خاطرات ناگفته پزشک مدافع حرم/ روایتی از طبابت در جبهه مقاومت + فیلم


خاطرات ناگفته پزشک مدافع حرم/روایتی از طبابت در جبهه مقاومت + فیلم

روز پزشک امسال بهانه‌ای شد تا سراغ پزشکی برویم که هم جنگ تحمیلی ۸ساله را تجربه کرده، هم در زمان حمله داعش به سوریه به درمان مجروحان و مدافعان حرم پرداخته و هم در جریان جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان نقش‌آفرینی کرده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، روز پزشک، فرصتی است برای پاسداشت قشر فرهیخته و فداکاری که در خط مقدم نجات جان انسان‌ها ایستاده‌اند؛ قشری که نه‌تنها در فضای آرام بیمارستان‌ها، بلکه میان گردوغبار جنگ و التهاب بحران‌ها، با لباس سفید و دستان خسته، امید را به قلب‌های شکسته بازگردانده‌اند.

تاریخ معاصر ایران گواهی روشن بر این ایثار است. از روزهای سخت دفاع مقدس هشت‌ساله، پزشکان ایرانی همپای رزمندگان، بی‌اعتنا به خطر و دور از خانواده، در خطوط مقدم حضور داشتند. در آن سال‌ها، بیمارستان‌های صحرایی و اتاق‌های جراحی در دل جبهه، سنگرهای زندگی بودند؛ جایی که ضربان قلب یک مجروح، بزرگ‌ترین پیروزی برای کادر درمان محسوب می‌شد تا زمانی که سال‌ها بعد، هنگامی که منطقه با ظهور گروه‌های تروریستی تکفیری و شعله‌ور شدن جنگ‌هایی در  سوریه و لبنان دچار تحولات سهمگین شد، بار دیگر پزشکان ایرانی و هم‌رزمانشان در جبهه مقاومت، داوطلبانه پای کار آمدند. در بیمارستان‌های ویران، در خیابان‌هایی که هنوز بوی انفجار می‌داد و در شهرهایی که سایه جنگ بر سر کودکان افتاده بود، پزشکان همان‌گونه که در دفاع مقدس عمل کرده بودند، این بار در مقیاسی فراتر، معجزه‌های انسانی آفریدند.

و امروز، در روزگاری نه‌چندان دور، با آغاز جنگ 12روزه ایران و رژیم صهیونیستی، بار دیگر شاهد صحنه‌هایی بودیم که شاید تنها در داستان‌ها می‌شد تصورشان کرد؛ جایی که پزشکان، با بی‌اعتنایی به خطر و صدای انفجارها، بر بالین مجروحان حاضر می‌شدند و مرز میان وظیفه و ایثار را به‌کلی محو می‌کردند. آن‌ها در هر سه مقطع تاریخی، نشان دادند که طبابت تنها یک حرفه نیست؛ بلکه رسالتی انسانی و اخلاقی است که در سخت‌ترین شرایط نیز از درخشش باز نمی‌ایستد.

به همین مناسبت، سراغ آقای دکتر سلیمان حیدری، فوق‌تخصص جراحی قفسه صدری (جراحی توراکس) رفتیم، پزشکی که هر سه دوره جنگ را از نزدیک لمس کرده است؛ پزشکی که در دوران نوجوانی در دفاع مقدس حضور داشته و به‌عنوان پزشک داوطلب در زمان حضور داعش در کشور سوریه، به درمان مدافعان حرم پرداخته و در جنگ 12روزه نیز مجروحان را جراحی کرده است؛ پزشکی که روایت‌های او از روزهای آتش و خون، چهره‌ای دیگر از طبابت و فداکاری را پیش‌روی ما قرار می‌دهد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: چه شد که وارد رشته پزشکی شدید؟

من 55 سال دارم و زمان ورود بنده به مقطع دبیرستان، همزمان با دوران جنگ و اوایل انقلاب بود که در آن زمان نیاز جامعه به پزشک زیاد بود. در آن زمان من به رشته پزشکی علاقه داشتم و نمرات خوبی نیز داشتم که در رشته پزشکی در سال 1367 پذیرفته شدم و در نزدیکی محل تولد خود، در دانشگاه علوم پزشکی تبریز پذیرفته و مشغول به تحصیل شدم. بعد از فارغ التحصیلی، به رشته فوق‌تخصصی جراحی توراکس علاقه‌مند شدم و به تحصیل در این رشته پرداختم. 

تسنیم: شما پزشکی هستید که سه دوره جنگ را تجربه کرده‌اید؛ جنگ تحمیلی 8ساله،‌ جنگ مقابل گروه‌های تروریستی و داعش در سوریه و جنگ 12روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران‌ از تجارب خود در این سه دوره بگویید.

در سال‌های آغازین دفاع مقدس من ده سال داشتم اما اواخر جنگ 18ساله شدم و از 15سالگی این توفیق را پیدا کردم که تابستان‌ها نیز همراهی با رزمندگان اسلام در آن زمان داشته باشم. سال‌ها بعد نیز در زمینه دفاع از حرم فعالیت پزشکی داشتم و در دوران جنگ 12روزه نیز توفیق این را داشتم که در خدمت مجروحان این جنگ نیز بودم و تعدادی از مجروحین که در حیطه تخصصی من یعنی جراحی قفسه سینه بودند تحت درمان قرار گرفتند، البته در جنگ اخیر، باتوجه به محدودیت زمانی و نوع آسیب‌ها تعداد مجروحین زیاد نبود و باتوجه به حضور بیش از نیاز پزشکان، مشکل خاصی در ارائه خدمات درمانی در زمان جنگ به مجروحین وجود نداشت.

 

.

 

تسنیم: چه شد که برای درمان مجروحان دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفتید؟ 

بعد از وقوع «بهار عربی» در سال 1390، کشورهای مختلف دچار تغییراتی در حاکمیت شدند و غرب از این فرصت سوءاستفاده کرد و خواست این تغییر را در سوریه نیز شروع کند و در شهر درعا علیه دولت اسد شروع به اغتشاشات کردند و حدود 80 هزار نفر تروریست از کشورهای مختلف با حمایت کشورهای عربی و غربی و اسرائیل به سوریه و عراق حمله کردند و  نزدیک به 80 درصد سوریه و 60 درصد عراق را تصرف کردند، هدفشان ایجاد یک دولت تروریستی عراق و شام بود که ایران را نیز تهدید کند. ایران با تمام توان، با همراهی رزمندگان ایرانی و نیروهای مقاومت از عراق، سوریه، لبنان، پاکستان، افغانستان و دیگر کشورها، برای آزادسازی این مناطق اقدام کرد، نتیجه این شد که بخش بزرگی از عراق و سوریه آزاد شد.

از سال 1391 با آغاز بحران‌های منطقه، رزمندگان ما نیز کنار سایر رزمندگان حضور داشتند و گروه‌های پزشکی و درمانی به‌صورت داوطلبانه برای کمک اعزام می‌شدند. این اعزام‌ها اجباری نبود، در طول دفاع از حرم که حدود 6 تا 8 سال طول کشید همه افرادی که حاضر شدند داوطلب بودند و از سال 1391 نیز به ما اعلام شد که چنین فرصتی برای خدمت‌رسانی وجود دارد و ما به‌صورت داوطلبانه به‌طور متناوب در این مأموریت‌ها حضور داشتیم. 

پزشک , بهداشت و درمان , وزارت بهداشت , کشور سوریه , جنگ سوریه , داعش | گروه تروریستی داعش ,

تسنیم: خانواده مانع رفتن‌تان نمی‌شدند؟

خب، طبیعتاً نگرانی‌هایی دراین‌باره ایجاد می‌شد زیرا به‌هرحال نمی‌توانستند به‌صورت لحظه به لحظه از وضعیت ما خبردار شوند و این باعث نگرانی‌هایی می‌شد اما خانواده بنده نیز همکاری لازم را داشتند و این همراهی و همکاری درخصوص خانواده همه مدافعین حرم دیده می‌شد زیرا اگر خانواده‌ها همراهی نداشتند شرایط بسیار سخت می‌شد.

تسنیم: باتوجه به اینکه گروه‌های تروریستی از جمله داعش دست به جنایت‌های شدیدی می‌زدند از مجروح شدن یا به شهادت رسیدن به‌دست این گروه‌ها نگرانی نداشتید؟

من از سال 1392 تا 1396 در این عملیات‌ها حضور داشتم و در همه این سالها می‌دیدم که هیچ دودلی و شکی در این اعزام‌ها وجود نداشت چون همگی داوطلبانه بود. باتوجه به این که می‌دیدیم هموطنان‌مان از بودن کنار خانواده خود می‌گذرند و به سوریه برای دفاع از حرم می‌روند حس می‌کردیم وظیفه‌ما نیز هست که در چنین شرایطی ما نیز به جبهه‌ها برویم و به‌نوعی احساس تکلیف می‌کردیم. 

تسنیم‌:‌ درمان مجروحان در شرایط جنگی و محاصره برخی مناطق توسط داعش، چطور امکان‌پذیر بود؟

شرایط سختی بود اما مسائلی پیش‌بینی شده بود؛ برای مثال درمان به چند سطح تقسیم می‌شد؛ یکی بلافاصله بعد از مجروحیت بود که فرد مجروح به بیمارستان صحرایی می‌رسید و پس از درمان‌ها و کمک‌های اولیه به اولین شهری که امنیت داشت منتقل می‌شد. قسمت شهری در اختیار پزشکان همان کشور (سوریه) بود و ما نیز در بیمارستان‌های صحرایی که گاهی حتی از بُرد یک گلوله نیز کمتر با خط مقدم فاصله داشتند مستقر می‌شدیم و سعی می‌کردیم مجروحان را از آسیب‌هایی که جان مجروحین را به خطر می‌انداخت نجات دهیم و سپس در صورت نیاز برای ترمیم و درمان تکمیلی به شهرها و کشورهای خودشان منتقل می‌شدند. 

پزشک , بهداشت و درمان , وزارت بهداشت , کشور سوریه , جنگ سوریه , داعش | گروه تروریستی داعش , پزشک , بهداشت و درمان , وزارت بهداشت , کشور سوریه , جنگ سوریه , داعش | گروه تروریستی داعش ,

تسنیم: چه خاطراتی از رزمندگان آن دوران دارید؟

روحیه‌های عجیبی را از رزمندگان چه رزمندگان ایرانی و چه سایر کشورهای جبهه مقاومت شاهد بودیم، شاهد بودیم که حتی برادر یا نزدیکان برخی افراد به شهادت می‌رسیدند اما این رزمندگان همچنان با روحیه بالا به فعالیت خود ادامه می‌دادند، فعالیت‌ها بسیار متنوع بود؛ از درمان مجروحان تا پشتیبانی و انتقال مصدومان به بیمارستان‌های صحرایی.

در سال 1394 یکی از رزمندگان (شهید قدیر سرلک) در یکی از عملیات‌ها از چند ناحیه آسیب دیده بود و بر اثر انفجار دچار قطع چند انگشت شد، وقتی او را برای معاینه به بیمارستان ما آوردند، من گفتم؛ "ایشان خیلی آسیب دیده است، نمی‌توان جراحی‌های ترمیمی را در این بیمارستان صحرایی برایش انجام داد و باید حتماً به داخل شهر منتقل شود و برای ترمیم باید برگردد به کشور یا داخل شهر."، اما ایشان گفت؛ "من برنمی‌گردم و هرکاری می‌توانید همین‌جا انجام دهید."، حتی خاطرم هست که گلوله در یکی از دستانش مانده بود و با بی‌حسی موضعی گلوله را از دست او خارج کردم اما حاضر به بازگشت از جبهه‌ها نشد؛ زمانی که ما به کشور بازگشتیم ایشان یک ماه بعد در نبرد با تروریست‌های تکفیری داعش به فیض شهادت رسیدند.

یکی دیگر از خاطراتی که از آن دوران داریم یکی از رزمندگان افغانستانی است که دچار قطع یک دست و یک پا شده بود اما با همان شرایط به سوریه بازگشته بود که در کارهای مخابراتی به جبهه مقاومت کمک کند، شهید صدرزاده نیز از رزمندگانی بود که چنین روحیه‌ای داشت و با وجود این‌که به‌شدت از ناحیه شکم مجروح شده بود، روحیه بالایی داشت و در نهایت نیز در تاسوعای 1394 به شهادت رسید. 

یک خاطره هم از یکی از رزمندگان عراقی دارم که او به‌نحوی مجروح شده بود که مجبور شدیم روده او را بیرون بگذاریم و اصطلاحاً «کلستومی» انجام دهیم اما با این شرایط باز هم به سوریه برگشت و در شرایط وخیم جسمی، باز هم به خدمت‌رسانی می‌پرداخت.

 

.

 

تسنیم: از بین پزشکان و پرستارانی که همزمان با شما در حال ارائه خدمت بودند هم به شهادت رسیدند؟ چه خاطراتی از آن‌ها دارید؟

گروه پزشکی نیز تا پای جان در جبهه حضور داشتند و تعدادی از آنها به شهادت رسیدند، اولین شهید مدافع حرم از گروه پزشکی نیز شهید محمدحسن قاسمی، کارشناس بیهوشی بود. او تازه از چهارمحال و بختیاری به تهران منتقل شده بود و در بیمارستان مشغول به کار بود، اما با اصرار زیاد برای خدمت به مدافعان حرم به سوریه اعزام شد. بعد از یکی دوماه او مسئولیت بیمارستان صحرایی جنوب حلب را به‌عهده گرفت؛ گاهی مجبور به انتقال مجروحین از جنوب حلب به خود حلب می‌شدند که در سال 1395، هنگام انتقال یک مجروح از جنوب حلب به داخل شهر، در کمین تروریست‌ها مورد تیراندازی قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر این شهید نیز مدت‌ها آنجا ماند و سه ماه بعد، پس از آزادسازی منطقه، پیکر او به ایران بازگشت. شهید قاسمی نه‌تنها در درمان بیماران، بلکه در تعمیر تجهیزات بیمارستانی، پشتیبانی لجستیکی و حتی انتقال مجروحین کمک می‌کرد، حتی بارها اتفاق افتاده بود که مجروحین نیاز به اهدای خون داشتند که ایشان خون خود را به رزمندگان اهدا می‌کرد و در نجات مجروحان نقش فعالی داشت.

زمانی شد که ما در محاصره تروریست‌ها افتادیم و دو نفر از همکاران ما در آن زمان شهید شدند و احمد محمدی نیز که پرستار بود، در اسارت گروه‌های تکفیری سوریه بود که پس از مدتی در عملیات نیروهای مقاومت و مدافعین حرم آزاد شد و به کشور بازگشت، بسیاری از پزشکان نیز در راستای خدمت به مجروحین دچار مجروحیت‌های شدیدی نیز شدند و مدت‌ها درگیر درمان خود بودند. 

 

.

 

تسنیم: حس‌وحالتان هنگام جراحی کردن مجروحان جنگ چه‌تفاوتی با سایر بیماران در شرایط عادی داشت؟

کمک به همنوع یک لذت خاصی دارد؛ چه ایران باشد چه کشور دیگر و چه مجروح باشد و چه بیمار عادی، اما این لذت کمک کردن، درجات مختلفی دارد، این که آدم توفیق پیدا کند زمانی به افرادی که از همه چیز زندگی خود در راه اهل‌بیت(ع) گذشته‌اند بدون هرگونه چشمداشت مادی خدمت کند حس خیلی بهتری برای ما ایجاد می‌کرد و فرصت بسیار بزرگی برای خودسازی بود. 

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
حج و زیارت
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
fownix
غار علیصدر
پاکسان
بانک صادرات
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران
تبلیغات