پاتک به سربازان نامرئی جنگ
در این «جنگ شناختی» دشمن با کلمات و تصاویر و الگوهای ذهنی، تلاش میکند ادراک و باورهایمان را هدف قرار دهد. اما سؤال اینجاست که چرا مغز اینقدر راحت فریب میخورد؟ چرا یک شایعه تکرارشده، گاه از یک واقعیت مستند باورپذیرتر میشود؟
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در دنیایی زندگی میکنیم که «کلمات» و «تصاویر» میتوانند به عنوان سلاحی نامرئی به کار گرفته شوند؛ سلاحی که نه جانها بلکه ذهنها را نشانه میگیرد. در این «جنگ شناختی» دشمن با کلمات و تصاویر و الگوهای ذهنی، تلاش میکند ادراک و باورهایمان را هدف قرار دهد. اما سؤال اینجاست که چرا مغز اینقدر راحت فریب میخورد؟ چرا یک شایعه تکرارشده، گاه از یک واقعیت مستند باورپذیرتر میشود؟ پاسخ را باید در زبان و مکانیسمهای پنهان شناخت جستوجو کرد. «زبانشناسی شناختی» نشان میدهد که چهارچوبهای ذهنی در برابر حمله اطلاعات جعلی آسیبپذیر است و بازیگران جنگ نرم از همین آسیبپذیری، برای پیشبرد اهداف خود سوءاستفاده میکنند. در این مقاله «تکنیکهای جنگ شناختی از دیدگاه زبانشناسی» مورد تحلیل قرار میگیرد.
جنگ شناختی به عنوان یکی از پیچیدهترین و مؤثرترین اشکال نبرد در عصر حاضر، از طریق تحریف ادراک و تغییر باورهای جوامع هدف، عمل میکند. «زبانشناسی شناختی» به عنوان شاخهای از علم که به بررسی رابطه بین «زبان»، «ذهن» و «شناخت» میپردازد، ابزارهای تحلیلی قدرتمندی برای درک مکانیسمهای این نوع جنگ ارائه میدهد. زبانشناسان شناختی معتقدند که مغز انسان بر اساس دادههای دریافتی از محیط، الگوهای ذهنی خاصی شکل میدهد. این الگوها که تحت عنوان «چهارچوبهای شناختی» شناخته میشوند، تعیینکننده نحوه تفسیر فرد از واقعیت هستند.
ایدئولوژیها نیز در همین چهارچوب شکل میگیرند، بدین معنا که هرچه میزان مواجهه فرد با یک گزاره یا تصویر بیشتر باشد، احتمال درونیسازی آن به عنوان یک باور افزایش مییابد.
شکارچیان ذهن
در جنگ شناختی، از این ویژگی مغز سوءاستفاده میشود. با بمباران اطلاعاتی حساب شده، ذهن جامعه هدف به سمت پذیرش روایتی خاص هدایت میشود. این فرآیند نه از طریق اجبار، بلکه از طریق تغییر تدریجی شناختی اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، دشمن با ارائه مستمر محتوای تحریف شده، چهارچوبهای ذهنی جدیدی میسازد که جایگزین باورهای پیشین میشوند.
امروزه مؤثرترین روشهای جنگشناختی، استفاده هدفمند از متون و تصاویری است که به گونهای طراحی میشوند که پیامهای پنهان را در لایههای زیرین خود حمل کنند. مغز انسان به طور ناخودآگاه این پیامها را پردازش کرده و به مرور زمان، آنها را به عنوان بخشی از واقعیت میپذیرد.
به عنوان مثال، تکرار یک روایت خاص در رسانههای دشمن مانند نسبت دادن خشونت به یک گروه خاص، باعث میشود که مخاطب، بدون آنکه مستندات محکمی را بررسی کند، این روایت پرتکرار را به عنوان موضوعی پذیرفتنی در مغز پردازش کند. این پدیده در روانشناسی شناختی تحت عنوان «اثر تکرار» شناخته میشود، یعنی هرچه یک پیام بیشتر تکرار شود، مغز آن را معتبرتر تلقی میکند؛ حتی اگر نادرست باشد.
تحریف ادراک چطور اتفاق میافتد
فرآیند جایگزینی باورها و نقش عادتهای ذهنی بدین صورت شکل میگیرد که مغز انسان که مایل به صرفهجویی در مصرف انرژی است، ترجیح میدهد از الگوهای از پیش تعیین شده استفاده کند. این ویژگی که به «اقتصاد شناختی» معروف است، باعث میشود افراد به جای تحلیل عمیق هر اطلاعات، به سرعت آن را در چهارچوبهای موجود جای دهند. بازیگران جنگ شناختی از این ضعف ذهنی سوءاستفاده میکنند.
وقتی فردی به طور مداوم در معرض محتوای جهتدار قرار میگیرد، مغز او به مرور باورهای جدید را جایگزین باورهای قدیمی میکند. این جایگزینی نه از روی آگاهی، بلکه به دلیل عادت ذهنی به پذیرش اطلاعات تکرارشده رخ میدهد. پرسش اساسی اینجاست که چه تعداد از افراد قادرند در این فرآیند، اهداف پشت پرده را تشخیص دهند و از فریب شناختی جلوگیری کنند؟
استراتژیهایی برای مقابله با جنگشناختی
آسیبپذیری جوامع در برابر جنگ شناختی غیرقابل انکار است. اما مطالعات نشان میدهد که تحصیلات، سواد رسانهای و تفکر انتقادی از مؤلفههای کلیدی در مصونیت افراد در برابر جنگ شناختی است. جوامعی که از سطح سواد رسانهای خوبی برخوردارند، بیشتر در برابر پذیرش باورهای تحریف شده مقاومت میکنند. از سوی دیگر، سیستمهای آموزشی که بر پرورش تفکر انتقادی تأکید دارند، در برابر چنین آسیبهایی مقاومتر هستند.
برای کاهش تأثیر جنگ شناختی، راهکارهای متعددی وجود دارد:
1. تقویت سواد رسانهای: آموزش نحوه تحلیل محتوا و تشخیص منابع معتبر.
2. پرورش تفکر انتقادی: تشویق افراد به پرسشگری و بررسی مستندات قبل از پذیرش هر گزاره.
3. افزایش آگاهی شناختی: آشنا کردن مردم با مکانیسمهای ذهنی که آنها را در معرض فریب قرار میدهد.
4. تولید محتوای متقابل: ارائه روایتهای صحیح و جذاب برای خنثی کردن روایتهای تحریف شده.
سربازان نامرئی جنگ مدرن
جنگ شناختی، نبردی نامرئی اما بسیار تأثیرگذار است که پایههای فکری جوامع را هدف قرار میدهد و زبانشناسی شناختی ابزاری کلیدی برای درک این پدیده و چگونگی تأثیرگذاری آن بر ذهن انسان است. با افزایش آگاهی و تقویت مهارتهای تحلیلی، میتوان جامعه را در برابر این نوع جنگ مقاومتر کرد. در غیر این صورت، مغزهای ناآگاه به راحتی در دام باورهای ساختگی گرفتار خواهند شد.
منبع: ایران
انتهای پیام/