ننگین مثل قرارداد‌های فوتبال


ننگین مثل قرارداد‌های فوتبال

اسم قرارداد که می‌آید تن‌مان می‌لرزد، به خصوص اگر این قرارداد مربوط به فوتبال و آن هم قرارداد با خارجی‌ها باشد. طی تمام سال‌هایی که گذشته فوتبال بابت این قرارداد‌ها آنقدر به بیت‌المال ضربه زده و جیب مردم را خالی کرده که از شمارش خارج است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، مسئولان فوتبال بدون کوچک‌ترین آشنایی با قوانین بین‌المللی صرفاً برای جلب توجه هواداران و خواباندن اعتراض آنها پای قرارداد با خارجی‌ها می‌نشینند. امروز کار به جایی رسیده است که اصلاً اهمیتی ندارد بازیکن یا مربی خارجی چند سال دارد، بیکار بوده یا نه، مصدوم است یا سالم، کار آنقدر خراب است که اروپایی‌ها، آفریقایی‌ها و امریکایی‌ها در آن سوی کره خاکی فهمیده‌اند جایی در فوتبال جهان به نام لیگ برتر ایران وجود دارد که می‌توانند بیایند و هر چه دل‌شان می‌خواهد در متن قرارداد‌ها به مدیران نالایق فوتبال ایران بقبولانند و بعد هم با خیال راحت پول‌شان را بگیرند و بروند. طی این سال‌ها هیچ برخوردی با این روش تاراج بیت‌المال صورت نگرفته است تا حالا خیال مدیران فوتبالی راحت باشد که هیچ اعتراضی بابت خیانت‌های آنها به بیت‌المال و جیب مردم چاره‌ساز نیست و شنیده نمی‌شود.

آنها این روز‌ها وقیحانه‌تر از قبل و با خیال راحت از عدم‌برخورد مسئولان قضایی- انضباطی برای خودشان قرارداد می‌بندند؛ قرارداد‌هایی که حاصلی جز زیان برای فوتبال ایران و پرپول شدن جیب دلال‌ها و فوتبالیست‌های بیکار در سراسر دنیا ندارد. آنچه در پی می‌آید. تنها چند نمونه جلوی چشم و از دست در رفته است که با وجود تمام اعتراض‌ها نتوانست جلوی تکرار این ماجرای غم‌انگیز را بگیرد تا همچنان شاهد بسته شدن چنین قرارداد‌هایی باشیم. 

آغوش باز به روی فوتبالیست‌های بیمار

بی‌دروپیکر بودن فوتبال ایران برکسی پوشیده نیست و دیگر همه این واقعیت را پذیرفته‌اند، ولی به خدمت گرفتن بازیکنان «بیمار» هنوز برای‌مان قابل هضم نیست. فوتبالی که به رغم گردش مالی نجومی‌اش، هیچ درآمدزایی برای کشور و ورزش ندارد، قاعدتاً بهشت دلالانی است که توانایی قالب‌کردن هر بازیکن و مربی بنجلی را به تیم‌های لیگ‌برتری دارند. تأیید ابتلای سرژ اوریه، بازیکن تازه‌وارد پرسپولیس به «هپاتیت» دوباره داغ دل‌مان را تازه کرد و خاطرات آسیب‌های زیاد فوتبالیست‌های خارجی بیمار قبلی را یادمان آورد؛ مدافعی که قبل از عقد قرارداد با قرمز‌های پایتخت روی رزومه درخشانش و بازی کردن او در تیم‌های تاتنهام و ویارئال مانور داده می‌شد، به دلیل ابتلا به هپاتیت کارت بازی دریافت نکرده و باشگاه نیز بابت این خطای بزرگ هیچ جوابی به هواداران نمی‌دهد. بدبختی این است که اوریه اولین فوتبالیست بیماری نیست که از سوءمدیریت و بی‌خیالی مدیران و البته هنر دلالی واسطه‌ها، قراردادی سنگین با تیم‌های ایرانی امضا می‌کند.

در فصل پنجم لیگ‌برتر و زمانی که آری‌هان روی نیمکت پرسپولیس می‌نشست، مهاجمی اهل نیجریه به نام رافائل آدرهو از سوی باشگاه استخدام شد و در هفت بازی لیگ‌برتر و جام‌حذفی برای پرسپولیس به میدان رفت. داستان رافائل و پرسپولیس خیلی زود پیچیده شد چراکه معلوم شد این بازیکن هپاتیت دارد و قراردادش با این باشگاه فسخ شد، ولی این خارجی‌های گمنام و ایجنت‌های کارکشته‌شان به این راحتی ول‌کن ماجرا می‌شوند! رافائل با شکایت به فیفا داستان را پیگیری کرد و در نهایت هم فیفا رأی به کسر شش امتیاز از پرسپولیس در لیگ هفتم داد. لیگ هفتم همان فصلی است که قهرمانی قرمز‌ها تا بازی آخر مقابل سپاهان و دقیقه 96 به طول انجامید. گویا مدیران پرسپولیس علاقه زیادی برای میدان دادن به خارجی‌های بیمار دارند. مامادوتال، مدافع بورکینافاسویی در زمان سرمربیگری حمید استیلی و هروه اوساله مهاجم هموطن او در زمان حضور علی‌دایی روی نیمکت، به پرسپولیس آمدند و اتفاقاً هر دو یک بیماری مشترک داشتند؛ هپاتیت! برخی تیم‌های دیگر نیز از روی دست پرسپولیس رونویسی کرده‌اند. باشگاه تراکتور بعد از عقد قرارداد با کوین کنستانت تازه فهمید این بازیکن مشکل قلبی دارد و آقای کوین بابت فسخ قرارداد و شکایتش به CAS، 880 هزار دلار خسارت روی دست تراکتور گذاشت. در برهه‌ای باشگاه سایپا نیز الویس نانگ کامرونی را به رغم ابتلا به ویروس هپاتیت به خدمت گرفته بود، همچنین در فصل چهاردهم سومایلا دیاکیته، دروازه‌بان اهل مالی استقلال خوزستان هم هپاتیت داشت و تیم جنوبی مجبور به فسخ قرارداد با او شد. تلخ‌ترین ماجرا مربوط به ساموئل اوکویه می‌شود؛ دروازه‌بانی اهل نیجریه با 25 سال سن به عضویت تیم سرخپوشان دلوار افزار درآمد ولی چند روز پس از رودش به تهران در بیمارستان بستری شد و در نهایت نیز درگذشت. علت مرگ او عود کردن بیماری هپاتیت اعلام شد، اما در برخی اخبار تأییدنشده حرف از ابتلای این بازیکن به ویروس ایدز زده می‌شد. 

ضرر میلیاردی پیش‌قرارداد!

بزرگ‌ترین معضل فوتبال نه مسائل مالی است و نه حتی کمبود‌های موجود در زمینه زیرساخت‌ها، بلکه مدیران نالایقی است که نتیجه بی‌کفایتی‌های‌شان انبوهی از پرونده‌های مفتوح در فیفا و CAS است؛ پرونده‌هایی که تقریباً همیشه با محکومیت‌های سنگین و به ضرر باشگاه‌های ایرانی پایان می‌یابد. 

این چرخه معیوب سال‌هاست تکرار می‌شود چراکه مدیران بی‌کفایت فوتبال ایران تصورشان از قرارداد تکه‌ای کاغذ است و بس، حال آنکه همان یک تکه کاغذ می‌تواند سال‌ها گریبان باشگاه را بگیرد، به همین دلیل هم است که در فوتبال دنیا هر بند و تبصره با مشاوره تیم حقوقی نوشته می‌شود و هیچ سندی بدون بررسی و مشاوره وکیل متخصص امضاف نمی‌شود، اما در ایران همچنان قرارداد‌های چندمیلیون دلاری بدون حضور وکیل و صرفاً بر پایه ترجمه‌های ناقص بسته می‌شود که در همان لحظه اول برای طرف مقابل، حکم «برد قطعی در فیفا» را دارد. پرونده اخیر فابیو کاریله یکی از نمونه‌های بارز همین سوءمدیریت است؛ سرمربی برزیلی‌ای که با یک پیش‌قرارداد ساده به یکی از شاکیان استقلال تبدیل شد، صرفاً به این دلیل که آقایان نمی‌دانستند ارسال پیش‌قرارداد امضاشده هم تبعات مالی و حقوقی در پی دارد.

استقلال برای این مربی برزیلی یک پیش‌قرارداد رسمی در سربرگ باشگاه ارسال می‌کند؛ سندی که مدیران باشگاه آن را صرفاً یک توافق اولیه می‌خوانند، اما فیفا آن را قراردادی نهایی می‌داند؛ بی‌دقتی‌ای که باعث شد کاریله ادعای میلیون دلاری مطرح کند و استقلال را در آستانه یک محکومیت سنگین قرار دهد؛ ماجرای تلخی که ثابت می‌کند نداشتن دانش کافی، عدم‌آگاهی، سهل‌انگاری و سوءمدیریت چگونه می‌تواند یک پیش‌نویس ساده را به بمب مالی برای یک باشگاه تبدیل کند؛ بی‌کفایتی‌ای که البته بار‌ها و بار‌ها از سوی این باشگاه به اشکال مختلف تکذیب و رد شد، اما نتوانست تغییری در واقعیت ماجرا ایجاد کند، هرچند این نخستین بار نیست فوتبال باشگاهی ایران با چنین چالش‌هایی مواجه می‌شود. بار‌ها و بار‌ها عدم‌توجه به قوانین و عدم‌آگاهی از آن باعث شده است از مربیان کروات و پرتغالی گرفته تا بازیکنان آفریقایی و امریکای‌جنوبی، پرونده‌های قطوری برای فوتبال ایران در فیفا باز کنند و با استفاده از وکلای خبره‌ای که آشنایی کامل و جامعی به قوانین بین‌المللی دارند، به عنوان برنده از پای میز محاکمه با باشگاه‌های ایران بلند شوند. وقتی یک مدیر نمی‌داند ارسال سندی روی سربرگ باشگاه می‌تواند جنبه حقوقی درپی داشته باشد، چگونه می‌توان از او انتظار مدیریت داشت؟ این ناآگاهی دیگر یک سهل‌انگاری ساده نیست، یک فاجعه تکراری است که هزینه آن سال‌هاست از جیب هوادار و بیت‌المال پرداخت می‌شود. 

در ایران بیکار نمی‌مانید!

عملکرد ضعیف در دنیای فوتبال، فرصت پیدا کردن تیم جدید و داشتن پیشنهاد‌های خوب را از فوتبالیست‌ها و مربیان می‌گیرد. برای آنکه در سطح اول فوتبال جهان باقی بمانید، باید جوری عمل کنید که باشگاه و هواداران‌شان و حتی منتقدان از شما راضی باشند، البته وقتی پای استخدام مربی و بازیکن خارجی در فوتبال ما وسط باشد، مدیران و مسئولان وطنی خیلی به این مسائل توجه نمی‌کنند و اتفاقاً برای آنکه اسم و رسمی برای خودشان به هم بزنند، دست به دامن بیکارها، بی‌کیفیت‌ها و حتی بازنشسته‌ها نیز می‌شوند. درواقع کارنامه طرف آخرین فاکتور آقایان برای استخدام هم نیست و همین که طرف خارجی و به‌ویژه اروپایی باشد، از آن به‌عنوان حربه‌ای برای فخر فروختن به رقبا استفاده می‌کنند. ریکاردو ساپینتو نمونه بسیار خوبی برای بیان این ادعاست. مرد پرحاشیه اهل پرتغال آنقدر بیکار نشست و منتظر ماند تا دوباره استقلالی‌ها به او چراغ سبز نشان دهند.

سرمربی فعلی آبی‌ها در روز‌های جنگ تحمیلی اخیر با اشتیاق فراوان منتظر آرام شدن اوضاع و باز شدن فرودگاه‌ها بود تا هر طور شده خودش را به تهران برساند، این درحالی بود که ساپینتو می‌دانست هنوز محرومیت چهارماهه قبلی‌اش را سپری نکرده است و باید آن را نیز مدنظر قرار دهد. بعد از یک فصل پرحاشیه و ناکام در استقلال، ساپینتو به تیم آپوئل قبرس پیوست و آنجا هم خیلی دوام نیاورد و پس از برکناری راهی تیم الرجا کازابلانکا شد. بعد از 5/2 ماه حضور در این تیم و کسب فقط دو پیروزی در 11 مسابقه، ساپینتو اواخر دسامبر 2024 اخراج شد و تا ژوئن 2025 بیکار ماند. در نهایت پیشنهاد رسمی باشگاه استقلال و موافقت ساپینتو، مرد پرتغالی را از بیکاری نجات داد. گویا هرچقدر پرسپولیس در استخدام بازیکنان بیمار استاد است، استقلال نیز توانایی عجیبی در نجات بیکاران فوتبالی دارد. آنتونیو آدان درحالی سنگربان استقلال شده که او هم یک فصل خانه‌نشینی را تحمل کرده است. انتظار می‌رفت بعد از جدایی سیدحسین حسینی، مدیران استقلال جایگزین خوبی برای او پیدا کنند. گزینه نهایی کسی نبود جز آدان اسپانیایی که 38 ساله است، اما توانسته با آبی‌ها دو ساله ببندد و احتمال تمدید قراردادش برای سال سوم نیز وجود دارد. او چهار سال دروازه‌بان اسپورتینگ لیسبون بود ولی یک فصل کامل مصدوم بود و نتوانست بازی کند. آدان پس از یک سال بیکاری و به رغم سن بالایی که دارد توانست در لیگ‌برتر ایران تیم پیدا کند و پیراهن استقلال را بپوشد. این دروازه‌بان ترجیح داد به جای بیکاری برای اولین‌بار در خارج از اروپا توپ بزند. 

دست‌درازی خلاقانه به جیب ملت 

سالیان سال است هزینه تصمیمات سرتاپا اشتباه مدیران بی‌کفایت از جیب مردم پرداخت می‌شود و دیگر حساب کردن روی بیت‌المال برای پرداخت ارقام نجومی قرارداد بازیکنان و مربیان داخلی و خارجی اتفاق تازه‌ای نیست، با وجود این، اما گاهی آقایان با روش‌های خلاقانه و صد البته تأسفبار به زدن جیب مردم روی می‌آورند که نمونه آن ماجرای پرداخت گوشه‌ای از بدهی ویلموتس و تسویه حساب با کالدرون است. 

ویلموتس گیت از آن قسم پرونده‌هایی است که هرگز از خاطره فوتبال ایران پاک نخواهد شد. داستان مرد بلژیکی که هیچ قدم مثبتی برای تیم‌ملی فوتبال ایران برنداشت، اما در مقابل رقم قابل توجهی به جیب زد و رفت، صرفاً به جهت ناآگاهی مدیران ایران، اما پرداخت مطالبات ویلموتس درست مثل نحوه مذاکرات، متن عقد قرارداد، حضورش در ایران و جدایی او از نیمکت تیم‌ملی تعجب‌برانگیز بود، نه صرفاً به جهت آنکه قرارداد این سرمربی بلژیکی یک سور به ترکمنچای زده بود، بلکه به دلیل پرداخت قسمتی از بدهی او از جیب بازنشستگان کشور! پاییز 1398 شرکت سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی (شستا) اقدام به پرداخت گوشه‌ای از مطالبات ویلموتس کرد. بهانه شستا برای پرداخت 2 میلیون یورو به فدراسیون فوتبال جهت حل این معضل، استناد به مصوبه ستاد مقابله با تحریم‌ها در راستای منافع ملی کشور بود، هرچند این پول به عنوان قرض به فدراسیون داده شد و بابت آن چکی به همان مبلغ گرفته شد و ناتوانی فدراسیون برای پرکردن چک کار را به مصادره ساختمان‌های فدراسیون فوتبال کشاند، اما هرگز افکار عمومی قانع نشد که چرا شرکت زیرمجموعه تأمین‌اجتماعی باید هزینه بی‌تدبیری مدیران فوتبال را بپردازد، اما در مقابل بدعتی نادرست را در فوتبال ایران پایه‌ریزی کرد، به طوری که چند سال بعد، باشگاه پرسپولیس و مدیرانش برای پرداخت مطالبات کالدرون سراغ صندوق کسب‌وکار‌های کوچک و تازه رفتند و پولی را که باید در اختیار مردم محروم قرار می‌گرفت، خرج بی‌کفایتی مدیری کردند که از سرلج، داستان کالدرون را به معضلی بزرگ برای پرسپولیس تبدیل کرد. بدهی گابریل کالدرون و خطر بسته‌شدن پنجره نقل‌وانتقالات، مدیران وقت را به سمت استفاده از منابعی سوق داد که هیچ ارتباطی به فوتبال نداشت. صندوق «ک. ا» که اساساً برای حمایت از کارآفرینی و ایجاد اشتغال در مناطق محروم تأسیس شده بود در اقدامی خلاف اساسنامه، 22 میلیارد تومان تسهیلات قرض‌الحسنه به پرسپولیس پرداخت کرد؛ پولی که باید در مسیر ایجاد صد‌ها شغل خرد هزینه می‌شد، اما سر از حساب یک مربی خارجی درآورد تا از دوش یک باشگاه برداشته شود. 

بند‌های جنجالی پولساز و بلای جان

عقد قرارداد‌های بین‌المللی به این راحتی‌ها نیست و هزار و یک بند و تبصره مهم دارد که باید مدنظر قرار بگیرد. هرکدام از این موارد که رعایت نشود یا مورد بی‌توجهی قرار بگیرد، در نهایت زیان و خسارتی بسیار سنگین برای یکی از طرفین به‌همراه خواهد داشت. متأسفانه این مقوله بسیار مهم و تأثیرگذار در فوتبال ما محلی از اعراب ندارد و فوتبال ما از عدم‌آگاهی مدیران ایرانی در عقد قرارداد‌ها به شدت رنج می‌برد. این مسئله بار‌ها و بار‌ها فوتبال ایران و حتی کشورمان را با بحران مواجه ساخته و همه شاکیان خارجی توانسته‌اند حکم محکومیت تیم‌های ایرانی را بالاترین نرخ غرامت از محاکم بین‌المللی بگیرند. علاوه‌بر مفاد قانونی که فیفا مشخص کرده و طرفین ملزم به رعایت آنها هستند، هر یک از طرفین می‌توانند بند‌ها و تبصره‌هایی به قرارداد‌های خود اضافه کنند. در این میان قبل از رسمی شدن آن باشگاه‌ها باید با مشورت گرفتن از وکلای خبره و کارشناسان حاذق تمامی جوانب کار را بسنجند و سپس اقدام به امضای قرارداد کنند، منتها در فوتبال کشور ما نه تنها خبری از تخصص و کارشناسان خبره نیست بلکه همه‌چیز روی کاکل دلالان و مدیران نالایق مـی‌چرخــــد و خارجی‌هــــا نیز سـوابق ما را می‌دانند، جوری قرارداد می‌بندند که تحت هر شرایطی همه پول‌شان را تمام و کمال دریافت کنند و حتی خسارت هم بگیرند.

قرارداد شبه‌ترکمنچای مارک ویلموتس با فدراسیون فوتبال ایران بهترین نمونه برای بند‌های جنجالی است، هرچند مهدی تاج مرد بلژیکی را نجیب خطاب می‌کرد و کاهش حکم جریمه فیفا از 6 میلیون یورو به 3 میلیون یورو را یک پیروزی غرورآفرین می‌نامید، اما اصل ماجرا وجود یک بند جنجالی در قرارداد ویلموتس بود: در این بخش آمده چه سرمربی قرارداد را فسخ کند، چه فدراسیون، باید سه ماه مبلغ به عنوان غرامت پرداخت شود یا (or) یک مبلغ مشخص! دقیقاً همین کلمه «یا» بود که ورق را به سود ویلموتس و وکلایش برگرداند، چون آنها خوب می‌دانستند با همین یک کلمه چطور می‌توانند رأی غرامت چندمیلیون یورویی را بابت تنها شش بار حضور روی نیمکت تیم‌ملی ایران بگیرند. اینها که بند‌های حقوقی بود و فقط خبره‌ها از آن سردرمی‌آورند، ولی در قرارداد با سردار دورسون، مدیران پرسپولیس قاعدتاً معنی این بند قرارداد او مبنی بر «جدایی این بازیکن در صورت جدایی اسماعیل کارتال (سرمربی وقت)» را باید می‌فهمیدند. کارتال سرمربی اهل ترکیه که به ایران بازنگشت، دورسون هم با خیال راحت قراردادش را فسخ کرد و نیامد. حال آنکه فیفا به خارجی‌ها اجازه می‌دهد در شرایط اضطراری، چون جنگ، بدون مشکل قراردادشان را فسخ کنند، ولی در فوتبال ما اصلاً نیازی به شرایط جنگی نیست و خارجی‌ها آنقدر بند‌های جنجالی در قراردادهای‌شان گذاشته‌اند که در آرامش کامل از ایران می‌روند و تمام دستمزدشان را نیز می‌گیرند. 

مدیران بی‌تعهد بلای جان

بی‌تردید یکی از تکراری‌ترین ماجرا‌های فوتبال ایران، عدم‌تعهد مدیران به قرارداد‌هایی است که با بازیکنان و مربیان به خصوص خارجی‌ها می‌بندند و آنها را دیر یا زود به یکی از ارباب‌رجوع‌های فیفا تبدیل می‌کنند. این نکته طی سال‌های اخیر به یکی از مشکلات جدی تبدیل شده که هم وجهه فوتبال ایران را در دنیا خدشه دار کرده است و هم هزینه‌های گزافی را به آن تحمیل، با وجود این هیچ قانون الزام‌آوری وجود ندارد که مدیران نالایق فوتبال را به اجرای تعهدات‌شان مجبور کند، به همین دلیل درست برخلاف فصل مکاره نقل و انتقالات (چه تابستانی و چه زمستانی) که آقایان تکاپوی زیادی دارند برای جذب نفرات مدنظر خود و نشاندن آنها پای قرارداد‌های نجومی، وقت پرداخت که می‌رسد یا خودشان از دسترس خارج می‌شوند یا تلفن‌های همراه‌شان، این در حالی است که خوب می‌دانند در دسترس نبودن حتی نمی‌تواند برای آنها زمان بخرد، وقتی براساس قانون جهانی هربازیکن و مربی خارجی در هر کشوری می‌تواند در صورت عدم‌دریافت مطالباتش در موعد مقرر بعد از دادن چند نوبت نوتیس اقدام به فسخ یک‌طرفه قراردادش کرده و باشگاه طرف حساب خود را به دردسر بیندازد، اما تا وقتی می‌توان تقصر را برگردن خارجی‌هایی انداخت که یکی در میان در نیمه یا پایان راه ناچارند برای گرفتن مطالبات‌شان روانه فیفا شوند، چه دلیل دارد بخواهند خود را بابت پرداخت هزینه قرارداد آنها به زحمت بیندازند؟

سال‌هاست خصمانه خارجی‌ها را می‌نگریم و تصور می‌کنیم آنها، چون زالو درحال مکیدن خون فوتبال ایران هستند، حال آنکه مقصر اصلی نه بازیکنان و مربیان که مدیران هستند؛ مدیرانی که بدون هیچ تحقیق و آگاهی اقدام به عقد قرارداد‌های ننگین می‌کنند و در ادامه با عدم‌تعهد به آنچه وعده داده بودند، کار را به فیفا می‌کشانند تا هم هزینه هنگفت قرارداد‌های سنگینی که بستند را بپردازند، هم هزینه دیرکرد و هم هزینه دادرسی‌ها را؛ مسیری تکراری که هر باشگاه سالی چندین مرتبه آن را می‌پیماید، اما نه تجربه می‌شود برای متعهد بودن به قرارداد‌هایی که بسته می‌شود و نه صدایی از کسی درمی‌آید برای توبیخ این مدیران نالایق یا کشیدن گوش آنها که حداقل اگر عقد قرارداد اصولی را نمی‌دانند، به آنچه می‌نویسند و پایش را امضا می‌کنند متعهد باشند، اما عدم‌پرداخت از جیب و عدم‌نظارت دست این قسم مدیران حاضر در فوتبال ایران را باز گذاشته است تا با عقد انواع و اقسام قرارداد‌های ننگین، چوب حراج بزنند به جیب ملت، آن هم دوبله سوبله! چون حرف‌شان برای خودشان هم حرف نیست، چه رسد به دیگران.

منبع: جوان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات