عاقبت تسلیم‌طلبی


عاقبت تسلیم‌طلبی

شاید اگر امروز مجدد به روزگار دهشتناک اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ نگاه کنیم متوجه شویم که آنچه باعث توسعه و پیشرفت می‌شود توازن بین استقلال و توسعه است نه فدا کردن استقلال برای توهم توسعه!

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، سال‌های اخیر متخصصان حوزه عصب‌شناسی و علوم اجتماعی بحثی را شکل داده‌اند که چطور زندگی و حوادث آن به سرعت تکراری می‌شوند و بُهت اولیه حوادث به امری عادی بدل می‌شود. این افراد درباره حوادث تلخ و شیرین این بحث را یکسان می‌دانند؛ یعنی معتقدند ذهن انسان به سرعت به مدل جدید حتی نوع سخت آن هم عادت می‌کند. به همین علت مثلاً پس از وقایعی مثل زلزله یا جنگ، شرایط بعد از مدتی عادی می‌شود؛ به همین جهت طرحی علیه عادی‌سازی را مطرح می‌کنند که مجدد باید به ساده‌ترین وقایع تا پیچیده‌ترین وقایع نگاه کرد. این نگاه مجدد فرصت دوباره تأمل کردن را به ما می‌دهد. بحث اشغال ایران در سوم شهریور 1320 هم دقیقاً یک چنین وضعیتی است. ما لازم است دوباره به این حادثه نگاه کنیم تا به قول متخصصان عصب‌شناس ذهن به این وضعیت عادت نکند و مسئله اشغال عادی‌سازی نشود. 

بعد از کودتای 1299 توسط رضا پهلوی مسیر کشور در شکلی از توسعه آمرانه قرار گرفت که به صورت جبری باید مسیر جامعه با افکار رضا پهلوی که بر گرفته از نوعی استبداد بود، هماهنگ می‌شد. یکی از مواردی که به شدت مورد بحث بود، میزان وابستگی کشور به افکار کشور‌های غربی بود و چون به کشور‌هایی مثل انگلیس و شوروی اعتماد بسیار وجود داشت و بالاخره در بحث نفت آن‌ها مهم‌ترین سرمایه‌گذاری را صورت داده بودند و ایران هم هیچ اقدامی علیه آن‌ها انجام نداد، در نتیجه مسیر توسعه آمرانه را خطر و تهدید نمی‌کردند. این ایده به افق اصلی حکومت پهلوی تبدیل شده بود و حتی در جنگ جهانی هم ایده بی‌طرفی به این جهت شکل گرفته بود. چون تصور می‌شد که ایران دارای ایده صلح‌طلبی است و در نتیجه خطری ایران را تهدید نمی‌کند اما در واقعیت ایران توسط دو کشور اشغال شد! و حتی کنفرانسی با حضور سه کشور انگلیس، آمریکا و شوروی بدون حتی حضور محمد‌رضا پهلوی شکل گرفت! تا درباره آینده ایران تصمیم‌گیری شود.

این واقعه بعد از گذشت هشتاد و چهار سال اگر مجدد بررسی شود، چند مسئله حیاتی برای امروز ما دارد. 

1- ایران با ایده صلح و با ایده بی‌طرفی هم نتوانست امنیت خود را حفظ کند؛ به تعبیر درست‌تر ژئوپلیتیک ایران در موضوع بی‌طرفی اصلاً پایدار نیست و تا حد اشغال هم پیش می‌رود. به نوعی ایران اگر نتواند دارای موضع مشخصی باشد، قطعاً دچار بحران‌های وسیعی می‌شود مثل سوم شهریور 1320! 

2- ایده بیرونی به اشغال ختم می‌شود؛ کودتای 1299 را انگلیسی‌ها شکل دادند و طبیعی بود در لحظه‌ای که بخواهند کشور را دچار بحران می‌کنند. هر نوع ایده‌ای از بیرون نه تنها استقلال کشور را نقض می‌کند بلکه تا مسیر اشغال و بحران وسیع پیش خواهد رفت و حتی تصمیم‌های مهم را هم ایده‌های بیرونی می‌گیرند. 

3- توسعه با استقلال شکل می‌گیرد؛ طرح پهلوی علی الظاهر توسعه‌خواهانه بود که قصد داشت به صورت تقلیدی دنبال کند اما همان ایده تقلیدی هم چون از طرحی برای استقلال برخوردار نبود، به سرعت نابود شد. نقل است که رضا شاه از فردی پرسید من بیش از پانزده سال عمده مخارج را خرج ارتش کردم، این‌ها چند روز مقابل دشمن خارجی دوام می‌آورند؟ آن فرد گفت چند روز نه؛ چند دقیقه! در واقع چون پهلوی به صورت فانتزی به استقلال نگاه می‌کرد توسعه حداقلی خود را هم خیلی زود از دست داد و کشور حدود ده سال به شدت سخت را سپری کرد! 

4- مدرنیزاسیون پهلوی امر ملی ما را متوجه نشده بود؛ در طرح پر‌شتاب پهلوی ایده امر ملی از تاریخ ایران برگرفته نبود و تهی از معنا بود؛ مثل وضعیت معلق شکل گرفته بود و به همین جهت امر ملی به سرعت تبدیل به استقلال نشد چون تاریخ ما را خنثی و سعی کرده بود تاریخی نو شکل دهد. چون تاریخ واقعی نبود، باعث شد کشور مدام تحقیر شود و این تحقیر‌ها بود که بعد‌ها نهضت نفت را شکل داد. 

5- زندگی در وضعیت سیاست‌زدایی؛ پهلوی قصد داشت با سازمان پرورش افکار جامعه را به شکل خاصی از مدرنیزاسیون افراطی تبدیل کند؛ اما متوجه نبود که افراط در طرح‌های او ملت‌سازی نمی‌کند بلکه مانع از وحدت ملی می‌شود. به همین جهت قبل از شهریور سال بیست، شکست خورده بود و خوشحالی جامعه از رفتن پهلوی به همین خاطر بود؛ چرا‌که سیاست اصلاً رابط بین جامعه و حکومت نبود.

6- حذف همه نیرو‌های میانجی به دست عوامل خارجی و استبداد داخلی؛ از حذف تقی پسیان تا خانه‌نشینی اهل فکر به این‌جهت شکل گرفت که پهلوی‌ها تصور می‌کردند با قدرت بیرونی می‌توانند همه را سرکوب کنند اما در لحظه مهم قدرت بیرونی کشور را هم در وضعیت سختی قرار داد. حکومت وقت متوجه آن نبود که نیرو‌های میانجی، طرح عوامل خارجی بود که حذف شد. حکومت تصور می‌کرد به نیروی فکری نیاز ندارد.شاید اگر امروز مجدد دوباره به آن روزگار دهشتناک نگاه کنیم متوجه شویم که آنچه باعث توسعه و پیشرفت می‌شود توازن بین استقلال و توسعه است نه فدا کردن استقلال برای توهم توسعه! 

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غارعلیصدر
پاکسان
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات