روایتگران در یکصدوچهلویکمین روز از تقویم
۱۷ مرداد، روز روایتگران بیسنگر است؛ روز همانهایی که گمنام میمانند، اما رد قلمشان در آبادانی و روشنایی این دیار، جاودانه میدرخشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، روز خبرنگار نه تنها یک برگ از تقویم، که هر لحظه زندگیست؛ روز راویان حقیقت که در تاریکیها به مثابه فانوس و چراغ هستند.
زندگیشان مختص خودشان نیست و در زندگی شخصی خلاصه نمیشود، اول و اولویتی جز مردم و آرامش آنان ندارند و به معنای واقعی کلمه، فداکارند و ایثارگر. گرما و سرما برف و بوران و بحران و … در روایتگریشان برای بازگوی حقایق اثری ندارد.
همانقدر که سرسخت هستند پای مطالبه مردم، به همان اندازه هم، سفره مهربانیشان را پای درددل آنها میگسترانند.
این بیسنگران بیادعا، اگرچه خود با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و سایه ناملایمیها بر آنها چیره شده، اما باز میدان خالی نکردهاند و همچنان پای ایران و مردمانش ایستادهاند؛ 12 روز جنگ خود مصداق این مدعا بود.
مبنایشان در بازگویی مشکلات صنفی، بر این است که شاید با روال سریع و تند زندگی کمی همراهتر شوند، اما اگر اتفاقی هم نیفتاد که تاکنون هم کارگر نبوده، باز با انگیزه برای مردم ادامه میدهند.
میگویند؛ مانند اکنون که با خبرگزاری تسنیم به سخن نشستهاند و از نبود امنیت شغلی، بیمه، سرپناه، آموزشهای تخصصی، موازیکاری تشکلهای خبری و … میگویند.
به امید اینکه روزی، یکی از تیترهای رسانههایشان حل مشکلات خودشان باشد.
افت استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری
علیمحمد پشوتن، سردبیر سایت خبری تحلیلی رویداد ایران در استان فارس در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم از افت استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری سخن میگوید.
به اعتقاد وی، وضعیت فعلی رسانه و فعالان این حوزه، به هیچ عنوان قابل قبول و اغنا کننده نیست؛ شرایط کنونی ناشی از اثرگذاری عوامل مختلفی بوده و پرداختن به آن نیازمند بررسی دقیق علمی و میدانی است.
به گفته پشوتن، در مجموع علل افول رسانهها ترکیبی از عوامل اقتصادی، سیاسی، فناوری و فرهنگی است که نیاز به بازنگری اساسی در ساختار رسانهای دارد.
او میگوید: در موضوع اقتصاد رسانه هم شاهد کاهش درآمدهای سنتی به دلیل رقابت با پلتفرمهای دیجیتال، کاهش حمایتهای مالی دولتی و البته اولویت دادن به تولید محتوای کمهزینه و سریع به جای گزارشهای عمیق و تحلیلی هستیم. از دیگرسو، الگوی مصرف مخاطبان تغییر کرده و شاهد مهاجرت آنان به سمت شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای دیجیتال هستیم. این موضوع منجر به کاهش توجه به رسانههای مکتوب و حتی خبرگزاریها شده است.
زهرا جعفری، خبرنگار روزنامه عصر مردم هم که به تازگی وارد دوران بازنشستگی خبری شده، اما همچنان مشغول به حرفه روزنامهنگاری است، میگوید: امروز رسانه در فارس بیش از آنکه ناظر باشد، تکرارکننده است. اغلب خروجیها خلاصهای از سخنان مسئولان در جلسات، همایشها و نشستهاست؛ بیتحلیل و بیگزارش. محتوای اصیل جای خود را به بولتنهای روابطعمومی داده است. خبرنگار، شنونده است نه کاوشگر. رسانه، آیینه نیست؛ بلندگوی قدرت است. در چنین فضایی، مردم دیگر رسانه را دنبال نمیکنند. مخاطب رفته است؛ یا به شبکههای اجتماعی پناه برده، یا اصلاً بیاعتماد شده. این رسانه، برای مردم جذاب نیست؛ برای حاکمیت هم مؤثر نیست.
احمدرضا سهرابی، خبرنگار روزنامه عصر مردم هم از سیاست وزارت ارشاد نسبت به خبرنگاران گله دارد. او معتقد است: وزارت ارشاد مانند پدری است که نمیداند فرزندش با چه سختی رو به رو دست و پنجه نرم میکند.
سهرابی تصریح میکند: باورم این است که وزارت فرهنگ و ارشاد در کل کشور و در استانها هم ادارات فرهنگ و ارشاد، برای خبرنگاران مثل پدری هستند که هرگاه فرزندشان آگاهانه یا ناآگاهانه خطایی کرد، گوش او را میگیرند و میپیچانند ولی همین پدر، آگاهانه یا ناآگاهانه نمیداند و یا نمیفهمد این بچه با چه سختی و مصیبتی دارد روزگار میگذراند!
مداخلات غیرشفاف، موجب فاصله گرفتن رسانهها از جایگاه خود شده است
فرزانه دزفولی، خبرنگار خبرگزاری ایرنا هم نیاز به آموزش مستمر و تخصصی برای فعالان رسانه را امری حیاتی میداند و میگوید: مشکلات ریشهای مانند کمبود نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده، فشارهای سیاسی و اقتصادی، مداخلات غیرشفاف و اعمال سلیقههای شخصی و گروهی، موجب شده که رسانهها از وظیفه اصلی خود فاصله بگیرند و به جای تولید گزارشهای مستند و نقد سازنده به دنبال حفظ روابط خاص یا دریافت هدایای ناچیزی باشند که خود بزرگترین لطمه به استقلال و اعتبار رسانهها است.
دزفولی معتقد است: عدم استفاده درست و حرفهای از فناوریهای نوین و ضعف در تولید محتوای چندرسانهای موجب شده رسانههای فارس نتوانند در برابر رقبای فضای مجازی که با سرعت و تنوع بسیار زیاد محتوا تولید میکنند قد علم کنند؛ این عقبماندگی تکنولوژیک و محتوایی، رسانهها را به حاشیه رانده و باعث شده مخاطب به سمت منابع غیررسمی و غیرمطمئن گرایش پیدا کند.
او تصریح میکند: در نهایت، اگر این روند ادامه یابد، رسانههای استان فارس نه تنها جایگاه خود را از دست خواهند داد بلکه ممکن است به کلی بیاثر و مهجور شوند.
ناهید تقویان، خبرنگار روزنامه تماشا هم معتقد است که خبرنگار با دغدغه عدم امنیت شغلی، رمقی برای تهیه محتوای قوی رسانهای ندارد.
تقویان میگوید: امروز ضعف محتوا ریشههای عمیقی دارد که موشکافی آن نیازمند تحلیل مردم شناسانه و جامعهشناسانه است. خبرنگاری میتواند محتوای تولیدی قوی ارائه دهد که دارای قابلیتهای فردی و سواد کافی رسانهای باشد. به هر حال هر کسی دارای این قابلیتها به تمام نیست و نمیتوان توقع داشت همه دارای این ویژگی باشند.
دانیال طهماسبینژاد، دبیر خبر روزنامه افسانه و خبرنگار خبرگزاری ایلنا در فارس که تقویت زیرساختها را از ضرورتهای احیای جایگاه رسانهها میداند، میگوید: غلبه رویکرد آگهیمحوری بر تولید محتوای تولیدی و گزارشهای تحلیلی، چالشهای متعدد پیش روی خبرنگاران و کمبود سواد رسانهای از عوامل اصلی افول رسانههای فارس است. یکی از دلایل اصلی این وضعیت، فشارهای اقتصادی و کمبود منابع مالی برای رسانههاست. نبود حمایتهای پایدار، رسانههای محلی را به پذیرش محتوای سفارشی واداشته که این امر تولید گزارشهای میدانی و محتوای تحلیلی را به حاشیه رانده است.
مریم مرادی، خبرنگار روزنامه افسانه هم کاهش کیفیت گزارشها به دلیل کنترل محتوایی و سانسور را مورد اشاره قرار میده و عنوان میکند: به طور کلی کنترل محتوایی و سانسور باعث کاهش کیفیت و تنوع گزارشها شده است. از طرفی اقتصاد ضعیف رسانهها، کمبود بودجه و درآمد، رسانهها را به سمت تبلیغات و افیشمحوری سوق داده تا تولید محتوای عمیق.
تعدد آفیشهای خبری، توانی برای نقد منصفانه نگذاشته است
سعیدرضا امیرآبادی، خبرنگار روزنامه شیراز نوین هم که معتقد است، 17 مرداد، زخم کاری است. او میگوید: خبرنگاران همیشه نزد مردم آبرو داشتند. به دوران اوج روزنامهنگاری که برویم، آنها سیاستهای اشتباهی را به سخره میگرفتند و با تیغ انتقاد منصفانه، حاشیه امن مسئولان ناکارآمد را از میان میبردند. اما امروز جریان مذمومی بر طیف گستردهای از رسانهها مستولی شده که مطیع و فرمانبردار است.
در رسانههای خبری فارس خبر چندانی از گزارشهای تحلیلی و نقد کارشناسی نیست و انبوهی از فعالان رسانهای به نشر و بازنشر نتیجه کار چنان شده که از رغبت مردم به رسانههای رسمی کاسته شود و بر طیف مخاطبان فضای مجازی که از مهندسی خبر چیزی نمیدانند، افزوده.
وی بر این باور است که اهالی خبر از بامدادان خمار تا واپسین لحظات شب از یک برنامه خبری به آیین دیگری میروند و فرصت و توان چندانی برای نقد منصفانه ندارند.
میثم محجوبی، خبرنگار روزنامه عصر میهن هم که معتقد است؛ آفیشمحوری ناشی از مشکلات ساختاری در اقتصاد رسانه است. او میگوید: امروز رسانههای استان فارس بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر محافظهکاری ناشی از وابستگی قرار گرفتهاند. هنگامی که خبرنگار در بیان واقعیتها احساس امنیت نداشته باشد، یا بهدلیل ملاحظات سیاسی و محدودیتهای اقتصادی از بازتاب مطالبات عمومی چشم بپوشد، بدیهی است که سرمایه اجتماعی رسانه آسیب میبیند. این احتیاط مزمن که گاه به انفعال میانجامد، موجب شده بخش زیادی از مخاطبان رسانهها را فاقد اثرگذاری و اعتبار تلقی کنند. از سوی دیگر، نبود امنیت شغلی و ضعف در تأمین منابع مالی، امکان تولید محتوای مستقل، تحلیلی و مطالبهگر را برای رسانهها بهطور جدی محدود کرده است.
مرضیه جوانمردی، خبرنگار خبرگزاری مهر هم گریزی به وضعیت رسانه در فارس از گذار تا چالشها زده و اظهار میکند: رسانههای فارس، همانند بسیاری از رسانههای دیگر، با چالشهای اقتصادی، رقابت با شبکههای اجتماعی و نیاز به تولید محتوای عمیقتر روبهرو هستند. این وضعیت، جایگاه آنها را تحت تأثیر قرار داده است، اما همچنان فرصتهایی برای تحول و ارتقا وجود دارد.
وی خاطرنشان میکند: خبرنگاران در فارس، با مسائلی، چون درآمد پایین، عدم امنیت شغلی، نبود بیمه، فشارهای روانی و گاهی دسترسی محدود به اطلاعات روبهرو هستند که سختیهای شغل آنها را دوچندان میکند.
فاطمه اسدزاده، خبرنگار تسنیم هم از نبود نظارت حساب شده برای صدر مجوز رسانه جدید گلایه کرد و گفت: برای ورود به این حرفه و حتی گرفتن مجوز رسانه، هیچ نظارت حساب شدهای نیست و به راحتی هرکسی در هر زمانی میتواند به این قشر ورود کند، هرکسی با هر قصدی... بعضی از همکاران ما فقط برای استفاده از رانتهای یک خبرنگار وارد این عرصه شده و حتی یک خبر پوششی را نمیتوانند تنظیمکنند و از رسانههای برخط عموما کپی میکنند.
رسانه در فارس، به کارگزاری روابط عمومی تبدیل شده است
زهرا مطهری، خبرنگار روزنامه تماشا هم میگوید: روز خبرنگار! بیشتر شبیه طعنهای تلخ است به رسانههایی که از رسالتشان خلع سلاح شدهاند و در انفعال و محافظهکاری مطلق دستوپا میزنند.
وی بر این باور است که رسانه در استان فارس در عمل به کارگزاری روابط عمومی تبدیل شده است؛ نه قدرتساز است، نه قدرتستیز؛ تنها صدایی ضعیف در حاشیهای امن برای حفظ ظاهر! و البته در این شورهزار حرفهای، خبرنگار هم با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند؛ از سانسورهای رسمی و غیررسمی گرفته، تا فرسایش انگیزه، فروپاشی هویت حرفهای و البته غیبت نهادهای حامی و صنفی.
امیر صادقیان، عکاس خبرگزاری تسنیم هم اذعان میکند: استان فارس در پی گسترش پایگاههای خبری با تورمرسانهای مواجه شده است.
وی در این باره بیان میکند: به تصور بنده در سالهای اخیر، با گسترش پایگاههای خبری تحلیلی و صدور مجوزهای متعدد، رسانه در استان فارس با نوعی تورم رسانهای مواجه شده که باعث کاهش اعتبار و اثرگذاری حرفهای رسانهها شده است. در این میان، نقش خبرنگار حرفهای و تولید محتوای اصیل، به حاشیه رفته و جای خود را به انتشار گسترده اخبار آفیشی و روابط عمومیمحور داده است. رسانهها بهجای تمرکز بر گزارشهای میدانی، تحلیلهای عمیق و پرداختن به مسائل مردم، بیشتر به بازنشر اخبار رسمی وتبلیغاتی بسنده کردهاند. این رویکرد نهتنها اعتماد مخاطب راکاهش داده، بلکه جایگاه رسانه را نیز نسبت به سالهای گذشته تضعیف کرده است.
راضیه پارسایی، خبرنگار صدا و سیمای مرکز فارس هم در گفتوگو با تسنیم بیان میکند: امروز متأسفانه خبرنگاران به جای تولید محتوا و پیگیری مشکلات مردم و ارائه تحلیل و نظر درباره چگونگی حل مسائل، به آفیشهای خبری میپردازند و این به بزرگترین مشکل حوزه خبرنگاری بدل شده است. باید تحلیل کرد که چه اتفاقی رخ داده که آفیشمحوری جایگزین تولید محتوا و گزارش شده است. نمیدانم شاید دردسرهای بعد انتقادات و طرح مشکلات و شاید هم بی نتیجه بودن انتقادات دلیل آن باشد. به هر روی این مسأله باید بررسی شود.
عکاسان خبری دیده نمیشوند
امین فائضی، عکاس خبرگزاری تسنیم و دفاع پرس هم از دیده نشدن عکاسان خبری گلایهمند است. او معتقد است که روز خبرنگار، تکرار گفتههای سالهای متمادی است که بی نتیجه مانده است.
فائضی با بیان اینکه اقدامات کوتاه و مقطعی که کارساز نبوده و از قضا بیرمقی را رقم زده است، عنوان میکند: من عکاسم، اما در یکی دو سال گذشته کمتر برنامهای توانستهام پوشش دهم که گزارش تصویری درست و درمان و مطلوبی داشته و پرمحتوا هم باشد. در نتیجه نبود چنین برنامههایی عکاسان خبری رفته رفته حذف شدهاند.
سیده مریم ترابی، سرپرست روزنامه اطلاعات در فارس و مدیر مسئول پایگاه خبری آونگ پرس هم از کاهش مشارکت عمومی که سقوط رسانهها را رقم زده است، سخن گفت.
وی اذعان کرد: به عقیده من، این روزها حال رسانههای فارس خوب نیست؛ چون حال جامعه خوب نیست. جامعهای که مشارکت عمومیاش را از دست بدهد، بهتدریج سرمایههای اجتماعی خود را نیز از دست خواهد داد. رسانهها، به عنوان بازتابدهندهی مشارکت اجتماعی و ابزار گفتوگوی عمومی، نخستین قربانی این افولاند. رسانهها درگیر روند فرسایشی آفیشهای خبری و گزارشهای سفارشی شدهاند؛ ساختاری که بیشتر به بولتننویسی شباهت دارد تا کنش رسانهای. این روند، نتیجهی مستقیم یک اقتصاد رسانهای وابسته به رپرتاژ و بیپشتوانه از تولیدات مستقل است.
عباس امیری، سردبیر روزنامه شهر مردم هم با بیان اینکه بعضی با قصد رانت وارد عرصه رسانه شدهاند، گفت: ورود افراد غیرمتخصص و آموزش ندیده، امتحان پس نداده، اعطای مجوز مدیرمسئولی بدون شرایط خاص و راهاندازی رسانهها و پایگاههای خبری بر اساس قانون ضعیف وزارت ارشاد، عدم نظارت محکم بر ورودیهای سامانه جامع رسانههای کشور و … باعث شده سطح سواد رسانه و رعایت اخلاق رسانهای تنزل پیدا کند. در نتیجه آنچه گفته شد افرادی برای سوءاستفاده از این فضا فرصت را مغتنم میشمارند و برای کسب مال یا رانت از راههای غیر حرفهای وارد عرصه میشوند و صرفاً به فضاهایی ورود میکنند که برایشان نفعی داشته باشد؛ بنابراین حضور در یک برنامه مشخص و گرفتن یک کارت هدیه را به هر قیمتی که باشد بهترمیپسندند تا جایی که نه قدرت ورود به آن را دارند و نه سواد و تخصص.
رضا قادری، عکاس خبرگزاری ایرنا در فارس تأکید میکند که تعداد رسانههای فارس در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته و به همین مقدار از کیفیت و ارزش آنها کاسته شده است.
وی معتقد است: سطح سواد جامعه رسانه متأسفانه به اندازه نام و تعدد رسانهها نیست. نگاهی اجمالی به مطالب رسانهها با یک جستجوی کلی مشخص میکند مطالب کپی هستند و جای گزارشهای تحقیقی و تفسیلی خالیست. بار این خلأ را تعداد اندکی از همکاران رسانهای بردوش میکشند که با قدرت مطلب مینویسند.
علیرضا پرنیان، خبرنگار خبرگزاری فارس هم در گفتوگویی کوتاه با خبرگزاری تسنیم، میگوید: مدیران روابط عمومی خط مشی برای بعضی از خبرنگاران تعیین میکنند.
وی تصریح میکند: وقتی فردی سطحینگر و سطحاندیش باشد، تنها به چند رویداد خبری (آفیش) رضایت میدهد و اصلاً به دنبال ارتقاء و توسعه شخصی و جمعی نیست. برای مثال؛ وقتی یک نهاد غیردولتی که دارای منابع مالی وسیع است اقدام به پرداخت پول به رسانههای نوپا و نوظهور میکند. همین مسئله موجب خواهد شد تا افرادی که در قالب رسانه فعالیت میکنند فرصت را مناسب دیده تا با راهاندازی پایگاه خبری سهمی در دریافت این منابع مالی داشته باشند. حال آنکه این فرد یا افراد حتی کوچکترین ادبیات رسانهای را هنوز فرا نگرفته و نیازمند دیدن، تجربه و فراگیری این علم داشته باشد.
رسانه در فارس، نیازمند بازآفرینی هویتی است
طاهره حیاتی، عکاس روزنامه سبحان هم تأکید میکند که رسانه در فارس بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازآفرینی هویتی است.
او معتقد است: روز خبرنگار فرصتی است برای ادای احترام به زحمات فعالان رسانهای؛ اما در استان فارس، این روز بیشتر یادآور دغدغهها، عقبرفتها و ناامیدیهایی است که فضای رسانهای را احاطه کرده است. مشکلات ساختاری نظیر؛ نبود امنیت شغلی، نبود نظام آموزش و ارتقای حرفهای، فشارهای سیاسی، خط قرمزهای غیررسمی، نبود حمایت صنفی و مالی باعث شده که رسانهها در استان فارس بهجای ایفای نقش انتقادی و جریانساز، به رسانههای منفعل، وابسته و اغلب تبلیغاتی تبدیل شوند. در چنین فضایی، خبرنگار جایگاه مستقل خود را از دست داده و به حلقهای در زنجیره روابط عمومی نهادها تبدیل شده است.
این روند، نهتنها اعتماد عمومی به رسانه را کاهش داده، بلکه سطح کیفی تولید محتوا را نیز بهشدت پایین آورده است. در نتیجه، شاهد افزایش محتوای کپی، کلیشهای، فاقد تحلیل و گزارشگری میدانی هستیم.
انتهای پیام/424.