ترکیه و قبرس، مزیت یا دردسر؟
منتقدین میگویند: آنکارا باید به سیاستمداران ترک قبرس اجازه دهد در تصمیمگیریهای سیاسی اختیارات بیشتری داشته باشند و آنان را به مثابه آلت عمل اجرای سیاستهای منطقهای خود، قلمداد نکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پنجاه سال از مداخله نظامی ترکیه در جزیره قبرس سپری شده است. اما پرونده قبرس بهعنوان یک معضل سیاسی – حقوقی و امنیتی همچنان گشوده و چشمانداز کنونی، نوید دهنده حل مشکلات جزیره در میان مدت نیست. چرا که ترکیه، همچنان بر ضرورت به رسمیت شناختهشدن واحدی به نام «جمهوری ترک قبرس شمالی» پافشاری میکند و در مقابل، سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و بهویژه یونان و قبرس، این نگرش ترکیه را به مثابه تجزیهطلبی تلقی میکنند.
برآورد شده که نزدیک به 60 هزار نفر از نیروهای نظامی و انتظامی ترکیه در قبرس حضور دارند و این موضوع، هزینههای سنگینی برای اقتصاد ترکیه دارد. اما دولت اردوغان، این اقدام را به عنوان یک مزیت ژئوپولیتیکی مهم تلقی کرده و حاضر نیست از تصمیمات و رویکرد فعلی خود، دست بکشد.
همه اینها در حالی روی داده که در کمال ناباوری اعضای تیم اردوغان، کشورهای ترک زبان قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان، چندی پیش در نشست سمرقند، ضمن حمایت از بیانیه سازمان ملل متحد، حضور ترکیه در جزیره قبرس را بهعنوان مصداقی از اشغالگری و تجزیهطلبی قلمداد کردند و این اقدام، خشم و واکنش تند اردوغان را بهدنبال آورد. ولی عصبانیت اردوغان مانع از ادامه انتقادات و اعتراضات نشده و حالا بسیاری از تحلیلگران محافظهکار نیز، رویکرد فعلی در قبال قبرس را غلط و خطرناک میدانند.
منتقدین میگویند: آنکارا باید به سیاستمداران ترک قبرس اجازه دهد در تصمیمگیریهای سیاسی اختیارات بیشتری داشته باشند و آنان را به مثابه آلت عمل اجرای سیاستهای منطقهای خود، قلمداد نکند. یکی از این منتقدین، منصور آک گون از روزنامهنگاران مشهور آنکارا است که برای مدتی مدید، پیگیر تحولات سیاسی – امنیتی جزیره قبرس بوده است.
اظهارات آک گون درباره وضعیت فعلی قبرس و آسیب های مربوط به رویکرد سیاسی ترکیه در این پرونده را با هم مرور میکنیم:
قبرس، یک پرونده پیچیده، یک معضلِ چندلایه
در شرایط فعلی، قبرس نیز مانند چند پرونده دیگر، یکی از مشکلات پیچیده و دشوار برای دولت ترکیه است. صد البته این پرونده پیشینه تاریخی دارد و مشکلات آن، علاوه بر سیاست جاری، شامل تنش در روابط بین بخشهای مختلف، مشکلات شناختی، تحلیل و ادراکات غلط و همچنین مجموعهای از تعصبات است.
در هسته اصلی مشکلات پرونده قبرس، ما چنین تصویری داریم: تلاش برای حفظ دو جامعه با وجود خط انفصال و جدایی تاریخی که از سال 1964 ادامه یافته است. در نتیجه ایجاد وحدت بین دو قشر ترک و یونانی قبرس، نتیجهای نداده و اساساً در این جزیره و بین این دو گروه، «وحدت» مفهومی است که تقریباً هیچوقت تجربه نشده است!
فرمول موقتی که در سال 1959 یافت شد تنها ظرف چند سال از میان رفت. پس از آن نیز، مذاکرات خلاقانه که از سال 1968 آغاز شده بود، به نتیجه روشنی نرسید. با آن که در سال 1979 فدراسیون دو منطقهای یا دو جامعهای موردبحث قرار گرفت، این طرح به سرانجام نرسید.
ولی از دید آنکارا، هنوز هم میتواند مبنای یک راهحل قابل قبول را تشکیل دهد. حتی با وجود رویدادهای سال 2004 میلادی، باز هم میتوان از فواید طرح دو دولتی صحبت کرد. اما مساله اینجاست که دولت یونانی قبرس با بهدست آوردن مزیت قانونی از قطعنامه شماره 186 شورای امنیت سازمان ملل متحد مصوب 1964، با بهرهمندی از قدرت عضویت در اتحادیه اروپا و در عین حال به خاطر ضعف وجهه و اعتبار بینالمللی ترکیه، در برابر دستیابی به توافق با طرف ترک مقاومت میکند.
دهههاست که تلاش میکند شرایط خاص خود را بر طرفین خود تحمیل کند. این در حالی است که ذخایر هیدروکربنی در منطقه انحصاری اقتصادی نیز فرصتهای بیشتری را برای بخش جنوبی قبرس فراهم میکند.
همانطور که اکثر قبرسیها موافق هستند، بدون ترکیه، نهتنها موجودیت ساختاری به نام جمهوری ترک قبرس شمالی بلکه تداوم حضور و موجودیت شهروندان ترک جزیره، دشوار خواهد بود. مبارزه ترکهای قبرس از سوی آنکارا مورد حمایت قرار گرفت و کمکهای نظامی، اقتصادی و سیاسی ارائه شد.
با این حال، برخلاف آنچه اکثر ما فکر میکنیم، ترکیه این کار را فقط برای ترکهای قبرس انجام نداد. مساله، ژئوپولیتیک است! باید درک کنیم که موقعیت جغرافیایی این جزیره، برای مقامات آنکارا، به اندازه مردمش مهم است. بنابراین، عاقلانه نیست از ترکهای قبرس انتظار داشته باشیم که بهخاطر مداخله سال 1974 از ما قدردانی و سپاسگزاری بیپایان داشته باشند!
آنها میدانند که خود جزیره برای ترکیه مهم است! ضمناً، این هم عاقلانه نیست که تصور کنیم اجازه داریم به خاطر آن حمایتها، مداوماً در سبک زندگی ترکهای قبرس و در سیاستهای مقامات آنان دخالت کنیم!
اگر ما بهعنوان ترکیه، واقعاً «جمهوری ترک قبرس شمالی» را بهعنوان یک دولت به رسمیت میشناسیم، باید کل اراده سیاسی و شرایط جامعه شناختی آنها را نیز بهعنوان واقعیت عینی بپذیریم.
بگذارید بیتعارف بگویم: قبرسِ ترک، استان هشتاد و دوم ترکیه نیست! این ما نیستیم که ارسین تاتار رئیسجمهور قبرس ترک و نخستوزیر و شهرداران و نمایندگان مجلس آنها را انتخاب کردیم. خود مردم ترک قبرس رای دادند. پس حق نداریم و نمیتوانیم آنها را سرزنش کنیم یا بگوییم که برخی از آنها، یونانیتر از یونانیها هستند!
ما نمیتوانیم از آنها بخواهیم که به ما نزدیکتر باشند یا یک تفاهم و روش سیاسی مشابه آنچه در حال حاضر در ترکیه حاکم است، اجرا کنند.
البته اگر شاهد بیعدالتی و رفتار غیرقانونی باشیم، طبیعتاً میتوانیم این را در هر تریبونی مطرح کنیم. مثلاً اگر احیاناً در قبرس ترک، تردد زنان محجبه ممنوع باشد، میتوان اعتراض کرد.
میتوانیم به تبدیلشدن قبرس ترک به مرکز قمار، فعالیت پولشویی مافیا و تبدیلشدن به مرکز تجارت جنسی اعتراض کنیم و مجوعهای از ابتکارات سیاسی و حقوقی را در این زمینهها ارائه دهیم.
با این حال، ما باید همه این اقدامات را بدون افراط و بدون خشونت و خصومت انجام دهیم. ترکیه حق ندارد به برخی از سیاستمداران و احزاب سیاسی ترک قبرس در روزنامهها حمله کند و انتظار داشته باشد که همه آنها پیرو آنکارا باشند.
ما نباید در شرایطی که حتی با ارمنستان در حال صلح هستیم، ترکهای قبرس را از خود بیگانه کنیم. فراموش نکنیم که ما به ترکهای قبرس به همان اندازه که آنها به ما نیاز دارند، نیاز داریم.
اگر بخواهیم نفوذ خود را بر سیاست جزیره و مدیترانه حفظ کنیم، تنها با نزدیکی آنها نسبت به ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. متاسفانه مشکل قبرس یکی دو تا نیست. برخلاف تصور، مشکلات کنونی قبرس صرفاً به خاطر اختلافات بین دو گروه اصلی ترک و یونانی نیست و در صفوف داخلی خود ترک ها نیز اختلافات بزرگی در جریان است.
بخش بزرگی از ترکهای قبرس معتقدند که فرهنگ و وابستگی متفاوتی دارند و الزاماً نباید خود را به عنوان بخشی از ترکیه معرفی کنند. آنها در عین حال، تصور می کنند که بخش مهمی از مشکلات نظام حکمرانی ترکیه، بر قبرس ترک هم سایه افکنده و آنها را دچار مشکل کرده است.
لازم نیست جادوگر و پیشگو باشیم تا این واقعیت را بفهمیم: بخش قابل توجهی از مردم قبرس ترک، به جای الحاق و ضمیمه شدن به ترکیه، زندگی با یونانی ها را انتخاب می کنند! من فکر می کنم که قبرس ترک به حق، انتظار مراقبت، توجه و احترام بیشتری دارد.
انتهای پیام/