-سیاسی در قلب فلسطین بدل شده است.

اهل کتاب، به‌ویژه دانشمندان یهود و نصارا، به‌خوبی می‌دانند که پیامبر آخرالزمان همان موعودِ بشارت‌داده‌شده در کتاب‌های آسمانی آنان است؛ همان که در انجیل با عنوان «فارقلیط» (Parakletos) یاد شده و در برخی پژوهش‌ها، این واژه با «احمد» ــ به معنای ستوده و برانگیخته، یکی از نام‌های پیامبر مطابقت داده شده است. خداوند در قرآن کریم گواهی می‌دهد که این شناخت، در نزد آنان محفوظ است، اما بسیاری از ایشان ــ با وجود این علم روشن ــ حق را آگاهانه می‌پوشانند. این کتمان، فقط به مسئله هویت موعود یا ذکر نام او محدود نمی‌شود، بلکه پیام نبوت پیامبر اسلام و حقانیت قرآن کریم را نیز دربر می‌گیرد؛ چنان‌که با وجود نشانه‌ها و شواهد آشکار، از ایمان آوردن سر باز می‌زنند و حقیقت را به حجاب تعصب و منفعت می‌پوشانند. از آن‌جا که پذیرش نبوت پیامبر اسلام ناگزیر به معنای تأیید وعدهٔ ظهور منجی از نسل پاک اوست و این حقیقت با منافع و باورهای تحریف‌شدهٔ برخی از اهل کتاب ناسازگار است، آنان آگاهانه حق را کتمان می‌کنند تا مبادا پای‌بندی‌شان به ادعاها و ساختار موجودشان زیر سؤال برود.

با این حال، برای خداوندی که سراسر هستی، مخلوق و در ید قدرت اوست، کتمان بندگان مانعی در آشکار کردنن حق نیست؛ او به ارادهٔ خویش، پرده از حقیقت برمی‌گیرد و عالم را به وجود نورانی خلیفه‌ی خود منور می‌کند تا حجت بر همگان تمام شود و باطل در پرتو این نور، رنگ و اثر خود را از دست بدهد.

مدلی که خداوند برای برپایی حکومت خویش در نظر دارد، حقیقتی بسیار متعالی‌تر از تصورات محدود و موهومات بشر است؛ نه آن مدلی که صهیونیسم یهودی، با اشغالگری، کشتار بی‌گناهان، تخریب سرزمین‌ها و تحقیر ملّت‌ها در سر می‌پروراند؛ طرحی که بر پایهٔ ظلم و خون‌ریزی شکل گرفته و جز تباهی و فروپاشی سرانجامی ندارد. بلکه وعدهٔ قطعی الهی، برپایی حکومتی است که با ظهور موعودِ حق، بر محور عدالت مطلق و نور هدایت، زمین را از قید ستمگران رها خواهد کرد.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات