پاراچنار قربانی سهگانه تکفیر، زمین و سیاست
در شرایطی که نزدیک به یک هفته از واقعه تروریستی حمله به مسافران پاراچنار میگذرد، این نکته قابل تأمل به نظر میرسد که چرا هیچ شخص یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفتهاند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پس از گذشت نزدیک به یک هفته، سرانجام آرامش نسبی در شهر پاراچنار و منطقه کُرم پاکستان برقرار شده است. ناآرامیها و درگیریهای خونین در این منطقه از زمانی آغاز شد که چندین کاروان از مسافران شهر پاراچنار که عازم شهر پیشاور بودند یا در مسیر بازگشت از پیشاور به پاراچنار قرار داشتند، به شکلی هماهنگ و در چندین نقطه بزرگراه متصلکننده این منطقه به مرکز ایالت خیبرپختونخوا، مورد حملات تروریستی هولناکی قرار گرفتند. بنابر آخرین آمارها این حمله تروریستی بیش از 50 شهید و دهها زخمی برجای گذاشت و همچنین ربایش حدود 30 نفر از مسافران را در پی داشت. همه این مسافران غیرنظامیان، شامل زنان و کودکان و از ساکنان اهل تشیع شهر پاراچنار بودند. این حادثه تروریستی در حالی رخ میدهد که این بزرگراه به دلیل ترس از حملات تروریستی برای مدتی طولانی به روی اهالی منطقه بسته بود و تنها پس از توافق میان دولت و بزرگان محلی با شرایطی خاص که حرکت مسافران در قالب کاروانهای بزرگ و با همراهی نیروهای پلیس را شامل میشد، بازگشایی امکانپذیر شد.
اما بهرغم رعایت همه این جوانب حمله تروریستی اخیر به وقوع پیوست و سرمنشاء منازعات و درگیریهای خونینی شد که جنبه فرقهای و مذهبی وجه غالب آن را شکل میداد. بنابر آمارهای رسمی و محلی، از زمان آغاز بحران تاکنون، بیش از 80 نفر کشته و نزدیک به 200 نفر زخمی شدهاند که در این میان 66 نفر آنان از شیعیان و 16 نفر نیز اهل سنت بودهاند. تعداد زیادی از مردم منطقه نیز از نواحی سکونت خود گریخته و آواره شدهاند و چندین بازار و محله به آتش کشیده شده است. در برخی مناطق هم درگیریها تبدیل به یک جنگ تمام عیار شده و طرفین منازعه از سلاحهای سبک و سنگین علیه یکدیگر استفاده کردهاند. مردم منطقه شیعهنشین «علی زیی» و نواحی اطراف آن چنین وضعیتی را تجربه کردند و از سوی صدها فرد مسلح مورد حمله قرار گرفته و محاصره شدند. با وجود آنکه با وساطت بزرگان محلی و همچنین مقامات ایالتی، فعلاً آرامشی نسبی در منطقه برقرار شده اما احتمال از سرگیری منازعات و تنشها بسیار بالا است چراکه وقوع چنین رخدادهایی در منطقه پیشینه تاریخی داشته و از محرکهای قوی و پایدار برخوردار است. در این راستا در این نوشتار میکوشیم تا ضمن توجه به پیشینه تاریخی بحرانها و منازعات در منطقه کُرم و پاراچنار، به بررسی عوامل بروز و تشدید آن و درنهایت راهکارهای احتمالی برای چگونگی خاتمه دادن به آن بپردازیم.
نگاهی به جغرافیای سیاسی و اجتماعی منطقه کُرم و شهر پاراچنار
منطقه کُرم(کورم) به مرکزیت شهر پاراچنار در شمال غرب پاکستان و در نزدیکی مرز دو کشور پاکستان و افغانستان قرار دارد. به لحاظ آبوهوایی منطقهای بسیار سرسبز و خوش آبوهواست که در گذشته بهعنوان اقامتگاه تابستانی پادشاهان و حکمرانان مورد استفاده قرار میگرفته است. کُرم به لحاظ جغرافیایی و جمعیتی از دو بخش علیا و سفلی تشکیل شده که مجموعاً جمعیتی در حدود یک میلیون نفر را در خود جای داده است. در بُعد اجتماعی، مردم مناطق سفلی اغلب از اهل تسنن و مناطق علیا از اهل تشیع هستند که البته شیعیان در مجموع از اکثریت (حدود 60 درصد) برخوردارند. شهر پاراچنار که بهعنوان مرکز این منطقه شناخته میشود، عمدتاً شیعهنشین بوده و جمعیتی در حدود 200 هزار نفر را در خود جای داده است. به لحاظ قومیتی مانند اغلب نواحی ایالت خیبرپختونخوا، پشتونها در اکثریتند و البته در کنار آنها اقوام دیگری چون هزارهها نیز در منطقه سکونت دارند. همجواری با مرز افغانستان و قرار گرفتن در موقعیت تنها ناحیه ایالتی با اکثریت جمعیتی شیعه، دو ویژگی ژئوپلیتیکی مهم منطقه محسوب میشود که البته بخش زیادی از منازعات و درگیریها در منطقه نیز از همین دو موضوع سرمنشاء میگیرد.
به لحاظ تاریخی و سیاسی این منطقه فراز و نشیبهای زیادی را به خود دیده است. با توجه به ویژگیهای جغرافیایی و آبوهوایی، در گذشته مورد توجه پادشاهان و بهخصوص امپراتوران گورکانی(سلسله مغولان هندی) قرار داشته و از رونق بسیار خوبی بهره میبرده است. پس از آن هم مدتها محل منازعه حاکمان افغانستان و انگلیسیها بود و درنهایت در سال 1892 رسماً به قلمرو هند بریتانیا ملحق شد. با این حال مردم و حکمرانان این منطقه و مناطق قبایلی دیگری که در امتداد مرز افغانستان و هند بریتانیایی قرار داشتند، از نوعی خودمختاری و استقلال سیاسی برخوردار بودند که حتی پس از استقلال هند از بریتانیا و در پی آن، تجزیه شبهقاره به دو کشور هند و پاکستان، همچنان تداوم یافت. فقط در همین اواخر و در دوره نخستوزیری «عمران خان» بود که دولت پاکستان این خودمختاری را لغو و این مناطق را به ایالت خیبرپختونخوا ملحق کرد(2019). این در شرایطی است که عدم پذیرش مرز دیورند بهعنوان مرز رسمی دو کشور پاکستان و افغانستان از سوی حکمرانان کابل از یکسو و وابستگیهای قبیلهای دو طرف مرز از سوی دیگر، همواره بر مسائل سیاسی و اجتماعی مناطق قبایلی و بهویژه منطقه کُرم و شهر پاراچنار سایه انداخته است.
تاریخچه اختلافات و منازعات اجتماعی- سیاسی در منطقه
اینکه اختلافات و درگیریها در منطقه دقیقاً از چه زمانی آغاز شده، چندان روشن نیست؛ فقط میتوان گفت که بافت جمعیتی منطقه و بهطور خاص تفاوتهای مذهبی میان ساکنان، این ظرفیت را ایجاد میکند که شاهد اختلاف و منازعات دائمی اما ناپیوسته و توأم با فراز و نشیب در منطقه باشیم. اما از تحولاتی که در چند دهه اخیر در منطقه رخ داده شاید بتوان اینگونه استنباط کرد که دوره جدید منازعات و اختلافات، با اشغال افغانستان توسط شوروی (سابق) و سیاستهای ضیاءالحق، رئیسجمهور پیشین پاکستان در میدان دادن به گروههای افراطگرای مذهبی در منطقه کُرم، ارتباطی مستقیم دارد. براین اساس موقعیت فوقالعاده استراتژیک منطقه کُرم و شهر پاراچنار بهعنوان گذرگاه و نزدیکترین نقطه به افغانستان باعث شد تا برخی گروههای جهادی افغانستان و به همراه آنها القاعده، این منطقه را بهعنوان پایگاه مبارزاتی خود انتخاب کنند. دیدگاههای تکفیری برخی از این گروههای جهادی و توأم شدن آن با سیاستهای حمایتی پاکستان از این نیروها موجب شد تا نخستین مجادلات با محوریت تلاش برای بیرون راندن شیعیان از منطقه آغاز شود. بدین ترتیب نخستین گزارشها در مورد قتلعام شیعیان به دست گروههای مسلح، به دهههای 80 و 90 میلادی باز میگردد که البته با توجه به فقدان رسانهها و منابع خبری، اطلاعات دقیقی در مورد چندوچون آن موجود نیست.
اما سرفصل تنشها و منازعات در دوره جدید را باید با سقوط دولت طالبان در افغانستان و گریز بسیاری از اعضای طالبان و القاعده به پاکستان مرتبط دانست؛ در جایی که منطقه کُرم و شهر پاراچنار و نواحی اطراف آن بهعنوان پایگاهی برای اختفا و تجدید قوای این گروهها برگزیده شد و به دنبال آن ناامنی و تنشها در منطقه شکلی کاملاً جدی به خود گرفت. به نظر میرسد که طالبان افغانستان، حامیان و همفکران آنها (به شمول القاعده، طالبان پاکستانی و دیگر گروههای تکفیری همچون سپاه صحابه و لشکر جهنگوی) ابتدا در منطقه سفلی سکونت گزیدند، اما توجه تدریجی آنها به سوی مناطق شیعهنشین در کُرم علیا این باور را در میان شیعیان منطقه تقویت کرد که آنها به فکر تغییر بافت منطقه و راندن شیعیان از سرزمینهایشانند. این موضوع باعث شد تا شیعیان در سال 1381 شمسی در بیرون راندن القاعده و طالبان از منطقه به نیروهای دولتی پاکستان و نیروهای ناتو کمک کنند. اما بازیابی قدرت طالبان افغانستان و پاکستان(تی تی پی) باعث شد تا اوضاع مناطق شیعهنشین به سرعت رو به وخامت نهاده و در فاصله سالهای 2007 تا 2012، شاهد بیشترین حملات تروریستی، کشته و زخمی شدن هزاران شیعه و در عین حال محاصره کامل این مناطق توسط گروههای مسلح باشیم. این محاصره و حملات تروریستی در طی سالهای اخیر نیز دوام یافته است چنانکه در مردادماه امسال بیش از 50 نفر از شیعیان پاراچنار در دور جدید حملات تروریستی و درگیریها با شبهنظامیان تکفیری کشته شدند.
ریشهیابی منازعات و درگیریها در پاراچنار
اگرچه تاریخچه ذکر شده در مورد منازعات در پاراچنار و منطقه کُرم، تا حدی میتواند بخشی از دلایل و عوامل درگیریها در این منطقه را روشن کند، اما با نگاهی دقیقتر میتوان فهمید که انگیزهها و عوامل دیگری هم در پشت پرده این منازعات وجود دارد. بر همین اساس در یک نگاه اجمالی و با در نظر گرفتن پیشینه تاریخی مطرح شده، میتوان اوضاع کنونی منطقه و درگیریها و منازعات مرتبط با آن را در سه وجه کرد.
نقش و تأثیر جریانهای تکفیری و روابط آنها با شیعیان در منازعات منطقه: همانطور که پیش از این اشاره شد، تشدید درگیریها در منطقه در سه دهه اخیر، با ورود بقایای طالبان و القاعده به منطقه کُرم و سکونت آنها در منطقهای با اکثریت شیعهنشین مقارن شده است. دیدگاههای افراطگرایانه و تکفیری این گروهها در قبال شیعیان از یکسو و سابقه همکاری شیعیان با نیروهای دولتی پاکستان و ناتو در بیرون راندن آنها از منطقه در سالهای ابتدایی سقوط طالبان در افغانستان از سوی دیگر، بدون شک در پسزمینه رفتار خشونتبار آنها با شیعیان نقشی حیاتی داشته است. در عین حال موقعیت استراتژیک منطقه بهعنوان بهترین نقطه ارتباط و اتصال با افغانستان هم در جلب توجه آنها به سوی منطقه بسیار تأثیرگذار بوده است. همه این مسائل با تضعیف موقعیت نظام جمهوریت و نهایی شدن خروج نیروهای خارجی از افغانستان مقارن گردید و درنهایت موجب شد تا شیعیان در دو دهه اخیر با حداکثر فشار از جانب گروههای تندرو و تکفیری مواجه شوند. البته در کنار اینها نمیتوان از نقش و تأثیر یک موضوع حاشیهای و مهم دیگر نیز غافل شد؛ حضور مؤثر مردم منطقه پاراچنار در تیپ زینبیون و در تقابل با داعش در سوریه و عراق. در این راستا گسترش فعالیت داعش خراسان در پاکستان و ارتباطات نزدیک آن با گروههای تندرو دیگری همچون لشکر جهنگوی و سپاه صحابه سهمی بسزا در گسترش اخیر ناآرامیها در منطقه ایفا کرده است. در این میان در مورد مواضع تحریک طالبان پاکستان بهویژه پس از حاکمیت طالبان در افغانستان، نکاتی وجود دارد که در مباحث بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.
منازعات بر سر تملک زمین در منطقه: اما صرف نظر از اختلافات فرقهای و مذهبی، بخش قابل ملاحظهای از منازعات و درگیریهای منطقه به موضوع تملک زمین باز میگردد. بر همین اساس حتی برخی افراد مانند «حمید حسین» نماینده مردم پاراچنار در مجلس ملی پاکستان، براین باورند که این موضوع سرمنشاء اصلی منازعات و درگیریها را شکل میدهد و مباحث فرقهای و مذهبی خود پیامد جانبی همین مسئله است. وقایع و درگیریهای خونین مردادماه امسال بین شیعیان و برخی جریانهای اهل سنت در منطقه را دقیقاً میتوان مصداقی از همین وضعیت تلقی کرد. آن گونه که از منابع محلی نقل قول شده است درگیریهای خونین مرداد ماه امسال ظاهراً بر سر تملک یک قطعه زمین کشاورزی نسبتاً بزرگ رخ میدهد؛ زمینی که دو طایفه که یکی از اهل تشیع و دیگری از اهل سنت بودند، ادعای مالکیت بر آن را داشتند. در حالی که برای حل این منازعه، سال گذشته یک جرگه بزرگ قومی تشکیل شده و این جرگه به نفع مالکیت طرف شیعی رأی صادر کرده بود، اما در نتیجه برخی تحریکات قومی و مذهبی در اجرای این رأی مشکلاتی به وجود میآید که درنهایت به وقوع یک فتنه بزرگ فرقهای و قومی در کل منطقه و تقابل شدید و مسلحانه میان شیعیان و اهل سنت منتهی میشود. در این میان نکته مهم این است که موارد متعددی از این نوع منازعات ملکی در منطقه وجود دارد، چنانکه پیشینه برخی از آنها را به چندین دهه قبل و حتی به قبل از دوره استقلال از انگلیس(1947) مرتبط دانستهاند. با این حال در رابطه با ماهیت واقعی و وجودی چنین منازعات ملکی شک و تردیدهایی مطرح شده است. در این راستا برخی دلیل وقوع این منازعات را فقدان سندیت ملکی و مرزبندی نامشخص اراضی عنوان میکنند، اما در مقابل اشخاصی همچون نماینده مردم پاراچنار در مجلس پاکستان نظر کاملاً متفاوتی در این مورد دارند: «در مورد نزاع درخصوص ملکیت اراضی باید بگویم از کل این مناطق مرزی، تنها جایی که اسناد تملک زمین دارد همین منطقه کُرم است که در آن هم شیعیان و هم اهل سنت زندگی میکنند. اگر دولت یا نهادهای امنیتی بخواهند میتوانند این مسئله را یک روزه حلوفصل کنند، چون تمام مدارک مورد نیاز موجود است.» دقیقاً بر چنین مبنایی است که شیعیان کُرم و پاراچنار اغلب دعاوی فعلی را ساختگی و ابزاری برای بیرون راندن و کوچ اجباری آنها از املاک آباء و اجدادیشان ارزیابی میکنند. مصطفی سیدجواد نقوی، امامجمعه پاراچنار نیز بر همین باور است که هدف اصلی و پشت پرده تمامی این حملات به مردم پاراچنار، تغییر بافت جمعیتی آن است؛ چراکه در ترکیب فعلی شیعیان از نظر سیاسی و اجتماعی نقشی تعیینکننده دارند.
نقش عوامل سیاسی در بروز تنش در منطقه:در شرایطی که تمرکز عمومی بر نقش و تأثیر محرکهای فرقهای و مذهبی و در کنار آن موضوع اختلافات ملکی قرار دارد، برخی از تحلیلگران و سیاستمداران از اثرگذاری محرک سوم سخن به میان میآورند. حمید حسین منتخب مردم پاراچنار در مجلس ملی پاکستان در زمره همین افرادی است که باور دارد انگیزهها و دستهای پشت پرده قوی سیاسی در تحریک منازعات و بهویژه تشدید اختلافات ملکی در منطقه وجود دارد: «زیاد گفته میشود که در پاراچنار مسئله شیعه و سنی است، درحالیکه سالهای زیادی است که ما در کنار هم زندگی میکنیم و هیچ مشکل و مسئلهای با هم نداریم... پس میتوان بگویم که در این جنایتها یک قدرت دیگری با اهداف مشخص دست دارد که هنوز ما از آن بیخبریم... قدرتی وجود دارد که میخواهد در پاراچنار نزاع و درگیری باشد؛ نمیخواهند آن را حل کنند.» اگرچه این نماینده مجلس صراحتاً مخاطبان این اتهام را مشخص نمیکند، اما از شواهد و قرائن و اظهارات دیگر شخصیتهای منطقهای میتوان اینگونه استنباط کرد که دولت پاکستان در صدر مظنونان جای دارد. عطالله، رئیس کمیسیون صلح منطقه نیز تلویحاً بر این امر مهر تأیید میزند: «ناتوانی دولت در اجرای تصمیمهای جرگه مشکل اصلی است. توافقهایی انجام میشود ولی این توافقها اجرا نمیشوند هرچند مسئولیت اجرای آنها با دولت است. ضرورت این بود که دولت توافق را اجرا کند. تصمیمهای جرگه بزرگ که سال گذشته برگزار شد باید اجرا میشدند، ولی این اتفاق نیفتاد.» اما این که چرا دولت پاکستان در مظان چنین اتهاماتی قرار دارد، موضوعی است که باید بیش از این مورد توجه قرار گیرد.
عوامل درگیر در وقایع اخیر پاراچنار
در شرایطی که نزدیک به یک هفته از واقعه تروریستی حمله به مسافران پاراچنار میگذرد، این نکته قابل تأمل به نظر میرسد که چرا هیچ شخص یا گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفتهاند. با این حال به طور سنتی روشن است که گروههای افراطگرا و تکفیری در پس پرده چنین حملاتی قرار دارند. آفتاب اسلم، وزیر قانون ایالت خیبرپختونخوا ضمن تروریستی خواندن این حملات، تأکید میکند که هیچ گروه محلی در آن دخیل نبوده است. اما تداوم حملات و درگیریها از یکسو و آزادی 30 فرد ربودهشده پس از مذاکرات با مهاجمان تروریست را میتوان بهعنوان شواهدی برای سهمگیری گروههای محلی در این اقدام در نظر گرفت. این موضوع میتواند مسئولیت حملات را به سوی دو گروه که در منطقه فعالیت بیشتری دارند، متمرکز کند.
در وهله نخست تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و حامیان این گروه را میتوان نخستین مظنونان این حادثه تلقی کرد. رابطه این گروه با شیعیان منطقه کرم و شهر پاراچنار در دو دهه اخیر بسیار پرفراز و نشیب بوده است. کمک شیعیان منطقه به نیروهای دولتی پاکستان و ناتو برای اخراج بازماندگان طالبان و القاعده از منطقه، بدون شک تاریکترین نقطه این رابطه را شکل میدهد که اثرات بلندمدت آن را میتوان در قالب محاصره طولانیمدت مناطق شیعهنشین، حملات متواتر به این نواحی و در نهایت مشارکت در درگیریهای مسلحانه خونین با شیعیان در طی دو دهه گذشته مشاهده کرد. بهرغم شرایط مذکور، به نظر میرسد که در چند سال اخیر تحولاتی در این روند ایجاد شده است. طالبان پاکستانی مدتی از انجام عملیات نظامی در این نواحی پرهیز کردند و حتی از این فراتر رفته و حملات به شیعیان را محکوم کردند، چنان که پس از وقوع برخی حملات تروریستی علیه شیعیان در تیرماه 1402، تیتیپی با انتشار بیانیه مفصلی بهصراحت هرگونه ایفای نقش خود در این حملات را انکار و اعلام کرد که این گروه هرگز طرفدار درگیریهای فرقهای، زبانی و نژادی نبوده و به هیچ یک از اعضای خود نیز اجازه مشارکت در این گونه خصومتها را نمیدهد. در عین حال تیتیپی دولت و سازمانهای مخفی و اطلاعاتی را عامل اصلی و پشت پرده این رخ دادها معرفی میکند. صدور چنین بیانیهای این گمانهزنی را مطرح میکرد که توافق نانوشتهای میان شیعیان و تیتیپی شکل گرفته که مانع از رویارویی و تقابل آنها شده است. اما این وضعیت پایدار نماند به طوری که تحریک طالبان پاکستان در برابر وقایع خونین مردادماه امسال در کُرم سکوت اختیار کرد؛ آن هم در شرایطی که حتی برخی افراد و رسانههای نزدیک به این گروه به استقبال این حملات رفته و آشکارا از آن حمایت کردند. دقیقاً روشن نیست که چه عامل و یا ملاحظاتی سرمنشأ این چرخش دوباره مواضع تیتیپی شده است. در جریان رخداد تروریستی اخیر نیز اگر چه تیتیپی مسئولیتی را برعهده نگرفت، اما تا جایی که از اطلاعات منابع رسانهای آشکار میشود بازهم سیاست سکوت را در پیش گرفته است. این سکوت میتواند نشانه درگیر بودن این گروه یا حداقل رضایت و بیتفاوتی آن تلقی شود که بازهم قابل قیاس با مواضع این گروه در برابر رخدادهای سال 1402 نیست.
از تحریک طالبان پاکستان که بگذریم، گروه تکفیری داعش خراسان و دیگر گروههای تکفیری نزدیک به این گروه مانند لشکر جهنگوی و سپاه صحابه را میتوان در زمره مظنونان اصلی این حملات قرار داد. شواهد و دلایل محکمی برای این انتساب وجود دارد. تأکید شدید بر حضور زینبیون در منطقه کُرم و شهر پاراچنار را شاید بتوان قویترین استدلال در این زمینه ارزیابی کرد. در ماههای اخیر از جوانب مختلف روی این موضوع مانور زیادی داده شد که حتی از نظر رهبران شیعه منطقه همچون مصطفی سید جواد نقوی نیز دور نماند. بر همین اساس امام جمعه پاراچنار تأکید کرد که مشارکت مردم منطقه در تیپ زینبیون و در مبارزه با داعش هیچ آسیبی را متوجه پاکستان نکرده است. اما طبیعی است که برای داعش خراسان که خود را دنبالهرو خلافت جهانی داعش میداند، زینیبون دشمنی غیر قابل انکار شناخته میشود. بنابراین سهیم بودن داعش خراسان در این حملات بسیار محتمل به نظر میرسد، بهخصوص آن که نشریه نزدیک به داعش پس از این رخ داد تروریستی پوستری را در فضای مجازی منتشر کرد که در آن پرچمی از زینبیون در پس زمینه قابل مشاهده بود.
در نهایت صحبتهایی نیز از تأثیرگذاری خارجی بر وقوع این حادثه تروریستی به میان آمده است. با توجه به نزدیکی منطقه به مرز افغانستان و استقرار قبایل پشتون در دو طرف مرز، گزارشهایی درمورد کمک به تروریستها از آن سوی مرزهای پاکستان ارائه شده است. مهندس حمید حسن، یکی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی منطقه پاراچنار پس از وقایع مردادماه امسال میگوید: «این نزاعی ملکی بود، ولی متأسفانه تبدیل به جنگ فرقهای شد که بعد از آن مردم دو فرقه در کل منطقه با هم درگیر شدند و همزمان از سوی افغانستان هم دخالتهایی میشد، چون این قبایل جمعیت زیادی در آن سوی مرز دارند.» یکی از مددکاران اجتماعی ساکن پاراچنار هم تاکید میکند که در مدت درگیریها، قبایل سنی افغانستان به مردمشان در داخل پاکستان کمک کردهاند. در این بین سکوت امارات اسلامی طالبان در برابر این رخداد هم در نوع خود قابل تأمل است، بهخصوص اینکه کابل به فاصله کمی قبل از آن و در واکنش به اقدام تروریستی در راهآهن کویته، واکنش سریع و صریحی از خود نشان داده بود.
مواضع و سیاستهای مبهم و شکبرانگیز دولت پاکستان
اگر چه دولت و مقامات سیاسی پاکستان بلافاصله این رخداد تروریستی را بهشدت محکوم کردند، اما این موضعگیری باعث نشد تا انتقادات از عملکرد دولت و نیروهای امنیتی در این ماجرا فروکش کند. در واقع نخستین پرسش مهم همه این بود که نیروهای امنیتی در حفاظت از این کاروان چه نقشی بر عهده داشتند؟ چرا با وجود آن که کاروانهای مسافران بیش ازیک ساعت در زیر حملات تروریستها قرار داشتند، هیچ گونه کمکی برای آنها از جانب نیروهای امنیتی ارسال نشد؟ از آن مهمتر چرا در شرایطی که بسیاری از غیرنظامیان کشته و زخمی شدند، حتی یک نفر از نیروهای امنیتی محافظ کاروان آسیب ندید؟ اینها مسائلی بودند که بدگمانی مردم محلی و بهویژه شیعیان به دولت و نیروهای نظامی و امنیتی پاکستان را در پی داشت؛ بدگمانیهایی که صرفاً به همین مورد ختم نمیشد و سوابقی از گذشته را با خود به همراه داشت. اختلافات و منازعات ارضی در منطقه و عدم تلاش دولت برای مداخله یا حلوفصل این مسائل یکی از همین سوابقی محسوب میشود که برای بسیاری از مردم منطقه سؤالبرانگیز بوده است. جای تردیدی وجود ندارد که عدم حمایت دولت از تصمیمات جرگه بزرگ قومی سال 1402 در حلوفصل یکی از مهمترین اختلافات ارضی، تأثیری چشمگیر در بالاگرفتن مناقشات فرقهای و مذهبی در سال بعد از آن داشت. این رویکرد دولت و بهتبع آن نظامیان پاکستانی باعث شده تا همه طرفهای درگیر از تیتیپی گرفته تا شیعیان و مقامات محلی کُرم، نسبت به ماهیت سیاستها و اهداف دولت در منطقه بدبین و معترض باشند. بر این اساس بیانیه تیتیپی در اعلام برائت از رخدادهای خونین سال 1402 در منطقه، حاوی این پیام آشکار بود که سرویسهای مخفی دولت در این غائله نقش داشته و دولت در برپایی این منازعات، به دنبال دستیابی به اهداف ظالمانه خود است. این تیتیپی به شکل عجیبی با اظهارات مصطفی سید جواد نقوی، امام جمعه پاراچنار همخوانی دارد، در جایی که این روحانی شیعه بهشدت نیات و عملکرد دولت در منطقه را زیر سؤال میبرد: «نهاد امنیتی کشور همچنان درگیر بازی قدرت و گمراه کردن افکار عمومی و هدر دادن منابع است. دستگاههای دولتی دارای این منطق نادرست هستند که در پاراچنار زینبیون وجود دارند که در سوریه با داعش جنگیدهاند؛ مبارزه با داعش به هیچ وجه برای پاکستان مضر نبوده است. تا زمانی که دولت و نهادهای دولتی از تاریخ درس نگرفته و به گمراه کردن مردم برای اهداف سیاسی ادامه دهند، این مشکلات حل نخواهد شد.»
در نهایت اینکه چرا دولت و نیروهای امنیتی چنین رویکردی را در قبال منطقه و شیعیان در پیش گرفتهاند، خود جای بحث دارد. در این رابطه برخی عملکرد سؤالبرانگیز نیروهای امنیتی را به حضور و نفوذ افراط گرایان و تکفیریها در درون ارتش و ساختار آن نسبت میدهند. برخی دیگر نیز با نگاهی کلانتر، مسئله را به انتقامگیری و یا حداقل هشدار دولت و ارتش به شیعیان مرتبط میدانند، در جایی که دولت از آنها انتظار همکاری بیشتر در مبارزه با طالبان پاکستانی یا در امر کمک به تکمیل حصارکشی مرزی را دارد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/