انقلاب سینمایی با انقلاب اسلامی
سینما در بررسی شاخصهای فرهنگی- اجتماعی نیم قرن اخیر ایران، تنها یک مدیوم هنری برای نمایش فیلم نبوده و کارکردهای سیاسی- اجتماعی قابل توجهی داشته است که مقایسه وضعیت سینمای ایران قبل انقلاب اسلامی و پس از آن این کارکردها و تاثیرات را روشن خواهد کرد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سینمای قبل انقلاب علاوه بر اینکه از لحاظ سختافزاری دچار نقصانهای فراوان بود و مشکلات معتنابهی را از کمبود تکنیک و تکنولوژی تجربه میکرد، به طور مشخص با معضلات جدی در حوزههای نرمافزاری فرهنگی و اجتماعی نیز مواجه بود که موجب شد تا مرز نابودی و ویرانی نیز پیش رود. برخی تحلیلگران حتی یکی از ریشههای جدی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را ماهیت نابسامان سینماها عنوان میکنند. وضعیت نمایش فیلمهای جنسیتزده به قدری وخیم بود که سینمای اجتماعی و دغدغهمند به طور کلی نابود شده بود و تنها فیلمهای خاص با فرمولهای مشابه و تکراری تولید و پخش میشد؛ آثاری که کمترین کارکرد فرهنگی سینما را انعکاس میدادند و بیشتر بازتابدهنده ادای دین به اقتصاد و تجارت سینما بودند. این بود که قاطبه مردم بر آن شدند با سینما به عنوان یکی از نمادینترین مظاهر بیبند و باری مبارزه کنند و نتیجه آن شد که سینماها یکی از نخستین مراکزی بودند که مردم انقلابی در سال 57 همت به اصلاح آن نهادند.
پس از انقلاب، رویکرد و نوع نگاه به ماهیت و کلیت سینما مهمترین نگرانی اهالی دغدغهمند و واقعی فرهنگ و هنر در ایران بود، چرا که از یک سو سینما با بیبند و باری و فاحشهگری معنا پیدا کرده بود و از طرف دیگر بخشهای مهم و قابل توجهی از مردم ایران همانند همه جوامع بشری علاقهمند به تماشای فیلم و رفتن به سینما بودند. اینجا بود که ورود تاریخی و بیانات متقن امام خمینی(ره) درباره سینما، نه تنها تاویل و تفسیرهای غلط را درباره ماهیت سینما از میان برد، بلکه سبب شد ریلگذاری جدیدی در مسیر فرهنگی ایرانزمین ایجاد شود و مسیر جدید اداره و احیای این هنر - صنعت مدرن برای سینماگران مشخص شود. ایشان 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا(س) طی سخنرانی تاریخیای که داشتند، درباره سینما فرمودند: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت - خصوصا در ایران - مرکز [عظیمی] که باید از آن استفاده تمدن بکنند، ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما میدانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیدهاند؛ و همینطور سایر این [مراکز]؛ ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کردهاند به مملکت ما».
در ادامه به چند عامل تفاوت و اختلاف میان سینمای قبل و بعد انقلاب که اثرات مهمتری در بازشناسی و تغییر این مسیر ارائه میدهد، میپردازیم.
* فیلم به جای فیلمفارسی؛ تنوع ژانر بهجای سینمای تک ژانر
ترویج فرهنگ فیلمبینی با ارائه ژانرها و گونههای مختلف سینمایی به جای انحصار فیلمفارسی یکی از مظاهر مهم انقلاب اسلامی و تغییر ریل در سینما بود. یکی از مهمترین قدمها تغییر فضا و مضامین فیلمها بود. سینمای پس از انقلاب آن فیلمهای هنری و شبهروشنفکری را که نسبتی با مردم نداشت و صرفا برای خوشایند برخی منتقدان ساخته میشد، کنار گذاشت اما آن چیزی که نیاز به توجه جدیتری داشت، فیلمفارسی بود که همیشه بنا را روی مسائل و شوخیهای جنسی و عریاننمایی و رقص و آواز میگذاشت و اگر هم مسائلی درباره فتوت، جوانمردی و نقد طبقه فرادست و بها دادن به طبقه محروم مطرح میکرد، بسیار سطحی بود و هیچگاه ریشهای عمل نمیکرد و به عمق نمیرفت.
از نظر تنوع و تکثر ژانر و گونه سینمایی نیز سینمای بعد از انقلاب به هیچوجه قابل مقایسه با پیش از آن نیست. به طور کلی، اگر از برخی تلاشهای هنرمندانه و ساخت چند فیلم شاخص از سوی برخی فیلمسازان بزرگ در سینمای پیش از انقلاب صرفنظر کنیم، در مجموع با سینمایی تکژانری روبهرو بودیم. در سوی مقابل گونههای مختلف سیاسی، اجتماعی، کمدی، فانتزی، کودک و.... بعد از انقلاب ظهور و بروز یافت که هیچ تماشاگر منصفی این میزان تغییر را کتمان نخواهد کرد.
* پیشرفت سینمای مستند، کوتاه، انیمیشن و برگزاری جشنوارههای معتبر
سینمای مستند قبل از انقلاب، شامل گنجهایی از فیلمها و فیلمسازان بود و در ارزش و اعتبار از سینمای داستانی آن موقع پیشروتر بود اما در سینمای پس از انقلاب بود که اینگونه سینمایی رشد چشمگیری یافت و تنوع و گستردگی موضوعات و طرح مسائل و مشکلات مختلف اقصی نقاط کشور، بسیار بر ارزش و اعتبار آن افزود. از سویی سینمای انیمیشن و پویانمایی در سالهای پس از انقلاب تحول و تغییرات بیشتر و قابل توجهتری یافت و جوانان مستعد انقلابی بویژه در سالهای اخیر به پیشرفت چشمگیری در تکنیک و داستانگویی دست یافتند. مهمتر اینکه این فیلمها با استقبال و فروش خیلی خوبی هم در گیشه مواجه شدند و در انفعال و کمرونقی سینمای کودک و نوجوان در دهه 90، نظر و رضایت کودکان و نوجوانان این سرزمین را تامین کرد. فیلمهای «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «شاهزاده روم»، «فیلشاه» و «بچهزرنگ» - که در نوبت اکران عمومی است و در جشنواره فیلم فجر با اقبال بالایی روبهرو شد - از مصداقهای این روند موفق هستند. اکران بچهزرنگ در برخی کشورهای اروپایی و اقبال این کشورها به تماشای این آثار بخوبی کیفیت سینمای انیمیشن ایران بعد از انقلاب را گواهی میدهد؛ انیمیشنی که قبل از انقلاب اصلا محلی از اعراب نداشت!
پیش از انقلاب، در مجموع 9 جشنواره برگزار میشد که تنها 2 فستیوال، معتبر و قابل توجه بود؛ جشنواره جهانی فیلم تهران که فیلمهای برگزیده ایران در کنار آثاری از دیگر کشورها به رقابت میپرداختند و جشنواره فیلم سپاس که از فیلمهای برتر ایرانی در هر سال تجلیل میکرد. جز این، باید به جشنواره بینالمللی فیلم رشد به عنوان قدیمیترین جشنواره فیلم ایران اشاره کرد که بر فیلمهای علمی، آموزشی و تربیتی تمرکز داشت و هنوز هم فعال است. با وجود برخی امتیازات از جمله مراوده با سینمای جهان و حضور برخی چهرههای سرشناس دنیا در جشنواره جهانی فیلم تهران، جشنوارهها در سینمای پس از انقلاب تناسب کاملتری با تولیدات و سلایق مختلف سینمایی داشتند و سینمای ایران دارای چند جشنواره معتبر در کشور و حتی در منطقه و جهان شد. جشنواره فیلم فجر که تا امروز 42 دوره آن برگزار شده، مهمترین رویداد سینمایی ایران است و با وجود برخی نقایص، همچنان نسبتی اساسی با سینمای انقلاب دارد. جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، جشنواره سینماحقیقت، جشنواره فیلم مقاومت، جشنواره مردمی فیلم عمار، جشن حافظ، جشن سینمای ایران، جشنواره بینالمللی فیلم شهر، جشنواره فیلم پلیس و... از جمله جشنوارهها و رویدادهای سینمایی شکل گرفته در پس از پیروزی انقلاب هستند که تنوع مضمونی و محتوایی دارند.
در سینمای پس از انقلاب سینمای ایران برای نخستینبار با عباس کیارستمی و فیلم طعم گیلاس، جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را به دست آورد مجید مجیدی در سال 1998 با فیلم بچههای آسمان به عنوان یکی از 5 نامزد فیلم غیرانگلیسیزبان اسکار معرفی شد. این بزرگترین افتخار سینمای ایران در اسکار تا آن سال بود. همچنین شهاب حسینی به عنوان نخستین بازیگر ایرانی جایزه نخل طلای بهترین بازیگر مرد رویداد معتبر کن را برای بازی در فروشنده به خانه برد و اصغر فرهادی هم برای نخستینبار در تاریخ سینمای ایران، 2 جایزه اسکار را برای ساخت فیلمهای جدایی نادر از سیمین و فروشنده کسب کرد.
پیش از انقلاب، عمده علاقهمندی و حضور زنان در عرصههای هنری در حوزههای خوانندگی و بازیگری بود و کمتر فیلمساز زنی را میتوان سراغ گرفت که در آن زمان اهتمام به ساخت فیلم داستانی یا مستند کرده باشد، این در حالی است که سینماگران زن موفق زیادی در سالهای بعد انقلاب را میتوان سراغ گرفت که علاوه بر ساخت فیلمهای مختلف در ژانرهای متنوع، توانستند حضورهای جهانی درخشانی نیز داشته باشند. به طور دقیق، در سینمای پیش از انقلاب تنها 2 کارگردان زن برای ساخت فیلم پشت دوربین قرار گرفتند که آن دو هم فقط یک فیلم ساختند و فیلمسازیشان تکرار نشد. نخست شهلا ریاحی که نخستین کارگردان زن ایران لقب گرفت و سال 1335 فیلم «مرجان» را با بازی خودش ساخت و دوم هم کبری سعیدی که سال 57 فیلم «مریم و مانی» را کارگردانی کرد اما در سینمای پس از انقلاب، جریان کاملا معکوس شد. رخشان بنیاعتماد، پوران درخشنده، تهمینه میلانی، مرضیه برومند، منیژه حکمت، نرگس آبیار، آیدا پناهنده، تینا پاکروان، نیکی کریمی، انسیه شاهحسینی، مونا زندحقیقی، منیر قیدی، لیلی عاج و... از مهمترین فیلمسازان زن سینمای ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی هستند. جز اینها باید به انبوهی از ستارگان و بازیگران و سینماگران زن در شاخههای مختلف از تهیهکننده تا منشی صحنه و چهرهپرداز و تدوینگر و... اشاره کرد که در سینمای پیش از انقلاب حضور و فعالیتشان به این شکل و تشخص قابل باور هم نبود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/