اسرار حج|دست در دست خدا، وقتی دستت به حجرالاسود میرسد
رازی در دل این سنگ سیاهی که در گوشه خانه خدا نشسته، وجود دارد؛ رازی در دل حجرالاسود... رازی که میگوید اگر دست به این سنگ آسمانی زدی، یعنی دست در دست خدای بیهمتا گذاشتهای، پس باید دست از دست غیر بیرون بکشی ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، یک حج است و هزار سَّر و رازی که در جزء به جزء اعمال و مناسک این فریضه باشکوه نهفته است. از احرام بستن و لبیک گفتنِ زائر گرفته تا گردیدن دور خانه خدا ... در این میان رازی بزرگ در گوشهای از خانه خدا منتظر نشسته تا به دست چشم و دل حاجیان گشوده شود، تا جلوه بنماید و زائران را به کُنهِ دین، به وادی نور و به قرب خدای یکتا برساند.
آن راز بزرگ، در دل سنگی سیاه مخفی شده است؛ سنگی سیاه اما روسپید: سنگی به نام حجرالاسود که در دین سفارش به استلامِ ( لمس کردن و دست کشیدن) آن شده است.
حَجَرالاَسود، به معنی سنگ سیاه در عربی است: سنگی به قطر حدود 50 سانتیمتر که بر دیوار پایه کعبه نصب شده و امروزه تکههای آن با یک بَست نقرهای به هم نگه داشته شده است و طواف به دور کعبه از این سنگ آغاز میشود.
به اعتقاد برخی از مسلمانان، هنگام بنای کعبه توسط آدم، فرشتگان این سنگ را از بهشت آوردند و آدم آن را در گوشهای از خانه نصب کرد. پس از بازسازی کعبه توسط قریش، این سنگ به دست حضرت محمد (ص) پیش از درِ کعبه، در رکن حجرالاسود نصب و محل شروع طواف حجاج شد.
این اطلاعات اما همه مربوط به ظاهر این سنگ آسمانی است و اسراری بزرگ و شگرف در دل این سنگ است که معصومین (ع) به آن اشاره کردهاند.
به بزرگی اسرار این سنگ آسمانی زمانی پی میبری که بدانی امام سجاد(ع) وقتی به حجرالاسود و استلام ( دست کشیدن روی سنگ) رسید، صیحهای زد که نزدیک بود مدهوش شود و در همین حال از یکی از یارانش به نام شبلی پرسید: میدانی حجرالاسود چیست؟ و سپس فرمود: حجرالاسود دست خداست، یمین الله است.
آنطور که استاد آیتالله جوادی آملی در کتاب صهبای صفا آورده است، برای خدا دست چپ و راست متصور نیست و او منزه از جسم و دست و امثال ذلک است. ذات اقدساله جسم نیست، دیدنی نیست، مجردِ محض و هستیِ صرف است، ولی برای اینکه در عالم طبیعت و حس، یعنی در این دنیا، یک الگویی داشته باشد، کعبه ساخته و در رکن مخصوص، سنگ خاصی به دستورش قرار گرفته به عنوان «یمین الله».
امام سجاد (ع) سپس راز دیگری را برملا میسازد و به شبلی میفرماید: «معنای دست زدن به حجرالاسود این است که خدایا من تعهد کردم که دیگر دست به گناه دراز نکنم، امضای باطل نکنم، ربا نگیرم و ندهم، رشوه نگیرم و ندهم، کسی را بیجا نزنم ...»
اصراری که اهل علم و دین دارند تا دستشان به حجرالاسود برسد، برای این است که همین تعهد را امضا کنند که: «خدایا من دیگر به گناه دست نمیزنم».
بدیهی است که اگر حجرالاسود دارای سِّر و روح نباشد، آن همه فضیلت نخواهد داشت.
ائمه (ع) که آن همه اسرار میورزیدند تا این سنگ سیاه را ببوسند و به آن دست بزنند، این است که رازی در این بوسیدن «تقبیل» و دست کشیدن روی سنگ «استلام» هست، و آن راز این است: «خدایا دستم به دست تو رسید، دیگر به بیگانه دست نمیدهم.»
کسی که مسئول سیاسی مملکت است، اگر موفق شد حجرالاسود را استلام کند، نه به شرق دست سیاسی میدهد، نه به غرب. یعنی دستش را در دست سیاستبازان نمیگذارد.
نکته ظریفی که البته در این میان مطرح است و نباید آن را فراموش کرد این است که: اگر اطراف کعبه شلوغ و ازدحام بود و اصرار برای دیدن و دست کشیدن روی حجرالاسود موجب آزار و اذیت سایر زائران میشد، باید از آن گذشت و از دور بر او تکبیر گفت. همچنین شایسته است کسانی که طواف واجب انجام میدهند، در استلام حجر و بوسیدن آن نسبت به کسانی که طواف مستحب انجام میدهند، حق تقدم داشته باشند.
این سفارشی است که امام صادق(ع) روی آن تاکید داشته و دربارهاش فرمودهاند: « در صورتی که کسی در اطراف حجر نبود و به راحتی امکان استلام و بوسیدن بود، آن را ببوسید و در وقت ازدحام، از دور بر او تکبیر بگویید.»
انتهای پیام/