یادداشت| شیخ فضل الله نوری؛ شهید ابقاء اسلام در محتوای مشروطیت


یادداشت| شیخ فضل الله نوری؛ شهید ابقاء اسلام در محتوای مشروطیت

در روزگار سلطه استبداد و استعمار، شیخ فضل‌الله نوری با فریاد شریعت و عدالت، تن به دار داد اما تن به ذلت نداد؛ و نامش را در طومار آزادگان تاریخ جاودانه کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، در تاریک‌ترین روزهای تاریخ معاصر ایران، در هنگامه‌ای که استبداد سلطنتی و استعمار فرنگی شانه به شانه یکدیگر، بر گرده ملت ایران تازیانه می‌زدند، فقیهی از سلاله غیرت و دیانت، عَلَم قیام برافراشت و به پا خاست تا حقیقت را فریاد کند؛ حقیقتی که در هیاهوی دروغ و تحریف گم شده بود. شیخ فضل‌الله نوری، مجتهدی دلاور و آگاه به زمان خویش، جانش را بر سر آرمان بزرگ اسلام و استقلال نهاد و در برابر دو لبه قیچی «استبداد داخلی» و «استعمار خارجی» ایستاد؛ بی‌پروا، بی‌تعارف و بی‌مصلحت‌اندیشی‌های سازش‌کارانه.

او نه‌تنها یکی از پایه‌گذاران مشروطه بود، بلکه ستون خیمه آن نیز محسوب می‌شد. اما مشروطه‌ای که شیخ می‌خواست، مشروطه‌ای ریشه‌دار در اسلام و متصل به رأی مردم و شریعت محمدی (ص) بود، نه مشروطه‌ای تحمیلی، فرنگی‌مآب و سکولار. او در روزهایی که بسیاری در خواب غفلت یا در آغوش بیگانگان بودند، خطر نفوذ تفکر غرب‌زده در نهضت مشروطه را فهمید و بی‌هیچ ملاحظه‌ای به افشای چهره واقعی آن‌ها پرداخت.

شیخ شهید به‌روشنی دریافته بود که کشور باید صاحب مجلسی باشد مردمی، اسلامی، و متعهد به منافع ملت، نه آلت دست سفارتخانه‌های انگلیس و روس. اما استعمارگران که از نفوذ روحانیت بیدار و مردمی در هراس بودند، تمام توان رسانه‌ای، مالی و سیاسی خود را به کار بستند تا او را منزوی، متهم و در نهایت، قربانی کنند.

از سوی دیگر، درباریان مستبد و سلطنت‌طلبان مغرور نیز که نمی‌توانستند تحمل کنند فقیهی شجاع، قدرت شاه را مقید به قانون و شریعت بداند، به خون او تشنه شدند. دو جبهه ظاهراً متضاد، در دشمنی با شیخ فضل‌الله به وحدت رسیدند؛ و این خود نشانه حقانیت او بود.

اتهامات بی‌پایه‌ای چون طرفداری از استبداد، یا وابستگی به بیگانگان، با شدت و حدت تمام بر او فرود آمد. در حالی‌که او نه‌تنها نخستین کسانی بود که خواستار تحدید قدرت مطلقه شاه شد، بلکه حاضر نشد حتی لحظه‌ای به دام پناهندگی سیاسی بیفتد؛ دعوت‌های مکرر سفارتخانه‌های خارجی را رد کرد و مرگ شرافتمندانه بر چوبه دار را به زندگی ننگین در سایه استعمار ترجیح داد. او با خون خویش، «نه» بزرگی به استبداد قاجار و امپریالیسم انگلیس گفت.

آری، شیخ فضل‌الله را کشتند، اما او به تاریخ زنده پیوست. آن روز شاید بسیاری فریب خورده بودند، اما زمان، حقانیت او را آشکار کرد. خون مظلومانه‌اش بذر آگاهی و بیداری شد؛ بذری که سال‌ها بعد، درخت تناور انقلاب اسلامی را به بار آورد.

رهبر فرزانه انقلاب، در تجلیل از این شخصیت تاریخ‌ساز می‌فرمایند:

«شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری، مظهر جریانی است که در مقابل انحراف مشروطیت ایستاد... مرحوم شیخ فضل‌الله نوری، شهید ابقاء اسلام در محتوای مشروطیت شد... و از شگفتی‌های عالم و تاریخ این است که عینا این ماجرا، منهای قسمت آخرش، بعد از انقلاب اسلامی در ایران تکرار شد.»

و بلی، آن ماجرا تکرار شد؛ امروز نیز دشمن همان است، ابزار همان است، مزدوران همان‌اند. سلطنت‌طلبانی که هنوز رؤیای بازگشت تاج و تخت پوسیده را در سر می‌پرورانند، و غرب‌زدگانی که دین و احکام الهی را مانع رشد و آزادی می‌دانند، باز هم در جبهه‌ای مشترک صف بسته‌اند. این بار نه به نام مشروطه، بلکه به نام آزادی، حقوق بشر، دموکراسی غربی و توسعه؛ اما هدف یکی‌ست: حذف دین از عرصه حکومت و بازگرداندن ایران به عصر وابستگی.

اما ملت ایران، این بار فریب نمی‌خورد. ملتی که با خون شهیدانش، به‌ویژه شهیدانی چون شیخ فضل‌الله، راه را آموخته است، می‌داند که هرگاه از علمای مجاهد و بصیر خود فاصله گرفت، سیاهی رضاخانی و سلطه اجانب در کمین است.

شیخ فضل‌الله نوری، نه فقط یک روحانیِ شهید، بلکه نماد ایستادگی یک ملت است در برابر استبداد و استعمار؛ او فریادی‌ست ماندگار، که وجدان تاریخ را بیدار کرد.

راه او، راه همه‌ ماست؛ راه فقه و بصیرت، راه نه شرقی نه غربی، راه حکومت قانون الهی، نه فرمان اجنبی.

یادداشت از حجت الاسلام جبار امرایی پژوهشگر تاریخ معاصر 

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
غار علیصدر
گوشتیران
او پارک
پاکسان
طبیعت
میهن
triboon
مدیران
تبلیغات