موسیقی مرهم زخم ناسور جنگ
در روزهایی که گرد جنگ بر چهره شهرهای ایران نشسته بود و صدای انفجارها سکوت شب را میشکست، موسیقی بهعنوان پژواک ناگفتههای مردم برخاست. نه از ساز و آواز صرف، بلکه از دل دردهایی که نوای درمان میطلبند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در روزگاری که زخمهای جنگ هنوز التیام نیافته و آوارهای آن در گوشه و کنار هنوز پیش چشمان ماست، موسیقی گاه نقشی فراتر از سرگرمی ایفا میکند؛ نقشی همچون درمان یا فریاد مشترک یک ملت. آهنگ «علاج» از محسن چاوشی، با شعر کوبنده و آوای پرخراش، در این روزها به پناهگاهی تبدیل شده برای کسانی که با خاطرات تلخ و دل پردرد زندگی میکنند. احمد، جانباز 49 ساله، «علاج» را با اثر «ممد نبودی ببینی» مقایسه میکند و میگوید:« همون حس، همون بغض، همون خاطرات.» آرزو، دانشجوی جوان جامعهشناسی، از آن به عنوان پاتوق ذهنی عاطفی یاد میکند و معتقد است: «آقای چاوشی با علاج حرف دل همهمون رو میزنه» و فرهاد، راننده تاکسی، در لحظه شنیدن این ترانه بغضاش از تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک کشور میشکند... چنین صداهایی نشان میدهند که هنر بخصوص موسیقی در بحران، فقط بیان نیست؛ تسلای جان است.
«قطعه علاج از محسن چاوشی توانست دیالوگی احساسی بین نسلها برقرار کند، از کسانی که کولهباری از خاطرات جنگ تحمیلی 8 ساله عراق علیه ایران را همچنان با خود دارند تا جوانانی که دغدغههای اجتماعی امروز را لمس میکنند.»
دکتر ابراهیم جعفری، استاد علوم ارتباطات و جامعهشناس با بیان این جمله میگوید:«این قطعه موسیقی که در بستر روزهای پرتنش ایران منتشر شد، با تکیه بر مؤلفههای موسیقی مقاومت، توانست خاطره جمعی مردم را فعال کند و نوعی پناهگاه عاطفی در مواجهه با بحران جنگ باشد. خواننده، علاج را برای دلهایی خواند که هنوز در وجودشان تنور غیرتشان گرم است، کوچههایی که با خون بیگناهان سرخ شده است و برای وجدانهایی که زخمی تاریخاند اما هنوز رمق گریستن دارند.»
جعفری با اشاره به اینکه ماهیت انسان آمیزهای از عقل و احساس است و در مواجهه با بحران، اتکای صرف به عقلانیت کافی نیست، میافزاید: « در بحرانهای مختلف، هنر بهویژه موسیقی میتواند پلی میان عقل و احساس بسازد و به شکلگیری واکنشهای اجتماعی هدفمند در زمان اضطراب عمومی کمک کند. در شرایطی چون جنگ، موسیقی میتواند محرک مثبت هیجان جمعی، تسکیندهنده روان و تقویتکننده امید باشد.»
سرودهایی برای همبستگی
«در بحرانی همچون جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم اسرائیل علیه ایران، آثار هنرمندان در عرصههای موسیقی، نقاشی، تعزیه، نوحهسرایی و... توانستند از سویی نقش تسکیندهنده، و از دیگر سو، انگیزشی و همافزا ایفا کنند.» جعفری با بیان این مطلب صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: « در میان انواع هنر، موسیقی بهدلیل ماهیت فرا مرزیای که دارد، از ظرفیت بالایی برای ایجاد حس مشترک بین اقشار و فرهنگهای مختلف برخوردار است، حتی در جوامعی با تنوع فرهنگی زیاد. هنر قابلیتی دارد که نهتنها درون انسان را آرام میکند، بلکه در سطح جامعه نیز میتواند همبستگی و یکپارچگی ایجاد کند. برای نمونه به داستان خلق سرود «ای ایران» در دوره اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم اشاره میکنم؛ زمانی که شاعری از رفتار تحقیرآمیز یک سرباز بیگانه متأثر میشود، این خشم درونی منجر به همکاری با «روحالله خالقی» و ساخت سرودی میشود که تا امروز نماد غیرت ملی و هویت ایرانی است. در جریان تجاوز 12روزه رژیم اسرائیل علیه ایران نیز بار دیگر موسیقی نقش حیاتی خود را نشان داد. انتشار قطعه «علاج» محسن چاوشی و بازخوانی سرود «ای ایران» با حال و هوای جدید، توانست روحیه عمومی را احیا و حس انسجام را تقویت کند. تأثیر موسیقی شاید همیشگی نباشد، اما در لحظات بحران مثل پناهگاهی روانی عمل میکند. افراد از این طریق از حس یأس و انزجار رهایی یافته و به امید و پویایی نزدیکتر میشوند.»
به گفته این فعال فرهنگی و اجتماعی، در مواقعی که کلمات ناتوان میشوند، نقش هنر پررنگتر میشود و میتواند پیامهایی ژرف و چندلایه را منتقل کند. او در این باره میگوید:« هنر در ایران همواره بهمثابه سپر فرهنگی در برابر بحرانهای تاریخی عمل کرده است مثل دوران پساحمله مغول که هنوز ایران کمر راست نکرده بوده؛ شعر برای مردم، پناهگاه عاطفی بود و در دوران معاصر، موسیقی نقش مشابهی را ایفا میکند.»
هنر؛ زبان مشترک درد و مقاومت
«موسیقی در بحرانها، نهفقط یک شکل هنری، بلکه واکنشی اجتماعی، احساسی و حتی سیاسی به زخمهای باز یک ملت است.» جعفری با تأکید بر این نگاه میگوید:« موسیقی ظرفیت فوقالعادهای برای انتقال اعتراض یا آغاز گفتوگو دارد. ترانهها در بزنگاههای تاریخی، گاهی فراتر از بیانیههای رسمی، روایتگر واقعیات یک جامعهاند. نسلهایی که تجربه جنگ تحمیلی 8 ساله را دارند، نقش سرودهایی چون «ممد نبودی ببینی» و «کجایید ای شهیدان خدایی» را در حفظ روحیه مردم بهخوبی درک کردهاند. اکنون نیز، نسل جوانی که خود تجربهای مستقیم از جنگ ندارد، در کنار سایر اقشار ایستاد و همبستگی ملی را به نمایش گذاشت. در این میان، موسیقی توانست پل ارتباطی میان نسلها و همچنین با قدرتی منحصربهفرد، زبان مشترک امید و مقاومت شود.»
جعفری همچنین بر نقش تاریخی هنر در احیای هویت فرهنگی ایران تأکید میکند و میافزاید: «ایران هر بار که در برابر بحرانی قرار گرفته، با بهرهگیری از عناصر فرهنگی چون شعر، موسیقی و ... توانسته دوباره برخیزد. نمونهای از این تأثیر، اقدام نمادین هنرمند ایرانی، حسین نوری، در واکنش به کاریکاتور موهن یک روزنامهنگار دانمارکی است؛ او تصویری زیبا از حضرت مریم(س) را روی دیوار روبهروی سفارت دانمارک نقاشی کرد؛ حرکتی که بازتاب جهانی یافت و صدای اعتراض مسلمانان را به زیبایی منتقل کرد.»
موسیقی؛ انعکاس جامعه در آینه
در روزهایی که گرد جنگ بر چهره شهرهای ایران نشسته بود و صدای انفجارها سکوت شب را میشکست، موسیقی بهعنوان پژواک ناگفتههای مردم برخاست. نه از ساز و آواز صرف، بلکه از دل دردهایی که نوای درمان میطلبند. مینو سلیمی، استادیار گروه مردمشناسی دانشگاه تهران با بیان این جمله که در دل غبار و آوار جنگ، نوای موسیقی بدل به پرچمی شد؛ در اهتزاز با اشاره به رشته تخصصی بهنام «مردمشناسی موسیقی» در دانشگاههای بینالمللی میگوید:« این رشته دانشگاهی از منظر علوم اجتماعی به جامعهشناسی موسیقی میپردازد. آلن مریام از چهرههای شناخته شده موسیقیشناسی قومی و انسانشناسی اجتماعی در تعریفی از موسیقی میگوید، این هنر همراستا با تحولات اجتماعی دگرگون میشود و رشد آن به تقویت بنیانهای اجتماعی منجر خواهد شد.»
سلیمی میافزاید: «موسیقی، انسان را از دیگر موجودات اجتماعی متمایز میسازد، بر باورها، ارزشها و ساختارهای فرهنگی تأثیر میگذارد و در موقعیتهای بحرانی به نمادی از زیست اجتماعی تبدیل میشود.»
او با توضیح درباره اثرات فردی و جمعی موسیقی، میگوید:« موسیقی فقط صدا نیست؛ نوعی رفتار و بینش است که میتواند اجتماعی باشد و کنش جمعی را برانگیزد. در بحرانهای اجتماعی، موسیقی جوششی ایجاد میکند که در دفاع، همبستگی و برانگیختن باورها نقشی کلیدی ایفا میکند.»
به باور این مردمشناس، موسیقی اسطورهها را احیا میکند و بهواسطه شعر، صدا و اجرا، کنشهای فرهنگی ـ اجتماعی را شکل میدهد. او با اشاره به نقش مهم نوحهها، سرودها و مداحیها در جریان تجاوز 12 روزه، میگوید:« این گونههای هنری بازنمایان احساسات جمعیاند و در تحریک انگیزههای اجتماعی سهم چشمگیری دارند.»
سلیمی به ابعاد زیباییشناختی و مردمشناسانه هنر در مواجهه با بحران اشاره میکند و باور دارد که هنرمندان، با روح حساستر از بقیه، یا در زمان بحران خلق اثر میکنند یا پس از عبور از بحران، آن را بهگونهای هنرمندانه بازتاب میدهند، بیآنکه لزوماً مستقیم به آن بحران اشاره کنند. به گفته او، هر دو شیوه میتوانند اثربخش باشند، گرچه برخی از هنرمندان هم هستند که بر فاصله گرفتن هنر از سیاست و بحران تأکید دارند. هنر در بحران نهتنها تسکیندهنده است، بلکه نیرویی استراتژیک در حفظ انسجام ملی، انتقال پیام مقاومت و بازسازی روحیه فردی و جمعی است. ایران با پیشینه غنی فرهنگیاش، گنجینهای از چنین ابزارهایی در اختیار دارد تا نهتنها از بحران عبور کند، بلکه روایت خود را با قدرت، زیبایی و اصالت به جهان عرضه کند.
منبع: ایران
انتهای پیام/